eitaa logo
مجردان انقلابی
14هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mahfel_adm متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
مجردان انقلابی
#انچه_مجردان_باید_بدانند #قسمت_اول ✅ ۳ اشتباه رایج در #انتخاب_همسر و ازدواج ⚠️ امان از چشم و هم‌چ
✅ ۳ اشتباه رایج در و ازدواج 👇👇 🔑 راه حل ادامه قبل به جای تفکر به ازدواج، به درون خودتان بیندیشید؛ حسادتتان را ریشه‌یابی کنید، عوامل ایجادکننده و تداوم‌دهنده آن را بشناسید، راهکارهای مقابله با آن را یاد بگیرید و در نهایت خود را ملزم به تمرین کنید تا با اراده‌ای قوی به جنگ این حس مخرب بروید. زمانی که عاری از حسادت شدید و به مرتبه‌ای رسیدید که به خاطر خود، علایق و خواسته‌هایتان خواهان ازدواج باشید، وقت آن است که به فکر ازدواج بیفتید. ⚠️ عجله همیشه‌ کار شیطان است: انتخاب در شرایط اضطرار و عجله، انتخابی عجولانه یا تصمیم‌گیری از نوع از سر بازکنی است. انتخاب عجولانه، انتخابی سریع، بی‌هدف و بی‌سازمان بودا که امکان اشتباه کردن در آن قطعی و چند برابر است و احتمال دارد فرد به واسطه آن انتخاب ناآگاهانه و ضرب‌العجل با بسیاری از مشکلات جبران‌ناپذیر مواجه شود. ... 🙂😂 @mojaradan
49.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕سریال (کلید اسرار) 📌داستانی‌با‌درس‌های‌اخلاقی‌و‌سرشار‌از عبرت @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همسفر تا بهشت 3-دكترحبشي @SEDAYE_HAMDELI.mp3
3.82M
🔹هدیه بسیاااااااااااااااااااار ویژه 🔹پیشنهاد دانلود 🔹ترک شماره ۳ 🔹حجم ۳/۶۴ مگ مسایل @mojaradan
🔴 💠 اگر در سیستم ساختمان اختلال کوچکی رخ دهد برای جلوگیری از آسیب و اختلال مثل برق گرفتگی و یا آتش گرفتن سیمهای داخل ساختمان، برق به کار می‌افتد و موقتاً جریان برق اصلی قطع می‌شود تا برای رفع اختلال در مدار الکتریکی ساختمان اقدام شود. 💠 گاه در زندگی مشترک، بین زن و مرد بگو مگو و کوچکی رخ می‌دهد که ادامه‌ی آن فضای زندگی را بشدّت کرده و ضربات سنگینی بر روح و روان زن و شوهر وارد می‌کند و گاه باعث ایجاد بزرگی خواهد شد. 💠 در این‌گونه مواقع یک فرمول دینی و کارساز که نقش برق را دارد و می‌تواند از آسیب جدّی به زندگی و رابطه زن و شوهر جلوگیری کند و ادامه ندادنِ مشاجره، ترک موقّت مکان در ابتدای مشاجره و یا موضوع گفتگو است درست مثل فیوز برق که جریان الکتریسیته را قطع می‌کند اینجا نیز نیاز به یک قطع ارتباط موقّت است ظاهرِ این رفتار، قطع رابطه با همسر است امّا به نیّت جریان زندگی و روابط آینده و محافظت از حرمت‌هاست و لذا باید در زمانی مناسب و پس از آرام شدن همسر ارتباط گرم و صمیمی را با یکدیگر برقرار نمود و نگذاریم این قطع ارتباط موقّت، طبق میل شیطان تبدیل به و قهر طولانی شود. @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجردان انقلابی
#مکیال_المکارم 🔴مطالعه ی کتاب شریف مکیال المکارم؛ کتابی که به سفارش امام زمان ارواحنافداه نوشته شد
🔴مطالعه ی کتاب شریف مکیال المکارم؛ کتابی که به سفارش امام زمان ارواحنافداه نوشته شد ...‌ 👌یک دقیقه به یاد مهدی فاطمه زهرا سلام الله علیهما ..‌.. 📍قسمت نود و دوم ✅ تکالیف بندگان نسبت به آن حضرت علیه السلام 💠 درخواست معرفت امام عصر علیه السلام از خداوند درخواست معرفت آن حضرت از خداوند از وظایف مهم ما میباشد . زیرا که علم با آموزش و درس خواندن بسیار نیست ،بلکه علم نوری است که خداوند در دل هر کس که بخواهد هدایتش کند ،قرار می دهد و هر که را خداوند هدایت کند ، هدایت یافته است . و در کافی از امام جعفر صادق علیه السلام آمده : خداوند فرموده ( وَ مَن یُؤتَ الحِِِکمَةَ فَقَد اُوتِیَ خَیراً کثیراً ) .، و هر کس که حکمت به او داده شود ،خیر بسیار به او داده شده . فرمودند : یعنی طاعت خداوند و معرفت امام علیه السلام . 💠شناختن علامت های ظهور آن حضرت بر مومن واجب است تا علائم ظهور آن حضرت را بشناسد ،تا هرگاه ایشان ظاهر شدند ،او را اطاعت کند ، و حق را از باطل تشخیص دهد .و تردیدی نیست که روی آوردن به سوی آن حضرت هنگام ظهورش از شهرها ،جز بعد از علم به ظهور امکان پذیر نمی باشد و این به سبب آشکار شدن علامت های حتمیه ای که وعده شده اند ،حاصل میشود . امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند : قائم راپنج علامت هست که اینها از علائم حتمی ظهور میباشد : سفیانی و یمانی و صیحه آسمانی و کشته شدن نفس زکیّه و فرو رفتن در بیداء . 📚منبع: مکیال المکارم 🌱 مهر تو مهربان را باید به جان خریدن باید برای یوسف از چاه دل بریدن 🌱 آقا بگو کجایی ما منتظر نشستیم! از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن 📍با مرور کتاب مکیال‌المکارم با ما همراه‌باشید. ✨ 💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج🤲 @mojaradan
