eitaa logo
امتداد حکمت‌ و فلسفه
839 دنبال‌کننده
406 عکس
22 ویدیو
128 فایل
#اِمتدادِحِکمت‌وَفَلسَفِه، از ضرورت جریان یافتن اعتقادات تا عمل در مقیاس جامعه، بحث می‌کند. همان دغدغه‌ای که فَقیه‌ِحَکیم‌ِحاکمِ‌انقلاب از اهالی فلسفه مطالبه می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
چیست؟ حسن قاضی مرادی، پژوهشگر و نویسنده در یادداشتی به نقد نظریه ایرانشهری سید جواد طباطبایی پرداخته است. بخش نقد او را وامی‌نهیم و آن بخشی را که اشاره ای به ایده ایرانشهری است، نقل می‌کنیم؛ 1- هدف از این نوشته، در درجه نخست، نه نقد آرای سید جواد طباطبایی در این یا آن کتاب او، بلکه طرح مباحثه‌ای با مخاطبان آثار اوست با پرتوافکندن بر برخی از موضوعات پروژه‌ای که به نظر می‌رسد او با این آثار پیش گرفته است. منظور از این آثار، به ویژه دو جلد ـ در سه مجلد ـ تاکنون منتشر شده از مجموعه تأملی درباره ایران است که محتوای‌شان را تأملات ابزاری می‌خوانم، زیرا آنها را پشتوانه نظری پروژه‌اش می‌دانم. این دو جلد شامل بخش نخست، دیباچه‌ای بر نظریه انحطاط ایران(1380) و دو بخش جلد دوم مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی(1385) و نظریه حکومت قانون در ایران(1386) اند. در عین حال به ضرورت، داوری‌هایی درباره تحولات اندیشه سیاسی ایران از دوران باستان تا دوران معاصر در آثار پیش از انتشار تأملات طباطبایی وجود دارند که آشکارا در خدمت این پروژه‌اند، اما مشخصا در این دو جلد از مجموعه تأملات است که می‌توان جلوه‌هایی از پروژه او را یافت. 2- به جز جلد نخست این مجموعه ـ که به نظر می‌رسد همچون مقدمه‌ای برای کل مجموعه تأملات شامل بررسی سیر زوال عمومی جامعه ایران از صفویان تا قاجاریان است ـ دو بخش جلد دوم تبیینی از تحولات اندیشه سیاسی از جنگ‌های ایران و روسیه در زمان فتح‌علی شاه تا استبداد صغیر در زمان محمدعلی شاه را در بر می‌گیرد. نقطه اوج این دوران انقلاب مشروطه است که ویژگی‌های فکر سیاسی در آن، کانون توجه طباطبایی است. در «تأملات» طباطبایی سیر تحولات اندیشه سیاسی در آثار و فعالیت‌های سیاسی و فکری سه گروه از عاملان سیاسی ـ روشنفکران، که در مجموع تجددخواه‌اند، دولت‌مردان مصلح و رجال اصلاح‌طلب و نیز روحانیت مترقی (روحانیت مشروطه‌خواه) ـ دنبال می‌شود. این سه گروه عاملان در پروژه اویند. با سنجش بررسی طباطبایی از آثار و فعالیت‌های این سه گروه، در واقع نقش عاملان سیاسی در پروژه او شناخته می‌شود. به علاوه پروژه او شامل مؤلفه‌های ساختار فکری ـ مثلا دو مؤلفه مهم آن، نخبه‌گرایی و دولت‌گرایی ـ است. 3- دو محور اصلی اندیشه ایرانشهری، و به هم برآمدگی یا . از نظر طباطبایی مفهوم بنیادین اندیشه سیاسی ایرانشهری، شاه آرمانی دارای فرّه ایزدی است. او بر این عین شریعت و نه مجری آن بودن شاه آرمانی تأکید دارد. از اینجاست دومین محور اصلی اندیشه سیاسی ایرانشهری که وحدت پادشاهی و دیانت است. از نظر طباطبایی، نظریه توأمان بودن دین و سیاست، بنیادی‌ترین مفردات اندیشه سیاسی ایرانشهری بود. همین اندیشه بود که به سیاست‌نامه‌های دوره اسلامی ـ یعنی دوره‌ای که در واقعیت تاریخی سلطنت مطلقه در قدرت بود ـ راه یافت. 🔺 منبع؛ سایت خبرگزاری مهر؛ «یادداشتی از حسن قاضی مرادی؛ تخیلات طباطبایی درباره اندیشه ایرانشهری» ✔ اشاره ای خیلی مختصر به ایده ایرانشهری، صرفاً توجه دادن به مفهومی است که در محافل روشنفکری مخالفان و موافقانی دارد. توجه به این ایده، در حقیقت نظاره به گوشه‌ای از تابلوی مملو از رنگ‌ها و نقش‌هایی است که واقعیت جریان فکری دوران معاصر را تشکیل می‌دهند. @monir_ol_din
