🖋📚 #خاطرات_شهدا
ارادت خاصی به حضرت معصومه (س) داشت
اکثر مسافرت هایی که با آقا محمود می رفتیم🚕، سفرهای زیارتی 🕌بود، که خیلی برایم خاطره انگیز و جالب بود . خصوصاً حرم #حضرت_معصومه (س)که علاقه و ارادت خاصی نسبت به خانم داشتند👌
بیشتر به #قم سفر می کردیم. گاهی بدون برنامه ریزی قبلی🗓 میخواست که به قم برویم، کافی بود من #مکثی کنم میگفت: وقتی اسم خانم می آید در #هرشرایطی که باشید باید برویم✔️
حتی با این لفظ که "وقتی گفتم حرم حضرت معصومه #باید حتما آماده باشید و کنار در🚪 منتظر باشید". اوایل این حرف ایشان برایم #عجیب و البته کمی سخت بود و لی تقریبا بعد ازمدتی عادت کردم
و ایشان وقتی تصمیم سفر به قم میگرفت، #سریعا آماده می شدم. همین عامل باعث شده بود به #معرفت و درک بیشتری دست پیدا کنم و آرامش را در زندگی بیشترحس کنم.
#شهید_محمود_نریمانی
#شهید_مدافع_حرم
☘☘☘
نگاه مهدوی به عاشورا استاد ملایی.mp3
زمان:
حجم:
4.34M
🌷از دریچه #مهدویت به #عاشورا بنگریم...
🎧قطعه صوتی کوتاه
👈تشریح یک حدیث مهدوی #عجیب:
✅امام صادق علیهالسلام: إذا توالت ثلاثة أسماء محمد و علي و الحسن كان رابعهم قائمهم؛ هنگامی که سه اسم ائمه به ترتیب محمد،علی، و حسن در کنار بیایند چهارمین آنها #قائم،خواهد بود!
📚(كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص: 334)
#استاد_ملایی
#مهدویت_و_عاشورا
#امام_زمان
#محرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
#نماز_اول_وقت
سفارش #شهدا
التماس دعا
🔹یکی از تکهکلامهایش این بود که: #نماز رو ول کن! خـــدا رو بچسب. همیشه برایم #عجیب بود این حرفش..
🔸روزی از او پرسیدم معنی این حرفت چیست؟! خندید و گفت: داداش! یعنی اینکه همهٔ نمازات باید برای_خدا باشه و همش به فکرِ خدا باشی
🌼نامِ جهادی: سیدابراهیم
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
نثار روح مطهر شان صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
🌹🕊🏴🌷🏴🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#همسرانه
#شهید_جواد_محمدی
#خبر_شهادت
#آخرین صحبتی که با هم داشتیـم ظهر همان روزی که شبش به #شهادت رسید. یعنی حدودا ما ساعت یک بعد از ظهر روز سه شنبه، شانزدهم خرداد با هم صحبت کردیم و آقا جواد چند ساعت بعد از آن؛ یعنی قبل از #اذان_مغرب به شهادت رسید.
من از شب قبلش خیلی دلشوره داشتم. یک دلشــوره #عجیب و متفاوت.
همان روز در #آخرین_تماس تلفنی هم از دلشوره و نگرانی ام برایش گفتم ولی باز مثل همیشـه گفت: "هیچ مشکلی نیست اینجا همه چیز #آرام است. اصلا دلشوره نداشته باش."
و مثل همیشه سعی کرد من را آرام کند اما این #دلشوره بیشتر شد...
همان شب طبق عادتی که داشتیم منتظر تماسش بودم، که تماس نگرفت
تا دیروقت هم #منتظر ماندم.
بالاخره ظهر روز #چهارشنبه از طرف دایی ام خبردار شدم که #آقا_جواد مجروح شده و تیر به دستش خورده اما بعد گفتند: نه، تیر به #پهلویش خورده و بیهوش است.
به هر صورت من با روحیاتی که از #همسرم سراغ داشتم نمیتوانستم موضوع مجروح شدنش و #بی_خبر گذاشتنم را قبول کنم . گفتم:
نه! جواد در #بدترین شــرایط هم که باشــد به من زنگ می زند
نمی خواستم تحت هرشرایطی موضوع را قبول کنم اما وقتی #امام_جماعت مســجد محــل آمدند خانه ما و با صحبتهایی که شـد شـک من درباره #شــهادت جــواد را به یقین تبدیل کردند.
سری های قبل اصلا آماده شنیدن #خبرشهادتش نبودم ولی این سری باتوجه به دلشوره ای که به سراغم آمده بود، انگار #آماده تر شده بودم
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#شهیدانه🥀
━─━────༺🇮🇷༻────━─━
@mohebin_velayt_shohada
━─━────༺🇮🇷༻─