دل كه میگوییم پس دلدار یعنی فاطمه
نُه فلك را نقطهء پرگار یعنی فاطمه
یار پیغمر شدن ، رفتن شبی در غار نیست
ما كه میگوییم یار غار یعنی فاطمه
در کرم هرکس به مقداری توانش میرسد
هرکجا گفتند بی مقدار , یعنی فاطمه
آنکه بخشیدست از انگشتر دستش علیست
آنکه بخشیدست از افطار یعنی فاطمه
"تنفقوا ممّا تحبّون" است مصداقش علی
معنی "الجّار ثُمَّ الدّار" یعنی فاطمه
هرچه گفتیم و شنیدیم از کرامات خدا
جلوه اش در عالم اظهار یعنی فاطمه
شیخ را دیدم پس از هفتاد سال اینگونه گفت
نحو و صرف و منطق و اسفار یعنی فاطمه
پِی اگرچه احمد و هر خشت آن گرچه علی
خانه ی اسلام را معمار یعنی فاطمه
یار گفتم درب خیبر گفت یعنی حیدر و
در مدینه "در" صدا زد یار یعنی فاطمه
بین روضه نام چاه آمد اگر ، یعنی علی
هرکجا نام در و دیوار یعنی فاطمه
هرکجا گفتند دشتی لاله گون یعنی حسین
هرکجا پیراهنی گلدار یعنی فاطمه
@MohtavayeRozeh
بزرگان عامه روایتی نقل کردند ، که صراحت دارد پیغمبر به قضایای صدیقه ی کبری تصریح فرمودند. عن ابن عباس قال ، خیلی ها هستند تکذیب می کنند خیلی از این وهابی ها می گویند که اینها یک افسانه هست شیعیان درست کردند برای ما. در حالیکه ابن محمد جُوینی هفتصدو سه هجری قمری در جلد دوم کتاب خودش صفحه ی ۳۴ تا ۳۶ اینها را مبسوطا نقل کرده که پارسال یک جزوه ای خدمت عزیزان دادند با این عنوان که ای کاش یک افسانه بود.
عن ابن عباس اِن قال: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ جَالِساً ذَاتَ يَوْمٍ إِذْ أَقْبَلَ الْحَسَنُ علیه السلام؛ یک روز نشسته بودم امام حسن علیه السلام وارد شد فلمّا رَاءهُ بَکا چون اورا دید پیغمبر گریه کرد. ثم اَقبَلَت فاطمهُ س فلمّا رآءها بکا بی بی وارد شدند پیغمبر تا بی بی را دید گریه کرد. ثم قال سپس فرمود: إِلَيَّ إِلَيَّ يَا بُنَيَّة بیا جلو بیا جلو دختر من. فاَجلَسَها بین یَدیه اورا روبروی خود نشاند ، فقُل و امّا اِبنَتی فاطمهُ سَیِّدَه نِساء العالَمین مِنَ الاوَّلین و الاخَرین اما دختر من فاطمه سیده ی همه ی زنهای عالم است از اولین تا آخرین. و انّی لَمَّا رَأَيْتُهَا ذَكَرْتُ مَا يُصْنَعُ بِهَا بَعْدِي چون من زهرا را دخترم می بینیم به یادم می آید آنچه که بعد از من به فاطمه ی من خواهد رسید . عجیب است تعبیر کانّی بها انگار من آنجا هستم من کنار زهرا هستم .وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ في بَيْتَهَا.ذُلُّ و خاری را وارد خانه او می کنند، وانتُهِکَت حُرمَتها حرمت اورا هتک می کنند. وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا حق اورا غصب می کنند ، وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا ارث اورا منع می کنند ، وَ كُسِرَتْ جَنْبَتُهَا پهلوی اورا می شکنند، وَ أَسْقَطَتْ جَنِينَهَا جنین اورا سقط می کنند ، وَ هِيَ تُنَادِي يَا مُحَمَّدَاه فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِيثُ فَلَا تُغَاث وقتی که بچه اش را سقط می کنند در ان حالت زهرای من ندا میدهد یا محمداه اما کسی جواب اورا نمیدهد .و تَستَغیث استغاثه می کند فلا تُغاث کسی به فریاد زخرای من نمیرسد. فَتَكُونُ أَوَّلَ مَنْ يَلْحَقُنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي او اول کسیست که اول به من ملحق میشود از اهل بیت من، فَتَقْدَمُ عَلَيَّ به من وارد میشود اما با چه حالی؟ مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَة با غم با اندوه محزون در حالیکه حقش را غصب کردند مقتوله در حالیکه کشته شده ، بعد میفرماید ابن عباس یقولُ رسول الله عِنْدَ ذَلِكَ بعد پیغمبر فرمودند آن لحظه : اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا خدایا لعنت کن کسی که به زهرا ظلم می کند وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا عُقوبت کن کسی که حقش را غصب می کند ، وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا ذلیلش کن هرکه اورا ذلیل میکند، وَ خَلِّدْ فِي نَارِكَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا اورا همیشه درآتشت مخلد کن کسی که پهلوی اورا می شکند، حَتَّي أَلْقَتْ وَلَدَهَا تا اینکه بچه ی اورا سقط میکند ، وقتی این نفرین ها را کرد فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ ذَلِكَ آمِين ، ملائکه هم در آن لحظه امین گفتند. اینها را علمای عامه نقل کردند، پس آنچه که ما می گوییم مستند به گفتار خود آنهاست.
روایت دارد کسانی که این روزها دیدن زهرای مرضیه آمدند مادر سادات را نمی شناختند ،
عیسی نفس خانه ی مارا نفسی نیست
بیمار مرا فاصله تا مرگ بسی نیست .
به حالمخورد افسوس که دیگر بر دامن او
دست مرا دسترسی نیست.
از حال پرستویم اگر حال بپرسی
جز مشتی پر سوخته کنج قفسی نیست.
از بس که شده آب همه شمع وجودش
انگار که در بستر بیمار کسی نیست.
پیش که روم حال دلم را به که گویم ؟
میسوزمو و میسازمو فریاد رسی نیست.
چه کردند با مادر سادات؟ چقدر این روزها سخت بود برای بچه های فاطمه که مادرشان را اینگونه نحیف در بستر می دیدند. کانَ کالخِیال خیال یعنی یک شَبح یک شبحی بیشتر از مادر سادات باقی نمانده بود.
السلام علی السیدة الجَلیلة و الصِدیقه الشهیده ذات الاحزان الطویلة فی المدة القَلیله .
گل بر من و جوانی من گریه می کند ،
بلبل به نغمه خوانی من گریه می کند
دیگر حسین را نتوانم بغل کنم ،
این گل به باغبانی من گریه میکند.
بانویی که بازویش شکسته ، سینه اش شکسته پهلویش شکسته دیگر نمی تواند بچه اش را بغل بگیرد، آنهایی که قدیم رفتند مدینه می دانند از خانه ی بی بی تا بیت الاحزان راهی نبود،
در هر قدمنشینم و خیزم میان راه ،
پیری به این جوانی من گریه می کند
از درد شانه شانه نشد موی زینبم ،
او هم به ناتوانی من گریه می کند
این روزها امدند محضر امیرالمومنین نامردها اجازه بگیر از زهرا عادت کنیم ، امدند گفتند بی بی جان فلانی و فلانی اذن می خواهند ، فرمودند راضی نیستم کسانی که به من ظلم کردند دیدنم بیایند، اقا فرمودند اینها من را واسطه کردند زهرا جان ، تا فرمودند من را واسطه کردند بی بی فرمودند: یا علی البیتُ بیتُک و فاطمه اَمَ
تُک خانه خانه ی توست زهرا هم کنیز توست . نمیدانم مریض بد حال داشتی یا نه ؟ وقتی کسی می خواهد بیاید عیادت اگر غریبه باشد بچه ها را از آن اتاق دور می کنند. به حسنین و زینبین گفتند بروید تو حجره ی بغلی ، می خواهد مهمان غریبه بیاید اما دیدی بچه ها خیلی کنجکاوند ، نگاه می کنند ببیند کی امده دیدن ؟ امام مجتبی با ابی عبدالله و زینبین پرده را زدند کنار ببینند کی آمده دیدن مادرشان . یکمرتبه دیدند رنگ امام مجتبی پرید ، دستهایش شروع کرد به لرزیدن. او آمده دیدن مادرم چه کند؟ اینکه توکوچه به مادرم لگد زده ، اینکه تو کوچه به مادرم سیلی زده .
