2_144129481889674567.mp3
7.4M
#تلنگری
✨خداوند حضرت زهرا سلاماللهعلیها را
" کوثر" نامید!
کوثر یعنی خیر کثیر، رزق فراوان
دلیل این خطاب و نامگذاری چیست؟
#رهبری
#استاد_شجاعی
#استاد_عالی
✨ویژه ولادت حضرت فاطمه الزهرا سلاماللهعلیها
@mojaradan
7.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندگیم مادر
بهترین خاطرههای بچگیم مادر🌺
زندگیم مادر
گرهها وا میشه تا که بگیم مادر🌺
#میلاد_حضرت_زهرا(س)💫💞
#روز_مادر💫💞
#بر_همگان_مبارک_باد💫💞
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درسی💕
𖧷- - - - - - - - - - - - - - - - -𖧷
نڪـاٺ درس خـونـدن☁️🌿!
•بـھ هیـچ عنـوان تـو یـھ روز فـقـط یڪ درس نخـون،ایـن ڪـار ڪہ شـدٺ خسـتٺ مـۍڪنـھ و درس خونـدن رو بـراٺ جھـنم مـۍڪنـھ💕🍯!
•زمـان ایـدھآل مطـالعـہ درس عمـومـۍ نھـایـتا یڪ ساعـٺ و نیــمہ🍓🥤!
•یـڪ چھـارم زمـانٺ رو بـراۍ عمـومیا و بقــیش رو بـراۍ اختـصاصـیا بـذار دوتـا درس اختـصاصـۍ رو پشـٺسـرهـم نخـون بینــشون یـھ عمـومـۍ بـذار🦋🚙!
•بھــترھ حـداقـل پنـج درس در بـرنامـھ روزانـتون بـاشـھ💜☁️!
@mojaradan
𖧷- - - - - - - - - - - - - - - - -𖧷
مجردان انقلابی
🍁🍁🍁🍁 #پارتهدیهبهمناسبت روز مادر 😂 #پسر_بسیجی_دختر_قرتی✨ #پارت114 -دریا ... بین حرفش پریدم : -
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#پیر_بسیجی_دختر_قرتی✨
#پارت115
می فهمیدم دوباره اون عشق زنده شده ، می فهمیدم هروز به شوق دیدن تو میاد اون بیمارستان لعنتی ، خودمم فکر کردم شاید خدا خواسته شما دوباره همدیگه رو ببینید حتما یه خیری توش هست
شوکه شده از چیزای تازه ای که می شنیدم به اشکای که روی گونش جاری بود نگاه می کردم انگار لحظه ،لحظه های درد کشیدن دریا روی قلبم چنگ می کشید
-عاطفه خانم:یه روز اومد گفت می خواد با تو بره عملیات ، گفت می خواد با تو زندگی کنه گفت می خوا د محرمت بشه، گفتم نکن دوباره نابود میشی این پسر تورو نمی خواد بیشتر واب سته میشی دل کندن برات سخت میشه ،گفت میدونم عاشقم نیست ولی من میخوام تنها فرصتی که دارم رو کنارش باشم نزدیکش نفس بکشم ، هروقت باهاش تماس می گرفتم شاداب بود ، سر زنده بود ، به جای اینکه خوشحال باشم بیشتر نگران می شدم میدونستم این شوق زندگی رو داره از بودن با تو میگیره می ترسیدم از رفتنت از دریای نابود شده بعد رفتنت
ازش قول گرفته بودم یادته گف تم براش شرط گذاشتم قبول کرده ازش قول گرفته بودم وقتی برگشت تسبیح تو رو دور گردنش نبینم ، قول گرفته بودم با هرکسی من گفتم ازدواج کنه گفتم قبول نمیکنه ولی قبول کرد و اومد وقتی برگشت دوباره داغون بود
به دستاش نگاه کرد و گفت:
توی همین آغوشم ، توی همین دستام دوباره اشک ریخت مثل هفت سال پیش هزیون گفت تب کرد . گفت دوباره پسش زدی ، دوباره غرورش رو شکستی ، دوباره افسرده شد تو سر قولت ن موندی تو اعتماد منو شکوندی ، حالا چرا باید دوباره بهت اعتماد کنم ؟فقط بگو چر ا باید اجازه ب دم بازم ببینیش ؟
خدایای من من با این دختر چکار کردم چرا من احمق از هیچی خبر نداشتم
