eitaa logo
حسینیه حضرت امام حجة بن الحسن العسکری (علیهما السلام تکاب)
266 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
7.6هزار ویدیو
218 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 وقتی پیرمرد یهودی در قیامت به‌خاطر حق‌الناس آشیخ علی زاهد را بازخواست کرد! 🔻مرحوم آیت‌الله یکی از بزرگان بود، ایشان از شاگردان مرحوم آیت‌الله بود، جایگاهی که ایشان در میان علمای نجف داشت، مانند جایگاه مرحوم در بین علمای بود، علمای نجف در نمازهای جماعت ایشان حاضر می‌شدند و با افتخار به ایشان اقتدا می‌کردند. 🔹یک از به زیارت (ع) در نجف مشرف شد، در نجف پول او را دزدیدند، دست این تاجر که از افراد آبرومند بود، خالی شد، حیران مانده بود که چه کند، خجالت می‌کشید موضوع را به کسی بگوید، وقتی به حرم مشرف شد با امیرالمؤمنین (ع) درددل کرد که آقا! من زائر شما هستم، آبرویم را حفظ کن، من نمی‌توانم برای پول به کسی رو بیندازم. 🔸شب وقتی خوابید، در خوابش امیرالمؤمنین (ع) را دید، حضرت به ایشان فرمود فردا ظهر به مسجد آشیخ علی زاهد برو و پولت را از او بگیر، این تاجر از خواب بیدار شد و چون اصلاً چنین اسمی به گوشش نخورده بود، از اطرافیان پرسید که شیخ علی زاهد کیست؟ به او گفتند ایشان از علمای نجف است، رفت و مسجد ایشان را پیدا کرد، اما خجالت کشید ماجرا را برایشان تعریف کند. ▫️باز هم به حرم امیرالمؤمنین (ع) رفت و درخواستش را به حضرت گفت، شب دوم نیز همان خواب را دید و حضرت به او فرمود برو پولت را از شیخ علی زاهد بگیر، باز هم از خواب بیدار شد و به رفت و باز خجالت کشید ماجرا را برای شیخ علی زاهد تعریف کند. 🔻روز بعد باز هم به حرم رفت و شب مجددا همان خواب شب‌های گذشته را دید، دیگر مطمئن شد که باید به محضر شیخ علی زاهد برود و حرفش را بزند، پس از نماز جماعت وقتی اطراف شیخ علی زاهد خلوت شد، نزد او رفت و داستان را تعریف کرد، شیخ علی زاهد به او گفت برو فردا بیا. 🔹 تاجر رفت و فردا آمد، فردا بین‌الصلاتین مرحوم آشیخ علی زاهد رو به نمازگزاران کرد و از اهمیت گفت، سپس گفت ای مردم می‌خواهم حکایتی از خودم برایتان تعریف کنم، من بیست سال قبل به مشرف شده بودم، در آنجا کفشم خراب شد و نیاز به تعمیر داشت، سراغ کفاشی را گرفتم، یک مغازه‌ای را به من نشان دادند که یک در آن کفاشی می‌کرد. رفتم و کفشم را دادم و برایم تعمیر کرد، وقتی خواستم حساب کنم درشت دادم و او پول خرد نداشت که بقیه پولم را به من برگرداند و به من گفت برو پولت را خرد کن و بعدا برایم بیاور، من رفتم و فردا پولم را خرد کردم و گفتم بروم آن کفاش را بدهم. 🔸به رفتم و دیدم کرکره مغازه پایین است، از همسایه‌ها پرسیدم این پیرمرد چه ساعتی مغازه‌اش را باز می‌کند؟ گفتند او دیشب از دنیا رفته است، با خودم گفتم حالا چه کنم؟ به ذهنم رسید پول را از زیر کرکره به داخل مغازه بیندازم تا ورثه آن را بردارند، همین کار را کردم. ▫️شب در دیدم که به پا شده و به حساب و کتاب ما رسیدگی کردند و من در مجموع اهل شدم، دو را مأمور کردند تا مرا به بهشت ببرند، با خوشحالی داشتم به سمت بهشت می‌رفتم، یک مرتبه دیدم یک آدمی که سرتاپایش است، از روبرو به سمت من می‌آید، ترس وجود مرا فرا گرفت. 