💥اشاراتی از مصاحبه دکتر رنانی درباره "ایران"- بخش اول ✔️وضعیت کنونی جامعه امروز ایران ۱. جامعه امروز ایران یک جامعه «پرانرژی اما شلخته» است. تحلیل این دو را من از این منظر می‌بینم: انرژی و تحرک موجود در سپهر زیستی جامعه ایران، ریشه در برآمدن نسل جدید دارد. نسلی که در راه است، بسیار ، و است. یک نسل بسیار پرتقلا، پر‌توقع، پرجوشش و عین حال در برابر سنت‌هایی که دوست ندارد، بسیار ویرانگر. وجود چنین نسلی در هر فضایی، باعث می‌شود که جنبش و ضربان انرژی به چشم ناظر بیرونی پررنگ به نظر برسد. اما را هم از این زاویه می‌بینم که اگر نبود این شلختگی و بی‌نظمی در ساختارهای ما، اینهمه اخبار اختلاس و بی‌انضباطی‌های مالی و بحران‌های دیگر به گوش نمی‌رسید. آن خبرها و بحران‌ها، معلول بی‌نظمی در سیستم است. سیستمی که بی‌نظمی‌هایش، هم ریشه در ساختار قانون اساسی دارد و هم ریشه در تفکر غیرسیستمی و خُردنگر حاکمانی که در نظام آموزشی‌ حوزوی بالیده‌اند، نظام آموزشی که نگاه کلان ندارد. فقه، علمی است که برای تنظیم روابط و قواعد سطح خُرد و بین فردی شکل گرفته است. دانش‌آموختگان چنین علمی، کلان نگری و تفکر سیستمی ندارند. و چون روحانیان در سیاست ایران دست بالا را دارند و موقعیت‌شان در بوروکراسی با موقعیت کارشناسان کلان نگر، برابر نیست، پس در چنین نظام تدبیری همواره نگاه خُرد بر نگاه کلان غلبه می‌کند و بنابراین ما با سیستمی مواجه می‌شویم که گویا طرح کلان نداشته و ذره‌ذره و از سر ضرورت اجزائش کنار هم شکل گرفته است. طبیعی است که مهم‌ترین دستاورد چنین نظام تدبیری، شختگی خواهد بود. آینده ایران چگونه خواهد بود؟ ۲. اما آینده قرار نیست که چنین بماند. به گمان من بیست‌‌-‌‌سی سال آینده ایران بسیار تماشایی است. برای کسی که یا اهل رشد وجودی یا اهل رشد فکری یا حتی اهل تماشا و لذت بردن از تحولات کشور باشد سال‌های دیدنی‌ای در پیش است. سال‌هایی که کاملاً با گذشته متفاوت است. اگر در چند سال آینده، مدیران کنونی کشور، با تصمیم‌های نادرست، ما را وارد جنگ، بحران‌های ویرانگر و یا تجربه‌های برگشت‌ناپذیر نکنند، ممکن است ما پنج شش سال آینده را هم با همین وضعی که امروز داریم سپری کنیم اما واقعیت این است که پس از آن، عملاً نسل کاملاً جدیدی در جایگاه مدیریت و هدایت امور کشور مستقر می‌شود، نسلی که زاده و پرورده پس از انقلاب است و پیامد تمام خطاهای سیاستی چهار دهه گذشته را با پوست و گوشت خود حس کرده است. این نسل، و می‌اندیشد؛ را بهتر می‌فهمد؛ بسیار آگاه است؛ به خاطر گسترش ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی، قدرت اثرگذاری و کنترلش بر سیاست‌های نظام تدبیر و بر خطاهای آن شدیداً بالا رفته است؛ ابزار کاملاً عملی برای نافرمانی از قوانینی که با طبیعت او نمی‌خواند را دارد؛ و در یک کلام، زندگی را عمیق‌تر درک می‌کند و زندگی را عمیقاً دوست دارد. چنین نسلی همه تلاشش این خواهد بود که فضا را برای زندگی بهتر، مهیا کند و چنین خواهد کرد. ادامه دارد.... @monir_ol_din