﷽
📍 ماندن محمدبن حنفیه در مدینه به امر برادرش امام حسین(ع) ❗️
📌وقتی امام حسین(ع) تصمیم می گیرند از مدینه خارج شوند، آنجا برادرشان، محمّد بن حنفیّه به خدمت حضرت می رسند. این را هم بگویم که او هرگز حضرت را توصیه به بیعت نمی کند؛ حتّی امام حسین(ع) از او نظرخواهی هم می کند که به نظر شما چه کار کنم؟ آن وقت او به حضرت پیشنهاد می کند که شما اوّل به مکّه بروید و مردم را به بیعت با خودتان دعوت کنید؛ اگر مردم جمع شدند که هیچ، وگرنه به یمن بروید که شیعیان پدرمان امام علی(ع) آنجا هستند. امام حسین(ع) وصیّت نامه می نویسند، وصیّت نامه را می دهند به محمّد بن حنفیه و به او هم امر می کنند که تو در مدینه بمان. این را هم بگویم؛ چون گاهی این چیزها به ذهن می آید که چطور شد محمّد بن حنفیّه با حضرت نیامد با اینکه سایر برادران حضرت همه در خدمت ایشان بودند. اینکه او نیامده چون حضرت به او امر فرمود که تو در مدینه باش و مسائل را زیر نظر داشته باش و خبرها را به من برسان! بنابراین نیامدن او به امر حضرت بوده است.
برای دسترسی به فیلم کامل جلسات تعاون و همیاری به نشانی زیر مراجعه نمایید:
www.mojtabatehrani.com
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #سلوک_عاشورایی
📕 #تعاون_و_همیاری
📝 جلسه اول
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
📍 ماندن محمدبن حنفیه در مدینه به امر برادرش امام حسین(ع) ❗️
برای دسترسی به فیلم کامل جلسات تعاون و همیاری به نشانی زیر مراجعه نمایید:
www.mojtabatehrani.com
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #سلوک_عاشورایی
📕 #تعاون_و_همیاری
📝 جلسه اول
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
﷽
📍 مسئلۀ اعانت به دیگران در چه موقعیّتی مطرح می شود❗️
📌انسان دارای دو بُعد است: یک بُعد مادّی و یک بُعد معنوی در این مسئله هیچ شبهه ای نیست. انسان در بُعد مادّی اش این طور است که به تنهایی نمی تواند امور معیشتی اش را اداره کند و به تعبیر ساده احتیاج به همکاری دیگران دارد. در بُعد معنوی هم این بحث مطرح است؛ یعنی انسان در سیر معنوی هم احتیاج به کمک و همکاری دارد و به تنهایی نمی تواند خودش را اداره کند؛ به تعبیر دیگر، انسان چه در بُعد مادّی و چه در بُعد معنوی خودکفا نیست؛ چون انسان خودکفا نیست و نمی تواند خودش را به تنهایی اداره کند، احتیاج به «اعانه» دارد. هم در زندگی مادّی اش احتیاج به کمک دیگری دارد و هم در بُعد معنوی نیازمند دیگری است. مسئلۀ اعانه و تعاون اینجا مطرح می شود.
