#فلسفه_نظام_ولایت_4
#استاد_میرباقری
🔸#مراحل_اجتناب_ناپذیر
۳ ـ مراحل اجتناب ناپذير
در قدم بعد تحليل مسائل و موضوعات فوق بر اساس مباني و حدود اوليه، مورد بررسي قرار گرفته است. در ابتدا توجه به اين نكته معطوف گرديد كه براي تحليل صحيح موضوعات، مي بايست از حدّ اوليه اي كمك گرفت كه مفهوم پايه در هماهنگ سازي كلّ تعاريف و احكام يك دستگاه فلسفي مي باشد؛ نظير مفهوم ماهيت و يا وجود كه پايگاه فلسفه اصالت وجود و اصالت ماهيت هستند و همة تعاريف ماهوي و وجودي، بر محور آنها هماهنگ شده و كليّت دستگاه فلسفة اصالت ماهيت و اصالت وجود بر پاية اين مفاهيم اوليه بنا نهاده مي شود. حدود اوليه اي كه موضوع بحث قرار گرفته و با نقد و تكامل آنها، امكان دستيابي به فلسفة نظام ولايت فراهم گرديده عبارتند از: «ربط»، «تعلق» «فاعليت»
✔ اشاره ای به #اصالت_ذات
قبل از پرداختن به سه مرحله فوق، لازم است تا در خصوص «اصالت ذات» كه از انديشه هاي رايج به شمار مي رود اندكي سخن بگوييم.
🔺 در مبناي اصالت ذات، اصل با ذاتي است كه متعين بوده و كيفيت و تعين خاصي را واجد است و تنها به مقومات دروني خود تعريف مي شود، در اين صورت تفسير ارتباط و وحدت ممتنع مي گردد، يعني نمي توان ارتباط بين چنين ذاتي و مبدأ متعال و نيز ارتباط بين مقومات دروني اين ذات و ارتباط اين ذات با ذوات ديگر را تفسير نمود. لذا دستگاه اصالت ماهيت با چنين تنگناهاي جدّي مواجه شده است. براي رفع تنگناها، تلاشهاي جدي انجام گرفته است؛ مثلاً در حل ارتباط بين ماهيت و مبدأ متعالي، در بحث «جعل» به وجود تكيه كرده و وجود را مجعول دانسته اند؛ يا در بحث «ايجاد ارتباط بين ماهيات» از ماهيتهاي ربطي كه از بنيان با تعريف ماهيت سازگاري ندارد، استفاده كرده اند؛ همچنين در ارتباط بين عرض و جوهر، با تكيه بر مفهوم وجود، وجود عرض را نعتي و للغير توصيف كرده اند؛ در ارتباط بين اجزاء درون ماهيت، به مفهوم ابهام و تحصّل، روي آورده اند و در تحليل ارتباط زماني بين ماهيات، مفهوم هيولا را مطرح كرده اند، يعني مفهومي مبهم كه قابليت هيچ گونه تحليلي ندارد.
🔺 توجه به اين تنگناها و ابهام و عدم كفايت پاسخهاي فوق از يك سو و ناسازگاري آنها با مبناي اصالت ماهيت از سوي ديگر مبدأ پيدايش انديشه اصالت وجود در فلسفه اسلامي شده است. بر مبناي اصالت وجود در تفسير ارتباط عرض و جوهر، وجود عرض از مراحل جوهر شناخته شده و در تحليل ارتباط بين نظام مخلوقات، وحدت و كثرت تشكيكي مطرح گرديده و تمامي موجودات از مراحل يك واقعيت محسوب گرديده اند. همچنين ارتباط نظام مخلوقات با مبدأ متعال ـ در بحث عليّت ـ به تشأن تفسير شده است.
🔺 امّا دستگاه اصالت وجود نيز باري تحليل نظام حقيقي و تفسير وحدت و كثرت حقيقي وجود، دچار تنگناهاي جدي است. اشكال اساسي اصالت وجود در اين است كه وجود ـ به تعبير حكماي اصالت وجود ـ خاستگاه وحدت است و هر موجودي از آن حيث كه موجود است، واحد مي باشد و به طور قهري حدّ اوليه اي كه خاستگاه وحدت است، قدرت تفسير از كثرت و نظام، تغييرات و تكامل آن را دارا نيست و بالمأل اختيار و آگاهي انسان را نيز نمي تواند تبيين نمايد. دقيقاً به دليل همين تنگنا است كه دستگاه اصالت وجود در تحليل بسياري از مسائل فلسفي از مباحث ماهوي استفاده مي كند چرا كه حدّ اوليه وجود، قدرت ارائه نظام مفاهيمي را كه بتواند ناظر به وحدت و كثرت حقيقي اشياء باشد، دارا نيست.
@monir_ol_din