﷽
📍 انحصاری قدرت در خدای متعال❗️
📌در باب مسألۀ انحصار قدرت است. اهل معرفت میگویند: شخص داعی، باید این معنا را ادراك كرده باشد كه غیر خدا، توان آن را ندارد كه طلبش را حاصل كند. معنای انحصار قدرت این است؛ نفی غیر. یکوقت بیان می کنی که فلانی می تواند كار من را راه بیندازد؛ امّا یکوقت میگویی که غیر او نمیتواند کار من را انجام دهد.
البتّه این مطلب به این معنا نیست که اسبابی را که خداوند در مسیر قرار داده، به کلّی نفی كنید؛ بلکه توجه به اسباب منهای خدا كه مسبب الاسباب است، غلط است؛ چون اسباب منهای خدا، كارسازی ندارد.
بعضی ها برداشت های غلطی میكنند؛ به این معنا كه فکر میکنند انسان باید دست از تسبیب بردارد. نه خیر؛ اسباب را هم خدا درست كرده است. مهم این است كه اسباب منهای خدا هیچ است و سببیّت ندارد؛ لذا اعتقاد به مسبب الاسباب بودن خدا نباید طوری فهمیده شود که منجر به تخریب نظام سببیّت شود. خدا، مسبّب الاسباب است، نه مخرّب الاسباب و منهدم كنندۀ آنها.
بحث در این است كه از او طلب كن؛ ولی این معنا باید در درونت باشد كه غیر او و بدون او، در عالم كارسازی ندارد. همۀ عالم، به اضافۀ اوست كه كارسازی دارد. مهم این است و نباید در اینجا اشتباه شود؛ پس معنای خلوص در دعا این است. كارساز مطلق اوست و منهای او، هیچ موجودی كارسازی ندارد؛ لذا اسباب منهای او، غیر از اسباب به اضافۀ اوست.
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #مجموعه_حقیقت_بندگی
📕 #دعا_1
#آقا_مجتبی_تهرانی
@agamojtabatehrani
﷽
📍 چرا دعاهایمان به اجابت نمی رسد؟❗️
📌روایت از امام صادق(ع) که مفصّل هم هست، راوی از ایشان می پرسد: «مَا لَنا نَدْعُو وَ لا یسْتَجابُ لَنا؟» چرا ما دعا میكنیم، ولی دعاهایمان به اجابت نمیرسد؟ «فَقال: لأنّکم تَدْعُون من لاتَعْرِفون» حضرت به او میفرماید: به این خاطر که شما از موجودی درخواست میكنید كه او را نمیشناسید. خیلی صریح میفرماید که شما خدا را اصلاً نمیشناسید. بعد میفرماید: «وَ كَثْرَةُ الدُّعَا مَعَ الْعَمَی عَنِ اللهِ مِنْ عَلامَةِ خِذْلان»؛ دعای زیاد كردن و كور دل بودن، نشانۀ بدبختی انسان است. کسی که مدام پشت سر هم میگوید: یا الله یا الله! امّا با كور دلی، این را میگوید، بدبخت است.
🔰در این باره بحثی وجود دارد که اگر کسی خدا و قدرت او را بشناسد، حالش در موقع دعا چگونه است؟ قطعاً او خودش را ذلیل میبیند و خدا را بر تمام وجود خود مسلّط و قادر میداند و با این حال دعا میکند. لذا حضرت فرمود: «مَن لَمْ یشْهَدْ ذِلَّةَ نَفْسِهِ وَ قَلْبِهِ وَ سِرِّهِ تَحْتَ قُدْرَةِ الله حَكِمَ عَلَی الله بِالسُؤالِ و ظَنَّ اَنَّ سؤالهُ دُعاء»؛ كسی كه از نظر درونی این معنا را ادراك نكرده است كه تمام سر و پا و تمام شراشر وجودش تحت قدرت خداست، بعد هم با این حال مدام بیاید و به خدا حكم کند كه این را به من بده؛ آن را به من بده، اصلاً دعا نکرده است. درخواست با بازخواست فرق دارد؛ دعا، التماس کردن است نه بازجویی و گردن کلفتی کردن.
🔰ما هنوز خودمان را نفهمیدیم كه چه هستیم؛ سر تا پایمان تحت قدرت اوست. بعد هم گمان میکنیم که این درخواستهایی كه میكنیم، دعاست. اینها دعا نیستند. این حرف را میفهمید؟!
پس تا به اینجا نرسی كه بفهمی آنچه در عالم وجود هست، تحت قدرت اوست و غیر او توانی ندارد؛ حتّی تمام وجود خودت و همه چیزت، تحت قدرت اوست، دعای تو دعا نیست.
