علم و دین- علامه طباطبائی.pdf
174.6K
🔺 شاید این تحقیق برای دوستان راضی کننده نباشد، اما تا حدودی می تواند رهنمون به نظریه علامه طباطبائی و آغاز پژوهش پیرامون نظر ایشان باشد.
علم و دین- علامه مصباح.pdf
271.8K
🔺این تحقیق به خوبی و باتفصیل نظریه علامه مصباح را در رابطه میان دین و علوم طبیعی توضیح میدهد و به صورت حداقلی نظریه ایشان را درباره چگونگی بیان میکند.
#پرونده_علمی_2
#نسبت_دین_با_علوم_طبیعی_6
#تاملات_احتمالات_1
✔ وقت آن رسیده است که، بعد از گزارش از اقوال و نظریات، تأملاتی به اندازه بضاعت نگارنده، پیرامون کلام مقام معظم رهبری صورت بگیرد. متن مورد نظر از کلام ایشان، قبلاً ذکر شده است و نیازی به تکرار ندارد، اما یکی از دوستان همراه کانال متنی دیگر را برایم ارسال کرده اند، که به نظر ایشان مقصد و مقصود آیت الله خامنه ای را روشن می سازد:
🔸 «ممکن است در اینجا یک شبههای پیش بیاید - گاهی یک شبهاتی مطرح میکنند، مغالطههائی میکنند - مغالطهی بیطرف بودن علم، که آقا علم را با سیاست مخلوط نکنید؛ علم بیطرف است! بله، علم در مرحلهی کشف حقایق، بیطرف است؛ دانش وقتی میخواهد یک حقیقتی از حقایق عالم هستی را، چه حقایق مادی، چه حقایق غیرمادی را کشف کند، طبعاً با پیشداوری نمیتواند؛ باید برود و کشف کند؛ اینجا علم بیطرف است؛ اما علم وقتی میخواهد در خدمت یک جهتگیری قرار بگیرد، به هیچ وجه بیطرف نیست.» 22/5/91- دیدار با اساتید دانشگاه ها
🔺با کلام فوق، برخی از دوستان می توانند ادعا کنند که مقصود ایشان از آنچه که گفته بودند: «دین باید علوم تجربی را جهت دهی کند.» روشن می شود.یعنی دین، علوم تجربی را در خدمت جهتگیری الهی قرار می دهد. و به عبارتی، دین #جهت_مصرف_علم را تبیین می کند.
🔺کلام ایشان، بهانه ای بود برای تأمل در نسبت میان دین و علوم طبیعی، و نیز اینکه با دقت در این نسبت، به «حاق معرفت شناختی» چنین توصیه ای دست یابیم. به کلام دیگر، هر چند در ظاهر اولیه، مقصود ایشان روشن است اما می توان با دقت در مغز و لب ایده ایشان به نکات دیگری دست یافت که از معقولیت و منطقیت برخوردار باشند.
این مطلب ادامه دارد......
@monir_ol_din
#پرونده_علمی_2
#نسبت_دین_با_علوم_طبیعی_7
#تاملات_احتمالات_2
#احتمال_اول این است که؛ دین #بعد_از_تولید_دانش_تجربی نسبت به آن اعمال نظر نماید. حال یا به ابزار فتوا و فقه حکم به جواز و عدم جواز استفاده از آن دانش نماید، مانند موضع گیری فقهی دین درباره اعمال شبیه سازی در انسانها. یا اینکه، با ابزار اعتقادات و کلام، حکم به صحت و غلط یک نظریه تجربی نماید، مانند موضع گیری دین در برابر نظریه تکاملی داروین. یا اینکه با ابزار اخلاقیات و ارزشهای الهی_انسانی حکم به خوبی و بدی یک نظریه می کند. مانند موضع گیری دین در برابر برخی فوائد شرابخواری.
🔺 همانطور که پیداست، در این احتمال، تمام نقش دین بعد از تولید دانش تجربی است و گویا دانشمندان تجربی مسیر تحقیقاتی خود را با #روش_تجربی انجام داده و هیچ سهمی در این میان برای دین در نظر نگرفته اند و بعد از آنکه دانش تولید شد، به سراغ دین رفته و نظریه دین را جویا می شوند. روشن است که، دین در چنین احتمالی هیچ جهت دهی به علم نمیکند.
🔺 ان قلت: ممکن است گفته شود، اگر دین به دانشمندان هسته ای توصیه نماید که این دانش را در خدمت بشریت و برای پیشرفت دانش پزشکی و سلامت انسان ها به کار بگیرند، همین توصیه جهت دهی به علم محسوب می شود.