👤 انسان شناسی۷۱ @mojaradan
انسان شناسی ۷۱.mp3
12.03M
۷۱ ➖ سوال اول؛ چرا بعضی‌‌ها اساساً تمایلی به ارتباط با خداوند و اهل غیب ندارند؟ ➖ سؤال دوم؛ چگونه این تمایل در بعضی‌ها، بسیار شدید و عطش‌گونه است؟ ➖ سؤال سوم ؛ چگونه بعضی‌ها در اوج فقــر مادی، احساس اشراف‌زاده‌ای را دارند، که بطور خاص مورد توجه خداوند هستند؟ @mojaradan
16.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚 حتما خیلیاتون شنیدین که می‌گن خدا می‌رسونه، مخصوصا وقتی بیفتید تو پروسه و اینا؛ اما ته دل‌تون فکر می‌کنید اگه قرار بود خدا برسونه که هیچ جوونی پشت موانع ازدواج نمی‌موند و هرکس هر موقع اراده می‌کرد می‌رفت سر خونه زندگیش! ❤️ شروع این زندگی رو ، پس‌انداز داشتن ولی کم بوده، با اینکه از طلا و خرج‌های مختلف فاکتور گرفتن بازم کم بوده ولی کردن و پیش رفتن و خدا به معنای واقعی کلمه از برکت و رحمت بهره‌مندشون کرده و از بهشون رسونده، اون‌قدر که عروسی باب میل‌شونم گرفتن و عکاسی هم رفتن و بعدها طلاشونم خریدن. @mojaradan
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان فـــــَتــــٰــــآح💖 قسمت بیست و ششم کلید را از روی جا کلیدی بر می دارم و بلند می گو
🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان فــــَتـــٰــآح 💖 قسمت بیست و هفتم وارد عمارت می شوم . گویی این خانه خانه ی دومم است.. انقدر که حس آشنایی نسبت به این خانه دارم و یقینا اخلاق خوب و مهربانی سکینه خانم سبب این همه احساس خوب شده .. دیروز که به دلیل بازگشت مادر از شمال مرخصی بودم دلم برای سکینه خانم تنگ شد. بیشتر از مادرم نه ، اما کمتر از مادرم دوستش دارم. وارد خانه می شوم ، پله ها را یکی درمیان بالا می روم و به سمت اتاق سکینه خانم می روم .. در میزنم _ بفرمایید. در را باز می کنم . + سلام سکینه بانو .. _ سلام دورت بگردم من .چقدر دلم برات تنگ شده بود دختر عزیزم . . . . در آشپزخانه مشغول به آشپزی می شوم. سیمین وارد آشپزخانه می شود . + سلام سیمین خانم _ علیک . پشت سرش امیرارشیاء با کیسه هایی از خرید در دستانش وارد آشپزخانه می شود . _ سلام وقتتون بخیر . + سلام . این پا و آن پا می کند انگار می خواهد صحبتی بکند .سیمین خانم هم متوجه می شود و چشمش را به لب های امیر ارشیاء می دوزد. و از گوشه چشم من را نگاه می کند . بی توجه به آن دو مشغول کار هستم . او سنگینی نگاه مادرش را حس می کند و از آشپرخانه می رود سیمین هم دقایقی در آشپرخانه می چرخد و می رود .خرید ها را بر میدارم و سر جاهایشان می گذارم ... _ ببخشید بر می گردم امیرارشیاء با سر پایین می گوید : _ امروز سه شنبه است اگه یادتون باشه ساعت ۱۷:۳۰ تشییع یکی از شهدای مدافع حرمه .. اصلا یادم نبود با شوق زیادی می گویم : + بله اصلا یادم نبود... _ من میخام برم گفتم ، بهتون بگم اگه خواستید شما هم تشریف بیارید... + ممنون که اطلاع دادید اما دیروز هم مرخصی بودم کار دارم باید از سکینه خانم اجازه بگیرم. در ضمن من خودم یه دربست می گیرم میرم تشکر. _ من از مادرجون اجازه تون رو گرفتم مشکلی نداره . باز هرطور خودتون صلاح میدونید ولی وسیله هست من اونجا باید خادم باشم برای همین ۱۶:۳۰ میرم خواستید میرسونمتون . + چشم تا اون موقع کارها رو انجام میدم . _ خب با اجازه تون. هنوز دقایقی مانده به ۱۶:۳۰ مانده ام ... نمی دانم چادر بپوشم یا نه؟؟ دو راهی سختی است ..!!! دلم می گوید بپوش.. اما عقلم می گوید چرا در تشییع شهدا می پوشی؟!! اما در کوچه و خیابان نه..!! شهدا رفتند که در تشییع انها یادت بیافتد چادر بپوشی ! در کوچه و خیابان شهدا نیستن رمیصا خانم ...... واقعا که.!!!! _ بریم؟ در لحظه چادر را سرم می کنم و می گویم: _ بله ❤️فدایی بانو زینب جان ❤️ @mojaradan 🌸🌸🌸🌸🌸🌸