#شب_سوم_محرم
#واحد_سنگین
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
غم منو باید کتابش کرد
آه از دلم دنیا کبابش کرد
به روی خاک نوشتم اسمت رو
سنان رسید با پا خرابش کرد
نگاه به این زجر و طنابش کن بابا
یه دونه زد صدتا حسابش کن بابا
فقط همین این حال و روزمه ببین
یه دونه زد صد دفعه من خوردم زمین
_________________
عمه شکست غم تو آبش کرد
یکی سرو روتو خضابش کرد
دم حرم شونه زدم موتو
توقتلگاه شمر خرابش کرد
بی رحمه شمر بلای جونته هنوز
روی عباش لکه خونته هنوز
منو زدن خواستن چی ُ ثابت کنن
کاشکی فقط حرمله رو ساکت کنن
________________
مست ِ یزید خدا عذابش کن
خدا خودت خونه خرابش کن
عمه رو با اسمش صدا می زد
داد زدم خانوم خطابش کن
نفرین و آه به تخت و منبره یزید
دختر شاه منم یا دختره یزید
تشت طلا حواس ها پرت شد به سرت
وگرنه دق میکرد سکینه دخترت
شاعر:
#محمد_اسداللهی
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_سوم_محرم
#واحد_تند
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
تا نوشتم یارقیه ، پر کشیدم تا رقیه
گره ها وا می کنم با ، ذکر جانم یا رقیه
منم عبد و غلام ، تویی بنت الامام
به تو از راه دور ، هزاران السلام
مدد بنت الحسین
________________
ذکر لبهایی رقیه ، نور دلهایی رقیه
یا عزیزةَ الْحسین تو ، جان بابایی رقیه
تویی زهرا تبار ، شبیه ذولفقار
شراره میزنی ، به خصم نابکار
مدد بنت الحسین
_______________
من گرفتارم رقیه ، زار و بیمارم رقیه
نا امید هرگز نبودم ، چون تو را دارم رقیه
به درد ما شفا ، تویی مشکل گشا
بده امشب به ما ، برات کربلا
مدد بنت الحسین
شاعر:
#حسین_رحمانی
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_سوم_محرم
#تک
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
عَجّلوا بالبکاء
عَجّلوا بالعزاء
انبیا سر به زیر
غرق غم مرتضی
روضهخوان محتشم
گریهکن مصطفی
ماه ماتم رسید
یا علی کربلا
علمبهدوشانِ حسین بسمالله
سیاهپوشانِ حسین بسمالله
نوبت طوفان شما آمده
موج خروشان حسین بسمالله
بیاااا
که قرعهی جنت، به نامت افتاده
بیاااا
بنوش از این ساغر، بنوش از این باده
بیاااا
به لشکر شاهِ، مردم آزاده
لک لبیک یا اباعبدالله...
شاعر:
#رضا_نظاری
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_سوم_محرم
#شعر_روضه
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
هوای شونهتو بابا هنوزم موی من داره
بگیر دستامو که بالم هوای پر زدن داره
حراجی بودم و مُردم تو اون اوضاعِ بد گفتم
بپرس عمه که این بازار به قدِّ من کفن داره ؟
برا تَه موندهی موهام دو سه تا چنگ هم بس بود
خدایا این مسیرِ تنگ زیادی پیرزن داره
گوشام و میگیرم اینجا نه واسه زخمِ رو گوشام
میبینی کوچههای شام که خیلی بد دهن داره
تو دستم رَدِّ زنجیره بجای اون النگوها
تو دستش ساربان اما عقیقی از یمن داره
سکینه خیلی میترسه هنوز از عمه میپُرسه
یتیمِ خاکیِ بی جون مگه چونه زدن داره
تو رو عریان رها کردن تو رو از من جدا کردن
تنت رو دیدن و گفتن بده که پیرهن داره
الهی جون بده خولی چه خورجینی به همراشه
الهی دق کنه اَخنَس لباساتو به تن داره...
شاعر:
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_سوم_محرم
#زمزمه
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
چه رویایی
برا تشییع جنازم آخرش اومدی بابایی
میشه یه بار دیگه برای من بخونی لالایی
چه رویایی
نبودی و...
یادم نمیره هیچ وقت دیگه بازار یهودی و
میبینی روی صورت من آثار کبودی و
نبودی و...
حسین جانم ۵
--------------------------------------
نمیبخشم
اونی که نیمه شب دنبالم اومد و نمیبخشم
همون که تا میگفتم بابا، میزدو نمیبخشم
نمیبخشم
پرم سوخته
مثه محاسنت ببین که موهای سرم سوخته
گل سری که واسم خریدی با معجرم سوخته
پرم سوخته
حسین جانم ۵
شاعر:
#میثم_میرزایی
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_سوم_محرم
#زمزمه
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
شبه و خوابم نمیاد خیلی گرسنمه
مهمون داریم ولی موهام چه نامنظمه
زجر و خدا لعنت کنه دستش چه محکمه
از اون که موهاتو کشید بدم میاد
از اون که دیدم سر تو برید بدم میاد
از ناقه افتادم زخمی شدم ولی
از اون که با اسب رو تنت دوید بدم میاد
شاعر:
#رحمان_نوازنی
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_سوم_محرم
#زمزمه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
هر جا که به پرچمش نگاهت افتاد
حرم رقیه است
تنها حرمی که روضه خون نمیخواهد
حرم رقیه است
اومدم زیارتت با گریه با زاری
تو هنوزم وسط بازاری
خیلی روضه نگفته داری
وای ...
