eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
240.1هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
66 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
در این شبی که روزنه‌ها تیرگی گرفت ما را هنوز دیده ی امید روشن است در قلب من دریچه به خورشیدها تویی وقتی که شب ز روزن ناهید روشن است فرجام هر چراغی و شمعی‌ ست خامشی عشق است و بزم عشق که جاوید روشن است 👳 @mollanasreddin 👳
✏️ در زمان قدیم یك فوج سرباز مأمور شدند كه برای سركوب یك عده اشرار از مركز به ناحیه‌ای عزیمت كنند. در راه همین كه لشگر به گردنه‌ای رسید، دو نفر دزد مسلح از ترس جان خود به آن‌ها حمله و شلیك كردند. سربازها بر اثر ظلم و فساد حاكم وقت، انگیزه و شجاعتی در خود نداشته و از شدت ترس و وحشت تفنگ‌ها را بر زمین ریختند و دست‌ها را بالا بردند و تسلیم شدند . دزدان نیز با دیدن این صحنه جسارت یافتند و از مخفیگاه خود بیرون آمده و تمامی نقدینگی و اشیاء سبك و سنگین قیمت آن‌ها را گرفتند و از پی كار خود رفتند. وقتی خبر این واقعه به حاکم رسید سربازان را احضار كرد و از آن‌ها با خشم و غضب پرسید :«چگونه دو نفر توانستند شما یكصد نفر سرباز مسلح را لخت كنند؟» سربازان سخت دچار وحشت شدند و در جواب دادن درماندند ولی یك‌نفر كه جرأت بیشتری داشت، قدم پیش نهاد و به عرض رساند:«قربان ما صد نفر بودیم تنها، آن‌ها دو نفر بودند همراه.» 👳 @mollanasreddin 👳
⭕️ مرکز فرهنگی رسانه‌ای هاتف برگزار می‌کند: 💠 مسابقه بزرگ کتابخوانی 🔹 با موضوع منطق مقاومت 🔸 همراه با جوایز ارزنده: 🌟 سه نفر اول: پلاک طلای یک گرمی 💥۶۰ نفر بعدی: مبلغ ۵ میلیون ریال ⏰ زمان برگزاری مسابقه: جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ از ساعت ۲۰ تا ۲۰:۳۰ ✅ شرکت در این مسابقه فقط در زمان اعلام شده مقدور می‌باشد و بعد از آن، امکان شرکت در مسابقه وجود ندارد. 🏆 تاریخ برگزاری قرعه کشی: یکشنبه ۲ دی همزمان با سالروز ولادت 🌺حضرت زهرا سلام الله علیها ، بصورت لایو زنده تصویری در کانال مسابقه ♨️برای شرکت در مسابقه و دریافت فایل pdf کتابچه منطق مقاومت، کافیست 👈🏻فرم ثبت نام را پر کنید.
ما در تاریکی بیشتر همدیگر را تماشا می‌کردیم تا در روشنایی روز. من همیشه هوای گرگ‌و‌میش را دوست دارم. فقط در این لحظه‌هاست که احساس می‌کنم می‌خواهد اتفاق مهمی روی دهد. در گرگ و میش همه‌چیز زیبا جلوه می‌کند. خیابان‌ها، میادین و عابرین. من حتی در این لحظه احساس جوانی و خوشتیپی می‌کنم و همیشه دوست دارم که به آینه نگاه کنم و از خیابان‌ها که رد می‌شوم در ویترین‌ها خودم را تماشا کنم و دست به صورتم که می‌زنم، چین و چروکی در پیشانی و صورتم نمی بینم. 📕 تنهایی پرهیاهو 👤 👳 @mollanasreddin 👳
حرف هایش تند بود، گذاشتمشون قاتی فلفل زرد چوبه ها 👳 @mollanasreddin 👳
شش ماه و خرده‌ای می‌شود که ساعت مچی‌ام خوابیده است. عقربه‌ها سرِ ساعت هشت و بیست دقیقه متوقف شده‌اند. چرا باطری‌اش را عوض نمی‌کنم؟ چون این ساعت اصلا باطری ندارد و با حرکت مچ دست شارژ می‌شود. چرا تعمیرش نمی‌کنم؟ چون هزینه‌ی تعمیرش کمی کمتر از قیمت خودش است. چرا ساعت جدید نمی‌خرم؟ چون ساعت را صاحبِ زلف مشکین به من هدیه داده و وظیفه‌ی این ساعت بیشتر از این‌که یادآوری زمان باشد، یادآوری صاحب آن زلف مشکین است. همین است که شش ماه خرده‌ای است که ساعت روی مچم به خوابی عمیق فرو رفته است. شکایتی هم ندارم. اصلا حق عقربه‌های ساعت است که بعد از این همه سال بی‌صدا دویدن دنبال همدیگر و بازیچه‌ی دست زمان شدن، حالا بایستند و به خوابی عمیق فرو بروند. حالا نوبت زمان است که دنبال این عقربه‌ها بدود و خودش را با آن‌ها تطبیق دهد. خیلی هم سخت باید باشد. زمان هر دوازده ساعت فقط یک بار می‌تواند با عقربه‌ها هماهنگ می‌شود. ساعت هشت و بیست دقیقه. اصلا لابد یکی از دلایل دیگری که ساعت را هنوز به مچم می‌بندم همین است. لاکردار درس آزادگی داده. شش ماه و خورده‌ای پیش‌تر، ساعت هشت و بیست دقیقه، احتمالا عقربه‌ی کوچک به عقربه‌ی بزرگ تشر زده که گور بابای زمان و تکانِ مچِ دست آقای عطار و گردش زمین به دور خورشید و تقویم جلالی و ابر و باد و مه و غیره. من دیگر از جایم تکان نمی‌خورم. از حالا به بعد کائنات باید به دور من بگردند و برسند به زمانی که من می‌گویم. هشت و بیست دقیقه. احتمالا عقربه‌ی بزرگ هم همانجا دست از خدمت کشیده و زیر لب زمزمه کرده که: مهتاب به نور دامن شب بشکافت | می نوش دمی بهتر از این نتوان یافت. | فهیم عطار | 👳 @mollanasreddin 👳
دو تا بچه بسیجی یه عراقی درشت هیکل رو اسیر کرده بودند های های هم می خندیدند بهشون گفتم این کیه؟ گفتند: عراقیه دیگه گفتم : چطوری اسیرش کردین؟ باز هم زدند زیر خنده و گفتند: مث اینکه این آقا از شب عملیات یه جایی پنهون شده بوده تشنگی بهش فشار آورده و با لباس بسیجی خودمون اومده ایستگاه صلواتی گفتم: خب از کجا فهمیدین عراقیه؟ گفتند: آخه اومد ایستگاه صلواتی ، شربت که خورد پول داد اینطوری لو رفت .. 👳 @mollanasreddin 👳
گذار/ گزار بخش پایانی ۲) معنای دوم گزاردن «برگرداندن از زبانی به زبان دیگر یا از بیانی به بیان دیگر یا، به تعبیر این زمان، از نظامی (سیستمی) به نظام دیگر» است. بنابراین، مترادف است با «ترجمه‌کردن» (گزارنده و گزارش به معنای «مترجم» و «ترجمه» بوده است) یا «تعبیر کردن» و «شرح دادن» (خواب‌گزاری یعنی «تعبیر خواب» و خواب‌گزار). 👳 @mollanasreddin 👳
ملانصرالدین👳‍♂️
⭕️ مرکز فرهنگی رسانه‌ای هاتف برگزار می‌کند: 💠 مسابقه بزرگ کتابخوانی 🔹 با موضوع منطق مقاومت 🔸 همرا
🔹بعد از ورود اطلاعات جهت ثبت نام در مسابقه کتابخوانی، دکمه ثبت نام نهایی را بزنید و منتظر بمانید تا به کانال مسابقات هاتف منتقل شوید. ♦️سپس در کانال عضو شده، مطالب آن را به دقت بخوانید و فایل pdf کتابچه تبیین منطق مقاومت را از داخل کانال دانلود کنید.
روزگار عجیبی شده است، حتی وقتی می‌خندیم منظورمان چیز دیگریست، وقتی همه چیز خوب است می‌ترسیم، ما به لنگیدن یک جای کار عادت کرده‌ایم... 👳 @mollanasreddin 👳
4_6041938169836869558.mp3
6.86M
آمدم فراموشت کنم، پاییز شد. ╔🎻═🎹═🎸╗ 👳 @mollanasreddin 👳
بار دیگر هم شبم، با نور چشمت صبح شد ای یگانه آفتاب شهر دل، صبحت بخیر صبح زیباتون بخیر 👳 @mollanasreddin 👳