فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
↬«𝓗𝓪𝓭𝓲𝓼 𝓢𝓽𝓸𝓻𝔂»
-
تسلیت میگیم به تمام خانواده هایی
که عزیزانشونو توی ریزش ساختمان
متروپل از دست دادن😔
#آبادانتسلیت
﹏﹏⃟🥀﹏﹏
"🖤| @mojaradan
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان پازل 💖 #بر_اساس_واقعیت قسمت بیست و ششم همینطور که داشتم به کارهای خودم فکر میکردم با
🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان پازل 💖
#بر_اساس_واقعیت
قسمت بیست وهفتم
عاکفه در حالی که سرش رو تکون میداد گفت: آخ، آخ! رضوان گفتی و کردی کبابم....
هر چی می کشیم از بی صبریه!
واقعا یکی از اصلی ترین راههای اثر گذاری صبر کردنه، البته به حرف راحته به عمل جونت در میاد!
از لحنش خندم گرفت گفتم: اگر جایی کار نداری و خونه خبر دادی، بیا با هم نهار بخوریم تا شب هم بمون پیش من، تا ببینیم مطلب جدیدی پیدا می کنیم یا نه!
لبخندی زد و مسیرش رو کج کرد سمت آشپزخونه و گفت: عاشقه پیشنهادات رد نشدنیت هستم دختر...
وسط راه انگار یکدفعه یادش افتاده باشه گفت: راستی این شوهر تو کجاست که هیچ وقتِ خدا نیست؟!
نفس عمیقی کشیدم و با لبخند تلخی گفتم: یه گوشه ی این عالم مشغول خدمت!
با حالت خاصی مسیرش رو عوض کرد اومد سمت من...
دستم رو گرفت گفت: رضوان نمیخوام توی زندگیت دخالت کنم ولی اطرافیانت سرزنشت نمی کنن آخه این چه زندگیه برای خودت درست کردی که هیچ وقت شوهرت نیست؟!
دستهام رو از دستش رها کردم و نشستم روی مبل و گفتم: حرف که همیشه هست برای هر کسی هم به یه شکلی، تنها مختص زندگی من هم نیست...
ولی یه بار که به محمد کاظم گله کردم و گفتم: همه چی یه طرف، اما با زخم زبونها چکار کنم؟ ضربالمثلی از زبان حاج قاسم که به یکی از همسران شهدا گفته بود رو برام زد که خیلی دوست داشتم....
حاج قاسم به اون همسر شهید گفته بود: «آدمهایی که طبقه اول یک ساختمان هستند، مزاحمی به شیشه خانهشان سنگ بزند، هم سنگ شیشه را میشکند، اما خود مزاحم به راحتی قابل دیدن است، اما وقتی به طبقه سوم بروی، شاید سنگ به شیشه بخورد، اما مزاحم کمتر دیده میشود. به طبقه پنجم بروی دیگر سنگ به شیشه نمیرسد و مزاحم را کوچکتر میبینی. وارد طبقه بیستم شوی سنگ که هیچی، خود مزاحم هم دیده نمیشود. یعنی باید آنقدر اوج بگیری و شعور اخلاقیات را بالا ببری که حرفها و آدمهای این چنینی در اطرافت مثل پشه به نظر برسند. معرفتت را بالا ببر و به همان عهدی که با شهدا بستی بمان. ما هم باید به مقام آنها برسیم که این چیزها تکان مان ندهد...
عاکفه ساکت شده بود ...
تنها جمله ای که گفت: تکرار جمله ی آخر حاج قاسم بود...
که این چیزها تکان مان ندهند...
بعد گردنش رو کج کرد و چشمهاش رو ریز و انگشت دستش رو به حالت اجازه آورد بالا و گفت: یه سوال دیگه هم بپرسم؟!
گفتم: نه! چون هم ذهنم درگیر محمد کاظم شده بود، هم با شناختی که از عاکفه داشتم مطمئن بودم سوال بعدیش در مورد شغل محمد کاظم!
انتظار اینقدر صراحت کلام رو ازم نداشت ...
که خودم با دست اشاره کردم به سمت آشپزخونه و گفتم تا من مبینا رو صدا می کنم زحمت کشیدن نهار با تو....
اخم هاش رو کشید تو هم و در حالی که به سمت آشپزخونه می رفت گفت: خوب حالا فکر کردی می پرسم شوهرت کجا کار میکنه، که تو هم بگی توی یه شرکت! نخیررررر می خواستم بپرسم چی نهار درست کردی؟!
خندم گرفت و گفتم: داری به سمت جواب پیش میری...
هنوز حرفم تموم نشده بود که صدای پیامک گوشیم مانع ادامه ی حرفم شد...
