eitaa logo
اندیشه انقلاب اسلامی
828 دنبال‌کننده
407 عکس
22 ویدیو
128 فایل
انتشار همه یادداشتهای مرتبط با #اندیشه_انقلاب_اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸اولین نکته ای که می توان از مصاحبه استادمیرباقری برجسته سازی کرد، تأکید ایشان بر «ایمانی بودن محتوای فلسفه اسلامی» است، لیکن ایشان این نکته را مبتنی بر اندیشه فلسفی خود توضیح می دهد؛ 🔺 در تولید فلسفه و حکمت اسلامی، «ایمان» مقدّم بر «دانش» بوده است، به تعبیر دیگر مؤمنانه می‌اندیشیدند، منتهی این را باید بحث کنیم که این مؤمنانه اندیشیدن‌شان چقدر تمام بوده و چقدر ناتمام؟ که این سخن دیگری است اما فی الجمله مؤمنانه می‌اندیشدند. اینکه در این مؤمنانه اندیشیدن، چقدر تسلیم وحی می‌شدند؟ سخن بعدی است، ولی بالأخره فضای ایمانی دنیای اسلام و فضای معارف وحیانی بر تفکر اینها سایه افکنده بود. بنابراین یک فلسفه‌ی ایمانی تولید شده، بعد آمده‌اند هدف این فلسفه‌ی ایمانی را توضیح می‌دهند. 🔺 درست است که اول نمی‌گویند فلسفه ایمانی است یا نه؟ و به یک معنا در تعریفِ هدف فلسفه، ابتدائاً یک نگاه غیر دینی دارند، ولی خوب که نگاه می‌کنید می‌بینید نه، این نگاه غیر دینی کم‌کم به ایمان گره می‌خورد، اول که می‌خواهند نگاه فلسفی داشته باشند به نظر می‌رسد کاری با خدا و پرستش و توحید ندارند، می‌گویند ما می‌خواهیم «استکمال نفس» پیدا کنیم و یک هدف مشترک می‌گذارند که این هدف، مقید به پرستش نیست، بعد می‌گویند برای استکمال نفس باید «معرفت» پیدا کنیم، معرفت را هم کم‌کم می‌رسانند به معرفتی که در «الهیاتِ بالمعنی الاعم» پیدا می‌شود، و «الهیاتِ بالمعنی الاخص» را هم «معرفت اعلی» و «معرفت به علت العلل» قرار می‌دهند. @monir_ol_din
1⃣ در هم گفتند ما دنبال بررسی هستی‌های مربوط به اختیار خودمان هستیم که این تحلیل کمال قوه‌ی نظری است. یعنی کأنّه توجه دارند که تحلیل نظری در حکمت عملی، کار قوه‌ی نظر است و این کمال قوه‌ی نظری است، ولی مسیرش، خیر و شر است و بهترین نوع فعل را به ما نشان می‌دهند که به کار بستن عملی آن، به کمال قوه عملی‌مان هم منتهی می‌شود و غایتش می‌تواند استکمال عملی هم باشد، ولی خودش ابتدائاً با نگاه اولی موضوع عقل نظر است و موجب استکمال و کمال عقل نظر است. کم‌کم کمال عقل عملی و عمل خیر را هم به سعادت اخروی گره زدند، یعنی گفتند خیر در سعادت اخروی است. یعنی معاد را وارد سعادت بشری کردند. 2⃣ در بحث از موجودی است که مربوط به اختیار ماست، بحث می‌کنیم از اینکه بهترین نوع تحقق آن موجود چیست؟ اعم از اینکه آن چیزی که مربوط به حوزه اختیار ماست در حوزه فرد -که علم اخلاق متعهد به آن است- ، در حوزه خانواده -که علم تدبیر منزل متعهد به آن است- و یا در حوزه سیاست اجتماعی و ناظر به جامعه باشد -که علم تدبیر کشور و کشورداری متعهد به اوست- این طبقه‌بندی اجمالی است، این‌ها طبقه‌بندی تفصیلی هم پیدا می‌کنند. بنابراین علم «سیاست»، «تدبیر منزل» و «اخلاق» ناظر به فعل منسوب به اراده‌ی انسانی هستند و بحث از وجه خیر و شر آن می‌کنند و می‌گویند بهترین نوع صدور این فعل از «جامعه»، «خانواده» یا «فرد» چیست؟ خیر بودن آن به چیست؟ خیر بودن آن به توسعه رفاه مادی است یا به سعادت اخروی؟ که فلاسفه را به برمی‌گردانند. این همان جایی است که ایمان در حکمت عملی دخالت می‌کند و می‌گویند خیر آن است که به سعادت اخروی منتهی ‌شود. اگر شما غیردینی نگاه می‌کردید می‌گفتید خیر آن است که منتهی به توسعه رفاه می‌شود و رابطه‌اش را با سعادت می‌بُریدید. پس هم در حوزه‌ی معرفت نظری، غایتِ حکمت نظری را دستیابی به معرفت الله قرار دادند و هم در حکمت عملی، سعادت اخروی را غایت قرار دادند، و این به این معناست که ایمانشان در غایت سنجی برای علم و تعریف غایت دخالت کرده است. 3⃣در مقابل شما ملاحظه کنید که علت العللی بحث کرده است، ولی این آقایان بحث را در «واجب تعالی» و «الله تبارک تعالی» بردند و با آن ادبیات بحث کردند. من ندیدم ارسطو در اخلاق، سعادت اخروی را بیاورد، اما اینها خیر و شر را در ارتباط با آخرت و کمال نظری را در ارتباط با معرفت الله تعریف می‌کنند. @monir_ol_din
اندیشه انقلاب اسلامی
#پرونده_علمی_4 #دیدگاه‌‌آیت‌الله‌میرباقری‌درباره‌فلسفه‌اسلامی_1 🔸اولین نکته ای که می توان از مصاحب
🔸بحث ایمانی بودن محتوای فلسفه اسلامی، مقید به نکته ای است که در ادامه مباحث به آن پرداخته خواهد شد. اشاره به این نکته بدین خاطر بود که اذهان مخاطبین از تلقی رایجی که عموماً نادرست است فاصله بگیرند تا مقدمه ای باشد برای بیان نکته دومی که دقیقتر و عمیقتر است و به گونه ای محسوب می شود.
•|ایمانی بودن محتوای فلسفه اسلامی|• استادمیرباقری: در فلسفه و حکمت اسلامی، مقدم بر بوده است، به تعبیر دیگر حکمای اسلامی می‌اندیشیدند. @monir_ol_din
🔸 حضرت استاد توصیفاتی درباره ایمانی بودن محتوای فلسفه اسلامی دارند که تاکنون احدی از فلاسفه مسلمان به آن اشاره نکرده است. در این مطلب، به نکته ایشان درباره توجه فرمایید؛ 🔺 محتوایشان ایمانی است، یعنی درست است که نمی‌خواهد فهمش را منطقاً به حجّیت برساند ولی می‌خواهد در فهمِ محتوا، ایمانی عمل کند؛ اثبات کند که خدا وجود دارد، ایمانش به او می‌گوید که اثبات توحید و معاد کن، لذا تلاش می‌کند که اثبات معاد کند. 🔺هیچ نمی‌گوید که من فلسفه‌ام آزاد است اگر به خدا رسیدم که رسیدم اگر نرسیدم که نرسیدم! یک الهیات بالمعنی الاعم می‌نویسد که آخرش بگوید خدا هست، توحید هست، اسماء و صفات درست می‌کند. 🔺حتّی من در باب این را هم اضافه آوردم که ملاصدرا در الهیات بالمعنی الاعم مسائل را به گونه‌ای نمی‌چیند که به توحید برسد، بلکه از اول، توحید را در حدّ اولیه می‌آورد، یعنی در مفهوم مرکزی فلسفه‌اش؛ وقتی می‌گوید اصالت وجود یعنی اصالة الله، در مقابل اصالت ماهیت که به نظر ملاصدرا یعنی اصالت کثرت. می‌گوید شما اگر قائل به اصالت ماهیت شدید نمی‌توانید جعل آن را به خدا نسبت دهید چراکه ذوات مستقله می‌شوند و ناخودآگاه مشرک می‌شوید، حداکثر خدا می‌شود ساعت ساز؛ این ذوات را درست کرده و بعد خودشان در عالم کار می‌کنند. @monir_ol_din
• | اصالت توحید صدرا | • استاد سیدمحمدمهدی میرباقری: در الهیات بالمعنی الاعم مسائل را به گونه ای نمی چیند که به توحید برسد بلکه از اول توحید را در حد اولیه می آورد. وقتی میگوید یعنی . @monir_ol_din
🔸 تا بدینجا روشن شد که، ایشان در آن گفتگو چه دیدگاهی درباره محتوای فلسفه اسلامی دارند. حال موضع ایشان در نقصان و کاستی فلسفه اسلامی را مرور میکنیم؛ 1⃣ سئوال جدی و محوری بنده این است که آیا این (اسلامی بودن) را در می‌آورید یا نه؟ روش‌تان سکولار است یا نه؟ می‌خواهم بگویم ایمان بر محتوا حاکم است ولی در نیامده! یعنی مدل آن غیردینی است. مدلش است، مستقل از ایمان عمل می‌کند و می‌گوید دنبال کشف باش؛ کشف خیر و شر، کشف هست و نیست، هر دو هم کار عقل نظری است. ولی در محتوا متعبّدانه و مؤمنانه عمل کردند و آن وقت طبیعتاً وقتی مؤمنانه عمل کنند یک جایی هم به وحی داده، تصریح کرده و می‌گویند آنجا ناظر استصوابی است. 2⃣ پس فلسفه‌ی ما چه حکمت عملی و چه حکمت نظری به لحاظ روش، است، به لحاظ محتوا ایمان در آن وجود دارد، یک جاهایی ناچار آمدند نظارت استصوابی و حتی بالاتر از آن، تعیین دامنه را هم به او واگذار کردند ولی با روش درگیر نبوده، نمی‌خواستند را منطقاً و روشاً در آن جاری کنند. یعنی حکمت نظری و عملی، منطقاً غیردینی اند، محتوائاً مؤمنانه هستند. @monir_ol_din
اندیشه انقلاب اسلامی
#پرونده_علمی_4 #دیدگاه‌‌آیت‌الله‌میرباقری‌درباره‌فلسفه‌اسلامی_4 🔸 تا بدینجا روشن شد که، ایشان در آن
〽 ملاحظه فرمودید که، حضرت استاد علیرغم تصریح به ایمانی بودن محتوای فلسفه اسلامی، منطق و روش فلسفه را از محتوا تفکیک نموده و درباره سؤال و نقدی را مطرح کرده اند. آیا فلسفه در ناحیه روش و منطق، متعبد است یا مستقل از تعبد و ایمان است؟ 〽 روشن است که، مقصود از دینی بودن روش، تلقی های سطحی و مبتذل نیست. بلکه مقصود از آن، و روش است که اساساً بنیان هم برای چنین دغدغه ای گذاشته شد. این موضوع نیازمند یک پرونده علمی مستقلی است و فقط دوستان را از اندیشیدن به معانی سطحی برحذر می دارم. @monir_ol_din
🔸همانطور که گذشت، استاد میرباقری با تفکیک محتوای فلسفه از روش تفلسف، نقدی بر روش وارد کرده اند که علیرغم ایمانی بودن محتوای فلسفه، روش آن غیردینی و غیراسلامی است. قبلاً هم عرض کردم که توضیح این مطلب نیاز به مباحثات حضوری دارد و شرح آن در این سطور مضیق نمی گنجد. در ادامه به فرازی دیگر از فرمایشات استاد توجه کنیم؛ 1⃣ عرض کردم؛ یعنی می‌خواهد جهان را تفسیر کند، در محتوا غیردینی نیست، ولی چون در روش، از اول قبول کرده که معرفت، است، کشف هم حق و باطل ندارد. کشفِ حق نیست بلکه کشفِ واقع است. در حالی که شما در کیفِ فهمِ جهان دخیل است؟! اگر کیفِ اختیار در کیفِ فهم دخیل است منطقِ کیفِ فهم نباید یک متغیره شود، نباید یک عاملی شود، نباید یک شاخصه بدهد، بگوید همین که تناسب با واقع را تمام کردی کار تمام است، بلکه باید بگوید تناسب با واقع با سه شاخصه تمام می شود؛ با شاخصه‌ی ایمان، با شاخصه‌ی تلائم نظری و شاخصه کارکرد عینی. فلسفه به این لحاظ غیردینی است. فرض نمی‌کند خدایی هست و من در باید بندگی کنم و کاری کنم که فهم‌ام در برا بر خدا حجّت باشد. 2⃣ یعنی اگر کسی در منطق و ، الهی و غیر الهی نکند و تعبد را نیاورد، نمی‌تواند تا آخر به صورت منظم، تعبد را بیاورد، و التقاطی می‌آورد، یک جا به اکتشاف و یک جا به وحی تکیه می‌کند، در حالی که اگر از اول تعبّد را می‌آورد و بعد تعبّد را هم به بیگانگی با واقع نمی دید می توانست بگوید ما «تعبّد» را می‌خواهیم، «تلائم نظری» و «کارآمدی عینی» را هم می‌خواهیم. این‌ها شاخصه‌ی تناسب علم با واقع‌اند. این‌ها چون معرفت‌شناسی را یک مؤلفه‌ای تعریف می‌کردند و معرفت شناسی‌شان دینی و غیر دینی نبوده، در محتوای فلسفه، ایمان‌شان آمده ولی در منطق‌شان نیامده، لذا نیامدند را بر فلسفه حاکم کنند که بگویند منطقاً باید منطقِ فهم، به تبعیت از وحی برگردد، بلکه گفتند منطقِ فهم به کشف برمی‌گردد. @monir_ol_din
💥 حجت‌الاسلام والمسلمین محمد جعفر حسينيان؛ عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی در نشست علمی كنگره‌ بين‌المللی علامه قطب‌الدين شيرازی - ۱۳۹۱ با ارائه مقاله ای با عنوان «فلسفه اشراق و گرايش به توحيد در عرصه فلسفه» پرداختند: 🔺 به‌معنای گشایش ابواب جديد معرفتی از زاويه‌ی روش‌شناسی معرفت است كه می‌تواند مشاهدات عرفانی را با نگرشی فلسفی معرفی كرده و با تعميم قواعد برهان از اصول متعارف ارسطويی، اشراقيات را به مسند قاعده مندی كشيده و از اسارت ذوق به ميدان تفاهم اجتماعی ارتقاء بخشد. 🔺 فلسفه اشراق نمایانگر به توحيد در عرصه فلسفه است كه برای تکامل اين فرایند معرفتی میتوان به شایستگی از نظريات علامه قطب‌الدين شیرازی استفاده نمود. http://www.isaq.ir/vdcfiydmaw6dc.giw.html @monir_ol_din
• | مکتب فرهنگستان | • یک مکتب است، مساله ای دارد و آن هم اداره اسلامی نظام است. اندیشه است، استدلال و برهان دارد پس نیست اما است و نقد میکند. @monir_ol_din