فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
او را «ابوالقِربه» (پدر مشك) هم ميگفتند به خاطر مشكِ آبي كه به دوش ميگرفت و از كودكي ميان بني هاشم سقّايي ميكرد «سقّا» لقب ديگر اين بزرگ مرد بود. آب آور تشنگان و طفلان، به خصوص درسفر كربلا
❤️محبان آقا ابوالفضل العباس علیه السلام
https://eitaa.com/joinchat/3582918919C6d9a577e8b
پدر مشک (در وصف حصرت عباس (علیه السلام)
باز در معرکه ها نوبت جولان شده است
شیر از بیشه سر آورده رجز خوان شده است
کیست این مرد که هنگامه ی تیرش پیداست
تک سواری که فقط رد مسیرش پیداست
موج برخاسته و کوه تلاطم کرده
سر بدزدید که یک شیر تبسم کرده
آمده تا که بگیرد نفس طوفان را
آمده تا بخرد آبروی میدان را
مشک بر دوش هوای دل دریا دارد
پسر سوم زهرا چه تماشا دارد
چشمها مات علی باز به خیبر رفته
این جوان کیست که اینقدر به حیدر رفته
گره ای زد به دو ابرو و نفس بند آمد
قلعه و خیبر و در را همه را کند آورد
لحظه ی سخت نبرد است گل لبخندش
نام زهرا و علی نقش به بازو بندش
رقص تیغش چه عجیب است هنر می خواهد
دیدن حضرت عباس جگر می خواهد
هو هوی تیغه ی او وه چه شتابی دارد
پس هر ضربه به جا ردّ شهابی دارد
بعد هر ضربه ی او تازه همه می فهمند
که دو نیمند و یا اینکه به مویی بندند
لرزه می افکند آن دم که قدم می کوبد
سر زینب به سلامت که علم می کوبد
پای او ریخته هر کس که سری داشته است
چه خیالیست حرم را علم افراشته است
باز می اید و مشکش پر آبست هنوز
وقت لالایی آرام رباب است هنوز
رفت یک بار دگر شاد کند دلها را
تا به خیمه بکشاند یقه ی دریا را
دختری گفت فرات از لب او می آید
دلتان قرص بخوابید عمو می آید
ولی ای وای نیامد نفس گلها حیف
چقدر منتظرش بود رباب اما حیف
به کمین چند هزاری دل نخلستانند
شیر می آید و از ترس همه پنهانند
دست را بس که کریم است همانجا بخشید
حاجت هر چه که تیر است به یکجا بخشید
تیر از چار طرف خورده ولی جان دارد
پدر مشک ببین مشک به دندان دارد
گرچه هر تیر خودش را به تن او جا کرد
باز هم حرمله اینجا گره اش را وا کرد
با مَجمع ادبی،شعر و متن دست پر باش 👇
🛄 https://eitaa.com/joinchat/2102132992Ca617a9d291
ابو القِرْبَة
در لغت عرب، قِرْبَة به معنای «مشک آب» است. ایشان را به دلیل آبرسانی در کربلا، این گونه نامیده اند.
در بسیاری از منابع تاریخی و رجالی، ابو القربة را برای حضرت ذکر کرده اند.
در برخی نقل ها آمده است که آن لعین گفت :
📋《وَاَطرَحُوا رَأسَ الحُسَينِ(ع) بِحِجرِهَا》
♦️سر حسين(ع) را به دامنش بياندازيد.
شعشعة الحسينيه یزدی، ج۲، ص۱۷۱
🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنَا رُقَيَّةَ(س)، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ》🔶🔸
✅اسرای کربلا را بعد مجلس یزید، در خرابه ای نزدیک کاخ یزید، سکنی دادند.
حضرت رقیه(س) همواره می پرسید :
📋《عَمَّتِی! اَینَ اَبِی؟》
♦️عمه جان! پدرم کجاست؟
همراهان در جواب، به او می گفتند :
📋《اِنَّ اَبَاکَ فِی سَفَرِِ!》
♦️پدرت به سفر رفته است.
چون هراس از این داشتند، که رقیه(س) از شهادت پدر مطلع شود.
تا اینکه در یکی از شبها، با خیال پدر، سر روی خاک غمناک خرابه نهاد، و خوابش برد.
و در عالم خواب پدر را دید و سپس با وحشت از خواب بیدار شد و شروع کرد به گریه کردن شدید!
در حالی که با ناله می گفت :
📋《اِئتُونِي بِأَبِي وَ نُورِ عَینِي!》
♦️پدرم و نور چشمم را نزد من بیاوردید.(۱)
و شروع کرد به فریاد زدن که؛
📋《وَاأَبَتَاهُ! وَاقُرَّةَ عَينَاهُ! وَاحُسَينَاهُ!》
♦️ای پدر! ای نور دیده ام! ای حسینم!
