eitaa logo
حسینیه حضرت امام حجة بن الحسن العسکری (علیهما السلام تکاب)
270 دنبال‌کننده
11هزار عکس
7.5هزار ویدیو
218 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
15.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 کلیپی زیبا از زیبایی های ظهور 😍 🔵 تعجب داره که چرا چنین دنیایی رو آرزو نمی کنیم و برای رسیدن به آن برنامه نداریم 🌕 ان‌شاءالله به زودی یکدیگر را در این بهشت ببینیم. https://eitaa.com/mokeb_javanan_takab
طرف به هر دری زد رییس جمهور بشه حالا که شده هر روز میگه: - بگید چکار کنیم؟ - شما بگید چطور انجامش بدیم؟ - دانشگاهیا مشورت بدن بگن چکار کنیم؟ - ما بلد نیستیم هر کس بلده انجام بده. خسته نباشید استاد! این مدل ریاست جمهوری رو ننه بزرگ ما هم بلده. تو که هیچی بلد نبودی واسه چی اومدی؟ 🗣 این انتخابات مردم تکاب و انتصابات مسئولین نشون دادهردو گروه شریک جرم هستند مردم ومسئول خداوندا براین مردم ومسئولش درقیامت سخت بگیر و مسئولان جهنم راهم از افراد دیگرشهرهاانتخاب کن
937.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️ پزشکیان در سفر به ارمنستان، فرزانه صادق (وزیر راه) را به عنوان وزیر اقتصاد به نخست‌وزیر ارمنستان معرفی کرد ✍رئیسی روحت شاد اگر شما این کار رو می گردید جماعت اصلاح طلب آبرویی برایت نمی گذاشتند.
🏴دسته عزاداری رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام 🗓زمان: جمعه ٣١ مرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ١١ صبح 🎙️با مداحی ذاکرین اهل بیت علیهم السلام 📍حرکت از مقابل میدان قلم به سمت مصلی و ختم به نماز جمعه ___________ https://eitaa.com/mokeb_javanan_takab
19.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سخنان صریح و کم سابقه دکتر رجبی دوانی در آنتن زنده ▪️بغض در کلام حسن روحانی علیه سپاه موج می‌زند. ▪️حسن روحانی اشعث بن قیس زمانه علیه نظام است. ▪️ظریف کمتر از ابوموسی اشعری است؛ لا اقل اشعری اعتراف کرد که سرش کلاه رفت اما ظریف اعتراف نکرد! 🔴https://eitaa.com/mokeb_javanan_takab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از Sajad N
📣 💠 برگزاری کلاس تخصصی تجوید ❗️ویژه برادران❗️ روزهای شنبه و چهارشنبه ⏰ ساعت ۱۷ الی ۱۹ 🕌 مسجد و مصلی حضرت بقیه‌الله الاعظم عج علاقه مندان جهت ثبت نام در زمان ذکر شده به مصلی مراجعه فرمایید. 💠 دوره حفظ و تفسیر و آموزش احادیث ❗️ویژه خواهران بالای ۱۲ سال❗️ روز های دوشنبه ⏰ از ساعت ۱۷:۳۰ 🕌 مسجد و مصلی حضرت بقیه‌الله الاعظم عج علاقه مندان جهت ثبت نام به آیدی زیر مراجعه فرمایید @Samaparvaz معاونت قرآن دفتر امام جمعه شهرستان تکاب @emamat_takab
رادیو مناهجاقتصاد یا فرهنگ؟.mp3
زمان: حجم: 46.66M