خدا عذابشان را زیاد کند. چه کردند با مادر سادات؟ تا نشیتند روبروی بی بی صدا زدند اسما را . اسما بیا ، اسما با عجله آمد . جمله ای فرمودند ؛ از این جمله میشود بفهمی حال بی بی چگونه بوده ، فرمودند : اسما سر من را بردار روی من را از اینها برگردان، سادات مادرتان قوت نداشت سرش را بچرخاند .
دو سه بیت هم زبانحال بی بی زینب است .
چرا مادر قد نازت خمیده ؟
چرا رنگ از رخ ماهت پریده؟
چرا چادر به سر داری به خانه؟
مگر بر صورتت مانده نشانه؟
چه کردند چه آتشی افروختند ؟
یک اقایی می گفت شبی با همسرم اختلافم شد عصبانی شدم سیلی به صورت همسرم زدم ، اخرشب دیدم غریبانه دارد گریه می کند، رفتم جلو معذرت خواستم منو ببخش جسارت کردم. می گفت یک جمله ای گفت آتشم زد گفت : نمی گویم منو نزن اما ازت یک خواهش دارم ، وقتی میزنی جلو چشم بچه هایم نزن . سادات مادرتان را زدند اما جلو چشم حسنین و زینبین زدند.
شب جمعه ست امشب مادرش هم می اید کربلا. روایت دارد قیامت بی بی وارد محشر می شود. صدا میزند : ربّ اَرِنی الحسین حسینم را نشانم بده. خطاب می اید حبیبتی اُنظُری الی قلب المحشر، حبیبه ی من وسط محشر را تماشا کن. بی بی نگاه میفرماید، وسط محشر را می بیند یک آقای بی سری ایستاده از رگهای گلو خون جاری ، حسین... بُنیَّ قَتَلوک بما عَرفوک و من شُربِ الماء منعوک .
بفاطمه و ابیها و بَعلها و بَنیها و سرِّ المُستودع فیها ،
یا الله
یا رب محمدِ و آل محمدِ صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و ترحم علی عجزنا و اغثنا بحق یا کریم
موانع فرج مولای عزیزما را برطرف فرما
اسباب ظهورشان با عافیت کامل فراهم فرما.
باقیمانده ی غیبتش به صورت نیلی مادرش به ما عفو فرما
باقیمانده ی غیبتش به گوشواره شکسته ی مادرش با ما عفو فرما
باقیمانده ی غیبتش بر جبین شکسته ی عمه جانش به ما عفو فرما
باقیمانده ی غیبتش به بازوی آزرده ی مادرش به ما عفو فرما
باقیمانده ی غیبتش به دستان عموجانش به ما عفو فرما
به چشم تیر خورده ی عموجانش شیعه را از چشم انتظاری نجات بده
پرچم افتاده ی ابوفاضل پرچپم پیچیده اش به زودی به احتزاز در آور
هرچه خیر است صدقه ی سرش بر ما نازل فرما
هرچه شر لست به احترامش از ما دور فرما
گناهان ما به احترامش عفو فرما
دعاهای ما با آمینش مستجاب فرما
کشورش در پناهش از خطرات حفط فرما
برای خادمی آستان شریفش مراجع عظام مقام معظم رهبری حفظ فرما
ارواح طیبه ی شادا امام راجل ذوالحقوق جمع غریق رحمت فرما
مرضا منظورین لباس عافیت بپوشان
نسل جوان مارا حفظ فرما
وسائل ازدواجشان فراهم فرما
حُسن خاتم مرحمت فرما
@MohtavayeRozeh
يا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ ، يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ ، يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ ، يَا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا ، يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِي لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