و چنان صيحه كشيد كه خرابه نشينان هم پريشان شدند.
📋《وَکُلَّمَا أَرَادَ أَهلُ البَیتِ إِسکَاتَهَا، اَزدَادَت حُزنَاً وَ بُکَاءً وَ لِبُکَائِهَا اَخَذَ أهلُ البَیتِ فِی البُکَاءِ الشَّدِیدِ》
♦️و هرگاه اهل بیت خواستند او را آرام كنند ممكن نشد و آن مظلومه، آرام نگرفت و گریه او زیادتر شد و به گریه رقیه(ع) اهل بیت نیز به گریه شدید افتادند.
در حالی که ؛
📋《فَضَجُّوا بِالْبُكاءِ و جَدَّدُوا الْأَحْزانَ وَ حَثُّوا عَلي رُؤُسِهمُ التُّرابَ، وَ لَطمُوا الْخُدودَ وَ شَقُّوا الْجُيوبَ، وَ قَامَ الصِّياحُ》
♦️گریه کننان ضجّه می زدند و حزن و اندوه را از نو گرفتند و خاک بر سر و موهایشان می ریختند و به صورت های خود لطمه می زدند و گریبان چاک می کردند و صدای ناله و شیون بالا رفت.
📋《فَسَمَعَ یَزِیدُ أَصوَاتَ بُکَائِهِم》
♦️یزید از گریه رقیه(س) و اسرای خرابه با خبر شد.
📋《فَقَالَ : مَا الخَبَرُ؟》
♦️گفت : چه خبر شده است؟(۲)
📋《فَفَحَصَوُا عَنِ الوَاقِعَةِ وَ قَصُوهَا عَلیَهِ!》
♦️پس تفحّص کردند و قضیه را به او گفتند(۳)
که؛
📋《إِنَّ بِنتَ الحُسَینِ الصَغِیرَةَ المَوجُودَة مَعَ السَبَایَا فِی الخَرِبَةِ رَأت أَبَاهَا فِی نَومِهَا فَاستَیقَظَت وَ هِیَ تَطلُبُهُ وَ تَبکِی وَ تَصِیحُ!》
♦️این صدای دختر کوچک حسین(ع) است که به همراه اسراء در خرابه است.
و خواب پدرش را دیده و اکنون بیدار شده و گریه کنان بهانه ی پدر را می گیرد.
وقتی یزید این حرف را شنید، دستور داد :
📋《اِرفَعُوا إِلَیهَا رَأسَ أَبِیهَا وَحَطَّوهُ بَينَ يَدَيهَا تَتَسَلَّى!》
♦️سر پدرش را براى او ببرید، تا با آن آرام بگیرد!(۴)
در برخی نقل ها آمده است که آن لعین گفت :
📋《وَاَطرَحُوا رَأسَ الحُسَينِ(ع) بِحِجرِهَا》
♦️سر حسين(ع) را به دامنش بياندازيد.(۵)
پس؛
📋《فَجَاؤُا بِالرَّأسِ الشَّرِیفِ وَ هُوَ مُغَطَّی بِمَندِیلِِ دَیبَقِیِِ فَوُضِعَ بَینَ یَدَیهَا وَ کَشَفَ الغِطَاءُ عَنهُ》
♦️سر مطهر را به خرابه آوردند، در حالی كه آن را روی طبقی گذاشته و سر پوشی هم به روى آن کشیده بودند و با این وضع، آن را در مقابل دیدگان رقیه(س) گذاشتند.(۶)
در این هنگام رقیه(س) پرسید :
📋《مَا هَذَا؟ أَنَا لَم اَطلُب طَعَامَاً إِنِّی أُرِیدُ أَبِی!》
♦️این چیست؟ من طعام نخواستم، من پدرم را می خواهم.
به او گفتند :
📋《هُنَا أَبُوکَ!》
♦️پدرت در این طبَق هست!
📋《فَرَفَعَت المِندِیلَ فَرَاَت رَأسَاً فَفَزَعَت فَقَالَت :
هَذَا رَأسُ مَن؟!》
♦️پس در این هنگام رقیه(س) سرپوش از روی طبَق کشید و فریاد کنان گفت :
این سر کیست؟
آنان گفتند :
📋《هَذَا رَأسُ أَبیِکَ!
فَرَفَعَت الرَّأسَ وَ ضَمَّتهُ إِِلَى صَدرِهَا》
♦️این سر پدرت است.
پس رقیه(س) سر را بلند کرد و به سینه چسباند.
📋《فَتَقَبَّلُهُ و تَبْكِي وَ تَضرِبُ عَلَي رَأسِها وَ وَجْهِهَا حَتَّي امْتَلأَ فَمُهَا بِالدَّمِ》
♦️پس مکرر صورت پدر را مي بوسيد و بر سر و صورت خود می زد، تا اينكه دهانش پر از خون شد.(۷)
طریحی نقل می کند که رقیه(ع) در این هنگام گریه کنان خطاب به سر پدر می گفت :
📋《يَا أبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذِي خَضَبَكَ بِدِمَائِكَ؟
يَا أبَتاهُ! مَنْ ذَا الَّذي قَطَعَ وَرِيدَيْكَ؟
يَا أَبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذي أَيتَمَنِي عَلَي صِغَرِ سِنِّي؟
يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي كُنتُ قَبلَ هَذَا اليَومِ عُميَاً!
يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي وَسَدتُ الثَّرَى وَلَا أَرَى شَيبَكَ مُخَضِّبَاً بِالدِّمَاءِ!》
♦️پدر جان! چه كسي تو را به خون آغشته كرد؟ چه كسي رگ هاي گردنت را بريد؟
پدر! چه كسي در خردسالي يتيمم كرد؟
پدر جان! اي كاش بيش از اين نابينا مي شدم و تو را اينگونه نمي ديدم.
پدر جان كاش پيش از اين در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمي ديدم.(۸)
آن مظلومه آرام نمي گرفت و همچنان نوحه مي كرد، تا اینکه ؛
📋《فَغُشيَ عَليهْا وَ انْقَطعَ نَفَسُهَا》
♦️غش كرد و نفس او قطع شد.
در این هنگام، ويرانه از ناله ی اسيران يك پارچه گريه شد و مخدّرات بر سر می زدند و به سينه می كوبيدند.
در این هنگام امام سجاد(ع) خطاب به زینب کبری(س) فرمود :
📋《عَمَّتِی! اِرفَعِی الیَتِیمَةَ مِن رَأسِ وَالِدِی فَإِنَّهَا فَارَقَت الحَیَاةَ》
♦️عمه جان! یتیم پدرم را از روی سر بریده ی پدرم بلند کن، که [هر لحظه ممکن است] روح از بدنش درآید.
📋《فَرَفَعَتهَا السَیِّدةُ زَینَبُ(س) فَوَجَدَتهَا قَد فَارَقَتِ الحَیَاةَ فَغَسَّلَتهَا وَ کَفَّنَتهَا وَ دَفَنَت فِی دِمَشقَ》
♦️پس زینب کبری(س) رقیه را گرفت، در حالی او جان داده بود.
پس زینب او را غسل داد و کفن کرد، رقیه(س) در دمشق (خرابه شام) دفن شد.(۹)
در نقلی دیگر آمده است که ؛
《فَبَکَت بُکَاءً شَدِیدَاً، حَتَّى غُشِیَ عَلَیهَا، فَلَمَّا حَرَّکُوهَا فِإِذَا هِیَ قَد فَارَقَت رُوحُهُا الدُنیَا》
♦️رقیه(س) آنقدر گریست که بیهوش افتاد و او را حرکت دادند، ولی او از دنیا رفته بود.(۱۰)
طبری در کامل بهایی نقل می کند :
📋《فَفَزَعَت الصَبیَّةُ وَ صاحَت فَمَرَضَت و تُوَفَّیَت فِی أیامِها بِالشَامِ》
♦️آن دخترک دلش کنده شد و فریادى زد و بیمار گشت و در همان روزها در خرابه شام در گذشت.(۱۱)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
به خواب دیده ام امشب قرار می آید
خزان عمر مرا هم بهار می آید
شنیده ام به تلافیِ بوسه ی گودال
برای دلخوشی ام بیقرار می آید
بیا بساط پذیرایی ام همه جور است
همیشه شَه به سراغ ندار می آید
اگرچه یک یک انگشت ها ز کار افتاد
برای شانه زدن که به کار می آید
چنان ز ترس زمین خورده ام که در گوشم
هنوز نعره ی آن نیزه دار می آید
چه حرف ها که در اینجا به دخترت نزدند
صدای بی کسی از این دیار می آید
سرت به نیزه که چرخید؛ قلب من هم ریخت
دوباره دور تو چندین سوار می آید
👤محسنی فر
📚منابع :
۱)الايقاد شاه عبدالعظیمی، ص۱۷۹
۲)مع الركب الحسينى طبسی، ص۲۱۸
۳)کامل بهایی عمادالدین طبری، ج۲، ص۱۷۹
۴)مع الركب الحسينى طبسی، ص۲۱۹
۵)شعشعة الحسينيه یزدی، ج۲، ص۱۷۱
۶)نفس المهموم شیخ عباس قمی، ص۴۱۵
۷)ریاض القدس قزوینی، ص۳۲۴
۸)المنتخب طریحی، صص۱۳۶_۱۳۷
۹)تسلیه المجالس حائری، ج۲، ص۹۳
۱۰)ریاض القدس قزوینی، ص۳۲۴
۱۱)کامل بهایی عمادالدین طبری، ج۲، ص۱۷۹
سید حسن حسینی فاضل
وبلاگ اسناد المصائب
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
زعفر جنی در روز عاشورا خدمت امام بوده است و حادثه را از نزدیک مشاهده کرده است.
