eitaa logo
امتداد حکمت‌ و فلسفه
840 دنبال‌کننده
406 عکس
22 ویدیو
128 فایل
#اِمتدادِحِکمت‌وَفَلسَفِه، از ضرورت جریان یافتن اعتقادات تا عمل در مقیاس جامعه، بحث می‌کند. همان دغدغه‌ای که فَقیه‌ِحَکیم‌ِحاکمِ‌انقلاب از اهالی فلسفه مطالبه می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
امتداد حکمت‌ و فلسفه
• | مَجمعِ‌عالیِ‌حِکمَتِ‌اِسلامی | • یکی از مسائل واقعی پیش‌روی فلاسفه و اساتید حکمت این است؛ #آیا
🔸عطف به آنچه که از دغدغه مقام معظم رهبری درباره امتداد حکمت در مسائل حکومت اشاره شد، در یکی از نشست‌های گروه جلسه‌ای با عنوان «صورت‌بندی دولت در جامعه اسلامی در؛ تعامل فلسفه و جامعه‌شناسی‌سیاسی» با ارائه “حجت الاسلام دکتر محمد جواد نوروزی“ منعقد می‌گردد. http://hekmateislami.com/?p=1076 🔸 با تقدیم احترام محضر بزرگواران و تواضع تمام در برابر طرح‌های فکری ایشان، اما این سؤال برای حقیر مطرح است که؛ «با وجود اینکه، بنابر عنوان جلسه، سخن از تعامل فلسفه و جامعه شناسی سیاسی در دولت اسلامی، رفته است پس چرا در این ارائه که خلاصه آن در سایت موجود است، نشانی از مبانی فلسفی نیست؟ اینکه می‌فرمایند؛ دولت اسلامی در تعامل امام و امت صورت‌بندی می‌شود، این صورت‌بندی به کدام مبنای فلسفی بازگشت می کند؟ امتداد کدام مبنای حکمی فلسفی است؟» . @monir_ol_din
6516_200_278.jpg
10.2K
💥هماهنگی فلسفه چگونگی اسلامی با فلسفه اسلامی ✅استاد سیدمنیرالدین حسینی(ره)، بنیانگذار فرهنگستان علوم اسلامی قم «فلسفه چگونگی‌اي که ما مي‌گوييم هماهنگ با فلسفه است. ملاحظه فرموديد چه عرض مي‌کنم؟ فلسفه چگونگي ما قطع نشده که بگوييم کاري به خدا ندارد که مثل غربي‌ها بخواهيم بحث کنيم. آنچه را که در فلسفه هستي گفتيد، هماهنگ با فلسفه چگونگي‌اي است که ما مي‌گوييم. صحبت از اين است که ما فلسفه چرايي (صدرایی) را با فلسفه چگونگي تکمیل می‌کنیم. البته در فلسفه چگونگي اثبات مي‌کنيم که کليه اشياء و تغييرشان و ذوات و اينها، به تبع يک حرکت تکاملي است. اتفاقاً اين مبنايي که دارم عرض مي‌کنم، با بسيار نزديک است و با اصالت ماهيت نمي‌سازد. يعني براي ذوات اشياء، خاصيت ذاتي منفصل قائل نمي‌شويم؛ ولي اگر در خاطر مبارکتان باشد در فلسفه اصالت وجود، چون خواص را مال ذوات ماهيات نمي‌دانند و ماهيت را انتزاع از مراتب وجود مي‌دانند، «وجود» متحرکي را که در اينجا بيان مي‌کنيم بعداً مي‌شود تولي و ولايت، اين سازگار با آن هست. ممکن است مباحث بعيده اصالت وجود را ما نپذيريم. يعني به عبارت ديگر اصل مطلب را بسيار نزديک با صحبت خودمان مي‌دانيم. اگر اينطوري بشود، بحث ما مي‌شود در مکانيزم هستي.» ✔️مراجعه شود؛ به دوره پژوهشی ، جلسه 6- کد پژوهشی ۳۲۱ @monir_ol_din
💥نظریه تشأن و جامعه پردازی ✍محمد متقیان 1⃣ پروژه‌ای که می‌تواند فلسفه اسلامی را به انقلاب اسلامی در دو عرصه کلان؛ جامعه‌پردازی و حکومت‌سازی متصل گرداند، پروژه است که اساس آن با مطالبات مقام معظم رهبری از اساتید فلسفه اسلامی بنیان گذاشته شد. با توجه به قرائنی که در کلام ایشان موجود است، امتداد حکمت به این معناست که؛ مفاهیم فلسفی بعینه و بدون انضمام و الصاق مفاهیمی از بیرون دستگاه فلسفی، بتواند در موضوع و فرآوری گردد، به گونه‌ای که هم آن مفهوم فلسفی از حقیقت فلسفی‌اش خارج نشود و هم مفهوم جامعه و حکومت به معنای