🔻وقتی این مرد به من نزدیک شد، گفت آشیخ علی زاهد کجا می‌روی؟ گفتم به بهشت می‌روم، گفت مرا می‌شناسی؟ گفتم نه، گفت من همان پیرمرد یهودی هستم که به من بدهکار بودی، پولت به دست من نرسید، گفتم حالا چکار کنم، من که اینجا پولی ندارم، گفت پول می‌خواهم چکار؟ گفتم حالا چه کنم؟ 🔹گفت باید اجازه بدهی من دستم را به سینه تو بزنم تا قدری از حرارت و آتش من کاسته شود، گفتم نه من تحمل ندارم، خلاصه قدری با هم بحث کردیم و نهایتا راضی شدم به اینکه او نوک انگشتش را به سینه من بزند تا قدری از آتش او به من منتقل شود و دست از سرم بردارد. 🔸به محض اینکه او انگشتش را به سینه من زد، من از سوز آتش فریاد کشیدم و از خواب بیدار شدم، دیدم سینه‌ام واقعا می‌سوزد، پیراهنم را کنار زدم و دیدم زخم سوختگی روی سینه‌ام هست؛ بیست سال است که این زخم روی سینه من مانده و خوب نشده است، این حکایت من است، پولی را که باید به می‌رساندم کوتاهی کردم و از کرکره مغازه به داخل انداختم و این بلا بر سرم آمد. ▫️آشیخ علی زاهد سپس به مردم گفت این تاجری که امروز در جمع ماست، می‌گوید کیسه پولش را در نجف دزدیده‌اند و درمانده شده است، اگر کسی که پول ایشان را دزدیده، در جمع ماست، خطاب به او می‌گویم که پول را به صاحبش برسان، حق دیگران را ضایع نکن. 🔻آشیخ علی زاهد این را گفت و نماز عصر را خواند، بعد که جمعیت متفرق شدند، یک آقایی این تاجر را به کناری کشید و کیسه پولی را در دستش گذاشت و گفت پولت را بگیر. 📝 | ۲۷ مردادماه ۱۴۰۴ ✅ https://eitaa.com/mokeb_javanan_takab
ششمین سالگرد طلبه جوان مصطفی مختاری روز ۵ شنبه در وادی رحمت از ساعت ۱۶ تا ۱۸ https://eitaa.com/mokeb_javanan_takab
هدایت شده از مجید کریمی
33.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلویزیون چین دیروز تمام جزئیات تخریب سرزمین اسرائیل را با به نمایش گذاشتن ضربات ایران و آسیب شدید تل آویوبه نمایش گذاشت ‌ تصاویری که در هیج کانال خبری عرضه و پخش نشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برنامه پخت حلیم هیأت حضرت حجة بن الحسن علیه السلام تکاب ان شاء الله به مناسبت شب رحلت حضرت رسول اکرم ص و شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام امشب تا ۱۹عصر روز جمعه خیابان شهیدابو مهدی المهندس بالا تر از مدرسه سوم و خرداد
ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا نماز «سرنوشت‌ساز» ...! 🖌ملا احمد نراقی رضوان الله علیه: دستور مجربّی از بزرگان نقل شده که اگر کسی حاجت مهمّی داشته باشد،‌ از شهر یا روستای محل سکونتش خارج شود و به بیابان و جایی که کسی نیست، برود،‌ و دو مربع (تو در تو) بِکشد و داخل مربّع دوم (وسط) خطی بِکشد و تصوّر کند آن خط «وسط» قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم است؛‌ سپس هزار مرتبه بگوید: «صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللَّهِ»:‌ درود خداوند بر تو ای رسول خدا. سپس حاجتش را بخواهد،‌خداوند متعال حاجتش را برآورده خواهد کرد. 