چرا اینقد درد داشت و من نمی دونستم الان به ش حق میدادم حتی اگر ازم متنفر باشه از این همه درد قلبم تیر کشید و دستم روی سینم چنگ شد اشک به چشمام نشست
-چون دوسش دارم....چون عاشقشم
متعجب نگام کرد:
-دوسش داری ؟
-آره بیشتر از جونم گفتم که سوءتفاهم شده براش
مکثی کردم و گفتم:
-من از این همه عذاب که دریا کشیده بی خبرم ، من فقط یه ترم همکلاسش بودم اونم یه ساعت ،
می دونید خانم مجد من هیچ وقت هیچ زن یا دختری توی زندگیم نبوده با روحیات خانمها آشنا نیستم خوب قبل اینکه به من بگه به من علاقه داره یه سری شیطنت ها هم داشت
سعی میکرد من رو اذیت کنه هر بار بلای سرم می آورد البته تقصیر منم بود که باهام لج افتاد،
وقتی بهم گفت که دوستتم داره صادقانه بگم اصلا باورم نشد گفتم شاید بازم میخواد اذیتم کنه ولی وقتی اصرارش رو دیدم ،
اشک ریختنش رو دیدم باورم شد علاقه ای به وجود اومده اما فکر نمی کردم تا این اندازه عمیق باشه حس کردم یه حس زودگذره و زود فراموش می کنه قبول دارم من خیلی اشتباه کردم،
بد از خودم روندمش ولی من نمی دونستم که اینطور میشه من خیر سرم فکر کردم هرچی تندتر باشم دریا زود تر دل میکنه اون موقعه شرایط ما اصلا به هم نمیخورد
اما وقتی بعد این همه سال دیدمش ناخواسته به هم نزدیک شدیم هر بار یه اتفاقی افتاد که بیشتر به هم نزدیک بشیم
نویسنده : آذر_دالوند
@mojaradan
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#پسر_بسیجی_دختر_قرتی✨
#پارت116
من دلم رو باختم عاشق شدم
ولی می ترسیدم وقتی یادم می اومد که چطور از خودم روندمش اصلا روم نمی شد بهش فکر کنم چه برسه بخوام ازش خواستگاری کنم
برای همین تصمیم گرفتم فعلا صبر کنم تا مطمعن بشم آیا از اون علاقه چیزی مونده یا نه ،تا بتونم دوباره دلش رو به دست بیارم
تمام این مدت دریا گوشه چشمی هم به من نشون نداد که بفهمم هنوزم دوسم داره حتی وقتی من سعی می کردم بهش نزدیک بشم دورتر می شد.
راستش این محرمیت رو یه فرصت می دونستم تا دلش رو به دست بیارم
ولی خراب کردم روز آخر که از عملیات برگشتیم و رفتیم خونه بی بی،وقتی دریا برای مدتی مارو تنها گذاشت بی بی ازم خواست که به خواستگاری دریا بیام
من نمیدونستم دریا داره می شنوه
وقتی به بی بی گفتم چیزای توی گذشته هست که نمیزاره پا پیش بزارم، دریا بد برداشت کرده بود فکر کرد
من به دلایلی که توی گذشته پسش زدم دوباره به همون دلیل دارم پسش میزنم ولی من فقط منظورم به حرکت خودم بود
من شرمنده خودم بودم ولی دریا اشتباه برداشت کرد و شد انچه نباید می شد
با نگاهی عمیقی بهم خیره شد و پرسید:
-حالا میخوای چکار کنی؟
-میخوام داشته باشمش به هر قیمتی
لبخندی زد و گفت:
-اگه من قبول نکنم؟
چشمام رو بستم گفتم:
-تمام عمرم منتظر میمونم تا روزی بتونم دل شما و دریا رو به دست بیارم
-همون روز اولی که دیدمت به دریا حق دادم دلش رو ببازه
-خواهش می کنم بهم بگید کجاست
-غرورش شکسته نمی خواد ببینتت
-ولی من تا نبینمش نمیتونم غرورش رو ترمیم کنم
-فکر میکنی بتونی؟اگه نخواستت؟
-تمام تلاشم رو می کنم دوباره دلش رو به دست میارم
-گفته اگه بهت بگیم کجاست برای همیشه میره....