برای دسترسی به فیلم کامل جلسات تعاون و همیاری به نشانی زیر مراجعه نمایید:
www.mojtabatehrani.com
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #سلوک_عاشورایی
📕 #تعاون_و_همیاری
📝 جلسه اول
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
📍 مسئلۀ اعانت به دیگران در چه موقعیّتی مطرح می شود❗️
برای دسترسی به فیلم کامل جلسات تعاون و همیاری به نشانی زیر مراجعه نمایید:
www.mojtabatehrani.com
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #سلوک_عاشورایی
📕 #تعاون_و_همیاری
📝 جلسه اول
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
﷽
📍 کمک کردن در امور مادّی و معنوی به دیگران❗️
📌«وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَی»1️⃣؛ یعنی شما با یکدیگر این همکاری را داشته باشید که اگر هر کدام از شما در منطقۀ اطاعتی اش وارد عملی شد چه در بُعد مادّی و چه در بُعد معنوی که مورد رضای الهی است، به او کمک کنید. این یک اصل اساسی است که اگر او می خواهد کاری که از دیدگاه خداوند خوب است را انجام دهد، تو کمکش کن؛ و از آن طرف اگر تلاش می کند تا حرامی را ترک کند و احتیاج به کمک دارد، تو هم بیا و به او کمک کن. اوّلی جنبۀ اثباتی و فعلی است و دومی جنبۀ نفیی و تَرکی است؛ یعنی اگر این شخص می خواهد یک عمل مثبتی را از نظر الهی انجام دهد و می خواهد اطاعت فرمان الهی کند و «معروف» انجام دهد، کمکش کن. از آن طرف، تقوا نسبت به منکر است.
دقّت کنید که بحث، بحثِ اعانه است؛ یعنی «او» می خواهد انجام دهد یا ترک کند و اصالت با «او» است.
1️⃣سورۀ مبارکۀ مائده، آیۀ 2
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #سلوک_عاشورایی
📕 #تعاون_و_همیاری
📝 جلسه سوم
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
6.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
📍 کمک کردن در امور مادّی و معنوی به دیگران❗️
〰️〰️〰️〰️〰️
📚 #سلوک_عاشورایی
📕 #تعاون_و_همیاری
📝 جلسه سوم
🎞 #كليپ_تصويرى
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
﷽
سُئِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ (ع) فَقِيلَ لَهُ: كَيْفَ أَصْبَحْتَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ عَلَيْهِ السَّلَامُ :
«أَصْبَحْتُ وَلِي رَبٌ فَوْقِي وَ النَّارُ أَمَامِي وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُنِي وَ الْحِسَابُ مُحْدِقٌ بِي وَ أَنَا مُرْتَهَنٌ بِعَمَلِي- لَا أَجِدُ مَا أُحِبُّ وَ لَا أَدْفَعُ مَا أَكْرَهُ وَ الْأُمُورُ بِيَدِ غَيْرِي فَإِنْ شَاءَ عَذَّبَنِي وَ إِنْ شَاءَ عَفَا عَنِّي فَأَيُّ فَقِيرٍ أَفْقَرُ مِنِّي»
ترجمه: از امام حسین(ع) سؤال کردند حال شما چطوره؟حضرت در جواب فرمودند : احوال من این گونه است: من پروردگاری دارم که بالای سر من است و بر من احاطه دارد . آتش جهنّم جلوی من است. مرگ مرا طلب می کند. حساب و کتاب الهی مرا احاطه کرده است. من در گرو اعمال خودم هستم. آن چه که می خواهم، به آن نمی رسم. نمی توانم آن چه را از آن اکراه دارم، از خود دفع کنم.کار به دست دیگری است.اگر بخواهد مرا عذاب می کند و اگر بخواهد مرا می بخشد. پس کدام فقیر و تهیدستی از من فقیرتر و بیچاره تر است؟!
شرح: در روایتی داردکه از امام حسین (ع) پرسیدند و عرض کردند به حضرت، حال شما چطوره؟«كَيْفَ أَصْبَحْتَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)»؛ پسر پیغمبر(ص)! حالتون چطوره؟ این متداول بود، می آمدند، احوال پرسی می کردند، به هم می رسیدند، «كَيْفَ أَصْبَحْتَ» حالتان چطور است. در جواب دارد حضرت فرمودند: « أَصْبَحْتُ وَلِیَ رَبٌّ فَوقي» خب من این مکرر گفتم؛ ائمه ما در جواب گوینده مطابق آن، به اصطلاح ما احتیاجاتی که احساس می کردند طرف دارد، صحبت می کردند. تنبّه هاتی بود که حسین علیه السلام، به طرف داد.
«أَصْبَحْتُ وَلِي رَبٌ فَوْقِي»؛ حالم این جوری است: یک پروردگاری دارم که این به اصطلاح ما، از نظر قدرت، قدرتش بر من احاطه دارد.«وَلِي رَبٌ فَوْقِي»؛ او مرا می چرخاند، او مرا می گرداند، همه کارهایم دست اوست.«وَ النَّارُ أَمَامِي»؛ بلافاصله بهش می گوید، این که دارم می روم من الان، پیشارویم جهنّمی هم هست. فرض کنید به طرف می خواسته بگوید؛ یادت نرودها.
«وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُنِي»؛ مرگ هم، این هم دارد من را، چه کار می کند؟ طلب می کند؛ یعنی راه گریز از مرگ هم نیست. «وَ الْحِسَابُ مُحْدِقٌ بِي»؛ مسئله این که از من، پرسش و بازجویی می شود نسبت به کارهایی که در دنیا کردم، در این هم شبهه ای نیست. یعنی سراسر وجود من، هر چه که هست، این هایی که توی دنیا کار کردیم؛ هر کاری کردیم، نسبت به هر عضومان. شد؟! سراسری من، حساب گرفته است. چشمت، گوشت، پایت، دستت، زبانت، این ها که اعضایت است تا برسد به قول ما، درونت.«وَ الْحِسَابُ مُحْدِقٌ بِي وَ أَنَا مُرْتَهَنٌ بِعَمَلِي»؛ بسیار خب، حالا حساب را کشیدند، چه می شود؟ می گوید هان! ما گروگان تمام اعمالمان هستیم،
این را بدانید. گروگان عملم هستم که چه جوری کار کردم، ما گروگان آن هستیم. خب این که وضع ما.«لَا أَجِدُ مَا أُحِبُّ»؛ آن چه که دوست دارم، این جور نیست که بتوانم بهش دسترسی پیدا کنم. نه! «وَ لَا أَدْفَعُ مَا أَكْرَهُ»؛ آن هایی هم که ازشان بدم می آید، نمی توانم ازش فرار کنم هر چیز را، درست است یا نه؟ توی دنیا که هستیم این جوری است دیگر، هر چه که بخواهی، دسترسی پیدا کنی، هرچه نخواهی؛ یعنی آن آفاتی که به سمت آدم می آید، حالا حوادث، مثلاً ردش کنم، نه! چرا؟ «وَ الْأُمُورُ بِيَدِ غَيْرِي»؛ چون تمام کارها در دست یکی دیگر است. خب، همین جور جمله به جمله، خب آخر کار؟ خب حساب ها را پس دادیم آن جا، حالا چی می شود؟ «فَإِنْ شَاءَ عَذَّبَنِي وَ إِنْ شَاءَ عَفَا عَنِّي»؛ یا روز قیامت یا توی دنیا، حالاخوب دقّت کنید. حالا می رویم قیامت. قیامتش هم همین جوری است. ما توی قیامت رفتیم، بهشت را خواستیم، می توانیم برویم توش؟ آره؟ نه. از جهنّم بدمان می آید، می توانیم ازش در برویم؟ این هم همین جور است، نه تنها دنیا،ها! این که دارد به این که حضرت فرمودند: «لَا أَجِدُ مَا أُحِبُّ وَ لَا أَدْفَعُ مَا أَكْرَهُ»؛ خیال نکنید مال توی دنیا است، تو
قیامت هم همین جوریست دیگر. تو قیامت می روم آن جا، بهشت را می خواهم؛ امّا این جوری نیست که من دسترسی بهش پیدا کنم. «لَا أَجِدُ مَا أُحِبُّ وَ لَا»؛ چی؟ از این طرف«أَدْفَعُ مَا»؛ چی؟ «لَا أَجِدُ مَا أُحِبُّ وَ لَا» چی؟ «أَدْفَعُ مَا أَكْرَهُ»؛ قیامت هم این جوری است. خب تا آن جا رسیدیم. «فَإِنْ شَاءَ عَذَّبَنِي»؛ اگر بخواهد؛ چون بنا شد، تمام امور به دست اوست. «وَ الْأُمُورُ بِيَدِ غَيْرِي» خب «وَ إِنْ شَاءَ عَذَّبَنِي وَ إِنْ شَاءَ عَفَا عَنِّي»؛ دست یکی دیگر است، اگر مشیّتش قرار بگیرد نعوذبالله، من را چه کار می کند؟ عقاب می کند، کیفر می کند. و اگر هم مشیّتش قرار بگیرد، مرا عفو می کند.