🌀 جامعترین پاسخ به سخنان استاندار مازندران 🔉 مرتضی آقاحسینی 🔹 آیا اصل پیشرفت جوامع، پیشرفت اقتصادی است؟! 🔹 نظر آلوین تافلر درباره اصل بودن پیشرفت مادی ❌ بانکداران یهودی اقتصاد امریکا را به کدام سمت بردند؟! ❗️ ادوارد برنیز چه اقدام بسیار مهمی انجام داد؟! 🔹 روایاتی که می‌گویند فقر ضد دینداری است چطور معنا می‌شود؟! ❗️ نکات بسیار مهمی درباره نظر اسلام نسبت به فقر، چرا نوح گفت من نمی‌گویم عندی خزائن‌الله... 🔔 طبق تجربه، افراد ثروتمند بی‌حجابترند! 📻 رادیو مناهج؛ راه نوین دانایی👇 @Manahejj_Radio
دشتی پر از شقایق پرپر هنوز هست فرق دو نیم گشته حیدر هنوز هست تشت طلاپر است زخون جگر هنوز در قتلگاه یک تن بی سر هنوز هست ما سوگوار آل رسولیم تا ابد در ما هزار چشم ز خون تر هنوز هست از زخم های کهنه ما بر حذر زمین ما را توان داغ دگر نیست بعد از این دیدند دشمنان که در این خطه لاف نیست شمشیر دوستان علی در غلاف نیست در این قبیله نخل تناور همیشه هست مقداد هست مالک اشتر همیشه هست اینجا که کوفه نیست خوارج علم شوند سلمان نمرده است اباذر همیشه هست همواره دست ها به علمداری ات بلند آسوده خاطرت که برادر همیشه هست صف بسته اند این همه سردارها به شوق یعنی برای پیشکشت سر همیشه هست روشن ترین روایت عمار می شویم در عشق مقتدا همه تمار می شویم https://eitaa.com/mokeb_javanan_takab
8.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید 🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 ▫️ماجرای شاگرد آیت الله قاضی که با کرامت و خرق عادت امرار معاش می‌کرد https://eitaa.com/mokeb_javanan_takab
📜 وقتی پیرمرد یهودی در قیامت به‌خاطر حق‌الناس آشیخ علی زاهد را بازخواست کرد! 🔻مرحوم آیت‌الله یکی از بزرگان بود، ایشان از شاگردان مرحوم آیت‌الله بود، جایگاهی که ایشان در میان علمای نجف داشت، مانند جایگاه مرحوم در بین علمای بود، علمای نجف در نمازهای جماعت ایشان حاضر می‌شدند و با افتخار به ایشان اقتدا می‌کردند. 🔹یک از به زیارت (ع) در نجف مشرف شد، در نجف پول او را دزدیدند، دست این تاجر که از افراد آبرومند بود، خالی شد، حیران مانده بود که چه کند، خجالت می‌کشید موضوع را به کسی بگوید، وقتی به حرم مشرف شد با امیرالمؤمنین (ع) درددل کرد که آقا! من زائر شما هستم، آبرویم را حفظ کن، من نمی‌توانم برای پول به کسی رو بیندازم. 🔸شب وقتی خوابید، در خوابش امیرالمؤمنین (ع) را دید، حضرت به ایشان فرمود فردا ظهر به مسجد آشیخ علی زاهد برو و پولت را از او بگیر، این تاجر از خواب بیدار شد و چون اصلاً چنین اسمی به گوشش نخورده بود، از اطرافیان پرسید که شیخ علی زاهد کیست؟ به او گفتند ایشان از علمای نجف است، رفت و مسجد ایشان را پیدا کرد، اما خجالت کشید ماجرا را برایشان تعریف کند. ▫️باز هم به حرم امیرالمؤمنین (ع) رفت و درخواستش را به حضرت گفت، شب دوم نیز همان خواب را دید و حضرت به او فرمود برو پولت را از شیخ علی زاهد بگیر، باز هم از خواب بیدار شد و به رفت و باز خجالت کشید ماجرا را برای شیخ علی زاهد تعریف کند. 