نویسنده : آذر_دالوند
@mojaradan
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#پسر_بسیجی_دختر_قرتی✨
#پارت117
هه..الانم واسه حجابم اومدی تو هر بار منو از روی لباسم قضاوت میکنی
-من هیچ وقت نه تو نه هیچ دختر دیگه ای رو چه با حجاب چه بی حجاب قضاوت نکردم
ولی این حق انتخاب رو دارم با کسی ازدواج کنم که مطابق معیار هام باشه
-من همون روزم بهت گفتم دوست داشتنم به اندازه ای هست تا به خاطرت عوض بشم
- ولی من این رو نمی خواستم فکر می کنی اگه من قبول میکردم چی می شد ؟
تو میخواستی به خاطر من حجابت رو درست کنی بعد یه مدت هم احساس تحمیلی بودن حجاب تور از حجاب متنفر می کرد،
منم باید همیشه استرس اینو می داشتم که نکنه یه روز خسته بشی و بزنی زیر همه چی میدونی
دریا صادقانه بهت میگم من اون زمان حتی اگه عاشقتم بودم بازم حاضر نبودم باهات ازدواج کنم
من می خواستم و میخوام با کسی ازدواج کنم که کنارش هم روحم به آرامش برسه هم جسمم نه فقط جسمم
عصبی از حرفم گفت :
-دیدی میگم از ظاهر قضاوت کردی
-نه دریا قضاوت نکردم فقط نمیتونم اینو بپذیرم که زن من کسی که فقط مال منه زیبای های که داره فقط مال منه اونو با کسای دیگه شریک بشم
تو حاضری با مردی ازدواج کنی که هر لحظه زنها دورش باشن از بودن باهاش لذت ببرن ؟
این دوتا موضوع با هم فرق دارن
-چه فرقی دارن تو حرص میخوری که زنای دیگه از شوهرت و داشتهاش لذت ببرن منم حرص میخورم که چشم مردای دیگه به تن و بدن زنم نگاه کنن و لذت ببرن
هردوتا ریششون یکیه شهوت و غریزه من تورو برای خودم میخوام تو هم منو برای خودت
دریا اگه اون موقعه من عاشق تو بودم و با تو ازدواج می کردم
با شناختی که از خودم داشتم قطعا بعد مدتی سر همین موضوع شروع می کردیم به بحث و جدال آخرشم یه زندگی متلاشی شده می موند
وسط درسته تو چند سال غصه خوردی غمگین بودی ولی اینی که الان هستی رو خودت خواستی خودت انتخاب کردی خودت بهش رسیدی بدونه اینکه کسی بهت تحمیلش کنه
از این گذشته من اون موقع عاشق تو نبودم ولی الان هستم و نمیشه الان و اون موقعه رو باهم مقایسه کرد
اینای که گفتم یه حالت برعکس هم داره یعنی اگه تو اون موقعه با حجابم بودی ولی من دوستت نداشتم بازم باهات ازدواج نمی کردم
چون بازم یکی از معیارهای من که دوست داشتن بود رو نداشتی پس بدون من عاشق حجابت نیستم عاشق خودتم دریا تو اولین دختر با حجابی نیستی که من دیدم
با خنده چشمکی دوبار بهش زدم و گفتم:
-اگه بدونی بی بی از وقتی برگشتم ایران چه دخترای با حجاب و خوشگلی نشونم داده
حرصی گفت:
-خوب برو با همونا ازدواج کن کی جلوت رو گرفته ؟
نویسنده : آذر_دالوند
@mojaradan
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁 پارتهدیہبرکتمیلاد حضرت زهرا (ص) و روز مادر 🍁
#پسر_بسیجی_دختر_قرتی✨
#پارت118
معلومه دیگه تو..
-من چکارت دارم ؟ برو همشون و بگیر
-نه دیگه عشقته که پر و بالم رو بسته من فقط تورو میخوام بیا و به من رحم کن
با غیض غرید:
-ولی من تورو نمیخوام از اینجا برو
-دریا اذیتم نکن دیگه اصلا دلت میاد ؟
-ابروی بالا انداخت و گفت:
-اره دلم میاد ،
من الان این حق انتخاب رو دارم که نخوام با یه پسر مذهبی ازدواج کنم و باید بگم تو اصلا مطابق معیار های من نیستی
نابود شده گفتم:
-چی میگی دریا ؟ ...
-پشتش رو بهم کرد و گفت :
-همین که شنیدی
نفس عمیقی کشیدم رفتم جلوش وایسادم میخواست دوباره برگرده که بازوهاش رو توی دستم گرفتم:
-میخوای برم ازینجا؟آره دریا؟..