«وَ الحُكْمُ عَلی اللهِ مِنَ الجُرأَةِ عَلی اللهِ»1️⃣؛ کسی که مدام برای خدا حكم صادر میكند که این را بده، آن را بده، خیلی پُر روست و بر خدا جرئت پیدا کرده است. روایت میگوید که تو خیلی پر رو هستی که اینطور از خدا، چیز میخواهی و برایش حکم صادر میکنی.
1️⃣تفسیر الصافی، ج1، ص 223
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #مجموعه_حقیقت_بندگی
📕 #دعا_1
#آقا_مجتبی_تهرانی
@agamojtabatehrani
🌿🌿🌿
درس اخلاق (گناهان زبان)
غیبت
قسمت چهارم
موارد جواز غیبت
در این قسمت ، سخن از موارد جواز غیبت است . مواردى که غیبت در آن ها حرام و ممنوع نیست ، عبارتند از:
الف – متجاهر به فسق :
متجاهر به فسق کسى است که آشکارا گناه مى کند و از ارتکاب گناه پیش چشم مردم باکى ندارد.
فقیهان درباره باز گفتن عیب شخصى که آشکارا گناه مى کند، دو نظر دارند: گروهى مى گویند: این عمل غیبت است ؛ ولى حرام نیست و گروه دیگر مى گویند: این عمل نه غیبت است و نه حرام .
ب – ستمگر:
مورد دوم از موارد جواز غیبت آن جا است که در غیاب ستمگر، ستم او را باز گویند که این عمل غیبت نبوده و حرام نیست .
خداوند متعالى مى فرماید:
لا یحب الله الجهر باسوء من القول الا من ظلم و کان الله سمیعا علیما.
خداوند دوست ندارد کسى با سخنان خود، بدى ها [ى دیگران ] را اظهار کند، مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند شنوا و دانا است .
براى جواز غیبت از ستمگر شرایطى وجود دارد که عبارتند از:
۱ – نیت و قصد مظلوم از غیبت کردن درباره ظالم ، دفع یا رفع ظلم او باشد؛ پس اگر مظلوم فقط قصد تنقیص یا تحقیر ظالم را داشته باشد و بخواهد آبروى او را بریزد، غیبتش جایز نخواهد بود؛ البته این شرط درونى است و به قصد و نیت غیبت کننده برمى گردد.
۲ – شرط دوم درباره گفتار مظلوم است . مظلوم فقط اجازه دارد درباره ستمى که در حق او شده است سخن بگوید و اگر در غیاب ظالم ، عیب هاى دیگر او را که با ظلمش ارتباطى ندارد، بیان کند، گفتار او غیبت به شمار رفته ، حرام است .
۳ – شرط سوم درباره شنونده غیبت است . مظلوم فقط حق دارد نزد کسى از ستمگر غیبت کند که هم توان کمک کردن به او و هم امید به یارى و حمایت او داشته باشد.
چه بسیار کسانى که توان کمک و یارى به ستمدیده را دارند، ولى در این باره اقدامى نمى کنند و حتى نمى توان به کمک آن ها امید داشت که در این صورت ، غیبت کردن از ظالم نزد ایشان ، جایز نخواهد بود.
ج – بدعت گذار:
مورد سوم از موارد جواز غیبت آن است که بدعت شخص بدعت گذار را در غیابش ، بازگویند تا مردم از راه نادرست او مصون بمانند. بدعت گذار کسى است که با نام دین ، چیزى را که از دین نیست پایه مى گذارد و مردم را با این کار منحرف مى کند. بدعت گاه در اصلى از اصول اعتقادى گذاشته مى شود و گاه در فرعى از احکام دین .
موارد مشتبه با موارد جواز غیبت
گاه انسان به اشتباه غیبت کردن خود را از موارد جواز غیبت مى پندارد، در حالى که این گونه نبوده ، رفتار او حرام است که از آن جمله مى توان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱ – رضایت کسى که درباره او غیبت مى شود:
رضایت یا عدم رضایت انسان از این که عیوب او گفته شود، هیچ نقشى در اصل غیبت نداشته ، حرمت و گناه غیبت را برطرف نمى کند. راضى بودن کسى که از او غیبت مى شود، موجب جواز غیبت نمى شود.
۲ – آگاهى قبلى شنونده غیبت از عیب کسى که از او غیبت شده :اگر غیبت کننده ، عیب و نقص فردى را نزد کسى که از آن آگاه است بیان کند، این رفتار، غیبت به شمار رفته ، حرام است .
