#محتوای_روایتگری
مجموعه #روایت_ناب
راوی #حاج_یوسف_غلامی
#روایت_دوم
#شهید_آفاقی ازلشکر31 عاشورا که در #عملیات_والفجر_هشت بشهادت رسید.
ما راویان دور هم در کنار اروندرود نشسته بودیم که برادر جاویدی ازلشکر 31عاشورا تشریف آورد ...
گفت شب عملیات وقتی غواصان تو آب افتادند دیدم شهید آفاقی می لرزد! گفتم اگر می ترسی بیا بالا برو تو قایق با بسیجی ها باش ، شهید آفاقی گفت: برادر جاویدی من نمی ترسم ! گفتم پس چرا می لرزی گفت من پدر و مادرندارم یه خواهر کوچکتر از خودم دارم کلاس اول راهنمایی است و یک برادر از او کوچکتر که کلاس پنجم ابتدایی است ، ما در پرورشکاه بزرگ شدیم آن دو تا منزل هستند
من وعده شهادت را از اربابم حضرت سیدالشهدا گرفتم ، ناراحتی ام این است بعد شهادت کسی نیست برام روضه بخواند تا پیکرم روضه را گوش دهد! برادر جاویدی به من قول بده بعد اینکه پیکرم را پیدا کردی بچه های رزمنده را بگو اطراف جنازه ام دور برنند و یک ساعت برام روضه بخوانند تا مردهام روضه را گوش دهد ...
گفت قول دادم ، سومین روز عملیات والفجر هشت پیکر شهید آفاقی راپیدا کردم ، یه مداح از عزیزان رزمنده را آوردیم گفتم برادران رزمنده، دور جنازه شهید آفاقی حلقه بزنید. مداح گفت برادر جاویدی کدوم مصیبت را بخوانم گفتم کتاب مداحی را بازکن هر جا آمد بخوان ، وقتی کتاب را باز کرد کوچه بنی هاشم و روضه حضرت زهرا سلام الله علیها آمد که خود شهید زهرایی بود ، مداح خواند حقیقتا کوچه بنی هاشم بود ، بعد از یک ساعت روضه و سینه زنی ، پیکر شهید آفاقی را عقب بردند ...
#یازهرا سلام الله علیها
•┈┈••••✾•💥🪖💥•✾•••┈┈•
📣 #روایتگری
🕌 #راهیان_نور
📚 #بسته_فرهنگی
📝 #محتوای_تبلیغی
🇮🇷 #لبیک_یا_خامنه_ای
🇮🇷کانال ارائه محتوای تبلیغی
🌐 eitaa.com/mohtavayetabligh