eitaa logo
سید محمدمحسن دعایی
516 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.8هزار ویدیو
122 فایل
صفحه رسمی حجه‌الاسلام‌والمسلمین سید محمدمحسن دعایی 🔷با استعانت از خداوند متعال و ولی اعظم او این صفحه در تداوم ایده پردازی برای مجلس طراز جمهوری اسلامی، به ارایه دیدگاههای حجه الاسلام والمسلمین سید محمدمحسن دعایی میپردازد . تمدن #مجلس_تمدن_ساز #تمدن
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌خواستم تو را خورشید بنامم ـ از روشنایی منتشرت ـ دیدم که خورشید، سکه صدقه‌ای است که تو هر صبح از جیب شرقی‌ات درمی‌آوری، دور سر عالم می‌چرخانی و در صندوق مغرب می‌اندازی؛ و بدین‌سان استواری جهان را تضمین می‌کنی. می‌خواستم نام تو را ابر بگذارم ـ از شدت کرامتت ـ دیدم که ابر دستمالی است که تو با آن عرق‌های آسمانی‌ات را از جبین می‌ستری و بر پیشانی زمین‌های تب‌دار می‌گذاری. می‌خواستم تو را آسمان بخوانم ـ از وسعت آبی نگاهت ـ دیدم که آسمان سجاده کوچکی است که تو برای عبادت مدامت زیر پا می‌افکنی. می‌خواستم تو را اقیانوس صدا کنم ـ از بی‌کرانگی‌ات ـ دیدم که اقیانوس جرعه آبی است که تو به لب‌های عطشناک زمین بخشیده‌ای. می‌خواستم تو را نسیم لقب دهم ـ از لطافت و مهربانی‌ات ـ دیدم که نسیم، فقط بازدم توست که در فضای قدسی فرشتگان تنفس می‌کنی. به اینجا رسیدم که: زیباترین و زیبنده‌ترین نام، همان است که خدا برای تو برگزیده است، ای کریم‌ترین بخشنده روی زمین! ای جواد! 🏷 🌹به عضویت شما افتخار میکنیم 👈https://eitaa.com/mohsendoaei
یوسف گم‌گشته باز آید به کنعان، غم مخور کلبهٔ احزان شود روزی گلستان، غم مخور ای دل غمدیده حالت بِه شود دل بَد مکن وین سرِ شوریده باز آید به سامان، غم مخور گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن چتر گل در سر کَشی ای مرغ خوشخوان، غم مخور دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دائماً یکسان نباشد حال دوران، غم مخور هان مَشو نومید چون واقف نِه‌ای از سرّ غیب باشد اندر پرده بازی‌های پنهان، غم مخور ای دل اَر سیل فنا بنیاد هستی بَر کَند چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنش‌ها گر کُند خار مغیلان غم مخور گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید هیچ راهی نیست کان را نیست پایان، غم مخور حال ما در فرقت جانان و اِبرام رقیب جمله می‌داند خدای حال‌گردان، غم مخور حافظا در کُنج فقر و خلوت شب‌های تار تا بُوَد وِردت دعا و درس قرآن غم مخور 🏷 🆔 @Smh_Doaei
می‌خواستم تو را خورشید بنامم ـ از روشنایی منتشرت ـ دیدم که خورشید، سکه صدقه‌ای است که تو هر صبح از جیب شرقی‌ات درمی‌آوری، دور سر عالم می‌چرخانی و در صندوق مغرب می‌اندازی؛ و بدین‌سان استواری جهان را تضمین می‌کنی. می‌خواستم نام تو را ابر بگذارم ـ از شدت کرامتت ـ دیدم که ابر دستمالی است که تو با آن عرق‌های آسمانی‌ات را از جبین می‌ستری و بر پیشانی زمین‌های تب‌دار می‌گذاری. می‌خواستم تو را آسمان بخوانم ـ از وسعت آبی نگاهت ـ دیدم که آسمان سجاده کوچکی است که تو برای عبادت مدامت زیر پا می‌افکنی. می‌خواستم تو را اقیانوس صدا کنم ـ از بی‌کرانگی‌ات ـ دیدم که اقیانوس جرعه آبی است که تو به لب‌های عطشناک زمین بخشیده‌ای. می‌خواستم تو را نسیم لقب دهم ـ از لطافت و مهربانی‌ات ـ دیدم که نسیم، فقط بازدم توست که در فضای قدسی فرشتگان تنفس می‌کنی. به اینجا رسیدم که: زیباترین و زیبنده‌ترین نام، همان است که خدا برای تو برگزیده است، ای کریم‌ترین بخشنده روی زمین! ای جواد! 🏷 🌹به عضویت شما افتخار میکنیم 👈https://eitaa.com/mohsendoaei