#رمضان_الکریم_۱۴۴۵
#افطار_سوم
#شهید_حسین_معزغلامی
💠 میخواستم برم سوریه. معلوم نبود کارم جور بشه یا نه...
زنگ زدم گفتم: «حسین! دارم از استرس میمیرم.» گفت: «یه ذکر بهت میگم هر بار گیر کردی بگو، من خیلی قبولش دارم، گرهی کار سوریه رفتنِ منم همین باز کرد.»
گفتم: «باشه داداش! بگو.»
گفت: «بگو "الهی بالرقیه سلام الله علیها"
حتما سه سـاله ی ارباب نظر میکنه، منتظرتم» و قطع کرد.
چشممو بستم و شروع کردم:
الهی بالرقیه سلاماللهعلیها
۱۰تا نگفتم که یهو گفتن: «این پنج نفر آخرین لیسته؛ بقیهاش فردا.» همینجور ذکر میگفتم که یهو اسمم رو خوندن. بغضم ترکید. وقتی حسین رو دیدم گفتم: «درست شد.» اشک تو چشمش حلقه زد و گفت: "الهی بالرقیه سلام الله علیها"
🎙راوی: همرزم شهید
📿 نثارش صلوات
🌐 سایت: b2n.ir/.Site
🔵 سروش+: b2n.ir/Sorosh
🟠 ایتا: b2n.ir/.Eitaa
#دبیرستان_هیئت_امنایی_ملاصدرا