امورى که به موارد جواز غیبت ملحق مى شوند
موارد دیگرى هم وجود دارند که غیبت در آن ها جایز است . این موارد از موارد استثنا شده غیبت در روایات نیستند و جواز آن ها از برخى ضوابط کلى فقهى به دست مى آید:
1⃣ نصیحت مستشیر:
🔵👈در مواردى که باز نگفتن عیب و نقص کسى مایه گرفتارى و دردسر مؤ من دیگرى شود و مفسده بزرگى به بار مى آورد، بحث تزاحم اهم و مهم پیش مى آید به این معنا که انسان میان امرى مهم و امرى مهم تر قرار مى گیرد که به حکم عقل ، باید مهم تر را مقدم بدارد.
2⃣ رفع و دفع منکر:
🔵👈اگر فقط با غیبت بتوان گناه یا منکر مهمى را دفع کرد، باید این کار را انجام داد؛ براى نمونه کسانى که در دین بدعت مى گذارند، اگر یگانه راه جلوگیرى از عمل ایشان که باعث منحرف شدن افراد از مسیر درست دین مى شود، بیان نقایص و عیوب مربوط به رفتار ناشایست آن ها باشد، باید گفته شود.
3⃣ گواهى دادن نزد قاضى :
🔵👈اگر شخص براى دفع مفسده یا منکرى ، نقایص دیگرى را نزد قاضى گواهى کند، کار حرامى انجام نداده است ، و اگر قاضى هم شهادت بطلبد، هیچ اشکال شرعى بر طلب او وجود نخواهد داشت البته روشن است که مقصود از نقایص ، آن دسته از نقیصه هایى است که به آن منکر مربوط بوده ، در دفع آن مؤ ثر باشد.
4⃣ آگاهى دادن :
🔵👈اگر انسان در غیاب کسى در نفى کمال او سخنى بر زبان آورد، ولى قصد تنقیص او را نداشته باشد، این عمل او غیبت شمرده نمى شود؛ همانند نفى مهارت یک پزشک یا ضعیف بودن قدرت علمى یک مجتهد که در این حالت ها غیبت جایز است.
📚اخلاق الهی جلد چهارم آفات زبان//استاد ایت الله مجتبى تهرانی
✅ ادامه دارد.......
#آقا_مجتبی_تهرانی
🆔 @dars_akhlaq
🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️
@agamojtabatehrani
﷽
📍 سه نکته برای حضور در دعا ❗️
📌از آنچه گذشت، معلوم شد که در باب اخلاص در دعا، یک امر ایجابی داریم و یک امر سلبی. نکتۀ ایجابی اش این است كه خداوند قادر است؛ امّا نکتۀ سلبی اش این است که هیچ موجودی منهای او قدرت ندارد.حال، سؤال اصلی این است که چگونه باید به این مطلب برسیم؟
اهل معرفت سه مطلب را در اینجا مطرح میكنند: اوّلاً، اینکه بدان که دعا از اعمال قالبیه نیست. یعنی چه؟ یعنی اینگونه نیست که فقط زبان بگوید. كارهایی را كه با اعضا و جوارح انجام میدهیم، قالبیه میگویند. دعا یک امر زبانی نیست که مدام پشت سرهم بگوییم: خدا تو میتوانی و غیرتو نمیتواند.
این گفتن، اخلاص در دعا نمیآورد؛ اصلاً و ابداً! پس اینطور دعا کردن را کنار بگذار.
دوّم، اینکه این مطلب، از مفاهیم علمیّه نیست؛ یعنی نباید بنشینم فكر كنیم و برهان عقلی اقامه کنیم که در عالم وجود علّت و معلول حاکم است و تمام این معلولها علّت العللی دارند. معلول هم بدون علّت اصلاً كارسازی ندارد. براهین عقلیّه، مفاهیم علمی است و با مفهوم عقلی و مطلب علمی، اخلاص در دعا به دست نمی آید.
سوّم اینکه، اخلاص در دعا از واردات قلبیّه است؛ یعنی مربوط به دل است. دل باید این معنا را درک کند و بپذیرد كه در عالم هستی جز خدا كاره ای نیست؛ پس اخلاص در دعا نه از اعمال قالبیّه است و نه از مفاهیم علمیه، بلكه از واردات قلبیّه است.