➖ قلت: پاسخ ما این است که، اولاً چنین توصیه هایی نیازی به حضور جدی دین ندارد و عقل هر انسانی میداند بکارگیری علم و دانش باید در امور نافع برای بشریت باشد نه در امور ضار و مضر. و اگر دانشمندان از متشرعه باشند با همان ارتکازات شرعی حداقلی خود می دانند که علوم خود را باید در مسیر انسانیت و عدالت به کار گیرند. ثانیاً این توصیه در حقیقت مواضع مصرف و کاربرد علم را مشخص می کند، نه آنکه به علم جهت دهی کند. #مصرف_کاربرد_علم غیر از #تولید_علم است. تولید دانش هسته ای غیر از به کارگیری آن دانش در امور پزشکی است.❓ سؤال این است که، دین چه نقشی در تولید دانش هسته ای دارد؟ آیا دین در این مرحله هم جهت دهی به علم دارد یا خیر؟ ❓
🔺باز هم تأکید میکنم، اگر کسی اصرار بورزد که مقصود مقام معظم رهبری از جهت دهی به علم یعنی نقش دین در #جهت_مصرف_علم است، این تأملات در اینجا متوقف نمی شود. احتمالات دیگری نیز برای جهت دهی علم توسط دین می تواند مطرح شود که به آنها خواهیم پرداخت.
این مطلب ادامه دارد......
@monir_ol_din
#پرونده_علمی_2
#نسبت_دین_با_علوم_طبیعی_8
#تاملات_احتمالات_3
#احتمال_دوم این است که؛ دین #قبل_از_تولید_دانش_تجربی با دانشمندان علوم تجربی تعامل نماید. به این صورت که عالمان دینی همانطور که احکام و ضوابط فقهی را برای بازاریها قبل از انجام معاملات آموزش می دهند، به اهل علم نیز آموزش دهند که در تحقیقات تجربی خود مراقب حلال و حرام الهی باشند.
🔺روشن است که، این احتمال به هیچ وجه #جهت_دهی_به_علم محسوب نمی شود و برای انجام این تکلیف هم مراجعه به رساله های عملیه کفایت می کند و نیازی به ورود حوزه های علمیه نیست.
#احتمال_سوم این است که؛ دین #قبل_از_تولید_دانش_تجربی با آن علم تعامل داشته باشد. به این صورت که، عالمان دینی با استناد به متون دینی، مشکلاتی را که جامعه اسلامی با آن درگیر است فهرست نمایند و حل آن مشکلات را در تعامل با دانشمندان تجربی پیگیری نمایند. به عنوان مثال، تکثیر نسل برای شارع مقدس امری مطلوب است، عالم دینی با استناد به متون دینی چنین مطلوبیتی را فراروی دانشمند تجربی قرار دهد و به او توصیه نماید که، مشکل ناباروری و عقم در زنان و مردان مسلمان را با استفاده از دانش تجربی خود حل نماید. او با این توصیه، برای دانشمند تجربی یک مسئله آفریده و هدفی را برای او ترسیم نموده است اما توصیه ای که می کند مطلق و بدون قید و شرط است. و صرفا به گفتن «توالد نسل مطلوب شرع مقدس است» بسنده می کند.
🔺این احتمال می تواند حامل معنای #جهت_دهی_به_علم باشد اما مشکله آن این است که، چنین جهت دهی نیاز به حضور جدی دین در قامت حوزه علمیه نمی باشد و دانشمندان مسلمان با تکیه بر فرهنگ متشرعه خود درمی یابند که مشکل ناباروری را برای جامعه اسلامی باید حل نمایند مانند اتفاقی که در #پژوهشکده_رویان صورت گرفت.
#احتمال_چهارم این است که؛ دین #قبل_از_تولید_دانش_تجربی با آن علم تعامل نماید. در این صورت، عالم دین در مواجهه ای که با جامعه خود دارد و مشکلات را می بیند و با غور در متون دینی به اولویت هایی دست می یابد، سپس آن اولویت ها را به صورت مسئله تحقیقاتی تجربی تحت عنوان «مطلوب شارع» فراروی دانشمند تجربی می گذارد. اما این مسئله نگاری برای تحقیقات تجربی در این احتمال به صورت مطلق و کلی نمی باشد - همانگونه که در #احتمال_سوم مطرح شد- بلکه عالم دینی با استناد به متون دینی، شرایط و قیود مورد نظر شارع مقدس در دستیابی به آن هدف مطلوب را هم ترسیم می نماید. چرا که شارع اقدس از هر راهی و به هر وسیله ای خواهان تحقق اهداف و مطلوبیتهای خویش نیست. در همان مثال ناباروری، اینگونه نیست که حل این معضل به هر صورتی با هر وسیله ای مطلوب شارع باشد. عالم دین شرایط و قیود و زمینه های شرعی تحقق این هدف را از دین استخراج می کند و به دانشمند تجربی توصیه می کند که دستیابی به آن هدف با ملاحظه آن شرایط صورت بگیرد. کثیراً ما اتفاق افتاده است که افرادی با اغراض مقدس بدون در نظر گرفتن جوانب - قیود و شرایط- به نتایج نامطلوبی رسیده اند. مانند توصیه به زادوولد کمتر در دهه 60 که امروز مشکل #پیری_جمعیت برای کشور ایران رقم زده است.