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان پازل 💖
#بر_اساس_واقعیت
قسمت بیست وهشتم
رفتم سمت گوشی پیام رو که دیدم سودابه بود...
نوشته بود رضوان جون یکی از کتابهایی که می خواستی رو برات پیدا کردم کی برسونم دستت؟!
سریع شماره اش رو گرفتم بهش رنگ زدم، آخه با بودن عاکفه بهترین فرصت بود که با هم همراه بخونیم...
بعد از سلام و علیک ، حال و احوال گفتم: اگر می تونی خودت برام بیار اگر نه برام با آژانس بفرست...
چون خیلی سرش شلوغ بود قرار شد با آژانس برام بفرسته، ولی من نمیدونستم هیچ اتفاقی اتفاقی نیست و همه چیز این دنیا روی حساب و کتاب می چرخه حتی رسیدن یه کتاب به دست من!
نمیدونستم چرا از بین این همه کتاب بنت الهدی صدر باید این کتابش دستم می رسید!
وقتی صدای زنگ خونه اومد چون هممون سر سفره نشسته بودیم خودم زودتر بلند شدم که عاکفه بلند نشه، کتاب رو که گرفتم چند صفحه ی اول رو ورق زدم دوست داشتم قدم از قدم بر ندارم و همونجا تمامش رو بخونم ولی خوب نمیشد...
داخل که رفتم عاکفه گفت: چقدر خوب کتاب رو گرفتی؟!
بعد هم ادامه داد: کاش به سودابه می گفتی کتابهای بانو امین رو هم برامون جور کنه!
سری تکون دادم و با تایید گفتم: بعد از نهار باهاش تماس می گیرم هم تشکر کنم هم سفارش کتاب های جدید رو بدم ...
لبخندی زد و گفت: زودتر بیا بخور تا بساط نهار رو جمع کنیم که میخوام ببینم تفکر این خانم متفکر چه جوریا بوده؟!
مبینا لقمه اش رو فرو داد و گفت: خاله خودت الان بهم قول دادی بعد از نهار باهام بازی می کنی؟
چشمکی زدم و با اشاره به مبینا گفتم: شما بخور که سرت خیلی شلوغه!
نهار رو که خوردیم به عاکفه گفتم: تا من سفره رو جمع می کنم، تو که به مبینا قول دادی برو باهاش بازی کن تا بتونیم با هم به کارمون برسیم...
لبخندی زد و گفت: چه قولی بهتر از این !
دست مبینا رو گرفت و رفتن داخل اتاق...
اینقدر جیغ و سر و صدا میدادن که فکر می کنم توی یه مهد کودک با ده تا بچه اینقدر سر و صدا نباشه! داشتم با خودم فکر میکردم چقدر خوبه عاکفه اینقدر پر نشاط و با هیجانه...
از انرژیش من هم سریع مشغول کارم شدم که در همین حین گوشیم زنگ خورد!
شماره رو که نگاه کردم قلبم یه لحظه ایستاد!
شماره ی آقای علیزاده بود که اون روز محمد کاظم بهم داده بود، که اگر کاری داشتم باهاش تماس بگیرم و من همون موقع شماره رو داخل گوشیم ذخیره کرده بودم، ولی الان یعنی چکار داشت که به من زنگ زده؟!
از صدای هیاهوی عاکفه با مبینا فاصله گرفتم و رفتم توی حیاط، گوشی رو وصل کردم ...
آقای علیزاده خیلی رسمی سلام و علیک و احوالپرسی کرد بعد گفت: اگر امکان داره برای کار فوری باید حتما برم جایی و شروع کرد آدرس رو دادن!
هر چی گفتم برای چی؟! مسئله چیه؟! برای محمد کاظم اتفاقی افتاده یا نه؟!
هیچ توضیحی نداد و تنها گفت: ان شاءالله که خیره شما تشریف بیارید اینجا کامل خدمتتون توضیح میدم و بعد هم خداحافظی کرد....
حالا من بودم و هزار تا فکر!
احساس می کردم قلبم داره از قفسه ی سینم میزنه بیرون!
نه پای رفتن داشتم، نه دل موندن!
ترس شنیدن خبری که مثل یه نوار نقاله از توی ذهنم مدام رد میشد و آخرش فقط به یه نتیجه می رسید داشت نفسم رو بند می آورد...
#ادامه_دارد
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
↬«𝓗𝓪𝓭𝓲𝓼 𝓢𝓽𝓸𝓻𝔂»
-
خوشبختۍیعنۍ:
توزندگیتامامرضارودارێ😍
#اماممهربانیها
#شبتون_امام_رضایی
﹏﹏⃟✨﹏﹏
"🌕| @mojaradan
9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روز_خود_را_با_قران_شروع_کنید
#یک_فنجان_ارامش
برای هم دردی با #آبادان این کلیپ رو براتون گذاشتیم 🙏🏽
حال و هوای مردمِ #خوزستان رو توی این چند روز ببینید 🖤
#اشک خیلی ناچیز هست در مقابل چنین صحنه هایی..
