eitaa logo
مخلصین
87 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
309 ویدیو
2 فایل
🔹خدا می داند اگر پیام شهدا و حماسه های انها را به پشت جبهه منتقل نکنیم گنهکاریم🔹 🌷شهيد عبد الله ميثمے
مشاهده در ایتا
دانلود
شبیه بارش فریادها با ذکر «یا رب»ها عطش می‌ریخت بر روی زمین از خشکی لب‌ها   زمین می‌سوخت در تب، عاشقان در تاب بی تابی تماشایی است طرز سوختن در تاب‌ها تب‌ها   چه دشتی بود: غرق داغ، غرق درد، غرق خون تمام دشت وصف گوشه‌ای از حال زینب‌ها   جهان با آخ‌های استخوان‌ها زیر و رو می‌شد چه قاسم‌ها که افتادند زیر پای مرکب‌ها   عسل‌ها مات از شیرینی شهد شهادت‌ها که «احلی من عسل»ها عاجزند از شرح مطلب‌ها   قلم‌ها سال‌ها نام تو را دارند می‌گریند فدای مُصحف خونین تو خون مُرکّب‌ها
تایستان سال اولی که سرکار رفت، 16 ساله بود و به همراه پسرخاله اش رنگ کاری وسایل چوبی انجام می دادند و تا 11 شب سر کار، می‌ماند. یک شب آمد و گفت من نذر کرده بودم اولین حقوقم را برای شما، بلیط مشهد بخرم که اول راضی نشدم، ولی پسرخواهرم هم برای خواهرم خریده بود و چهار نفری مشهد رفتیم که خیلی خوش گذشت 🌷 ❤️ @mokhlesein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹صحبت های شهید ابومهدی در مورد حفاظت از مسئولین ❤️ @mokhlesein
حاج قاســم سلیمانے و ابو مهدے المهندس در حال بازدید از خطوط اول نبرد در منطقہ سجریہ ـــــ عملیات آزادسازے فلوجه (تصویر مربوط به ۵سال پیش هست سال ۲۰۱۶) ❤️ @mokhlesein
تصاویر شهدای حزب الله در عزاداری روز عاشورا 🌷 شهید جهاد مغنیه 🌷 شهید محمد جونی ❤️ @mokhlesein
چون سنش کم بود حتما باید از پدرش رضایت نامه می‌برد تا دوستانش زیر بار مسئولیت او نروند، در واقع با این کار می‌خواستند مانع رفتنش شوند. یک روز پدرش را صدا زد که به اتاقش برود، من متوجه شدم که خودش رضایت نامه نوشته و از پدرش می‌خواهد که آن را امضا کند، به شدت ناراحت و عصبانی شدم. بعد از دیدن ناراحتی من، آن را پاره کرد و در سطل زباله اتاقش ریخت. پدرش هم گفت: «مگر مصطفی از علی اصغر(ع) و علی اکبر(ع) امام حسین(ع) مهم‌تر است، من این همه مدت در جبهه‌های جنگ بودم ولی هیچ اتفاقی برایم نیفتاد، راضی به رضای خدا باش و توکل کن.» من هم با این حرف‌ها آرام شدم.  ولی بدون این که من دوباره متوجه شوم، یک مرتبه دیگر رضایت ‌نامه نوشت و از پدرش، امضا گرفت. 🌷 ❤️ @mokhlesein
🏵سردار شهید محمود کاوه 🔺تولد: 1 1340 / مشهد ♦️مسئولیت: فرمانده تیپ ویژه شهدا 🔻شهادت: 11 1365 / حاج عمران 📅بخش: 🆔 @mokhlesein
از سرشب حالتی داشت که احساس کردم میخواهد چیزی به من بگوید بالاخره سر صحبت را باز کرد و گفت: "بابا خبر داری ضد انقلاب تو کردستان خیلی شلوغ کرده؟ اجازه میدی برم اونجا؟" گفتم: بله چرا اجازه ندم فرمان امامه همه باید دفاع کنیم. گفت: میدونید اونجا چه خبره! جنگ جنگه نامردیه؛ احتمال برگشت ضعیفه! گفتم: میدونم؛ از همون اول که به دنیا اومدی با خدا عهد کردم که تو را وقف راه حق و دین کنم آرزویم بود تو در این راه باشی. خندید و صورتم را بوسید... بعدها به یکی از خواهرانش گفته بود: "آن شب آقاجان امتحان اللهیش را خوب پس داد! " 🌷شهید محمود کاوه 💠 نقل از پدر شهید ❤️ @mokhlesein
مخلصین
چون سنش کم بود حتما باید از پدرش رضایت نامه می‌برد تا دوستانش زیر بار مسئولیت او نروند، در واقع با ا
فردای آن روز، هنگامی که سطل زباله اتاق مصطفی را تمیز می‌کردم، تکه‌های پاره شده رضایت نامه را دیدم و به هم چسباندم. وقتی همسرم به منزل برگشت پرسیدم: «رضایت نامه را امضا کرده‌ای؟» او هم تایید کرد. اما آن کسی که سرتیم دوستانش برای رفتن بود، نامه را قبول نکرده و با پدرش تماس گرفته بود، چون فکر می‌کردند خودش نامه را امضا کرده است که همسرم گفته بود خودم رضایت‌نامه را امضا کرده‌ام، چون مصطفی راه خودش را پیدا کرده است، عاشق شده و نمی‌توانم جلوی هدفش را بگیرم. رضایت دارم که او به سوریه برود. قبل از این که برود، می‌گفت اگر من را نبرند همه کارهای رفتن را انجام داده‌ام و به هر طریقی باشد می‌روم و در جمع مدافعان حرم حضور پیدا می‌کنم. 🌷 ❤️ @mokhlesein
شهدای غریب ومظلوم یگان ویژه صابرین،که درسیزدهم شهریورسال 90 در آذربایجان غربی منطقه سردشت ارتفاعات جاسوسان به دست گروهک تروریستی پژاک به شهادت رسیدند. شهدای صابرین:13 شهریور 90 💠گرامی باد یاد و خاطره شهدای یگان صابرین در ارتفاعات جاسوسان ❤ @mokhlesein