eitaa logo
-رفقای شهیدم-
248 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
34 فایل
بسم‌اللھ.... فعالیت‌این‌کانال‌به‌نیت⇩ شہیدمدافع‌حرم''محسن‌حججی'' شہیدمدافع‌حرم"عباس‌دانشگر" ‌ انسان‌باسوختن‌ساخته‌می‌شود وهرکس‌ازسوختن‌فرارکندخام‌می‌ماند ! _ استادشهیدمطهری ¹•شرایط← @sharayet_14 ²•پاسخگویـے← @pasohk
مشاهده در ایتا
دانلود
ساجده بعد هم رفت و یک پاکت کاغذی برداشت و گرفت سمت من با تعجب داشتم بهش نگاه می کردم و طبق معمول سرش پایین بود... _این چیه؟؟ +چادر _یعنی میخواید بگید من بی حجابم +من قصد جسارت نداشتم ..نذر داشتم شب اول فاطمیه پنج تا چادر هدیه بدم ... حس کردم یکم تند رفتم بدون اینکه اون پاکت رو بگیرم برگشتم تا از حسینیه خارج بشم. داشتم کفش هامو می پوشیدم که عاطفه اومد کنارم +ساجده صبر کن علی قصد بدی نداشت بلند شدم ایستادم اشک توی چشم هام جمع شده بود با بغض گفتم _عاطفه من مثل شما نیستم ..مثل شما فکر نمی کنم من اصلا حضرت زهرا رو نمیشناسم +نمیشناختی ولی امشب دیدی چقد براش گریه کردی _خب چی شد الان +چی شد ساجده !!! نمیبینی یک شب برای درد حضرت زهرا و غربت علی گریه کردی چادرش رو بهت هدیه داد...تو به علیرضا نگاه نکن .. امشب حضرت زهرا این چادر رو بهت داده... بیا گلم بگیر.. این چادر قسمت تو شده پاکت رو از عاطفه گرفتم.. +علی ازم خواست ازت عذر خواهی کنم _نیازی نیست..من اشتباه متوجه شدم عاطفه منو محکم توی بغل اش گرفت +تو ریحانه ی خدایی ،،،،،،،،،،، جامون رو انداخته بودیم و میخواستیم بخوابیم...مثل هرشب عاطفه هم کنار من روی زمین می خوابید چون تخت اش یک نفره بود ... من روش نمی خوابیدم و عاطفه هم به رسم مهمون نوازی کنار من می خوابید.... _میگم عاطفه اون همه غذا اضافه رو چیکار می کنید؟؟ +خب این یک رازه کنجکاو شدم _چه رازی +نمی دونم یک رازه بین خودش و خدا تاحالا به کسی نگفته _آهآا خب بخوابیم دیگه عاطفه بلند شد و با بطریِ آبِ بالای سرش وضو گرفت و خوابید. تا صبح پهلو به پهلو می شدم خوابم نمیبرد ... فقط به حرف های عاطفه و هدیه ی حضرت زهرا (س) فکر می کردم آخر سر یک حمد خوندم سعی کردم بخوابم ،،،،،،،،،