ملا آقاجان زنجانی نقل میکند که زمانی از روضه میآمدم که در بیابان اسبسواری جلوی مرا گرفت و گفت: آمدهام که از شما وعده بگیرم که شمارا پیش زعفر جنی ببرم ایشان روضه دارند و شمارا دعوت کردهاند. من با او همراه شدم تا به جلسهای رسیدم که همه از اجنه بودند. زعفر جنی به من گفت که روضه بخوان، من چایی خود را خوردم که روضه را آغاز کنم، او از من پرسید: ملا آقاجان میدانی امام حسین(ع) در روز عاشورا از چه چیزی سیر نشد؟ من در پاسخ گفتم: از آب سیر نشد؟ او گفت: خیر. گفتم: از غذا سیر نشد؟ او گفت: این چه حرفی است که میزنی، من خودم آنجا بودم امام در روز عاشورا از دیدن علیاکبر(ع) سیر نشد. وقتی صدای نالهی فرزندش را شنید اسب را تاخت و با شتاب آمد و صفوف دشمن را میشکافت و سپاهیان را پراکنده میکرد تا آن ملعونان سنگی به پیشانی حضرت زدند و خون از پیشانی حضرت آمد تا بر روی چشم اسب آمد، امام طاقتش طاق شد و خود را از اسب به زمین انداخت و با زانو به سر نعش پسر آمد و سر پسر را بر دامن گرفت و صورت بر صورت مبارک او گذاشت و خون از دهان او پاک میکرد.
منبع
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
14.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفع الیدین علی ابیه مودعا
با بابا وداع کرد
علی اصغر سلام الله علیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ بسیار جالبی است دو خادم در مسیر پیادهروی اربعین هستند که شبیه حاج قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس هستند
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوبتی زنجیر میزدن و مشتاق....
این است تربیت حسینی
✅ شهادت "محمد بن ابی بکر" از ياران امام علی(علیه السلام) در مصر توسط معاويه
🔹 محمد بن ابی بکر ، یکی از یاران وفادار امام علی(علیه السلام) بود که مادرش، اسماء دختر عُمِیس با امام علیه السلام ازدواج کرد. او از کودکی در دامان امام علیه السلام تربیت شد و مهر علی ها در دلش جای گرفت. از این رو، وی اصحاب خاصِّ آن حضرت شد.
🔻 محمد در جنگ جمل در رکاب امام علیه السلام بود که از جانب امام به حکومت مصر انتخاب شد. امّا مردم مصر از دَرِ نیرنگ با او وارد شده و در این هنگام، سپاه معاویه به فرماندهی عمروعاص بر مصر تاخت در حالی که مردم مصر، علیه او شورش کردند.
🔸 جنگ شدیدی روی داد تا این که لشکر محمد ضعیف شد. سرانجام، او دستگیر و به شهادت رسید. علاوه بر شجاعت زیادی که داشت، از علم و فهم و عبادتِ فوق العاده ای برخوردار بود. وقتی امام خبر شهادتش را شنید، بسیار غمگین شد و چندین بار در خطبه های خویش، وی را ستود.
#تقویم_تاریخ
#14صفر
#محمد_بن_ابی_بکر
⚜ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
🔸🔶《اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمَنِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ》🔶🔸
✅حسن بن بشیر، از ابی الجارود، روایت کرده که می گوید :
از امام باقر(ع) سوال کردم؛
📋《سَأَلْتُهُ، مَتَى يَقُومُ قَائِمُكُمْ؟》
♦️قائم شما چه زمانی قیام می فرماید؟
حضرت(ع) فرمود :
📋《يَا أَبَا الْجَارُودِ! لَا تُدْرِكُونَ!》
♦️ای ابا جارود! شما آن زمان را نخواهید دید.