فقط داغ فاطمه زهرا امیرالمومنین را از پا در آورد« أمّا حُزنِی فَسَرَ مَدٌوَ أمّا لَیّلی فَمُسَهَّدٌ»چند جا بود امیرالمومنین از پا در آمد یعنی محکم به زمین قرار گرفت یکی جایی بود که پیغمبر خدا وقتی خبر داد حقت رو می گیرند صبر می کنید گفت صبر می کنم گفت چنین می کنند چنان می کنند گفت صبر میکنم اما تا فرمود علی جان « يُنْتَهَكُ الْحُرْمَة» به خانه حمله میکنند همسرت زهرا را کتک میزنند آقا با صورت روی زمین افتاد ،جای دوم جایی بود که امیرالمومنین در مسجد بودند ناله حسن و حسین بلند شد رسیدند مسجد حضرت فرمودند چه خبر گفتند مادرمان زهرا از دنیا رفت میگویند وقتی این خبر را آقا شنید با صورت روی زمین افتاد از هوش رفت آقا را به هوش آوردند ،سومین جایی هم که ناله مولا بلند شد موقع غسل دادن زهرا ،دستش رسید به بازوی ورم کرده بعد از نودو پنج روز آثار زخم و جراحت هنوز هست ،مورد چهارم وقتی بدن زهرا را در قبر گذاشت تو تاریکی شب با حضرت رسول درد و دل کرد بازم دلش آرام نشد کسی که فاتح بدر و حنینه دیدن با صورت روی خاک زهرا است فاطمه جان راحت شدی از دنیا ماندم قریب و تنها ،چون مرغ پر شکسته در این دیارم امشب،
هر گه روم به خانه
گیرد حسین بهانه ،
از ناله های زینب
من دل ندارم امشب .
خدایا بحق زهرا هر کس هر حاجتی دارد حاجت روا بگردان. ما را بازهرای مرضیه محشور بگردان. شفاعت بانو نصیب ما بگردان . ما را لحظه ای از زهرا وشوهر و فرزندانش جدا مگردان . خدمتگذاران مقام معظم رهبری در پناه امام زمان حفظ فرما .
@MohtavayeRozeh
السلام علیک یا بنت رسول الله، یا بقیة النبوة
بهار دارد می آید، امادر خانه علی خزان است، بهار دارد می آید همه خوشحالند اما چهارتا بچه قد و نیم قد دارند یتمیم میشوند، چیزی به یتیمی اربابمان نمانده، این روزها حال فاطمه چطور است؟ از زبان فرزندش امام صادق علیه السلام بگویم. فرمود
ما زالت بعد ابیها معصبة الراس ،یک دستمالی پیغمبر به فاطمه داده بود، حضرت فرمودمادرما بعد از پدر، دائما این دستمال را به سر میبست. از شما میپرسم سری که درد نمیکند دستمال نمیبندند ،گفت از سوز گریه چشم ترم درد میکند تنها نه چشمها که سرم درد میکند
مازالت بعد ابیهامعصبة الراس باکیة عین .
دائما بعد از پدرش پیغمبر ، گریه میکرد. منهدة الرکن ناهلة الجسم، ساعت به ساعت لاغرتر میشد، اما آنکه دل را آتش میزند این است یغشی علیها ساعة بعد ساعة یعنی لحظه به لحظه مادرما از حال میرفت ،
شب اخر جلسه است من هم روضه های اخر فاطمه را اشاره کنم، صدا زد از درد شانه شانه نشد موی زینبم....
معلوم نیست سال آینده فاطمیه باشیم یا نه ، اگر الان به ما خبر دهند آخرین فاطمیه عمرمان است چطور برای بی بی ناله میزنیم؟
از درد شانه ،شانه نشد موی زینبم دختر به ناتوانی من گریه میکند
آخ بمیرم.....
دیگر حسین را نتوانم بغل کنم ....