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #مجموعه_حقیقت_بندگی
📕 #دعا_1
#آقا_مجتبی_تهرانی
@agamojtabatehrani
﷽
📍 معامله خدا با بنده منقطع از خلق❗️
📌 مطلب اساسی در باب دعا، این است که خداوند از روی رحمت و لطفی كه به بنده اش دارد، به بندگان خود کمک می کند. آن بندگانی كه گوشۀ چشمی به او دارند؛ ولی در دعا نقص دارند. اصل خدا را قبول دارد؛ گوشۀ چشمی به او دارد؛ امّا در باب دعا و طلب كردن، نقص دارد؛ نقصش چیست؟ نقصش این است كه گاهی در ذهنش می آید كه غیر خدا هم كارساز است.
خداوند به واسطۀ رحمت و لطفی که دارد، به این بنده ها كمك می كند. یا الله! چطوری كمك می کند؟!برای آنها برنامه ریزی کرده و می کشاندشان به جایی كه از غیر خودش قطع امید بكنند و دلشان به سمت او برود. بعد که قطع امید از غیر کردی، خدا می فرماید: حالا درست شد؛ بیا و خواسته ات را بگیر و برو.
تا این برای کسی حاصل نشود، دعایش به اجابت نمی رسد. باید این حالت، یعنی انقطاع از غیر بیاید.
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #مجموعه_حقیقت_بندگی
📕 #دعا_1
📝 جلسه هفتم
#آقا_مجتبی_تهرانی
@agamojtabatehrani
﷽
📍 وضو بگیر سپس مودبانه دعا کن ❗️
📌کسی كه می خواهد دعا بكند، وضو بگیرد. خود عملِ وضو یك عملِ عبادی است. به تعبیر من، وقتی انسان می خواهد آن را انجام بدهد، یك نوع پرستش و كرنش است.
▪️ در واقع این عمل، یادآور همان رب است؛ پس ما در روایات این مطلب را داریم که انسان قبل از دعا، وضو بگیرد.
امام حسن(ع) می فرماید: «كَانَ الْحَسَنُ(ع) يَقُولُ يَا ابْنَ آدَمَ مَنْ مِثْلُكَ وَ قَدْ خَلَّى رَبُّكَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَكَ» ای فرزند آدم! چه كسی مثل توست كه خدا هیچ حاجبی بین خودش و او قرار نداده است.
▪️ خوب در این نكته دقت كنید! عبارتی را كه امام حسن(ع) به كار می برد، رب است: «مَنْ مِثْلُكَ وَ قَدْ خَلَّی رَبُّكَ»؛ «اِلهُكَ» نیست؛ انگشت می گذارد روی یک صفت. « مَتَى شِئْتَ أَنْ تَدْخُلَ إِلَيْهِ تَوَضَّأْتَ وَ قُمْتَ بَيْنَ يَدَيْهِ»؛ هر وقت كه خواستی وارد كار بشوی، وضو بگیر و پیش روی خدا بایست، «وَ لَمْ يَجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ حِجَاباً وَ لَا بَوَّاباً»؛ خدا دربان هم نگذاشته است؛ نه حجاب و نه دربان؛ خدا هیچ کدام را ندارد، « تَشْكُو إِلَيْهِ هُمُومَكَ وَ فَاقَتَكَ»؛ گرفتاری ها و نیازت را به او بگو، «وَ تَطْلُبُ مِنْهُ حَوائِجَكَ»؛ و حاجت ها را از او بخواه، «وَ تَسْتَعِینُهُ»؛ و از او كمك بخواه. «عَلَی اُمُورِكَ».1️⃣ اما بالا را نگاه كن. «مَنْ مِثْلُكَ وَ قَدْ خَلَّی رَبُّكَ بَینَهُ»؛ به آن کسی که تو را پرورش می دهد. این ها برای چیست؟ برای این است که به تو یادآوری كند كه من رب تو هستم.
1️⃣ارشاد القلوب، ج1، ص77
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #مجموعه_حقیقت_بندگی
📕 #دعا_1
📝 جلسه هفتم
#آقا_مجتبی_تهرانی
@agamojtabatehrani
﷽
📍 باور به کریم و رحیم بودن خدا❗️
📌 نامه ای كه امیرالمؤمنین(ع) به عنوان وصیّت به فرزندش امام حسن(ع) نوشته است. حضرت در باب دعا مسائلی را مطرح می كنند و می فرمایند: «اِعْلَمْ اَنَّ الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ الدُّنیا وَ الْآخِرَة قَدْ اذن لِدُعائِك»؛ اوّل، بدان خدای متعال، برای دعا کردن به تو اذن داده است، «وَ تَكَفَّلَ لِاِجابَتِك وَ اَمَرَكَ اَنْ تَسْئَلَهُ»؛ و بعد امر كرده كه از من بخواه، «فَیعْطِیك»؛ پس جوابت را خواهد داد. بلافاصله حضرت می فرماید: «وَ هُوَ رَحیمٌ كریمٌ».1️⃣ امام علی(ع) دو صفت را می آورد و می فرماید: بدان که او نسبت به بندگانش مهربان است؛ یعنی رحمت خدا هم باید مثل مسألۀ قدرت و عدم بخل، از واردات قلبیّه شود.