چه روزهایی که خونه هاشون ویران شد (زمان ج.نگ) که خونه های ما آباد بمونه..
غم اونها تازه نیست!
زمانی که عزیزانشون رو از دست میدادن تا کشور و ما نفس راحت بکشیم..
ما به این خاک و این مردم مدیونیم..
ایستادن، صبوری کردن، داغ دیدن ، تلخی و سختی پشت سرهم کشیدن ، این روزها توی اون خاک ؛ پر شده از #غم و #سوز و فراق و #دلتنگی و #عزا ..😔
🔊 صدای #عبدالباسط , نهایتِ ما هست!
این جمله ی سنگینی هست و بهش فکر کنید..
که توی هر شرایط و هر عزایی ، آخرش وقتی رفتیم ، این صدا برای آرامش ما #قرآن میخونه..
#روحشون_در_آرامش 🕯
☑️ @mojaradan
7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋⃟📸
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
#حسین_جانم
🌹هر جا دلت اسیر بلا شد بگو حسین
🌹قلبت تهی زشور و صفا شد بگو حسین
🌹نام حسین نسخه درمان دردهاست
🌹دردت اگر به ذکر دوا شد بگو حسین
🌹اللهم ارزقنا کربلا.....
#دست_مرا_بگیر✋
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله❤️
📸#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••|💚🦋|••
#السلام_ایها_غریب
﷽🕊🌹 #سلام_امام_زمانم 🌹🕊﷽
🌾 دست مرا بگیر ببین ورشکسته ام
🌿 آب از سرم گذشته و من دست بسته ام
🌼 کار مرا حواله نده دست دیگری
🌷 محتاجم و فقط به تو امید بسته ام
🕊🌼 #اللهم_عجل_لولیک_الفـرج 🌼🕊
💚••#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
مجردان انقلابی
#انچه_مجردان_باید_بدانند #قسمت_اول 🔰بایدهای قبل از عقد یک دختر مجرد با یک مرد مطلقه ❎ وقتی می فهمی
🔰بایدهای قبل از عقد یک دختر مجرد با یک مرد مطلقه
❎ وقتی می فهمید مردی که به خواستگاری تان آمده قبلاً زن و زندگی داشته و طلاق گرفته است، چه سوالاتی در ذهن شما ردیف می شوند؟ در بین این سوالات به چه نکته هایی باید بیشتر توجه کنید؟
💢پیشنهاد ما به شما چهار مورد زیر است:
✅ 2.علت طلاق را بپرسید؟
مهم است که از زبان خود آن فرد علت طلاق را بشنوید و البته از #تحقیقات بیشتر هم غفلت نکنید. به خاطر بسپارید که به سراغ همسر قبلی او رفتن، پیش پا افتاده ترین راه تحقیق است که البته همیشه هم راه درستی نیست. یکی از بهترین راه های تحقیق، مراجعه به یک مشاور ازدواج خبره است. یادتان باشد #هیچ کس در هیچ سنی بی نیاز از مشاوره نیست.
✅.3خانواده تان را وارد قضیه کنید. خانواده باید در جریان مسائل مهم زندگی شما باشند. اگر خواستگارتان به طور فردی از شما درخواست ازدواج کرده است و برای علنی کردن آن دست دست می کند، با تعیین کردن یک محدوده زمانی تکلیف خودتان را مشخص کنید مثلاً با قاطعیت بگویید اگر شما تا پایان هفته این مسئله را با خانواده من مطرح نکنید، از نظر من خواستگاری منتفی خواهد بود.
✅.4چه چیزهایی از زندگی قبلی به گردنش است؟
تحقیق کنید آیا بچه هم دارد؟
قرار است بچه ها را پیش خودش نگه دارد؟
اگر بچه ها پیش مادرشان هستند هر چند وقت یکبار با او خواهند بود؟
آیا او ملزم به پرداخت مهریه به همسر قبلی است یا خیر؟
چقدر از درآمدش را باید صرف فرزند و پرداخت مهریه کند؟
پرسیدن این سوالات به شما کمک می کند تا تصور واقعی تری از زندگی مشترک احتمالی تان پیدا کنید
#پایان
@mojaradan
38.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قطره_ای_عبرت
⭕سریال #قطره_ای_عبرت (کلید اسرار)
📌داستانیبادرسهایاخلاقیوسرشاراز
عبرت
#این_داستان_شکست
#قسمت_چهارم
@mojaradan