معلوم است کسی که سینه شکسته است، بازو شکسته است، دستش بالانمی آید نمیتواند بچه هایش را بغل کند ،انقدر این آرزو به دل حسین ماند بلکه برای یک بار هم شده مادر بغلش کند ، کجا بغلش کرد؟ آن ساعتی که علی میگوید زهرایم را غسل دادم ،کفن کردم دیدم بچه ها دارند جان میدهند گفتم بیایید با مادر وداع کنید ،حسنین آمدند روی سینه زهرا افتادند ، خود مولا قسم خورد یک وقت دیدم فاطمه ناله ای زد دستانش را باز کرد حسنین را بغل گرفت .آماده ای یانه؟ همه روضه ها به کربلا ختم میشود. خود مولا میگوید دیدم ملکی صدا زد علی این بچه ها را از بدن زهرا جدا کن، اخر ملائکه آسمان طاقت ندارند این وداع را ببینند. آماده ای یانه؟ میخواهم بگویم یا ابالحسن اینجا نه نامحرمی بود نه کسی به بچه ها تازیانه زد نه گوشواره از گوش زینبین تو غارت کردند .ملائکه طاقت نیاوردند. کجا بودند این ملائکه در کربلا ؟ کنار گودال قتلگاه ،آن ساعتی که یتیمان حسین آمدند انقدر دشمن اینهارا با تازیانه زد..
دست گداییت را بیاورد بالا ، هرکس گرفتار است حاجت دارد، فرج امام زمان را نیت کرده از سویدای دل ، با نیت فرج بلند فریاد بزن یا حسییییییییییییییییییییییییین .....
@MohtavayeRozeh
🌹ناحله الجسم یعنی
نحیف و دلشکسته می ری
جوونی اما مادر پیری
بهونه ی سفر می گیری
🌹باکیه العین یعنی
بارون غصه ها می باره
چشای مادر ما تاره
دیگه علی شده بیچاره
🌹منهده الرکن یعنی
توون برات نمونده بانو
کی قلبتو سوزونده بانو
کی بالتو شکونده بانو
🌹معصبه الراس یعنی
بستی سری روکه پردرده
رنگ رخ تو مادر زرده
توکوچه کی جسارت کرده
@MohtavayeRozeh
دلم از روضه های فاطمیه
گرفته در هوای فاطمیه
بیا ای التیام روی نیلی
بیا صاحب عزای فاطمیه
*
بیا از جاده های بی نشانی
بیا ای آفتاب آسمانی
بیا شب های دلگیری ست آقا
بیا که روضۀ مادر بخوانی
*
نگاهی شعله ور، ای وای مادر
هجومی بی خبر، ای وای مادر
مغیره ... بی هوا ... ای وای بابا
تو و دیوار و در، ای وای مادر
@MohtavayeRozeh
ما سائلیم و نوکریت آبروی ما
یا ایها العزیز نظر کن به سوی ما
تا کی برای نافله های سحر گهی
با خون دل شود دل شب ها وضوی ما
گر مانده ایم شکر خدا پای پرچمت
بر تار موی تو گرهی خورده موی ما
ساقی اشک! بر دل ما هم سری بزن
بوی میِ طهورِ تو دارد سبوی ما
هم چون نسیم در به درم می کنی چرا؟
پس کی رسد به خیمۀ تو جستجوی ما
آیا شود که نیمه شبی بهر درد دل
بد بگذرانی و شوی هم گفتگوی ما
ای شهریار عشق به نام مقدست
باشد وصال تو همۀ آرزوی ما
روضه گرفته ایم قدم رنجه ایی کنی
شاید فتد مسیر عبورت به کوی ما
از لحظه ایی که حرمت مادر شکسته شد
بغضی نهفته مانده ز غم در گلوی ما
ای نازنین فاطمه برگرد از سفر
خیمه نشین فاطمه برگرد از سفر
@MohtavayeRozeh
بخوان دعای فرج را که یار برگردد
بخوان دعای فرج را که شب سحر گردد
بخوان دعای فرج را اگر که می خواهی
حدیث غیبت یار تو مختصر گردد
بخوان دعای فرج را و از خدا بطلب
وجود نازکش ایمن ز هر خطر گردد
بخوان دعای فرج را کنار پردۀ اشک
که دانه دانۀ اشکت دُر و گوهر گردد
بخوان دعای فرج را که یار می آید
اگر دلت ز رهِ اشتباه برگردد
