eitaa logo
اندیشه انقلاب اسلامی
810 دنبال‌کننده
409 عکس
24 ویدیو
128 فایل
انتشار همه یادداشتهای مرتبط با #اندیشه_انقلاب_اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
اندیشه انقلاب اسلامی
#بررسی‌دیدگاه_1 #گزارش_1 ☑ خلاصه مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین استاد امینی نژاد 💢بخش1⃣ 🔺این تع
✳ درباره بخش اول مصاحبه آقای امینی‌نژاد، نکاتی نقدگونه وجود دارد که، تقدیم می‌شود؛ 1⃣ ایشان سه مسئله را در اندیشه مقام معظم رهبری برجسته کردند؛ احیاء تمدن اسلامی، نقش علوم و دانش‌ها در این احیاء، نقش اساسی فلسفه اسلامی در میان علوم. درباره ضرورت احیاء تمدن اسلامی در اندیشه رهبری که به عنوان ترسیم شده است سخنی نیست و جای تردیدی وجود ندارد اما درباره دو مؤلفه دیگر که ایشان طرح می‌کنند، جای سخن وجود دارد. 2⃣ کسانی که با اندیشه‌های تمدنی مقام معظم رهبری آشنایند و آنها را مطالعه نموده‌اند، می‌دانند که، ایشان هماره بر نقش علوم و دانش‌ها تأکیدی بسیار اساسی دارند اما در خصوص تمدن اسلامی، با ملاحظه جوانب مختلف حرکت گسترده امت اسلامی سخن می‌گویند و طرح می‌ریزند. از این‌روی، علاوه بر علم و دانش، به نقش اساسی عوامل دیگر نیز تأکید علی‌الدوام دارند که مهمترین آنها مؤلفه و است: 🔹 «ما در تمدّن اسلامی و در نظام مقدّس جمهوری اسلامی كه به سمت آن تمدّن حركت می‏‌كند، این را هدف گرفته‌ایم كه دانش را همراه با معنویّت پیش ببریم.»۱۳۷۶/۰۶/۱۹ 🔹 «هدف نهائی را باید امت واحده‌ی اسلامی و ایجاد تمدن اسلامی جدید بر پایه‌ی دین و عقلانیت و علم و اخلاق، قرار داد.» 1390/06/26 مواردی دیگری را نیز می‌توان برشمرد که با قرائت از اندیشه رهبری منافات دارد و سبب نادیده گرفتن اضلاع دیگر این اندیشه می‌شود. درحالیکه سعی دارد تصویری همه‌جانبه‌نگر و جامع پیش روی امت قرار دهد. 3⃣اما ادعای اینکه، نقطه اصلی کار، حکمت و فلسفه اسلامی است، با اندیشه تمدنی ایشان سازگاری ندارد. اینکه معظم‌له به حکمت اسلامی و ضرورت امتداد آن تأکید دارند به این معنا نیست که در سازواره اندیشه تمدنی ایشان، نقطه اصلی کار بر روی حکمت و فلسفه اسلامی بنا شده باشد: 🔹 «دومین نکته، لزوم ترسیم هدف بلندمدت برای بیداری اسلامی در کشورهای مسلمان است؛ نقطه‌‌ی متعالی و والائی که بیداری ملتها را باید سمت و سو دهد و آنان را به آن نقطه برساند. با شناسائی این نقطه است که می‌توان نقشه‌‌ی راه را ترسیم کرد و هدفهای میانی و نزدیک را در آن مشخص نمود. این هدف نهائی نمی‌تواند چیزی کمتر از «ایجاد تمدن درخشان اسلامی» باشد. امت اسلامی با همه‌‌ی ابعاض خود در قالب ملتها و کشورها، باید به جایگاه تمدّنىِ دست یابد. شاخصه‌‌ی اصلی و عمومی این تمدن، بهره‌‌مندی انسانها از همه‌‌ی ظرفیت‌های مادی و معنویای است که خداوند برای تأمین سعادت و تعالی آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است. آرایش ظاهری این تمدن را در حکومت مردمی، در ، در اجتهاد و پاسخگوئی به نیازهای نوبه‌‌نوی بشر، در پرهیز از تحجر و ارتجاع و نیز بدعت و التقاط، در ایجاد رفاه و ثروت عمومی، در استقرار عدالت، در خلاص شدن از اقتصاد مبتنی بر ویژه‌‌خواری و ربا و تکاثر، در گسترش اخلاق انسانی، در دفاع از مظلومان عالم، و در تلاش و کار و ابتکار، می‌توان و باید مشاهده کرد. نگاه اجتهادی و عالمانه به عرصه‌‌های گوناگون، از علوم