خدا با ما مهربان است و مهربان تر از او اصلاً معنا ندارد. این بحث مفصلّی است كه هر خالقی نسبت به مخلوقش این چنین است. توجّه می کنید؟ هر خالقی نسبت به مخلوقش این چنین است. انسان باید این معنا را باور کند. نعوذ بالله! گاهی ممكن است شیطان یک سنخ مسائلی در درون انسان بیاورد كه او را از آن فطرت اوّلیه ای كه مفطور به آن است، منحرف كند. نعوذ بالله! گاهی راجع به خداوند هم حرف هایی به زبان جاری می كنند و نمی فهمند. این حرف ها بسیار زشت است. نعوذ بالله! می گویند که خدا با من لج كرده است! گاهی من خودم تعبیرات زشتی را شنیده ام؛ افرادی كه آمدند پیش من و گفتند. من به جای او به خاطر حرف مزخرف و شیطانی، استغفار كردم. وقتی کار دست شهوت و غضب بیفتد، یک مرتبه آدم به این وادی می رود.
1️⃣ بحار الأنوار، ج 74، ص 204
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #مجموعه_حقیقت_بندگی
📕 #دعا_1
📝 جلسه هفتم
#آقا_مجتبی_تهرانی
@agamojtabatehrani
🎊 میلام امام مهدی(عج) منجی بشریت مباااارک 🎊
@HadisNegari 🎟
﷽
📍 امام زمانت را شناختی ،خدا را شناختی❗️
📌«فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ»؛ شخصی به حسینعلیهالسلام عرض میکند: « يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ»؛ پسر پیغمبر پدر و مادرم فدایت! پس معرفت الهی چیست؟ «قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ»1️⃣؛ حضرت میفرماید: معرفت خدا، معرفت امام زمان است.
🔻یعنی چه؟ سؤال این است که معرفت خدا چیست؟ معرفت امام زمانت است. وقتی که امام هر زمان را شناختی، همین معرفت الله است. مسئله همین است که عرض کردم از نظر عالم امکان یعنی این هستی امکانی آن حلقهای که حادث را با قدیم ربط میدهد، وجود مقدس امام زمان (صلواتاللهعلیه) است. میترسم تعبیر نارسا باشد که برزخ بین واجب و ممکن است.
🔻برزخ بین قدیم و حادث است. چنین چیزی است. یعنی نه میتوانی بگویی خداست نه میتوانی بگویی به این معنا مخلوق است. روایت از خودشان است «نَزَّلونَا عَنِ الرُّبُوبِیَّةِ»؛ ما را خدا ندانید. «فَقولوا فِینَا مَا شِئْتُمْ».2️⃣ این روایت چه میگوید؟ مطلب چیست؟ همین است که امام رابط بین ممکن و واجب است. ممکن نیست و واجب هم نیست. برزخ بین ممکن و واجب است. به آن معنایی که در فلسفه است، قدیم نیست و حادث هم نیست.
🔻سؤال از حسین این است: «فما معرفة الله» پس معرفت خدا چیست؟ حضرت جواب میفرماید معرفت امام زمانت است. برو امام زمانت را بشناس. او را که شناختی، خدا را شناختی. تعارف ندارد و روایت است.
🔻دو تا نکته در این روایت است. حسین مسئله مباحث معرفتی را مطرح میفرمایند در کنارش هم مباحث اخلاقی را مطرح میکند. اگر او را شناختی موجودی که تو را ایصال به مطلوب میکند، شناختی. دست تو را میگیرد و تو را به خدا میرساند.
🔻احتیاج نداری خدا را بشناسی چون او به تو میشناساند. لازم نیست تقاضا بکنی. کار او همین است. در کنارش میفرماید: اطاعت او واجب است. بحث ارائۀ طریقی است. هر چه میگوید باید عمل کنی. یعنی اوست که ایصال به مطلوبت میکند و اوست که ارائه طریق میکند. اینکه باید چه بکنی مربوط به اوست.
1️⃣ بحارالأنوار، ج 23، ص83
2️⃣ الانوارالساطعه، ج4، ص370
〰️〰️〰️〰️〰️
#آقا_مجتبی_تهرانی
@agamojtabatehrani