بخوان دعای فرج را و پیشه تقوا کن
که دست لطف خدا با تو همسفر گردد
بخوان دعای فرج را که رد نخواهد شد
اگر که ناله و اشک تو بیشتر گردد
بخوان دعای فرج را که حل مشکل هاست
اگر که چشم و دل تو خدا نگر گردد
بخوان دعای فرج را، ولی بدون عمل
گمان مکن که دعای تو کارگر گردد
بخوان دعای فرج را خدا کند آید
که روضه خوان غریبی و میخ در گردد
دوباره جمعه و ندبه دوباره باید گفت
بخوان دعای فرج را که یار برگردد
@MohtavayeRozeh
مجموعه اشعارناب ویژه ایام فاطمیه.pdf
320.2K
💠 مجموعه منتخب اشعار ناب ویژه ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
💯 ویژه ی اجرا در روضه های خانگی ایام فاطمیه
#روضه_خانگی
#محتوا
#شعر
#فاطمیه
🆔️ @MohtavayeRozeh
زندگی به سبک فاطمه.pdf
2.86M
🔺️منبر پیشنهادی
🔰 منبر مکتوب " زندگی به سبک فاطمه سلام الله علیها "
✳️ ده جلسه منبر مکتوب همراه با روضه ویژه موسم فاطمیه 1399
💎 اثر حجت الاسلام جواد توحیدی منش
#روضه_خانگی
#محتوا
#منبر
#فاطمیه
🆔️ @MohtavayeRozeh
55. نسخه چاپ - شهد سخن 12 -2-11-94.pdf
1.2M
🔺️ منبر پیشنهادی
🔰کتاب "سبک زندگی فاطمی"
🍀 دوازده جلسه منبر مکتوب همراه با روضه ویژه روضههای خانگی
💎 اثر حجت الاسلام توحیدی منش
#روضه_خانگی
#محتوا
#منبر
#فاطمیه
🆔️ @MohtavayeRozeh
نیاز به حامی.pdf
1.83M
🔺️ منبر پیشنهادی
🔰 منبر مکتوب " نیاز به حامی"
👈 «مسئولیت خانواده در تحقق دستاوردهای بیانیه گام دوم»
✳️ پنج جلسه منبر مکتوب برای مجلس روضه خانگی ویژه موسم فاطمیه 1399
💎 اثر حجت الاسلام رضا رحمتی
#روضه_خانگی
#محتوا
#منبر
#فاطمیه
🆔️ @MohtavayeRozeh
*روضه های حضرت زهرا سلام الله علیها به روایت استاد شهید مطهری:*
*مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (ج۱۶ ص۵۷ و ۵۸) :*
ایام از نظرى به حضرت زهرا (سلام اللَّه علیها) تعلق دارد. نکته اى را چون دیشب یکى از جوانان سؤال کرد مىخواهم برایتان عرض کنم، شاید خوب باشد. البته من هیچ وقت اصرار ندارم که در هر سخنرانى لزوماً ذکر مصیبت کنم. اگر سخن رسید به جایى که ببینم ذکر مصیبت کردن، به خودم تحمیل کردن است و باید از جایى به جاى دیگر بروم، نمىگویم. ولى اکثر، خصوصاً در ایام مصیبت، ولو به طور اشاره هم شده است ذکر مصیبت مىکنم. *جوانى از من پرسید که آیا این کار ضرورتى یا حسنى دارد یا نه؟ اگر بناست مکتب امام حسین علیه السلام احیا بشود، آیا ذکر مصیبت امام حسین هم ضرورتى دارد؟ گفتم بله، دستورى است که ائمه اطهار به ما داده اند و این دستور فلسفه اى دارد و آن اینکه هر مکتبى اگر چاشنیى از عاطفه نداشته باشد و صرفاً مکتب و فلسفه و فکر باشد، آنقدرها در روحها نفوذ ندارد و شانس بقا ندارد، ولى اگر یک مکتب چاشنی ى از عاطفه داشته باشد، این عاطفه به آن حرارت مىدهد.* معنا و فلسفه یک مکتب، آن مکتب را روشن مىکند، به آن مکتب منطق مىدهد، آن مکتب را منطقى مىکند. بدون شک مکتب امام حسین منطق و فلسفه دارد، درس است و باید آموخت اما اگر ما دائماً این مکتب را صرفاً به صورت یک مکتب فکرى بازگو کنیم حرارت و جوشش گرفته مىشود و اساساً کهنه مىگردد.