📋《فَقُلْتُ: أَهْلَ زَمَانِهِ》
♦️عرض کردم اهل زمانش چطور؟
حضرت(ع) فرمود :
📋《وَ لَنْ تُدْرِكَ أَهْلَ زَمَانِهِ، يَقُومُ قَائِمُنَا بِالْحَقِّ بَعْدَ إِيَاسٍ مِنَ الشِّيعَةِ، يَدْعُو النَّاسَ ثَلَاثاً فَلَا يُجِيبُهُ أَحَدٌ، فَإِذَا كَانَ الْيَوْمُ الرَّابِعُ تَعَلَّقَ بِأَسْتَارِ الْكَعْبَةِ》
♦️اهل زمانش را هم نمی بینید، قائم ما بعد از مأیوس شدن و نا امید گشتن شیعیان قیام می کند و مردم را سه بار دعوت می کند و به کمک می طلبد ولی هیچکس پاسخ او را نمی دهد ، تا آنکه روز چهارم به پرده کعبه تکیه می دهد.(۱)
در روایتی دیگر آمده است که؛
در این هنگام، پنج مرتبه ندا سر میدهد و میفرماید :
📋《أَلَا! يَا أَهلَ الْعَالَمِ!》
♦️ای عالمیان! آگاه و بیدار باشید!
و پنج ندا سر می دهد به اهل عالَم، بدون هیچ دستگاهی، و این ندای او به همه میرسد؛ به هر کسی و به لغت و زبان خودش!
📋《أَلَا يَا أَهلَ الْعَالَمِ! اَنَا الاِمَامُ القَائِمُ،
أَلَا يَا أَهلَ الْعَالَمِ! اَنَا الصَّمصَامُ الْمُنْتَقِم،
أَلَا يَا أَهلَ الْعَالَمِ! اِنَّ جَدِّيَ الحُسَينِ(ع) قَتَلُوهُ عَطشَانَاً،
أَلَا يَا أَهلَ الْعَالَمِ! اِنَّ جَدِّيَ الحُسَينِ(ع) طَرَحُوهُ عُريَانَاً،
أَلَا يَا أَهلَ الْعَالَمِ! اِنَّ جَدِّيَ الحُسَينِ(ع) سَحَقُوهُ عُدوَانَاً》
♦️آگاه باشید! ای جهانیان که منم امام قائم!
آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده!
بیدار باشید ای اهل عالم که جدّ من حسین(ع) را تشنه کام کشتند!
بیدار باشید ای اهل عالم که جدّ من حسین(ع) را عریان روی خاک افکندند.
آگاه باشید ای جهانیان که جدّ من حسین(ع) را از روی کینه توزی پایمال کردند.(۲)
📋《[ثُمَّ] يَسِيرُ إِلَى الْمَدِينَةِ، فَیَسِیرُ النَّاسُ [مَعَهُ]》
♦️سپس از آنجا روانه ی مدینه می شود و مردم نیز با او همراه می شوند.
📋《ثُمَّ يَدْخُلُ الْمَسْجِدَ فَيَنْقُضُ الْحَائِطَ حَتَّى يَضَعَهُ إِلَى الْأَرْضِ، ثُمَّ يُخْرِجُ الْأَزْرَقَ وَ زُرَيْقَ غَضَّيْنِ طَرِيَّيْنِ، يُكَلِّمُهُمَا فَيُجِيبَانِهِ، فَيَرْتَابُ عِنْدَ ذَلِكَ الْمُبْطِلُونَ!
فَيَقُولُونَ: يُكَلِّمُ الْمَوْتَى؟!
فَيَقْتُلُ مِنْهُمْ خَمْسَمِائَةِ مُرْتَابٍ فِي جَوْفِ الْمَسْجِدِ، ثُمَّ يُحْرِقُهُمَا بِالْحَطَبِ الَّذِي جَمَعَاهُ لِيُحْرِقَا بِهِ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ(عَلَيْهِمُ السَّلَامُ)؛ وَ ذَلِكَ الْحَطَبُ عِنْدَنَا نَتَوَارَثُهُ》
♦️سپس وارد مسجد النبی(ص) می شود و دیوار آن را می شکند و بر زمین می ریزد و بعد، ازرق(ابوبکر) ، وزریق(عُمر) دو تن از دشمنان اهل بیت(ع)، را از قبر بیرون کشیده و با آنها صحبت کرده و آنها هم پاسخ می دهند.
دشمنان و اهل باطل در اینجا به تردید افتاده و تعجب می کنند که حضرت(ع) با مردگان می تواند صحبت کند.
آنگاه حضرت(ع) پانصد تن از آن اهل باطل را در داخل مسجد کشته سپس آن دو تن را که از قبر بیرون کشیده آتش می زند و می سوزاند.
آنها را با همان هیزم هائی که می خواستند با آن، علی و فاطمه و حسن وحسین(علیهم السلام) را آتش بزنند می سوزاند، و آن هیزمهای ماست و ما اهل بیت(ع) آن را به یکدیگر ارث می دهیم.
📋《[ثُمَّ] يَسِيرُ إِلَى الْكُوفَةِ》
♦️سپس از آنجا روانه کوفه می شود.(۳)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
ای آفتاب زهرا عَجّل علی ظهورک
تنهای شهر و صحرا، عجّل علی ظهورک
گم گشته وجودی، هم غیب و هم شهودی
در دیده و دل ما، عجّل علی ظهورک
بی تو غریب، قرآن، بی تو اسیر، عترت
بی تو علی است، تنها، عجّل علی ظهورک
نه طاقتی نه صبری، تا چند پشت ابری؟
ای مهر عالم آرا عجّل علی ظهورک
دنیا در انتظار است، خون قلب روزگار است
پا در رکاب بنما، عجّل علی ظهورک
حیدر کند دعایت، زهرا زند صدایت
الغوث یابن زهرا! عجّل علی ظهورک
زخمِ به خون نشسته، پیشانیِ شکسته
دارند با تو نجوا، عجّل علی ظهورک
👤سازگار
📚منابع :
۱)دلائل الإمامة طبری شیعی، ص455
۲)إلزام الناصب یزدی حائری، ج2، ص233
۳)دلائل الإمامة طبری شیعی، ص456
سید حسن حسینی فاضل
اسناد المصائب
https://eitaa.com/mohtavayerozeh
ماجرای هنده و حضرت زینب سلام الله علیها
زن یزید که سالهاى پیش در خانه عبدالله بن جعفر زیر دست حضرت زینب (س) کامل تربیت شده بود، روزگار او را به شام خراب انداخته و از جایى خبر ندارد. یک وقت بر سر زبانها افتاد که جماعتى از اسیران خارجى به شام آمده اند. این زن از یزید درخواست کرد به دیدار آنها برود یزید گفت شب برو.
? چون شب فرا رسید، بوی خوش غذایی که زن شامی با خود آورده بود کودکان را وادار کرد تا دور او جمع شوند، سینی پر از غذا برای خرابه نشینان… اما هیچ کدام دست به سوی غذا نمیبردند…. خانم ام کلثوم (س) گفتند صدقه بر ما حرام است. زینب (س) بلند شد و به پیشواز زن آمد و فرمود: زن! مگر نمیدانی این گونه صدقات بر ما حرام است. برای چه این طعام را آوردهای؟ زن گفت: به خدا قسم این صدقه نیست. بلکه نذر است که بر من اجرای آن لازم است و برای هر اسیر و غریب طعامی به رسم هدیه میبرم.
? زن این پا وآن پا کرد و با شرم گفت: من در ایام کودکی در شهر رسول خدا (ص) بودم و به مرضی دچار شدم که طبیبان و پزشکان از معالجه من عاجز شدند. چون پدر و مادرم دوستدار اهل بیت (ص) بودند مرا برای شفا به خانه امیرالمومنین ؏ بردند و از فاطمه زهرا (س) طلب شفا کردند.
✨ در آن زمان حسین ؏ به خانه آمد. علی ؏ فرمود: ای فرزندم! دست بر سر این دختر بگذار و از خدا شفای او را بخواه! حسین ؏ چنین کرد و از برکت مولایم شفا پیدا کردم. تا کنون هیچ مریضی در من راه نیافته است… گردش روزگار مرا به این سرزمین کشانده است و از مولای خویش دور مانده ام.
? نذر کردم هرگاه اسیر یا غریبی را ببینم تا حدی که امکان دارد به او احسان نمایم. برای سلامتی آقایم حسین ؏، تا شاید بار دیگر به زیارت او نائل شوم و جمال ایشان را دیدار نمایم.
? فرمان داد تا تختی در خرابه نصب کردند. بر تخت قرار گرفت و حال رقت بار آن اسیران او را کاملا متأثر گردانید و سؤال کرد: اى زن اسیر، شما از اهل کدام دیارید؟
حضرت زینب (س) فرمود: از اهل مدینه.
آن زن گفت: عرب همهی شهرها را مدینه گوید؛ شما از کدام مدینه هستید؟ فرمود: از مدینه رسول خدا (ص) آن زن از تخت فرود آمد و به روى خاک نشست.
حضرت زینب (س) سبب را سؤال کرد
? گفت: به پاس احترام مدینه رسول خدا (ص) اى زن اسیر، تو را به خدا قسم مىدهم آیا هیچ در محله بنى هاشم آمد و شد داشتهاى؟
حضرت زینب (س) فرمود: من در محله بنى هاشم بزرگ شدهام.
آن زن گفت: اى زن اسیر، قلب مرا مضطرب کردى. تو را به خدا قسم مىدهم، آیا هیچ در خانه آقایم امیرالمؤمنین ؏ عبور نموده و هیچ بىبى من حضرت زینب (س) را زیارت کردهاى؟
حضرت زینب (س) دیگر نتوانست خوددارى بنماید، صداى شیون او بلند شد فرمود: حق دارى زینب را نمىشناسى… من زینبم
⁉️ زن گفت: اگر تو زینبی پس حسینت کو؟
حضرت زینب (س) فرمود: ای زن، از حسین پرسش مىکنى؟! این سر که در خانه یزید منصوب است از آن حسین ؏ است. آن زن از شنیدن این کلمات دنیا در نظرش تیره و تار گردید و آتش در دلش افتاد. مانند شخص دیوانه، نعره زنان، به بارگاه یزید دوید.
فریاد زد: اى پسر معاویه ، سر پسر دختر پیغمبر (ص) را در خانه من نصب کردهاى با اینکه ودیعه رسول خداست…
? واحسیناه، واغریباه، وامظلوماه، واقتیل اولاد الادعیاء، والله یعز على رسول الله و على امیرالمؤمنین
? یزید یک باره دست و پاى خود را گم کرد، دید فرزندان و غلامان و حتى عیالات او بر او شوریدند. از آن پس چنان دنیا بر او تنگ شد و زندگى بر او ناگوار افتاد که مىرفت در خانه تاریک و لطمه به صورت مىزد ….
? یزید چارهاى جز این ندید که خط سیر خود را نسبت به اهل بیت عوض کند، لذا به عیال خود گفت: برو آنان را از خرابه به منزلى نیکو ببر. آن زن به سرعت، با چشم گریان شیون کنان، آمد زیر بغل حضرت زینب (س) را گرفت و گفت : اى سیده من، کاش از هر دو چشم کور مىشدم و تو را به این حال نمىدیدم. اهل بیت ؏ را برداشت و به خانه برد و فریاد کشید: اى زنان مروانیه، اى بنات سفیانیه، مبادا دیگر خنده کنید! مبادا دیگر شادى بکنید! به خدا قسم اینها خارجى نیستند، این جماعت اسیران ذریه رسول خدا و فرزندان فاطمه زهرا و على مرتضى على ؏ و آل یس و طه مىباشند
ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۱۹۱
محتوای عزاداری دهه آخر صفر
https://eitaa.com/joinchat/511050177Cdd33c792bb
مجموعه روضه های دهه صفر
✓شب اول اربعین جابر و عطیه و آمدن اهل بیت به کربلا
✓شب دوم عزاداری در کربلا و اجازه ماندن رباب مادر علی اصغر از امام سجاد
✓شب سوم ورود به مدینه و عبدالله جعفر زینب
✓شب چهارم ورود به مدینه ام البنین
✓شب پنجم ورود به مدینه رقیه
✓شب ششم ورود به مدینه فاطمه صغری و دیدار باسکینه
✓شب هفتم ورود به مدینه سر قبر مادر حضرت زهرا
✓شب هشتم روضه رحلت پیامبر عظیم الشان اسلام
✓شب نهم روضه امام حسن مجتبی علیه السلام
✓شب دهم روضه امام رئوف علی بن موسی الرضا المرتضی علیه آلاف التحیه و الثناء
@mohtavayerozeh
کانال محتوای منبر و روضه جامعه مبلغین جهادی لامرد و مهر در ایتا
https://eitaa.com/mohtavayerozeh
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
@MohtavayeRozeh
این نامهای که مقاومت غزه خطاب به دبیرکل محترم حزبالله، جناب سیدحسن نصرالله نوشته و منتشر کردهاند مو را بر تن آدم صاف میکند. واقعا معنی کردنش هنر میخواهد. زبان بلیغ عربی و نثر شیوای این نامه را هر چند بخواهیم با زبان گشادهرو و سترگ پارسی ترجمه کنیم، باز هم کم میآورم.
با این حال، به صورت خلاصه باید گفت مقاومت در غزه میداند از تنور مذاکرات آبی گرم نخواهد شد و قطر و مصر نمیتوانند کاری از پیش ببرند. به همین دلیل ضمن تشکر از ایران، لبنان، عراق، سوریه و یمن بابت ایستادگی در کنار ملت فلسطین (این بزرگترین تحقیر برای کشورهای عرب و سنی است) خواستهاند تا یک بار دیگر علیوار، در خیبر را از جا بکنند.
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
📢 مسجد، مهمترین مرکز اجتماعی اسلام
👈 گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره مسجد
✏️ «مسجد میتواند پایگاه همهی کارهای نیک باشد؛ پایگاه خودسازی، انسانسازی، تعمیر دل و تعمیر دنیا و مقابلهی با دشمن و زمینهسازی برای ایجاد تمدّن اسلامی و بصیرتافزایی افراد.» ۱۳۹۵/۰۵/۳۱
🔹️رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت روز جهانی مسجد، ۳۱ مردادماه، گزیدهای از بیانات حضرت آیتالله خامنهای درباره اهمیت مسجد و توصیههایی در زمینه ارتقای مساجد را مرور کرده است.
🔸الف) اهمیت مسجد
🔹اسلام محل تجمع مردم را بر محور ذکر، دعا و توجه به خدا قرار داده است
اوّلین مسئله، اهمّیّت خود مسجد است و این ابتکاری که اسلام در آغاز ولادت خود برگزید و محلّ تجمّع مردم را بر محور ذکر و دعا و توجّه به خدای متعال قرار داد. اجتماعات مردم بهطور طبیعی دارای تأثیراتی است. خب، یک عدّهای دُور هم جمع میشوند، میگویند، میشنوند، تصمیم میگیرند، ارتباطات فکری برقرار میکنند، دادهها و گرفتههای فکری بین خودشان دارند؛ این در کجا اتّفاق بیفتد؟ مثلاً در باشگاههای اشرافی و اعیانی برای کارهای مختلف اتّفاق بیفتد که در غرب معمول است، یا در قهوهخانهها تشکیل بشود؛ [یا مثل] روم باستان که در حمّامها آنوقت یک چنین اجتماعاتی تشکیل میشد و دُور هم مردم جمع میشدند و رفتن حمّام بهانه بود برای اینکه بگویند و بشنوند؛ یا در جایی تشکیل بشود که محور آن اقامهی صلات است؛ این خیلی فرق میکند. وقتی اجتماع بر محور نماز و ذکر به وجود آمد، آنوقت یک معنای دیگری پیدا میکند، یک جهت دیگری پیدا میکند...
🔍 ادامه را بخوانید👇
khl.ink/f/57391
33.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مرد پولادین
🔹رهبر انقلاب: من آقای لاجوردی را در دورهى مبارزات، به عنوان مرد پولادین مىشناختم. در بین دوستان، آن کسى که از کتک خوردن و اقدام کردن و زندان رفتن و آمدن بیرون و دوباره رفتن، خسته نمىشد، آقاى لاجوردى بود؛ در دورهى کار و تلاش براى حکومت اسلامى هم الحمدلله ایشان همینطور عمل کردند. ۱۳۷۷/۲/۱۴
🔹یکم شهریور ماه مصادف است با سالروز ترور مجاهد فی سبیل الله شهید سید اسدالله لاجوردی، مبارز انقلابی و دادستان پیشین انقلاب اسلامی و رئیس سابق سازمان زندانها که در محل کار خود در بازار تهران و به دست عوامل سازمان تروریستی منافقین در سال ۱۳۷۷ به شهادت رسید.
✅ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
18.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام علیکم ، زائر عراقی که در تهران برای برگشت به منزل و کربلا نیازمند پول میشود...
😭😭
اللهم ارزقنا زیارة الحسین علیه السلام فی کربلا و شفاعته فی یوم الورود ...
زیارت اربعینم آرزوست...😭
التماس دعا....🙏🙏
4_6050639481520786630.mp3
3.36M
#نوحه_امام_حسین_ع
#بسیار_پرسوز👌😭
مداح:#کربلایی_حسین_شریفی
•-----🖤
قافله سالارِمن؛ کجایی ای دوای دردم؟
پی تو هر کجا میگردم؛ تورو توقتلگاه گم کردم
ای بدن صد پاره؛رو خاکِ داغِ این صحرایی
چرامقطع الاعضایی؟
بگوکجا برم، تنهایی؟
😭امان از دل زینب..امان از دل زینب
چشت روشن! بزم حرامم بردن
چشت روشن؛ تو ازدحامم بردن
وای من ازعاشورا..زمین وآسمون غمگینه
یه خواهری داره می بینه؛ یکی میشینه روی سینه
وای من از عاشورا! باید بمیره از غم، دنیا
تو قتلگاه به پیشِ زهرا؛ دوازده ضربه میزد اعداء
💔امان ازدل زینب…امان از دل زینب
چشت روشن؛ روسریمو دزدیدن
چشت روشن، به گریه هام خندیدن
داغِ تو روی سینم؛ که قلب مضطرم میسوزه
پاشو ببین حرم میسوزه؛ ببین که معجرم میسوزه
رفتی و دوراز چشمت، به خیمه ها هجوم آوردن
همه چیو غنیمت بردن؛ رقیه ی تورو آزردن
😭امان از دل زینب…امان از دل زینب
چشت روشن؛ما رو اسیری بردن
چشت روشن؛ما رو خرابه بردن
لشگر دشمن ای وای.. به روی پیکرت میتازه
میان همه با نعلِ تازه؛ دیگه روشون به رومون بازه!
رفتی و موندم تنها؛ بگو چی کار کنم با این درد؟
به حرمله می گفتم برگرد؛ نزن توگوش من ای نامرد
💔امان از دل زینب… امان از دل زینب
فایل های صوتی تصویری تاثیرگذار🍂
https://eitaa.com/joinchat/2213478629Ceed8b37502
ارسال فایل هایی که به دلتان نشسته:
@valayat
🍂