⚫️⚜️▪️✨
⚜️▪️✨
▪️✨
✨
#ولایت_فاطمی
#جلوات_ولایت_فاطمی_در_کربلا
⏪«ودیعة الله»
از دیگر اوصافِ حضرت فاطمه بنت الحسین (علیه السلام) به تصریح کلام حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در روز عاشوراء «ودیعة الله» است که فرمودند: ألا يا رقية .. انتم وديعة ربي اليوم» (۲۱)، همچنانکه حضرت عقیلة زینب کبری علیهاالسلام، وی را امانت آل الله علیهمالسلام معرفی نموده که [پس از شهادتش در خرابه] به اهل شام سپرده میشود: «یا اهل الشام لقد اودعناکم في هذه الخرابة امانة فالله الله فيها» (۲۲) و نیز به هنگام مراجعت از شام به کربلا، در اربعین حسینی کنار مضجع نورانی برادرشان اباعبدالله الحسین (علیه السلام)، مصیبت شهادت دردانه شان را به مصیبت برگردانده نشدن امانت وصف نمودند: «حسین جان! تمام فرزندانت را آورده ام اما دیگر سراغ از رقیه ات نگیر..» (۲۳).
✔️این امر جلوه ای است از شأن «ودیعة الله» ای حضرت ریحانة النبی، فاطمة (سلام الله علیها)؛ چنانکه حضرت امیرمؤمنان علیهالسلام دربه خاک سپردن بدن مطهره حضرت انسیةالحوراء (سلام الله علیها) فرمودند: «قد استرجعت الوديعة.. و أُخلِسَت الزهرا» (٢۴)؛ چرا که حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و اله) دخت مکرمه شان را امانت خدا و رسول معرفی نموده بودند «هذه وديعَةُ الله و وديعَةُ رسوله» (۲۵)
🖋لذا حضرت رقیة المرتقی (سلام الله علیها)، جلوه ی مشکات فاطمی در کربلا بوده اند؛ همان زجاجة علویة ای (۲۶) که «المصباح» یعنی رأس مبارک حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) :«الْمِصْباحُ الْحُسَيْنُ علیه السلام» (۲۷) در آن مأوی گرفت «الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ» (سوره مبارکه نور آيه ۳۵) و در این موضع بود که روح مبارکش به رأس متصل شده و در آن حلّ شد.
✔️تجلّیاتِ فاطمی حضرت فاطمة بنت الحسین رقیة (سلام الله علیها) همچنانکه در صفات و مناقب بوده، در مصائب این دردانه در کربلا و سیر منازل اسارت نیز بروز داشته است که در قسمت بعد به این موضوع می پردازیم.
🖋ادامه دارد..
ا┅═✧❁ منابع❁✧═┅ا
(۱).أعيان الشيعة ج۵ ص۴۶؛ اعلام النساء المؤمنات ص۵۹۰
(۲). الطریق (کاشي) ج۹، ص۳۹۵
(۳).همان
(۴).بحر المصائب و کنزالغرائب، ج ۴، ص۳۸۹ تا ۴۱۰
(۵).بحار الأنوار ج۴۵ ص۱۱۵؛رياض الأبرار في مناقب الأئمة الأطهار ج۱ ص۲۴۳؛عوالم العلوم و المعارف والأحوال ج۱۷ ص۳۷۴
(۶). بحارالأنوار ج۱۰۱ ص۱۲۲
(۷). عوالم العلوم و المعارف والأحوال ج۱۱ص۹۹؛بحارالانوار ج۴۳ ص۱۶
(۸).سخنان استاد الفقهاء والمجتهدين، ميرزا جواد تبريزى در مرقد شريف حضرت رقيه سلام الله علیها
(۹). بحارالانوار ج۴۳ ص۱۳؛ علل الشرایع، ج ۱، ص۱۷۸
(۱۰). بصائر الدرجات ج۱ ص۳۳۷؛ المناقب ج۴ ص۱۴۵؛ مدينة معاجز ج۴ ص۲۶۳؛ دلائل الإمامة ص۲۰۴؛ الخرائج و الجرائح ج۲ ص۷۵۳
(۱۱).علل الشرائع ج۱ ص۱۷۸؛ بحارالانوار ج۴۳ ص۱۰
(۱۲).مجمع البحرين، ج ۱ ص ۱۹۳
(۱۳).کشف الغمة في معرفة الأئمة ج ۱، ص ۴۶۳؛علل الشرایع ج ۱، ص ۱۷۹؛ بحارالانوار ج۸ ص۵۰؛ عوالم العلوم و المعارف ج۱۱ ص۶۹
(۱۴).ستاره درخشان شام، ص ۲۶۴
(۱۵).سفينة البحار، ج ۲ ، ص ۷۰۴
(۱۶).عوالم العلوم و المعارف ج۱۱ ص۶ و ۹۶
(۱۷).توحيد المفضل، ص۵۵ و ۵۶
(۱۸).إکسیر العبادات فی أسرار الشهادات، ج۳ ص۶۱۴ به نقل از المنتخب ج۱ ص۱۴۰
(۱۹).بحار الأنوار ج۴۳ ص۱۷۵ تا ۱۷۷
(۲۰).معالي السّبطين، ج۲ ص۱۳۶
(۲۱).کلمات الإمام الحسین علیه السلام ج۱ص۵۱۱
(۲۲).خصائص الزینبیة ص۲۹۶
(۲۳).حضرت رقیه سلام الله علیها (شیخ علی فلسفی)ص ۴۶
(۲۴).الکافی ج۱ص۴۵۹
(۲۵).الصراط المستقيم ج۲ص۹۲
(۲۶). «الزُّجَاجَةُ فَاطِمَة سلام الله علیها»؛ بحارالأنوار، ج۹۰، ص۲۱
(۲۷). الكافي ج۱ ؛ ص۱۹۵؛ تفسير فرات الكوفي ص۲۸۲
✨
▪️✨
⚜️▪️✨
⚫️⚜️▪️✨
💠 مجموعه روایت سهم آسمان
🔹قسمت سوم؛ راه سید
🔶️ راه سید، قصه آدمیست که اصل زندگیاش گرفتن دست آدمها بود، نه مچشان!
داستان سید به کجا ختم میشود؟
⏳ تا دقایقی دیگر منتظر انتشار پادکست «راه سید » باشید.
#سهم_آسمان
رادیو بانور - راه سید.mp3
22.32M
🎧 مجموعه روایت سهم آسمان
▫️ قسمت سوم؛ راه سید
«راهِ سید» قصهی آدمیست که اصل زندگیاش گرفتن دست آدمها بود نه مچ آنها.
🔶️ «مرد جلو رفت، مشتش را حوالهی صورت سید کرد که سید در چشم به هم زدنی مچ دست مرد را گرفت و آنقدر فشار داد که مرد از درد عاجز شد و هیبت بزرگش به قدر پر کاه سبک شد و به هر طرف که سید میکشید میرفت.»
#سهم_آسمان
باز «کربلا» و باز «غزه» و باز «جابر» و باز «اربعین» و «نابودیِ صهیونیسم.».pdf
135.7K
🖤🏴عنوان: باز «کربلا» و باز «غزه» و باز «جابر» و باز «اربعین» و «نابودیِ صهیونیسم.»
#استاد_اصغر_طاهرزاده
#زیست_اربعینی
💠 مجموعه روایت سهم آسمان
🔹قسمت چهارم؛ مزار خاکی
🔶️ «مزار خاکی»قصهی بیقراریِ مردیست که میان انتخابهای زندگی، انتخابش همیشه جهاد بود.
⏳ تا دقایقی دیگر منتظر انتشار پادکست «مزار خاکی» باشید.
#سهم_آسمان
رادیو بانور - مزار خاکی.mp3
17.06M
🎧مجموعه روایت سهم آسمان
■ قسمت چهارم، مزار خاکی
🔶️ «مرتضی نیروها را در یک خانهی خرابه مخفی میکند تا اوضاع آرام شود. بعد از یک ساعت کسی باید پیشقدم میشد که ببیند هنوز داعشیها هستند یا نه. یکی از بچهها میخواست برود که مرتضی دستش را میگیرد و میگوید: نه، من اول میرم. بسماللهی زیر لب گفت و زد بیرون...»
#سهم_آسمان
🥀بغض در گلوها رسوب گرفته
🏢حال شهر خراب است
👤صورتکها خنده را از یاد بردهاند...
🖤داریم غرق عادتها میشویم.
🌱سلام چشمه ی حیات
زندگی را نشانمان بده...🌱
#سلام