#ساجده
#پارت_12
_الو؟سلام
مامانم بود .
+سلام ، ساجده میایی خونه عاطفه هم با خودت بیار امشب مهمون خونه ما هستن .
_باشه ، چشم
+کاری نداری مراقب باشید
_نه مامان خداحافظ
عاطفه مشغول بود.
_میگم عاطفه
+جانم؟
_مامان گفت امشب خونه ی ما هستین مستقیم بیایی خونه ما
+دستتون درد نکنه مامانم خبر داره ؟؟
_والا نمیدونم می خوایی یک زنگ بزن
+باشه تو راه میزنم
_میگم عاطفه بچه کوچولو خوبه نه؟
عاطفه تک خنده ای کرد.
+اهوم خوبه شیرینه
_خوش بحالت که ابجی داری و بهتر از اون اینکه ازت کوچیک تر هست خیلی خوبه ...
+اره خوبه ولی خب سختی هم داره.
ولی تو هم خوشحال باش ته تغاری خوبه که ، لوس مامانی و بابایی
خندم گرفت اوه اوه من و لوس گری
_نه بابا به نظر من شما کیف تون بیشتر بوده
همیشه هم به سجاد میگم بچه اول سلطنت میکنه. 😐👍
عاطفه بستنی اش رو که تموم کرده بود کنار گذاشت.
+نه بابا اینجوری هم نیست. بعد هم خانوم محض اطلاعتون من نه آخرم نه اول
بقول معروف نه سر پیازم نه ته پیاز
_واقعا؟ پس کجاست ؟
+چی کجاست ؟
_ای بابا ،، خب بچه اولتون دیگه
عاطفه نگاهش رو به روبه رو داد . یکم مکث کرد و گلوش رو صاف کرد اما معلوم بود می خواد بغض اش رو نشان نده
سرش رو انداخت پایین و با یک لبخند گوشه ی لب اش گفت :
آها بی معرفت کربلاس
_بسلامتی
برای اینکه فضا رو عوض کنم بلند شدم و برای شوخی تو همون خیابان لُپ های عاطفه رو کشیدم که عاطفه کف دست هاش رو روی صورتش گذاشت و با چشم هایی که می گفت این کارِت بی جواب نمی مونه نگاهم می کرد.
منم انگشت اشاره ام رو گذاشتم روی بینیم و خم شدم سمتش و گفتم :
هیییس
عاطفه هم با لبخند گفت :
+واه دور از جونت خُل شدی هاا ،،من که چیزی نگفتم
_ چرا گفتی من از توی چشم هات خوندم
دوباره هر دومون زدیم زیر خنده و باز هم خندیدن های آروم عاطفه و قهقهه های بلند من 😁
_خب دیگه بریم
+اره بریم ، بریم که به حافظیه هم برسیم .
تو راه عاطفه با مادرش تماس گرفت بعد حافظیه هم اومد خونه ی ما .
بعد سلام احوال پرسی با عاطفه رفتیم تو اتاقم. لباس هام رو عوض کردم و نشستم روی میزم. عاطفه هم در و دیوار اتاقم نگاه میکرد و لبخند می زد.
_عاطفه تو به اتاق دربه داغون من اینجوری نگاه میکنی ؟
+نه بابا خیلی خوبه ....چرا دیوار اتاقت رو سورمه ای زدی ؟
+خیلی دوسش دارم از رنگ تیره بیشتر خوشم میاد برو خداروشکر کن مامانم امده و یک دستی به اینجا کشیده وگرنه راه نبود بیایی تو ... هر دومون زدیم زیر خنده ...
+واییی واقعا
_کمی تا قسمتی بعله (:
#سین_میم #فاء_نون