نگاهش رو به زمین دوخت و گفت :
-آره برو
-باشه میرم ولی یه شرط داره
-چ..چه شرطی؟
-تو چشمام نگاه کن و بگو دیگه دوسم نداری تا برم
-گفتم که دوست ندارم برو
-منم گفتم تو چشمام نگاه کن و بعد بگو
نگاهش رو به نگاهم دوخت ،
تمام عشقی که بهش داشتم رو توی چشمام ریختم ،چشماش توی چشمام دو دو میزد ازش پرسیدم؟
-دیگه دوسم نداری؟
اشک به چشماش نشست و با بغض گفت:
-نه...ندارم
لبخندی بهش زدم و گفتم :
- یعنی باهام ازدواج نمیکنی ؟
-اشک روی گونش ریخت:
-نه ...نمیکنم
لبخندم عمیق تر شد:
-الان نمیخوای بغلت کنم که آروم بشی؟
هق زد و با دستای مشت شده چند باربه سینم ضربه زد :
-نه. ..نمیخوام...نمیخوام
محکم توی آغوشم فشردمش ، زمزمه کرد:
لعنتی ...لعنتی
قهقه ای زدم و گفتم :
-باشه من لعنتی فقط دوسم داشته باش که اگه دوسم نداشته باشی میمیرم
دستاش محکم دورم حلقه شد و گفت:
-خدا نکنه
نفس آرومی کشیدم و زمزمه کردم:
-خدایا شکرت
از خودم جداش کردم ،
اشکای صورتشو با سر انگشتام گرفتم دوباره اشک به چشماش نشست:
- گریه نکن عزیزم دیگه همه چی تموم شد قول میدم این همه سال رو برات جبران کنم
به اندازه ای عشق و محبت به پات میریزم که همه این غصه ها یادت بره
لب زد :
-دوستت دارم
دلم از خوشی لرزید
به همون آرومی خودش گفتم:
-منم دوستت دارم
خندید و خندیدم
-من باید برم
ازش فاصله گرفتم هنوز چند قدم نرفته بودم که گفت:
-کجا میری امیر دوس دارم کنارم بمونی میترسم بری...
گفته بودم وقتی امیر صدام میزنه به حدی زیبا صدا میزنه که هر بار دلم می لرزه ؟
دوباه نزدیکش شدم و گفتم:
-از چی می ترسی ؟ ...
-از اینکه اینا خواب باشه و بری دیگه سراغم نیای...
دوباره توی آغوشم کشوندمش و بوسه ای روی پیشونیش نشوندم
مشت شدن دستاش رو روی سینم حس کردم و آروم توی گوشش گفتم :
-شب با بی بی برمیگردم عشقم ...میخوام برم با بزرگترم با گل و شیرینی بیام خانمم
نفس حبس شدش رو رها کرد و لرزون گفت:
-با... شه
به سختی دل کندم و سراغ بی بی رفتم
نویسنده : آذر_دالوند
@mojaradan
🍁🍁🍁🍁🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「 𝓗𝓮𝓼 𝓐𝓻𝓪𝓶𝓮𝓼𝓱 」
-
#خواستگارۍامیرعلۍازدریا😍😂
هیچ چیز تو این دنیا همیشگی نیست،
جز دوسداشتن من به تو. ♥🫂
#ڪلیپ_عاشقانہ🤍
-
「𝓣𝓪𝓵𝓪 𝓑𝓪𝓷𝓸 」
❥︎❈••••••••••••••••••••••
@mojaradan
4_6032838117684150605.mp3
6.27M
#این_که_گناه_نیست 2
یک اشتبـاه بـزرگ💥
چرا همش دنبالِ اینی، چی ثواب داره؟
چرا نمیری، چیزایی که
کارهای خوبتو بی اثر میکنه، بشناسی؟😇
🌪تا آفت ها رو نشناسی،
خوبی هات پایدار نمی مونن.😨😰
#استاد_شجاعی 🎤
@mojaradan
23.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حسین_آقا✌🏻
#میلاد_حضرت_مادر🥹
نور روی تو بهشته...
مهر تو یک عمره دینمه...
اسم تو همیشه رو لب...
مادرای سرزمینمه😍
#دِلـٰاراممِدیـٰا📲"
‹نَوایی که آرامبَخشِ بیقراریِ قَلبهاست...🙂🤍›
ولادت حضرت زهرا و روز مادر رو به همه مادران و زن های کانال تبریک میگم❤️🌱
الهی زیر سایه حضرت زهرا خوشبخت و سعادتمند دو عالم باشن ❤️🌺
❀| 𝑱𝒐𝒊𝒏🎤↯
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامش مـــــادر♥️
عاشق ترین زنجهان را میگویم
مـــــادرعشقہ😍
تقدیم به مادران گل سرزمینم
پیشاپیش روز مادر مبارک💖
#شبتون_زهرایی
#پایان_فعالیت
@mojaradan