بعد فرمودند: «فَأَيُّ فَقِيرٍ أَفْقَرُ مِنِّي»؛ چه تهیدستی، تهیدست تر از من است؟ اشاره به این که بدان! فهمیدی؟! به این که تو همیشه باید دستت به سوی ربّت دراز باشد؛ چون اوّل فرمود چی؟ همان جمله اوّل اوّل، گفت «أَصْبَحْتُ وَلِي رَبٌ فَوْقِي»؛ شد؟ این، ته حرف با سر حرف ببین چطور جور است. یکی دیگر است پروردگار من، درسته؟ او می چرخاند. دست من که نیست، شد؟! بنابراین، من باید چی باشم همیشه؟ همیشه چشمم به سوی او باشد و از او بخواهم. از من کاری ساخته نیست. اما آنی را که از من خواسته، باید بکنم که اعمال من است.
توجّه کن! روز قیامت «أَنَا مُرْتَهَنٌ بِعَمَلِي»؛ فهمیدی؟ او می چرخاند، غصّه روزیت را تو، نخور. او غصّه اش را بخورد. من این را یک وقت گفتم. شد! غصّه اش را باید خدا بخورد؛ می خواست خلقم نکند؛ خلقم کرده، غصّه اش را بخورد که روزیم را بخواهد برساند. شد؟! فقط کاری که من بلدم بکنم، این است که حلال را حرامش بکنم. فهمیدی چه می خواهم بگویم؟ کارهای ما این است، ها. فهمیدی؟کارهای ما این است: خراب کاری است. می فهمی چه می خواهم بگویم؟ خراب کاری نکن، خب، چون روز قیامت، تمام این هایی که کردی با تمام اعضا و جوارحت، همه این ها را حساب پس می کشند ازت. شد؟! حساب که پس کشیدند، آن وقت آن جا ببین، گروگان اعمال خودت هستی. توجّه کنید.
بنابراین از اوّل، بابا! خدا داری، یادت نرود، بعد هم این را بدان، قیامت داری یادت نرود، کارهایی که می کنی مواظبش باش، توجّه کنید. تازه هم اگر روز قیامت، خدا، من را به جهنّم ببرد، حقّ هم با کیه با خداست .
1- بحار جلد 78 باب 20 روایت 1 صفحه 116
عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ: سُئِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ (ع) فَقِيلَ لَهُ كَيْفَ أَصْبَحْتَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (ص)قَالَ أَصْبَحْتُ وَ لِي رَبٌ فَوْقِي وَ النَّارُ أَمَامِي وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُنِي وَ الْحِسَابُ مُحْدِقٌ بِي وَ أَنَا مُرْتَهَنٌ بِعَمَلِي- لَا أَجِدُ مَا أُحِبُّ وَ لَا أَدْفَعُ مَا أَكْرَهُ وَ الْأُمُورُ بِيَدِ غَيْرِي فَإِنْ شَاءَ عَذَّبَنِي وَ إِنْ شَاءَ عَفَا عَنِّي فَأَيُّ فَقِيرٍ أَفْقَرُ مِنِّي.
〰〰〰〰〰
شرح حدیث
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir