امتداد حکمت و فلسفه
#مُعرفیِنشستعلمی ✅هوش مصنوعی از دیدگاه فلسفه 🔹کارشناسان؛ حجج اسلام آقایان؛ غروی، شهریاری، عباس
#نقدوبررسی
✳ نشست علمی «هوش مصنوعی از دیدگاه فلسفه»
🔹 این نشست علمی حاوی نکات مهمی بود و در عین حال مجال نقد دارد که در ادامه مطرح میشود.
1⃣جهان غرب پیشرو در تولید هوش مصنوعی و پیشبرد پروژه آن است، بر همین اساس نیز فیلسوفان غربی اولین منتقدینی هستند که، وارد عرصه بررسی فلسفی هوش مصنوعی شده و آن را به نقد کشیده اند. #دریفوس مهمترین فیلسوف منتقد هوش مصنوعی از 1960 نقد فلسفی خود را آغاز کرده است، و ما در 2020 قرار داریم و با 60 سال تأخیر وارد این میدان شدهایم. حال بعد از این تأخیر و ورود دیرهنگام چه آوردهای در نقد فلسفی یا تبیین فلسفی هوش مصنوعی داریم؟ آیا این ورود دیرهنگام ملازم با ارائه مطالب عمیق و تبیینهای فلسفی نوینی است؟ یا اینکه، معالاسف، نه تنها با تأخیر در این میدان وارد شدهایم، بلکه آورده چندانی هم نداریم؟
2⃣ این نشست میتواند برای کسی که در ابتدای راه آشنایی با هوش مصنوعی است، مفید باشد اما برای کسانی که آشنا هستند و طالب درک و دریافت نگاه فلسفه اسلامی به این موضوع هستند، بهره درخوری ندارد. آیا تمام بضاعت فلسفه اسلامی همین است که، در اثبات یا رد اینکه، ماشین میتواند هوشمند باشد یا از هوشمندی انسانی برخوردار باشد، سخن بگوید؟ یا بر مبنای فلسفه صدرایی و فلسفه سینوی از امکان چنین هوشی سخن گفت کافی است؟ اگر در برابر انکار فیلسوف صدرایی، ماشینی عرضه شد که توانست همه خصوصیات انسانی را داشته باشد، عاطفه داشته باشد، پاسخگوی سؤالات فلسفی باشد، خلاق باشد و تشخیص موقعیت بدهد، او چه می.کند؟ میتواند این واقعیت را انکار نماید؟ چه نقشی در مواجهه با این واقعیت پیدا میکند که ماشینی تولید شود که مانند فیلسوفان بیاندیشد و پاسخ پرسشهای فلسفی را بدهد؟
3⃣ متأسفانه فیلسوف صدرایی ما هیچ تحلیل درخوری درباره #ماهیتتکنولوژی نمیتواند ارائه کند. و چون چنین است، درباره هوش مصنوعی به بیان کلیاتی اکتفا میکند. آقای غروی درباره هوش مصنوعی میگوید: «اگر ماشین حیات داشته باشد بله میتواند مثل هوش انسانی و روابط عاطفی انسانی را داشته باشد» خب این مقدار که برای دانشجوی فلسفه هم روشن است، تفاوت استاد فلسفه و دانشجوی فلسفه در تحلیل حقیقت هوش مصنوعی کجا ظاهر میشود؟ این همان فروبستگی و انسدادی است که به جان فلسفه اسلامی افتاده است و توان بیرون آمدن از آن را ندارد. اساتید تأملهای عمیقی را که در موضوعات کهن فلسفی انجام میدهند به این حوزهها نمیکشانند و قدرت #امتدادحکمت در تحلیل مثل هوش مصنوعی را ندارند.
4⃣ فیلسوف اسلامی باید بتواند همچنان که در #علمالنفس فلسفی الگویی از انسانشناسی و طبقهبندی قوای نفس ارائه میکند، الگویی در تحلیل تکنولوژی و از جمله آن هوش مصنوعی ارائه نماید. حقیقت آن چیست؟ از چه عناصر فلسفی تشکیل میشود؟ غایت فلسفی هوش مصنوعی چیست؟ امکانات فلسفی آن چیست؟ فیلسوف اسلامی چه پیشبینی از آینده هوش مصنوعی دارد؟ چه نقدهایی بر آن دارد؟ مرز میان انسان و هوش مصنوعی را در کجا قرار میدهد؟ این پرسشها و نظایر آن بسیار است که، در این نشست علمی نه تنها طرح نشد بلکه برخلاف آن، آقای غروی از ضرورت #عدمخلط فلسفه با علم تجربی سخن گفت. تصریح دارند که در حکمت مشاء، فلسفه شامل طبیعیات و ریاضیات بود اما امروزه شامل الهیات است. این سخن آقای غروی در حقیقت اعتراف به #عدمامکان امتداد حکمت در ساحات عینی است. ایشان میگویند میتوانیم هوش مصنوعی را تعریف و تفسیر نماییم اما هیچ گاه نمی پتوانیم براساس فلسفه به نتایج ربات برسیم. سؤال؛ چگونه می شود که با مبنای فلسفی میتوان حقیقت هوش مصنوعی را تحلیل نمود اما نمیتوان مبنای فلسفی تولید هوش مصنوعی را به دست داد؟ مگر شما در تحلیل فلسفی خود به عناصر و مؤلفات سازنده هوش مصنوعی توجه نمیکنید؟
5⃣ به نظر میرسد، فلسفه اسلامی علیالخصوص فلسفه صدرایی توان تحلیل فلسفی از هوش مصنوعی را هم نداشته باشد. پیش از این نیز در پروندهای با موضوع #فضایمجازی به سرمایههای فلسفی اساتید فلسفه پرداخته شد و ملاحظه گردید که، آنچه که ایشان از حقیقت فضای مجازی دانسته و ارائه دادهاند، آنقدر دور از واقعیت و مبتلا به انتزاعیات است که، باید توقع ارائه تحلیل فلسفی از ایشان را کناری گذاشت. علی ای حال، فلسفه اسلامی دچار #انسداد عجیبی شده است و توان تبیین فلسفی خود از موضوعات جدید و واقعیات عینی را از دست داده است. و همین امر سبب میشود که، در دنیای هوش مصنوعی #فیلسوفانغربی مطرح گردند بدون آنکه نظریهای از جانب فلاسفه مسلمان طرح شده باشد و منابع تحلیل دانشجویان و طلاب فلسفی نیز منابع غربی باشد.
@monir_ol_din