🎙خانم اشرف سادات منتظری (مادر شهید بزرگوار محمد معماریان رحمة الله علیه): «یک سال و پنج و شش ماهش بود که بچه زبان بسته حالش عوض شد. دست و پایش بر می گشت به عقب. موقع شیر خوردن نمی توانست سینه را بگیرد؛ شیر را با قاشق غذاخوری می ریختم گوشه دهانش، از گوشه دیگر شره می کرد بیرون و می ریخت کنار گردنش. محمدِ من یک هفته وضعش این بود. یک شب گفتم دیگر تمام شد؛ چشم های محمدم رفت. بچه بی رمق افتاد توی بغلم و نفس نکشید و تکان نخورد. شش- هفت بیمارستان بردیم، پذیرش نکردند، ولی مادر مگر از بچه اش قطع امید می کند؟ بردم بیمارستانی نزدیک میدان امام حسین علیه السلام، بچه را در دستگاه گذاشتند و آزمایش گرفتند و بعد از آمدن جواب آزمایش ها گفتند: «بیماری بچه شما مننژیت مغزی است و برای زنده ماندنش فقط یک راه داریم؛ باید آب کمرش را بکشیم و به احتمال ٩۵ درصد بچه بعد از آن فلج می شود. زنده می ماند ولی فلج»! گفتند باید رضایت نامه را امضاء کنید، گفتم: «اجازه نمی‌دم. شما بگو ٩۵ درصد احتمال دارد، بچه خوب شود و ۵ درصد احتمال فلج شدن، محاله بذارم به کمر بچه ام دست بزنین. خدا خودش می‌دونه من نمی تونم از بچه فلج نگهداری کنم». دکتر گفت هر طور خودتان صلاح می دانید و دستور محمد را مرخص کنند و بچه را از دستگاه درآوردند و در بغلم گذاشتند! بچه عین یک تکه چوب خشک شده بود. بدنش یخ و صورتش مثل گچ دیوار سفید شده بود بدون اینکه قطره ای شیر بخورد فقط نصفه نیمه نفس می کشید. خدا نگهش داشته بود. پدرشوهرم خدا بیامرز یک تکه نور بود. اگر یک شب نماز شبش قضا می شد، صبح با چشم گریان قضایش را می خواند. نشد آب بخورد و موقع سلام به سیدالشهدا صلوات الله علیه، اشک از چشمش جاری نشود؛ آمد دستش را گذاشت رو پیشانی محمد و گفت: «باباجون! حمد مرده رو زنده می کنه، من میخونم شمام بخون. هر چه نباشه، تو مادری و نفست و سوزِ دلت توی این حال تا عرشِ خدا بالا می‌ره، الهی دستِ خالی برت نگردونن». نشست و هفتاد تا حمد خواند و به صورت محمد فُوت کرد، پدر شوهرم «حمد» می خواند و من یکی یکی گِره های دلم باز می شد. یکی از همسایه ها که حال و روزم را دید، حیرت زده نگاهم کرد و گفت: «این چه وضعیه برای خودت درست کردی؟ بچه ات رو دوباره ازشون بخواه؛ با یقین بخواه. مطمئن باش دست خالی ردت نمی کنن». بعد نمازی به نام نماز حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم یادم داد و رفت. چون می‌خواستم زیر سقف نباشم، رفتم پشتِ بام. آن دو رکعت نماز، زندگی مرا عوض کرد، چون حال دلم را عوض کرد! سلام نماز را که دادم، تسبیح را به دستم گرفتم، شاید هزار بار گفتم «صَلَّى اللَّهُ عَلَیكَ یا رَسُولُ اللَّه». گریه ی آرامِ من شدت گرفت، کارم از گریه گذشت و مویه می کردم و ضجه می زدم و می گفتم: «من بچه ام رو از شما میخوام، دکترا جوابم کردن، من بچه ام رو سالم می‌خوام» و ... . آرام آرام از پله ها آمدم پایین وضعیت بچه فرقی نکرده بود. یقین داشتم خدا و پیامبرش از دل شکستگیِ مادرانه ام نمی گذرند. دو ساعت طول کشید و همان شد، کم کم بدنش گرم شد و دست و پایش به شکل طبیعی برگشت و محمد آمد سمت من و بعد از ١۵ روز شیر خورد! صبح بچه را بردم بیمارستان و دکتر را پیدا کردم، محمد را رو میز گذاشتم. بچه دست و پا زد و سرش را تکان داد, دکتر چشمهایش گرد شده بود. بچه را معاینه کرد و جواب آزمایش ها رو دید و گفت: «این بچه سالمه»! جواب دادم: «رسول الله شفاش داد و ما بی صاحب نیستیم، خواستم بگم شما وسیله اید و هیچ مادری را از زنده ماندن بچه اش ناامید نکنید»! 📚نسیم های گره گُشا، ج ١. 🌹نکته: نماز رسول خدا صلی الله علیه و آله در کتاب «مفاتیح‌الجنان» نقل شده است 💐به پیشگاه مهربان ترین موجودِ هستی، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم صلواتی هدیه بفرمایید https://eitaa.com/mokeb_javanan_takab
حسینیه حضرت امام حجة بن الحسن العسکری (علیهما السلام تکاب)
ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا نماز «سرنوشت‌ساز» ...! 🖌ملا احمد نراقی رضوان الله علیه: دستور مجربّی از بزرگان نقل شده
امام رضاعلیه السلام نماز حضرت رسول صلی الله علیه و آله دو رکعت است. در هر رکعت از نماز  بعد از خواندن سوره حمد، پانزده بار سوره قدر میخوانیم و در ادامه، در رکوع، قیام پس از رکوع، در سجده اول، بعد از سر برداشتن از سجده اول، درسجده دوم و بعد از سر برداشتن از سجده دوم، در هریک از موارد مذکور پانزده مرتبه سوره قدر خوانده می شود. (مجموعا در هر رکعت ۱۰۵ بار سوره قدر قرائت می شود) از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که هر کس نماز حضرت رسول صلی الله و علیه و آله را بخواند هرگز پریشانی و دیوانگی و بلایی به او نمی‌رسد دعای پس از نماز پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) لَا إِلهَ إِلّا اللّهُ رَبُّنا وَرَبُّ آبائِنَا الْأَوَّلِینَ، لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ إِلهاً واحِداً وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ، لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ لَانَعْبُدُ إِلّا إِیاهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَلَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ، لَا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ، أَنْجَزَ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ، وَأَعَزَّ جُنْدَهُ، وَهَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ، فَلَهُ الْمُلْک وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ عَلی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ، اللّهُمَّ أَنْتَ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ فِیهِنَّ فَلَک الْحَمْدُ، وَأَنْتَ قَیامُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ فِیهِنَّ فَلَک الْحَمْدُ؛ وَأَنْتَ الْحَقُّ، وَ وَعْدُک الْحَقُّ، وَقَوْلُک حَقٌّ، وَ إِنْجَازُک حَقٌّ، وَالْجَنَّهُ حَقٌّ، وَالنَّارُ حَقٌّ، اللّهُمَّ لَک أَسْلَمْتُ، وَبِک آمَنْتُ، وَعَلَیک تَوَکلْتُ، وَبِک خَاصَمْتُ، وَ إِلَیک حَاکمْتُ، یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ اغْفِرْ لِی مَا قَدَّمْتُ وَأَخَّرْتُ، وَأَسْرَرْتُ وَأَعْلَنْتُ، أَنْتَ إِلهِی لَاإِلهَ إِلّا أَنْتَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْ لِی وَارْحَمْنِی وَتُبْ عَلَی إِنَّک أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ. https://eitaa.com/mokeb_javanan_takab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا