eitaa logo
گروه فرهنگی _ تبلیغی منادیان حق
93 دنبال‌کننده
485 عکس
295 ویدیو
12 فایل
گروه فوق الذکربامجوز از سوی دفتر تبلیعات حوزه علمیه توسط تعدادی از طلاب بومی شهرستان کوهدشت تاسیس شده وماهیت کاملا فرهنگی تبلیغی داردومحتوای ان توسط اعضای گروه بارگذاری میشود آدرس ما در تلگرام monadianehag98@
مشاهده در ایتا
دانلود
مص 912: حضرت علامه طباطبایی(رضوان الله تعالی علیه): آقای حسن زاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عج) و راهی را که او در پیش دارد، خاک آن توتیای چشم طباطبایی است.   
پیام علامه ومفسر بزرگ حضرت آیت الله جوادی آملی در پی درگذشت علامه ذوالفنون حضرت آیت الله حسن زاده آملی متن پیام به شرح زیر است: بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون ارتحال غمبار و اسفبار عالم ربانی، حکیم متاله، جامع معقول و منقول، صاحب مآثر سنگین و آثار گرانقدر، حضرت آیت الله حسن زاده آملی را به محضر مبارک حضرت بقیه الله «ارواح من سواه فداه» و جامعه روحانیت و حوزه های علمیه و همه شاگردان و دست پروردگان آن حکیم راحل و عموم مردم بزرگ و بزرگوار آمل و بیت شریف ایشان تسلیت عرض میکنم. حکیم و عارف کم نظیر، حضرت آیت الله حسن زاده آملی جامع عقل نظر و عقل عمل بود؛ هم در مسائل علمی از چهار راه استفاده کرد، هم در مسائل عملی از چهار راه بهره برد؛ راه هایی که انسان می تواند از آن راه ها به فیض علمی برسد چهارتاست و راههای عملی که می تواند از آن راههای عملی به فوز الهی بار یابد چهارتاست خدای سبحان از دو راه به بنده اش فیض علمی و فوز عملی می رساند : یکی به وسیله رهبران الهی، یکی بلاواسطه؛ هم به واسطه رهبران الهی کتاب و حکمت را تعلیم می کند و هم بر اساس ﴿هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ﴾، ﴿نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ﴾ و مانند آن، بلاواسطه فیض علمی را القاء می کند؛  اگر کسی بخواهد با خدا راز و نیاز کند و ارتباطی برقرار کند، آن نیز دو را ه دارد : یا با توسل به انبیا و اولیا و رهبران الهی است یا بلاواسطه است؛ انسان می تواند بدون واسطه بگوید یا الله، با واسطه هم می تواند بگوید یا الله. اگر کسی خواست با خدا رابطه برقرار کند چه فیض علمی و چه فوز عملی، دو راه دارد یکی مع الواسطه، یکی بی واسطه و اگر کسی خواست فیضی از خدا و فوزی از خدا، علماً و عملاً به او برسد، آن هم دو راه دارد، گاهی بلا واسطه فیض الهی می رسد گاهی مع الواسطه. این بلاواسطه، در علوم عقلی اثباتش آسان نیست ولی در عرفان کاملا محقق است و حکیم و عارف گرانسنگی مثل آیت الله حسن زاده آملی، هم راه عقل را هم راه شهود را به خوبی پیمود و توانست از این چهار راه، هم حرف خودش را به خدا برساند، هم فیض و فوز خدا را دریافت کند. زندگی سراسر فخر این حکیم الهی در آن اربعین گیری های او، در آن روزه های متصل و مرتبط ماه رجب و شعبان و رمضان او، در آن سحرخیزی های ممتد او، در آن ناله ها و گریه های او که گفت: «تا جان به لب نرسید جام به لب نرسید» گذشت. از این کارها زیاد داشت، از این ناله ها زیاد داشت، از این گریه ها زیاد داشت، از این شب زنده داری ها زیاد داشت، از این تعلیم و تربیت های خالصانه زیاد داشت؛ شاگردانی تربیت کرد که هم اکنون به فیض الهی  از اساتید سرآمد حوزه ها هستند و موفق اند و کتابهای گراسنگی چه کتابهای درسی، چه کتابهای مرجعی، یا تالیف کرد یا تصنیف کرد یا تحقیق کرد و آثار گذشتگان را احیا کرد. هم در عرفان، هم در فلسفه، هم در نجوم، هم در ریاضیات، هم در تفسیر، هم در حدیث، انسان جامعی شد که توانست انسانهایی تربیت کند، توانست آثاری به یادگار بگذارد، شاگردانی تربیت کند و دوستانی را بپروراند که از محضر او فیض و از مکتب او فوز، از بنان او فیض و از بیان او فوز دریافت کنند، لذا ارتحال آن بزرگوار بسیار غمبار است. امیدوارم ذات اقدس الهی به عنوان عطیه ای الهی، این سانحه و این سوگ سنگین را بر همگان آسان کند که بتوانند تحمل کنند و این بار سنگین را بکشند، روح پرفتوح آن حکیم الهی، آن منجم، آن ریاضیدان، آن عارف، آن فقیه، آن مفسر و آن محدث را با انبیای الهی محشور کند و صبر جمیل به عموم بازماندگان، شاگردان، کسانی که از کتابهای او فیضی بردند و می برند و از محضر و مکتبشان استفاده کرده اند، خصوصا مردم بزرگ و بزرگوار آمل که متاسفانه وضع حالم مساعد نیست که در مراسم تشییع و در مراسم بزرگداشت این حکیم در کنار آنها شرکت کنم، عنایت فرماید. به طایفه محترم ایشان به دوستان ایشان به شاگردان ایشان و به بیت شریف ایشان تسلیت عرض می کنم، علوّ منزلت آن حکیم راحل را از خدا مسئلت می کنم و صبر جمیل و اجر جزیل عموم بازماندگان را از ذات اقدس الهی مسئلت می کنم؛ امیدواریم خدای سبحان حشرشان را با انبیا و اولیا قرار بدهد و دلهای داغدیده ها را تسلی بخشد. غفر الله لنا و لکم والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
گزیده ای از سخنان علامه جوادی آملی حفظه الله 💠 اختیار در مقدّرات 🔹 در مسئله «أجل» که در اول سوره مبارکه «انعام» بود، گذشت که دو تا اجل هست: یک اجل مقضی است و یک اجل «مسمّیٰ»؛ تمام کارها برابر اجل «مسمّی» است که در لوح محفوظ تثبیت شده است؛ ولی مقدّرات در خود آدم است. ذات اقدس الهی فرمود: اگر این شخص، را رعایت کند، را رعایت کند، غذایش را مواظب باشد، بدهد و را فراموش نکند، عمری طولانی و پربرکت دارد؛ اگر صله رحم نکند و دعاها و عبادت‌ ها و نیایش ‌ها را فراموش کند، عمر کمتری دارد که این تقدیر است و تغییرپذیر می باشد؛ اما کدام راه را انتخاب می ‌کند و با اختیار خودش کدام راه را می ‌پذیرد یا نمی ‌پذیرد، این «لدی الله» معلوم است و چون «لدی الله» معلوم است، در لوح محفوظ اجل مُسمای او نوشته شده است که این شخص شصت سال عمر می ‌کند. 🔹 نتیجه این که هم انسان است و هم خدا عالِم است، برای انسان دو تا راه مشخص کرده است؛ اگر راه بهداشت ظاهری و طبابت باطنی را طی کند، عمری طولانی دارد و اگر رعایت نکند، عمر کوتاهی دارد، این می‌ شود قضا: ﴿ قَضی‏ أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسَمًّی عِنْدَه﴾[1] که برابر با آیه سوره «نحل»، این ﴿عِنْدَه﴾ در اول سوره مبارکه «انعام» معنا می ‌شود که ﴿ما عِنْدَكُمْ ینْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باق﴾.[2] پس ﴿قَضی‏ أَجَلاً﴾ که آغاز سوره مبارکه «انعام» است؛ ﴿وَ أَجَلٌ مُسَمًّی عِنْدَه﴾ که برابرِ ﴿ما عِنْدَكُمْ ینْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باق﴾ می باشد؛ پس اجلِ مسمّا باقی است. برای هر کسی دو راه است؛ اما این شخص کدام راه را انتخاب می‌کند و پایانش چیست؟ الله می ‌داند. این شخص با اختیار خود راه خوب را انتخاب کرد و عمری طولانی یافت، با اختیار خود راه بد را طی کرد و عمری کم یافت، چون ذات اقدس الهی پایان راه و اختیار این شخص را می ‌داند و در لوح محفوظ تثبیت کرده است که این شخص بیش از هفتاد یا هشتاد سال یا کمتر و بیشتر عمر ندارد، این می ‌شود ﴿وَ أَجَلٌ مُسَمًّی عِنْدَه﴾ و این اجل مقضی جمع بندی شده‌ آن به صورت اجل «مسمّی» است. غرض این است که دو تعبیر در قرآن کریم است که با تعبیراتی که فلان شخص اگر ملاقات کرد، نه زودتر می ‌آید و نه دیرتر و هیچ کدام محال نیست، با آن خیلی فرق دارد. [1] . سوره انعام، آیه2. [2] . سوره نحل، آیه96. 📚 سوره مبارکه غافر جلسه 34 تاریخ: 1393/12/19
جرعه ای از کلام علامه بزرگ حضرت آیت الله جوادی آملی 💠 محبّت به اهل بیت علیهم السلام ▪️ ﴿رَضِی اللَّهُ عَنْهُ وَ رَضُوا عَنْهُ﴾؛[1] یعنی به تمام الهی راضی است و تمام كارهای او هم مرضی خداست؛ اما چطور می ‌شود انسان به اینجا برسد؟ اگر كسی به غیر خدا دل نبسته است این گرایش خودش را به كجا گِره زده؟ به هر حال انسان دارای یك محبّت و گرایشی هست به كجا گِره زده؟ انسان همان ‌طوری كه ترس دارد, رجا و امید دارد, عداوت و محبّت هم دارد، این محبّتش به كجا گِره خورده؟ آنها را كه دوست ندارد كسی كه ﴿حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ﴾[2] دوستی ‌اش را به كجا گره زده؟ حالا اگر كسی تمام دوستی خود را به یك جا گره زده كلّ دوستی خود را به یك جا گره زده، آن وقت چیزی نمی‌ ماند كه به دیگری بدهد. اگر كسی تمام سرمایه خود را به زید داد، دیگر چیزی ندارد به عمرو بدهد. ▪️ در سوره مباركه «شوریٰ» آن‎جا مشخص شد كه آن است كه تمام دوستی خودش را یكجا بده به ، نه اینكه آنها را دوست داشته باشد آنها را خیلی‌ها دوست دارند. شما كسی را در ایران می شناسید كه را بشناسد, قمر بنی ‌هاشم را بشناسد و به او علاقه نداشته باشد؟ اینكه چنین آدمی پیدا نمی ‌شود و این كافی نیست! آیه 23 سوره مباركه «شوریٰ» كه قبلاً ملاحظه فرمودید این بود: ﴿ذلِكَ الَّذِی یبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی﴾ من همین را می ‌خواهم! اكثری ماها عمل ما چه بدانیم چه ندانیم برابر این است كه این ﴿فِی الْقُرْبَی﴾ را مفعول واسطه می ‌گیریم برای مودّت ﴿إِلاّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی﴾, ﴿فِی الْقُرْبَی﴾، «فاء» حرف جرّ, «الْقُرْبَی» مجرور, این جار و مجرور متعلّق است به «المودة» تا ظرف, ظرف لغو باشد. این كفِ محبت است، این را خیلی‌ ها دارند این مشكل را حلّ نمی ‌كند؛ آن كه مشكل را حلّ می‌كند این است كه ما این ظرف را ظرف لغو نداریم بدانیم. اگر از ما سؤال كردند این آیه را تركیب بكن باید رویمان بشود که بگوییم این ﴿فِی الْقُرْبَی﴾ متعلّق به «المودّة» نیست این ظرف, ظرف لغو نیست: هر ظرف که آن حال، صفت یا خبر است ٭٭٭ البته مدان لغو که او مستقر است ▪️ این ﴿فِی الْقُرْبَی﴾ متعلّق است به «المستقرة»؛ «الاّ المودة المستقرّة فی القربی» اگر تمام مودّت ما به وابسته شد دیگر ما چیزی نداریم به دیگری بدهیم، این را از ما می ‌خواهند! با دیگری رفت و آمد داریم، ما با كفار خرید و فروش داریم؛ اما ذرّه ‌ای علاقه نداریم مگر علاقه لازم است؟ پول می ‌دهیم جنس می‌گیریم, جنس می ‌دهیم پول می ‌گیریم. اگر ما یكجا همه علاقه را دادیم به ، آن وقت چیزی نداریم به دیگری بدهیم. اگر «المستقرّ» را ما پذیرفتیم كه صفت باشد برای مودّت و این ﴿فِی الْقُرْبَی﴾ متعلّق به «المستقرّة» باشد، كلّ مودّت ما یكسره برای اینهاست «الا المودة المستقرّة فی القربی» که این نتایج فراوانی دارد حالا گوشه ‌ای از آن در [راهپیمایی] بیست میلیونی و فلان از آن‎جا ظهور می ‌كند، این جنگ هشت ساله را هم پیش برده است. [1]. سوره مجادله، آیه22. [2]. همان. 📚 سوره مبارکه مجادله جلسه 21 تاریخ: 1396/12/05
💠 حدیث روز 💠 💎 وعده بهشتی به آتش نشانان 🔻پیامبر صلی الله علیه و آله: 🔻من رَدَّ عَن قَومٍ مِنَ المُسلِمینَ عادِیَةَ ماءٍ أو نارٍ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ ❇️ کسی که دسته ای از مسلمانان را از خطر سیل یا آتش سوزی نجات دهد، بهشت بر او واجب می شود. 📚 الکافی، ج ۵، ص ۵۵
استاد طباطبایی دام عزه: از جناب سید السالکین و اسوة العارفین ، قهرمان توحید آیت الحق مرحوم آقا سید علی قاضی قدس الله نفسه الزکیة این کلمه عرشی نقل شده است که:« محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد.» و «سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیش کار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام است ». بر این اساس وجود مبارک سیدالشهدا علیه السلام، معیار توحید قرآنی و میزان عرفان واقعی است. و هر مسلک عرفانی و روش سیر و سلوکی در مسیر توحیدی از مصباح هدایت حسین بن علی علیهماالسلام استضاء نکند انحراف و تاریکی است، چه این که از حکیم متأله عارف عظیم‌الشأن مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه نقل شده است: حضرت حسین بن علی علیهماالسلام برای رفع حجاب و موانع سیرالی الله نسبت به سالکین راه خدا عنایتی عظیم دارند.  توسل به آن حضرت خصوصاً به وسیله زیارت عاشورا مورد توجه اهل معرفت بوده است