واقعی آن که مورد وجدان و ادراک همگانی است، به دست آید. 2⃣ درباره «امکان امتداد حکمت صدرایی» ابهام‌های فراوانی وجود دارد، که در شماره قبل به نظریه «وحدت شخصی وجود» و امتناع امتداد آن پرداخته شد. در این شماره - که اشاره‌ای کوتاه است- به نظریه «تشأن» صدرا اشاره می‌شود. ابتدائاً به جمله‌ای صریح و ساده از ملاصدرا که به جایگاه این نظریه در نظام فلسفی او اشاره دارد، توجه نماییم: «فما عقلناه أولا بحسب الوضع و الاصطلاح و من جهة النظر الجليل أن في الوجود علة و معلولا أدى بنا أخيرا من جهة السلوك العلمي إلى أن المسمى بالعلة هو الأصل و المعلول شأن من شئونه و رجعت العلية و التأثير إلى تطور العلة في ذاتها و تفننها بفنونها» (الشواهدالربوبیة، جلد اول، ص 50) صدرا می‌گوید: آنچه که در ابتدای اندیشه فلسفی براساس اصطلاح علمی داشتیم که در صحنه هستی، علت و معلول وجود دارد، در مرحله اخیر اندیشه ما به این نقطه منتهی شد که، آنچه که مسمی به علت است همان «اصل» است و معلول هم «شأن» از شئون اوست و علیت و تأثیرگذاری هم به تطور ذات علت و تفنن ذات علت بازگشت می‌کند. 3⃣درباره نظریه تشأن و انتقال صدرا از تشکیک و علیت به آن، که او در مواضع متعددی به این انتقال اندیشه فلسفی تصریح کرده است، مطالب فراوانی می‌توان گفت، لیکن از منظر امتداد حکمت به آن پرداخته و سؤالاتی را طرح می‌نماییم؛ آیا نظریه تشأن صدرایی ظرفیت تفسیر فلسفی دو مقوله «جامعه» و «حکومت» را داراست؟ اگر براساس فلسفه صدرایی، جامعه و حکومت امری حقیقی باشد، آیا نظریه تشأن، فارقی فلسفی در تفکیک میان جامعه و حکومت دینی از جامعه و حکومت غیر دینی ارائه می‌نماید؟ یا اینکه براساس نظریه تشأن، همه جوامع و حکومت‌ها، از شئونات واجب تعالی هستند و امکان تفکیک میان جوامع وجود ندارد؟ اگر براساس فلسفه صدرایی، جامعه و حکومت امری اعتباری باشند و آحاد افراد جامعه وجود حقیقی داشته باشند، آیا نظریه تشأن می‌تواند ساختارهای اجتماعی را تفسیر فلسفی نماید؟ یا اینکه فقط به بیان اینکه، انسان‌ها همه شئونات واجب تعالی هستند اکتفا می‌نماید؟ اگر این نظریه از چنین امکانات فلسفی برخوردار نیست، آیا برای اینکه بتواند در ساحات اجتماعی و حکومتی وارد شود، می‌تواند در مفهومی یابد و آن مفهوم اساس و بنیان برای شرح فلسفی جامعه و حکومت قرار بگیرد، به گونه ای که بتوان مدعی و گردید؟ اگر آری، آن مفهوم چیست؟ 4⃣ به نظر حقیر، این نظریه امکان امتداد ندارد و نهایت ظرفیت آن، ارائه تصویری از رابطه علة العلل عالم هستی با سایر موجودات است که او اصل وجود است و سایر موجودات شئونات و تطورات آن وجود. در صواب و صحت این تصویر که مجال ایراد و تردید وجود دارد بماند، اما چه گزاره‌های فلسفه اجتماعی و فلسفه حکومتی از این تصویر می‌توان برداشت نمود؟ این نظریه و مفهوم ، زایشگر و مولد مفهوم فلسفی که تنزل در فلسفه مضاف پیدا کند هم نیست. ↩ در همین مقام از محضر دوستانی که برخلاف نگارنده، اعتقاد به امکان امتداد نظریه تشأن دارند، درخواست دارم که اگر بر دیدگاه خود اصرار دارند، لطف فرمایند و از امتداد نظریه تشأن بدون بهره‌گیری از مفاهیم بیرون از دستگاه فلسفی ارائه نمایند، به گونه‌ای که حکایت از ظرفیت امتداد همان نظریه تشأن و مفهوم شأن باشد نه چیز دیگری. مشتاقانه تبیین فلسفی عزیزان را منعکس خواهم نمود. 🆔https://eitaa.com/monir_ol_din