سلام خانوم ایها الصدیقه الشهیده
ای نوه مادر قد خمیده
گنبدتم مثل موهات سفیده
شاعر:
#پاشازاده
https://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_سوم_محرم
#زمینه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
صلا علی بابای من
امشب می خوام واست بمیرم
از اینهمه زخم سرت
آخه چطور بوسه بگیرم
لعنت به چوب خیزرون
که صورتت رو کرده درهم
دیدم ، شنیدم بابا جون
می زد تو رو پیوسته محکم
بد جور زدن ، از نزدیک و دور زدن
تو مجلس سور زدن ، آخ عزیزم
محکم زدن ، تو کوچه ها هم زدن
چن تایی باهم زدن ، آخ عزیزم
بابا بابا بابا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صلا علی دنیای من
امشب برات قصه می خونم
از دختر شاه غریب
از گریه های بی امونم
من توی هفت تا آسمون
ستاره هم داشتم مگه نه ؟
یادت میادکه باباجون
گوشواره هم داشتم مگه نه ؟
غارت شدم ، پیر از مصیبت شدم
خیلی اذیت شدم ، آخ نبودی
صد بار زدن ، منو تو بازار زدن
بودم گرفتار زدن ، آخ نبودی
شاعر:
#حسین_رحمانی
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_سوم_محرم
#زمینه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
شنیدم تو قبرتم تنت کبوده
گنات چی بوده
زن غساله رو انداختی به ناله
خانوم سه ساله
خانوم سه ساله
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو بیابون تک و تنها مونده بودی
جا مونده بودی
سیلی ها به صورتت شدن حواله
خانوم سه ساله
خانوم سه ساله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تورو رو ناقه زمین زد ولی بد زد
چرا لگد زد
دیگه از شکستگی قدت هلاله
خانوم سه ساله
خانوم سه ساله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شنیدم با معجر سوخته به ناچار
رفتی تو بازار
توی بازار یهودی قیل و قاله
خانوم سه ساله
خانوم سه ساله
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دست مارو میزاری تو دست بابات
فدای زخمات
بدنت از کبودی شد مثل لاله
خانم سه ساله
خانوم سه ساله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شبای ماه عزا گره رو وا کن
ما رو نگاه کن
ماه و دل کندن از شما محاله
خانم سه ساله
خانوم سه ساله
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو سفارش کنی ما رو رد نمیکنه باباتون
رقیه خاتون
عشق ما به رقیه پاک و زلاله
خانوم سه ساله
خانوم سه ساله
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از سر و رو حرمت غربت میباره
زائر نداره
چی میشه نمیدونم برام سواله
خانم سه ساله
خانوم سه ساله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پای طعنههای شام به هم نریزی
خیلی عزیزی
مگه میشه تویی که خیلی عزیزی
بری کنیزی
جلو چشم عمو عباست محاله
خانوم سه ساله
خانوم سه ساله
شاعر:
#رحمان_نوازنی
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_سوم_محرم
#نوا
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
قسم به کتری جوشیده در حسینیه
که با کسی که نخواهد تو را نمیجوشم
کفن که دست مرا بست دست تو باز است
و دست باز تو یعنی بیا در آغوشم
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_سوم_محرم
#واحد_سنگین
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
من از اینجور سفر رفتن دیگه بیزار بیزارم
سر زخمی و خونیمو شبا رو خاک میذارم
خودت گفتی تو این کوفه علی یار یتیما بود
به جای اون همه خوبی بگو این پاسخ ما بود؟
خیالت تخت جمع کردم همه هوش و حواسم رو
توی لشکر هنوز هیشکی ندیده التماسم رو
بابا دیشب کتک خوردم ولی رو پام وایسادم
بهش گفتم اگه بازم کتک داری من آمادهام
اگه خسته بشه مشتش، لگد پر میکنه جاشو
چشام تار میبینه خوبه، نمیبینم اداهاشو
ولی راستش بابا دندهم ، شکسته، خیلی درد داره
تا میره خوب بشه بازم سنان میاد نمیذاره
درِ گوشی بگم بابا ، بابا و دختریم دیگه
گمونم خوب نشه پهلوم ...نمیدونم سنان میگه...
سنان میگه که با نیزه زدم تو پهلوی بابات
کجا مونده تنت میخوام ببینم خوب شده زخمات
میدونی بزم می رفتم؟! نگو که بی خبر بودی ...
خبر دارم تو هم بودی توی اون تشت زر بودی
چوبی که رو لبت میزد از اون چوبای محکم بود
میدونم دردشو آخه ، از اون چوبا که خوردم بود
شاعر:
#رضا_شریفی
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_سوم_محرم
#واحد_تند
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
قسم به تن صدپارهی آن شبه پیمبر، قسم به علیاکبر، قسم به گلوی نازک شش ماههی پرپر، قسم به علیاصغر، قسم به یلِ دریادلِ لشکر، به عباس دلاور، به آن ساقی عطشان، به آن ماه فروزان، به آن دست بریده، به آن چشم دریده، و آن قامتِ از داغ علمدار خمیده، قسم به رجز و نعرهی قاسم، که از هیبت او لرزه بیفتاد، به مجموعِ عوالم، قسم به نفس شعلهور عمهی سادات، علمدار حسینبنعلی در سفر کوفه و شامات، به آن عزت و آن عفت و آن جمع کرامات، و آن اوج مقامات،
که من گرچه میان غلوزنجیر اسیرم، ولی ذلت تسلیم، نباید بپذیرم، که من فاطمهی کوچک ارباب، که من وارث شیر احد و خیبر و احزاب، که من گرچه سه ساله، ولی امابیهای حسینم، و با پای پر از آبله ام، پای حسینم، و من در دل این معرکه برداشتهام تیغ دودم را، و با گریه پرشور، به هم ریختهام خواب ستم را
منم دختر ارباب
منم کوثر ارباب
شاعر:
#حجت_الاسلام_اردکانی
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1