انسانی تا نظام تعلیم و تربیت رسمی، و از اقتصاد و بانکداری تا تولید فنی و فناوری، و از رسانه‌‌های مدرن تا هنر و سینما، و تا روابط بین‌‌الملل و غیره و غیره، همه از لوازم این تمدن‌‌سازی است.» 1392/02/09 تمدن مطلوب در اندیشه رهبری، است، زیرا مقصود از تمدن یعنی امت واحده اسلامی‌ و تنها قرآن است که می‌تواند چنین امت فراگیری را تشکیل دهد نه دستگاه حکمی و فلسفی. همانطور که گفته شد، روشن است که، حکمت اسلامی در اندیشه رهبری جایگاه مهم و حساسی را دارد و بر همان اساس هم تأکید مداوم بر دارند، لیکن وقتی که می‌خواهیم از تمدن اسلامی سخن بگوییم، نه تنها ضرورت دارد که افق دید خود را توسعه داده و در مقیاسی وسیعتر با اندیشه رهبری همراه شویم، بلکه باید به نصوص بیانات ایشان نیز مراجعه کرده و آنها را محط و پایه بحث قرار دهیم. امکان طرح مطالب مفصل وجود دارد لیکن به همین مقدار اکتفا می‌کنیم و ادامه گزارش مصاحبه آقای امینی نژاد را پی می‌گیریم. @monir_ol_din
مقاله بسیط الحقیقه.pdf
483K
📝محمد متقیان ✅ تقریر و نقد قاعده «بسیط الحقیقة» ▫چکیده قاعده «بسیط الحقیقة کل الاشیاء» از قواعد فلسفی مهمی است که در مکتب صدرایی مورد اهتمام ویژه ای قرار گرفته است. این قاعده در مهمترین موقف حکمی یعنی مبحث الهیات بالمعنی الاخص، برای دستگاه حکمت متعالیه پیش برنده بوده است. به نظر می رسد، علیرغم اینکه معنا و مفادی که این قاعده درصدد بیان آن است، سبب گشته است که ارتقاء ویژه ای در حوزه فلسفه اسلامی صورت بگیرد، لیکن نقیصه ای بس مهم دامنگیر آن شده است که، اقامه برهان بر آن را مشکل می سازد،به گونه ای که نمی توان این قاعده را از درون استدلالی که صدرا برای آن بیان می کند، نتیجه گرفت. نگارنده در این مقاله، به دنبال آن است که ابتدا با تبیین مبادی تصوریه قاعده به تقریری دقیق از آن دست یافته و سپس نقد خود را مبتنی بر آن تقریر و تصویر ارائه نماید. به نظر می رسد دو نقد بر این قاعده وارد است؛ نقد اول بر معنای «بسیط الحقیقه» است و نقد دوم بر «برهان خلف» وارد می شود. @monir_ol_din
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑ خلاصه مصاحبه با حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین امینی نژاد 💢بخش 2 🔺امتدادیابی یک فلسفه مثل فلسفه و حکمت اسلامی چه معنایی می‌تواند داشته باشد، اصلاً یعنی چه؟ 🔺می‌توانیم بگوییم که مراد از امتداد فلسفه و حکمت اسلامی این است که بتواند در غیر فضای حکمت و فلسفه بکند و در آنجا توصیه‌ها و مباحثی را عرضه بکند که منجر به تغییر و تحولاتی در آن‌ها بشود. 🔸عرصه‌های فراوانی برای حیات انسانی وجود دارد، اعم از علوم انسانی، علوم تجربی، علوم ریاضی و ... و شئون و ساحت‌های متعددی که حیات انسانی اقتضای آن را دارد. چه به لحاظ فردی، چه به لحاظ اجتماعی، خود فضای اجتماعی هم عرصه‌های متعددی دارد. 🔸اگر بنا باشد حکمت و فلسفه‌ی اسلامی به عنوان یک اندیشه‌ی بنیادین و عمیق انسانی، خودش را در همه‌ی این عرصه‌ها یا هر یک از این عرصه‌ها حاضر بکند، چه دارد. 🔺ورود و نتیجه‌گیری از مباحث فلسفی در عرصه‌های علوم دیگر می‌تواند یک تفسیر و تحلیل از امتداد فلسفه‌ی اسلامی باشد. 🔺اولین امتداد و پیامدی که یک فلسفه‌ی بنیادین مانند فلسفه و حکمت اسلامی می‌تواند در ساحت‌های دیگر داشته باشد تولید به دانش‌ها و فلسفه‌های مضاف به موضوعات متعدد است ولی فقط در همین حد هم اکتفا نمی‌شود بلکه در نفس پیکره‌ی مسائلی که در آن دانش‌ها و موضوعات مختلف مطرح هست می‌تواند دخالت پیدا بکند. 🔸بنابراین یک معنا از امتداد این است که ما بگوییم فلسفه به عنوان یک دانش، پیامدها و نتایجش در دانش‌های دیگر و موضوعات دیگر به چه شکلی در می‌آید. 🔺یک معنای دقیق‌تر و عمیق‌تر از امتداد وجود دارد. 🔸فلسفه اعم‌العلوم است و موضوع فلسفه اعم‌الموضوعات است، تمام علوم با تمام مسائل و تمام موضوعات، می‌تواند با فلسفی و حکمی مورد مطالعه قرار بگیرد. 🔸مراد از این بحث، این است که موضوع فلسفه با زاویه دیدی که وجود دارد، آنچنان اعم است که موضوعات تمام علوم و تمام شئون حیات بشری را از منظر موضوع خودش می‌تواند مورد مطالعه قرار دهد. 🔺در چنین فضایی ما می‌توانیم بحث امتداد فلسفه را مطرح بکنیم که مراد از امتداد فلسفه و حکمت اسلامی این است که اگر یک فیلسوف و یک اندیشمند فلسفی، از منظر فلسفی بخواهد به سایر علوم، به موضوعاتشان، به مجموعه مباحثی که در حوزه انسانی و غیر انسانی مطرح هست، نگاهی بیندازد، نتایج این نگاه به چه شکلی درخواهد آمد. مراد ما از این امتدادها، یک چنین چیزی باشد. @monir_ol_din
اندیشه انقلاب اسلامی
#بررسی‌دیدگاه_1 #گزارش_2 ☑ خلاصه مصاحبه با حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین امینی نژاد 💢بخش 2 🔺امتدادیابی ی
♻گزارشی منقول از کانال موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی که خلاصه ای از یک مصاحبه است صورت گرفت. ♻ نقد و ارزیابی بخش دوم از مصاحبه بعد از مطالعه و تأمل پیرامون آن انجام خواهد شد. ♻چنانچه دوستان عزیز ناظر برمطالب آقای امینی نژاد یا نقدی که صورت می گیرد، نکته ای داشته باشند، در خدمتیم. @monir_ol_din
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اندیشه انقلاب اسلامی
#بررسی‌دیدگاه_1 #گزارش_2 ☑ خلاصه مصاحبه با حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین امینی نژاد 💢بخش 2 🔺امتدادیابی ی
✳ درباره بخش دوم مصاحبه آقای امینی‌نژاد، نکاتی نقدگونه وجود دارد که، تقدیم می‌شود؛ 1⃣ جناب آقای امینی‌نژاد در این بخش، دو معنای برای طرح کرده‌اند؛ جریان مباحث فلسفی در علوم دیگر، توجه به سایر علوم از زاویه دید فلسفی و حکمی. 1-1. این دو معنا نه تنها دربردارنده نکته‌ای فنی و دقیق نیست بلکه، حکایت از ابهام معنای امتداد در ذهن ایشان دارد. به نظر می‌رسد برای تبیین معنای امتداد، آن هم بعد از گذشت چند دهه از ورود فلسفه به ساحت جامعه، انتظاری بیش از این نابجا نباشد. چرا که، سرریز شدن مباحث فلسفی در سایر علوم و تولید فلسفه‌های مضاف چه به دانشها و چه به موضوعات، تصویری کلی از یک مطلوب فلسفی است. آنچه که در این میان مهم است، ارائه تصویری فلسفی و دقیق از این مباحث فلسفی در سایر علوم است. سؤال این است که؛ چگونه فلسفه صدرایی بر محوریت می‌تواند وارد موضوعات علومی چون جامعه‌شناسی، اقتصاد، روان‌شناسی، مدیریت و.... گردد؟ آیا مفهوم ، قدرت امتداد و سرریزشدن در محیط علوم اجتماعی را دارد؟ و اگر مقصود از مباحث فلسفی، امتداد مفهوم مرکزی فلسفه صدرایی نیست بلکه به کاربستن قواعد و اصول فلسفی در سایر علوم است، این هم سخن تازه‌ای نیست و بسیار پیش از این در برهان شفاء بر محور برهان آن را توضیح داده و تبیین کرده است. او در آن مباحث، انتقال برهان از علوم مافوق بر علوم مادون را در کمال دقت و عمق توضیح می‌دهد. 1-2. اندیشه فلسفه‌های مضاف که یکی از ایده‌های مطرح در عرصه است، هیچ نشانه‌ای از امتداد فلسفه صدرایی در سایر علوم به دنبال نداشته است. آنچه از این اندیشه بر آمد این بود که، باید در یک تأمل فرانگر عقلانی به موضوعات مختلف از علوم اجتماعی و انسانی تا ریاضی و فیزیک، آنها را تحلیلی فلسفی نمود. آیا در این تأمل فرانگر عقلانی که در نهایت به فلسفه‌های متعدد مضاف ختم می‌شود، از ظرفیت نظریات صدرایی ماننداصالت وجود، تشکیک وجودی، تشأن و... بهره‌برداری می‌شود؟ بد نیست که، یادآوری کنیم که، حضرت آیت الله در فرآیند استخراج ، این نکته بسیار مهم را خاطرنشان کردند که، اصالت وجود ظرفیت تولید فلسفه سیاست را ندارد و این فلسفه را باید از بخش حکمت عملی استخراج نمود. 1-3. مقصود از زاویه دید فلسفی چیست؟ تمام فلاسفه مسلمان به دلیل دغدغه هستی‌شناسانه‌ای که دارند، از یک منظر به عالم می‌نگردند و آن توجه به کنه وجود و هستی است و درک احکام آن. آیا می‌توان گفت که این منظر، در اختیار فیلسوف هستی‌شناس غربی نیست؟ اگر او هم وجودشناسانه به عالم بنگرد، مگر غیر از این است که، از همان منظر به موضوعات توجه نموده است؟ در این صورت چه تفاوتی میان امتداد حکمت اسلامی و فلسفه غربی خواهد بود؟ فلسفه‌های وجودشناسانه از آن جهت که دغدغه دارند یک منظر بیشتر ندارند، هرچند ممکن است به دستگاه‌های متفاوت فلسفی منتهی شوند که عوامل مختلفی در این امر دخیل است. ↩ از ایشان به عنوان استاد فلسفه اسلامی، توقعی بیش از آن بود که امتداد حکمت را در سطحی‌ترین و مبهم‌ترین صورت آن معنا کردند. البته شاید در بخش‌های دیگر به توضیحات بیشتری در این زمینه بپردازند که در پست‌های بعدی به آنها خواهیم پرداخت. @monir_ol_din
| عدم امتداد فلسفه اسلامی | مقام معظم رهبری: «نقص فلسفه‌ی ما این نیست که است - فلسفه طبعاً با ذهن و عقل سروکار دارد - نقص فلسفه‌ی ما این است که این ذهنیّت سیاسی و اجتماعی ندارد» . @monir_ol_din
2862_459_700.jpg
45.4K
، عنوان پروژه‌ای علمی است که، روزگاری در بخشی از جامعه علمی حوزوی به عنوان راهبرد اسلامی‌سازی علوم انسانی تلقی می‌شد. تقریباً چندسالی است که، از این پروژه نوایی به گوش نمی‌رسد، آیا این راهبرد اشتباه بوده است؟ یا اینکه در مسیری دیگر ارتقاء یافته و تکامل پیدا کرده است؟ و یا..... @monir_ol_din
✅ آیا حکمت صدرایی، فلسفه سیاسی دارد؟ 📝 استاد خسروپناه: «بنابراین یک‌زمانی کسی می‌گوید ما با در‌‌اختیار داشتن مبانی ملاصدرا و حکمت متعالیه می‌توانیم حکمت سیاسی متعالیه یا فلسفه سیاسی صدرایی را تاسیس کنیم؛ این حرف، پذیرفتنی است؛ چون ملاصدرا یک‌سری مبانی معرفت‌شناختی، انسان‌شناختی، هستی‌شناختی و ارزش‌شناختی دارد که می‌توان از این مبانی استفاده کرد و از دل آن، فلسفه سیاسی استخراج کرد. پرسش این است که آیا باتوجه به قاعده‌های مختلف فلسفه صدرایی نظیر «اصالت وجود»، «تشکیک وجود»، «حرکت جوهری»، «اتحاد عاقل و معقول»، «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا» و... می‌توان تبیینی از مشروعیت و سیاست ارائه کرد؟ یا مثلا راجع به مشروعیت سیاسی حاکم و حکومت سخن گفت؟ پاسخ مثبت است.» http://farhikhtegandaily.com/news/46379/ ♻ حضرت آیت الله جوادی آملی؛ نمی توان از «اصالت وجود» توقع تبیین حکمت سیاسی را داشت بلکه باید استخراج حکمت سیاسی متعالیه را از تقسیمات حکمت به نظری و عملی آغاز نمود. ❓با چه بیان و ادبیات فلسفی، می توان از «اصالت وجود» تبیینی از مشروعیت و سیاست ارائه داد؟ @monir_ol_din
☑ خلاصه مصاحبه با حجت‌الاسلام‌‌و‌المسلمین امینی نژاد 💢بخش 3 🔺یکی از بحث‌هایی که فکر می‌کنم در همین جا باید مطرح بشود، این است که گفته می‌شود "فسلفه راجع به بحث نمی‌کند." 🔸چه بسا از جمله چیزهایی که یک مقدار جلوی و پیامدهایی که فلسفه می‌توانست در حوزه‌های دیگر داشته باشد، را گرفته است، همین بحث فلسفی باشد. 🔸 این بحث فلسفی در عین اینکه بحث بسیار خوب و مفید می‌تواند باشد و می‌تواند معنای درستی داشته باشد ولی می‌تواند برخی از رهزنی‌ها را هم ایجاد کند. 🔸وقتی ما می‌گوییم فلسفه از امتداد بحث نمی‌کند، بسیاری از آنچه را که ما به عنوان امتدادها از فلسفه انتظار داریم، چه بسا کنار گذاشته می‌شود. 🔸یعنی به نحو ، ذهن فلسفی که اینجور نتیجه گرفته است از همان اول خودش را از ساحت امتدادها خارج می‌کند. 🔺این در جای خودش باید بحث شود که مراد از اینکه فلسفه در مورد جزئیات بحث نمی‌کند چه هست؟ آیا ساختار دانش این را اقتضا می کند؟ آیا طبیعت فلسفه به دلیل ، این را اقتضا می‌کند، مثلا اینکه گفته می‌شود برهان در جزئیات جریان پیدا نمی‌کند، اصلاً خود همین که برهان در جزئیات جریان پیدا نمی‌کند یعنی چه؟ 🔸اندیشه‌های بنیادین از جمله حکمت و فلسفه‌ی اسلامی ذاتاً این قابلیت را دارد که در تمام عرصه‌ها حتی جزئی‌ترین امور ورود پیدا بکند و در آنجا نتایج و پیامدهای خودش را عرضه بکند. 🔸این یک بحث فنی جدی است و باید در یک بحث طلبگی پیگیری بشود که وقتی ما می‌گوییم فلسفه در جزئیات بحث نمی‌کند، این چه معنایی می‌تواند داشته باشد و چقدر این بحث تأثیر دارد در مسئله‌ی امتداد یافتن یا نیافتن فلسفه‌ی اسلامی و چه‌جور ما باید با این موضوع برخورد بکنیم که به مسئله‌ی پیامدها و امتدادها ضربه وارد نشود. 👈اعتقاد ما این است که این مسئله به هیچ وجه ضربه‌ای به مسئله‌ی امتدادها وارد نمی‌کند، ما این است که پیگیری در امتدادها یک چیزی میان کلیات و عمومات فلسفی و جزئیاتی است که برهان در او جریان ندارد. 🔸اگرچه ما می‌دانیم که فلسفه عملاً در برخی از جزئی‌ترین امور هم وارد شده است. مثلاً مباحث الهیاتی، وقتی ما در مورد خداوند سبحان صبحت می‌کنیم، این مسئله کاملاً جزئی است. یعنی حتی بین عمومات فلسفی و مصادیق جزئی قرار ندارد، بلکه خود مصادیق جزئی است. با این حال ما راجع به همان مصداق جزئی کاملا بحث های مبسوطی در فلسفه و حکمت اسلامی عرضه می‌کنیم. 🔺در هر صورت باید بگوییم که اگر ما بخواهیم معنای حکمت اسلامی را عمیق‌تر و فنی‌تر و درسی پی بگیریم و مداقه‌های لازم را داشته باشیم باید این مسئله که فلسفه راجع به جزئیات بحث می‌کند یا نه، کاملاً حل و فصل بشود و با حل و فصل شدن این معنا فلسفه و حکمت اسلامی هم فضای خودش را به نحو روشن‌تر پیدا خواهد کرد. @monir_ol_din
نشت علمی فلسفه اقتصاد.docx
43.7K
✅ نشست علمی نقد و بررسی کتاب «فلسفه اقتصاد در پرتو جهان بینی قرآن کریم» که در سال 89 در انجمن اقتصاد اسلامی حوزه علمیه قم انجام شده است. ✅این گزارش به دلیل اشارات مختصر و دقیقی که در آن وجود دارد، برای کسانی که علاقمند به پیگیری مباحث یا هستند و همچنین برای علاقمندان به مباحث اقتصاد اسلامی، مناسب می‌باشد. @monir_ol_din