eitaa logo
امتداد حکمت‌ و فلسفه
840 دنبال‌کننده
406 عکس
22 ویدیو
128 فایل
#اِمتدادِحِکمت‌وَفَلسَفِه، از ضرورت جریان یافتن اعتقادات تا عمل در مقیاس جامعه، بحث می‌کند. همان دغدغه‌ای که فَقیه‌ِحَکیم‌ِحاکمِ‌انقلاب از اهالی فلسفه مطالبه می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
1⃣ در هم گفتند ما دنبال بررسی هستی‌های مربوط به اختیار خودمان هستیم که این تحلیل کمال قوه‌ی نظری است. یعنی کأنّه توجه دارند که تحلیل نظری در حکمت عملی، کار قوه‌ی نظر است و این کمال قوه‌ی نظری است، ولی مسیرش، خیر و شر است و بهترین نوع فعل را به ما نشان می‌دهند که به کار بستن عملی آن، به کمال قوه عملی‌مان هم منتهی می‌شود و غایتش می‌تواند استکمال عملی هم باشد، ولی خودش ابتدائاً با نگاه اولی موضوع عقل نظر است و موجب استکمال و کمال عقل نظر است. کم‌کم کمال عقل عملی و عمل خیر را هم به سعادت اخروی گره زدند، یعنی گفتند خیر در سعادت اخروی است. یعنی معاد را وارد سعادت بشری کردند. 2⃣ در بحث از موجودی است که مربوط به اختیار ماست، بحث می‌کنیم از اینکه بهترین نوع تحقق آن موجود چیست؟ اعم از اینکه آن چیزی که مربوط به حوزه اختیار ماست در حوزه فرد -که علم اخلاق متعهد به آن است- ، در حوزه خانواده -که علم تدبیر منزل متعهد به آن است- و یا در حوزه سیاست اجتماعی و ناظر به جامعه باشد -که علم تدبیر کشور و کشورداری متعهد به اوست- این طبقه‌بندی اجمالی است، این‌ها طبقه‌بندی تفصیلی هم پیدا می‌کنند. بنابراین علم «سیاست»، «تدبیر منزل» و «اخلاق» ناظر به فعل منسوب به اراده‌ی انسانی هستند و بحث از وجه خیر و شر آن می‌کنند و می‌گویند بهترین نوع صدور این فعل از «جامعه»، «خانواده» یا «فرد» چیست؟ خیر بودن آن به چیست؟ خیر بودن آن به توسعه رفاه مادی است یا به سعادت اخروی؟ که فلاسفه را به برمی‌گردانند. این همان جایی است که ایمان در حکمت عملی دخالت می‌کند و می‌گویند خیر آن است که به سعادت اخروی منتهی ‌شود. اگر شما غیردینی نگاه می‌کردید می‌گفتید خیر آن است که منتهی به توسعه رفاه می‌شود و رابطه‌اش را با سعادت می‌بُریدید. پس هم در حوزه‌ی معرفت نظری، غایتِ حکمت نظری را دستیابی به معرفت الله قرار دادند و هم در حکمت عملی، سعادت اخروی را غایت قرار دادند، و این به این معناست که ایمانشان در غایت سنجی برای علم و تعریف غایت دخالت کرده است. 3⃣در مقابل شما ملاحظه کنید که علت العللی بحث کرده است، ولی این آقایان بحث را در «واجب تعالی» و «الله تبارک تعالی» بردند و با آن ادبیات بحث کردند. من ندیدم ارسطو در اخلاق، سعادت اخروی را بیاورد، اما اینها خیر و شر را در ارتباط با آخرت و کمال نظری را در ارتباط با معرفت الله تعریف می‌کنند. @monir_ol_din