این، بسیار نظر بزرگ و عمیقانه اى بوده است، یک دوراندیشى فوق العاده عجیب و معصومانه اى بوده است که گفته اند براى همیشه این چاشنى را از دست ندهید؛ چاشنى عاطفه، ذکر مصیبت حسین بن على علیه السلام یا امیرالمؤمنین یا امام حسن یا ائمه دیگر و یا حضرت زهرا (سلام اللَّه علیها). این چاشنى عاطفه را ما حفظ و نگهدارى کنیم.
*چون این ایام فاصله زمان وفات رسول اکرم و وفات حضرت زهرا هست قهراً تعلق بیشترى به وجود مقدس ایشان دارد. دو سه کلمه اى ذکر مصیبت مىکنم.*
نوشته اند: «ما زالَتْ بَعْدَ ابیها مُعَصَّبَهَ الرَّأْسِ، ناحِلَهَ الْجِسْمِ، باکِیَهَ الْعَیْنِ، مُنْهَدَّهَ الرُّکْنِ». زهرا را بعد از پدر ندیدند که هیچ وقت عصابه اى را که به سر بسته بود از سر باز کند. روز به روز زهرا لاغرتر و ناتوانتر مىشد. بعد از پدر همیشه زهرا را با چشمى گریان دیدند. «مُنْهَدَّهَ الرُّکْنِ» این جمله معنى عجیبى دارد. «رکن» یعنى پایه، مثل یک ساختمان که پایه هایى دارد و روى آن پایه ها ایستاده است. از نظر جسمانى، پا و ستون فقرات رکن انسان است، یعنى انسان که مىایستد روى این بناى استخوانى مىایستد. گاهى از نظر جسمى، این رکن خراب مىشود، مثل کسى که فرض کنید پاهایش را بریده باشند یا ستون فقراتش درهم شکسته باشد. ولى گاهى انسان از نظر روحى آنچنان درهم کوبیده مىشود که گویى آن پایه هاى روحى که روى آن ایستاده است خراب شده است. زهرا را بعد از پدر اینچنین توصیف کرده اند. زهرا و پیغمبر عاشقانه یکدیگر را دوست مىدارند. به فرزندانش امام حسن و امام حسین که نگاه مىکند، بى اختیار مىگرید، مىگوید: فرزندان من! کجا رفت آن پدر مهربان شما که شما را به دوش مىگرفت، شما را به دامن مىگذاشت و دست نوازش به سر شما مىکشید؟.
*ولا حول و لا قوّه الّا باللَّه العلى العظیم و صلّى اللَّه على محمّد و آله الطاهرین.*
@MohtavayeRozeh
مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ج۱۶ ص۹۴ و ۹۵
زهرا قبل از وفات مخصوصاً لباس پاکیزهاى پوشید که احتضارش در آن حالت باشد. اسماء بنت عمیس مىگوید: یک روز (حال یا هفتاد و پنج روز و یا نود و پنج روز بعد از وفات رسول اکرم) دیدم مثل اینکه حال بىبى بهتر است، از جا حرکت کرد و نشست، سپس حرکت کرد و غسل نمود و بعد فرمود: اسماء! آن لباسهاى پاکیزه مرا بیاور «۱». من خیلى خوشحال شدم که الحمد للَّه مثل اینکه حال بىبى بهتر است. ولى بىبى جمله اى گفت که تمام امیدهاى اسماء به باد رفت. فرمود: اسماء! من الآن رو به قبله مىخوابم، تو هُنَیئه اى، لحظه اى، لحظاتى با من حرف نزن، همینکه مدتى گذشت مرا صدا کن، اگر دیدى جواب ندادم بدان که لحظه مرگ من است. اینجا بود که تمام امیدهاى اسماء به باد رفت. طولى نکشید که اسماء فریاد کشید و به سراغ على رفت و على را از مسجد صدا کرد و حسنین آمدند.
ولا حول و لا قوه الّا باللَّه العلى العظیم و صلّى اللَّه على محمّد و آله الطّاهرین. باسمک العظیم الاعظم الاجلّ الاکرم یا اللَّه ….
خدایا ما را قدردان اسلام و قرآن قرار بده، توفیق عمل و خلوص نیت به همه ما کرامت بفرما، انوار محبت و معرفت خودت را در دلهاى ما قرار بده، نور محبت و معرفت پیغمبر و آل پیغمبرت را در دلهاى ما بتابان، اموات ما مشمول عنایت و رحمت خودت بفرما.
و عجّل فى فرج مولانا صاحب الزمان.
__________________________
(۱) اسماء، کلفت و این حرفها نبوده. او به اصطلاح جارى قبلى حضرت زهرا بوده یعنى قبلًا زن جناب جعفر بود که آن وقت مىشد جارى حضرت زهرا. بعد از جناب جعفر زن ابوبکر شد که محمدبن ابى بکر که بسیار مرد شریفى است از همین اسماء به دنیا آمد. بعد از ابوبکر حضرت امیر با اسماء ازدواج کردند که محمّد بن ابى بکر پسرخوانده امیرالمؤمنین شد و تربیت شده امیرالمؤمنین است و ولاى امیرالمؤمنین را دارد و با پدرش ارتباطى ندارد. غرض این است که اسماء زن مجلّلهاى است. همان وقت هم که همسر ابوبکراست، ولایش با على علیه السلام است، دوست على است و ارادتمند به خاندان على نه به خاندان شوهرش.
@MohtavayeRozeh
شهادت حضرت زهرا1.pdf
281.8K
📩pdf
✅ فیش روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
🔺️ شماره اول
#او_ایستاد_پای_امام_زمان_خویش
#متن_روضه
#فیش_روضه
#عملیات_فاطمیه
🆔️ @MohtavayeRozeh
شهادت حضرت زهرا2.pdf
319.9K
📩pdf
✅ فیش روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
🔺️ شماره دوم
#او_ایستاد_پای_امام_زمان_خویش
#متن_روضه
#فیش_روضه
#عملیات_فاطمیه
🆔️ @MohtavayeRozeh
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
▶️
در نمازت گریه کردی شد بنای غم درست
"آه"گفتی..،شد نوایِ ناله یِ ماتم درست
گونه ی تو لمس کرد اشک نمازِ صبح را
شد از آن پس رویِ هر برگِگُلی شبنم درست
قطره ای از اشک تو وقت مناجاتت چکید
بر زمین افتاد..،شد سرچشمه ی زمزم درست
ای که در شرح تو آمد سوره ی "کوثر" پدید
شد از اَعطینایِ شأنات آیه ای محکم درست
در حدیث قدسی "لولاک" پی بُردیم ما
تو همانی که به اذنش می شود آدم درست
نقش تو افتاد بر روی رکابِ احمدی
با نگینی فاطمی شد حلقه ی خاتم درست
ذات تو ذاتاً "ولیُّالله"سازی می کند...
مصطفی جای خودش..،شد مرتضیات هم درست
تو پناهِ عالمی..،دیدیم در روز کساء
با تو شد ضعفِ تنِ پیغمبر اکرم درست
حضرت حق حیدرش را یکّه و تنها که دید
بر تو رو زد..،شد برای مرتضی همدم درست
دامنت را می تکانی در میان خانه ات
از غبارش می شود آسیّه و مریم درست
چادرت را پهن کردی بر سرِ اهلِ بُکاء
در حسینیّه شد از هر تارِ آن پرچم درست
یک گره آورده بودم تا حسینات وا کند
تا قسم دادم به تو..،شد آن گره دَر دَم درست
▪️
▪️
ای که باران نیز در مَسحِ "رُخ"اَت محرم نبود...
پس چگونه خورد بر آن،دستِ نامحرم..،درست!
شکل زخمی را که میخِ در به پهلویت کِشید
می کند تا روزِ غُسلات پُرسشی مبهم درست
⏹
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
@MohtavayeRozeh