eitaa logo
مجردان انقلابی
13.1هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.8هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 ادمین کانال ↶ @mojaradan_adm (تبلیغات انجام میشود) متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir_ir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 زنی زیبا که فرزند نمیشد پیش پیامبر میرود و میگوید از خدا صالح برایم بخواه. پیامبر وقتی دعا میکند ، میرسد او را فرزند خلق کردم. زن میگوید رحیم است و میرود. بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که بدون فرزند است. زن این بار نیز به نگاه میکند و میرود. سال سوم پیامبر را با کودکی در آغوش می بیند. با# تعجب از خدا میپرسد: بارالها، چگونه کودکی دارد او که بدون فرزند خلق شده بود. ! وحی میرسد: هر گفتم فرزندی نخواهد داشت، او باور نکرد و مرا خواند. رحمتم بر پیشی گرفت. با سرنوشت تغییر می کند... از الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود... ميان تو و معجزه خداوند، است به نام اعتماد. پس اگر داري به آرزويت برسي با تمام وجود به او کن. هيچ# کودکی نگران وعده بعدی غذايش نيست ! زيرا به مادرش ايمان دارد. اي کاش از جنس کودکانه داشته باشيم به خدا... خدا ممکن است کمی تأخیر داشته باشد امّا است 🆔 @mojaradan
‍ عابد و زن زیبارو 🔹 در اسرائیل زنی زیبارو بود، که هرکس با دیدن او، به گناه آلوده می شد درب خانه اش به روی همه باز بود، در نزدیک در، مشرف به بیرون نشسته بود و از این طریق مردان و عابد را به دام می کشید. هرکس به نزد او می آمد، باید ده دینار برای انجام حاجتش به او می داد! از آنجا می گذشت، چهره حیرت انگیز زن را مشاهده کرد و به هوس افتاد، پول نداشت، ای نزدش بود فروخت، پولش را برای زن آورد و در کنار او نشست و هنگام همبستر شدن با زن زیبارو، ناگهان چشمانش به اندام خیره کننده زن افتاد و آه از نهادش برآمد که ای وای بر من که ناظر به وضع من است، من و عمل حرام، من و مخالفت با حق! 🔻 با این عمل خوبی هایم از بین خواهد رفت!!رنگ از صورت عابد پرید، پرسید این چه وضعی است. گفت: از می ترسم، زن گفت: وای بر تو! بسیاری از مردم آرزو دارند به اینجایی که تو آمدی بیایند. گفت: ای زن! من از خدا می ترسم، مال را به تو کردم مرا رها کن بروم، از نزد زن خارج شد در حالی که بر خویش و حسرت می خورد و سخت می گریست! زن را در ترسی شدید عارض شد و گفت: این مرد اولین گناهی بود که می خواست مرتکب شود، این گونه به افتاد؛ من سال هاست در گناهم، همان خدایی که از عذابش او ترسید، خدای من هم هست، باید ترس من خیلی شدیدتر از او باشد؛ 🔻 در همان حال کرد و در را بست و جامه کهنه ای پوشید و روی به آورد و پیش خود گفت: خدا اگر این مرد را پیدا کنم، به او پیشنهاد می دهم، شاید با من ازدواج کند! و من از این با معالم دین و معارف حق آشنا شوم و برای عبادتم کمک باشد. و بنه خویش را برداشت و به قریه عابد رسید، از حال او پرسید، محلش را نشان دادند؛ نزد عابد آمد و ملاقات آن روز خود را با آن مرد الهی گفت، عابد فریادی زد و از رفت، زن شدیداً ناراحت شد. پرسید از نزدیکان او کسی هست که نیاز به ازدواج داشته باشد؟ گفتند: دارد که مرد خداست ولی از تنگدستی قادر به ازدواج نیست، زن حاضر شد با او ازدواج کند و بزرگ به آن مرد شایسته و زن بازگشته به حق فرزند عطا کرد که همه از کنندگان دین خدا شدند! 📗 : عرفان اسلامی / حسین انصاریان •┈┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈┈• 🔸 @mojaradan 🔸