🔻روز بعد باز هم به حرم رفت و شب مجددا همان خواب شب‌های گذشته را دید، دیگر مطمئن شد که باید به محضر شیخ علی زاهد برود و حرفش را بزند، پس از نماز جماعت وقتی اطراف شیخ علی زاهد خلوت شد، نزد او رفت و داستان را تعریف کرد، شیخ علی زاهد به او گفت برو فردا بیا. 🔹 تاجر رفت و فردا آمد، فردا بین‌الصلاتین مرحوم آشیخ علی زاهد رو به نمازگزاران کرد و از اهمیت گفت، سپس گفت ای مردم می‌خواهم حکایتی از خودم برایتان تعریف کنم، من بیست سال قبل به مشرف شده بودم، در آنجا کفشم خراب شد و نیاز به تعمیر داشت، سراغ کفاشی را گرفتم، یک مغازه‌ای را به من نشان دادند که یک در آن کفاشی می‌کرد. رفتم و کفشم را دادم و برایم تعمیر کرد، وقتی خواستم حساب کنم درشت دادم و او پول خرد نداشت که بقیه پولم را به من برگرداند و به من گفت برو پولت را خرد کن و بعدا برایم بیاور، من رفتم و فردا پولم را خرد کردم و گفتم بروم آن کفاش را بدهم. 🔸به رفتم و دیدم کرکره مغازه پایین است، از همسایه‌ها پرسیدم این پیرمرد چه ساعتی مغازه‌اش را باز می‌کند؟ گفتند او دیشب از دنیا رفته است، با خودم گفتم حالا چه کنم؟ به ذهنم رسید پول را از زیر کرکره به داخل مغازه بیندازم تا ورثه آن را بردارند، همین کار را کردم. ▫️شب در دیدم که به پا شده و به حساب و کتاب ما رسیدگی کردند و من در مجموع اهل شدم، دو را مأمور کردند تا مرا به بهشت ببرند، با خوشحالی داشتم به سمت بهشت می‌رفتم، یک مرتبه دیدم یک آدمی که سرتاپایش است، از روبرو به سمت من می‌آید، ترس وجود مرا فرا گرفت. 🔻وقتی این مرد به من نزدیک شد، گفت آشیخ علی زاهد کجا می‌روی؟ گفتم به بهشت می‌روم، گفت مرا می‌شناسی؟ گفتم نه، گفت من همان پیرمرد یهودی هستم که به من بدهکار بودی، پولت به دست من نرسید، گفتم حالا چکار کنم، من که اینجا پولی ندارم، گفت پول می‌خواهم چکار؟ گفتم حالا چه کنم؟ 🔹گفت باید اجازه بدهی من دستم را به سینه تو بزنم تا قدری از حرارت و آتش من کاسته شود، گفتم نه من تحمل ندارم، خلاصه قدری با هم بحث کردیم و نهایتا راضی شدم به اینکه او نوک انگشتش را به سینه من بزند تا قدری از آتش او به من منتقل شود و دست از سرم بردارد. 🔸به محض اینکه او انگشتش را به سینه من زد، من از سوز آتش فریاد کشیدم و از خواب بیدار شدم، دیدم سینه‌ام واقعا می‌سوزد، پیراهنم را کنار زدم و دیدم زخم سوختگی روی سینه‌ام هست؛ بیست سال است که این زخم روی سینه من مانده و خوب نشده است، این حکایت من است، پولی را که باید به می‌رساندم کوتاهی کردم و از کرکره مغازه به داخل انداختم و این بلا بر سرم آمد. ▫️آشیخ علی زاهد سپس به مردم گفت این تاجری که امروز در جمع ماست، می‌گوید کیسه پولش را در نجف دزدیده‌اند و درمانده شده است، اگر کسی که پول ایشان را دزدیده، در جمع ماست، خطاب به او می‌گویم که پول را به صاحبش برسان، حق دیگران را ضایع نکن. 🔻آشیخ علی زاهد این را گفت و نماز عصر را خواند، بعد که جمعیت متفرق شدند، یک آقایی این تاجر را به کناری کشید و کیسه پولی را در دستش گذاشت و گفت پولت را بگیر. 📝 | ۲۷ مردادماه ۱۴۰۴ ✅ https://eitaa.com/mokeb_javanan_takab