🔺این احتمال، علاوه بر اینکه، #جهت_دهی_به_علم محسوب می شود، وظیفه ای برای دین ترسیم می نماید که، لازمه آن حضور پردامنه دین در تعامل با علم تجربی است. و دانشمند تجربی نمی تواند با مراجعه به ارتکازات شرعی خود به آن #هدف_گذاری_تفصیلی که مورد نظر دین است دست یابد. در این احتمال، حضور دین به عنوان ترسیم گر مسئله و هدف در فرآیند تحقیقاتی بیشتر می شود و دانشمند تجربی حضور «مُقَیِّد و مُخَصِّص» دین را در پژوهش تجربی خود بالوجدان می یابد.
این مطلب ادامه دارد.....
@monir_ol_din
May 11
✨✨اسعدالله ایامکم سعیدا✨✨
🌹🌹
آمد بگذرد، دید یک غلام سیاهی یک گردهی نان دارد، یک سگی هم مقابلش؛
یک لقمه از این نان را خودش میخورد و یک لقمه را به سگ میدهد.
حضرت ایستاد تا گردهی نان تمام شد، غلام را خواست؛ فرمود: این رفتاری که کردی که یک لقمه خودت خوردی و یک لقمه به این سگ دادی، این رفتار از کجا بود؟ چجور بین خودت و این سگ این گردهی نان را قسمت کردی؟
گفت: یابن رسول الله! وقتی نگاه به چشمانش میکردم، حیا مرا گرفت؛ شرم کردم از این حیوان که نگاهش به این گردهی نان دوخته بود و من خودم بخورم و او را نادیده بگیرم؛ لذا باعث شد یک لقمه خودم بخورم یک لقمه به این سگ بدهم.
حضرت پرسید: تو که هستی؟
گفت: من غلامی هستم.
️پرسید: غلام چه کسی هستی؟
گفت: غلام ابان بن عثمان.
فرمود: تو را به خدا قسم میدهم از همینجا نرو تا من برگردم؛ غلام نشست،
حضرت رفت و بعد از اندکی برگشت.
فرمود: من تو را از مولایت خریدم، در راه خدا آزادت کردم، این باغ را هم از مولایت خریدم به تو بخشیدم.
🔸 ️حالا کرَم را ببین، عنایت را ببین، از همه کار دست میکشد تا برود مولای این غلام را پیدا کند، غلام را بخرد، آزاد کند، آن باغ و مزرعه را هم بخرد، همانجا به این غلام ببخشد!
🔸 ️اگر کسی برای چنین کسی قدمی بردارد، با او چه معاملهای خواهد کرد؟
️ما نمیدانیم خدمت به #امام_مجتبی علیهالسلام چقدر عظمت دارد.
✔️مرمرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی #وحید_خراسانی مدظله العالی
📆 ۲۶/ شهريور/ ۱۳۸۷
@monir_ol_din
#پرونده_علمی_2
#نسبت_دین_با_علوم_طبیعی_9
#جمع_بندی_اولیه
✔ در مواجهه دین با علوم طبیعی، چهار احتمال بررسی شد و روشن شد که، در میان این چهار احتمال، فقط احتمال سوم و چهارم می توانند حامل معنای #جهت_دهی_به_علم باشند که در کلام #آیت_الله_خامنه_ای گذشت.
✔ خلاصه این شد که؛ دین با #مسئله_سازی به نحو #حد_اکثری می تواند در تعیین جهت علوم تجربی مؤثر واقع شود. یعنی فرآیند تحقیقات تجربی هدف گذاری دارد، که دین با طرح مسأله های خود که همان #مطلوبات_شارع هستند می تواند آن فرآیند را تحت تأثیر خود قرار دهد. یعنی عالم دینی با مطالعه متون دینی به اولویت هایی که شارع مد نظر دارد دست می یابد، چنانچه راه حل تحقق آن اولویت ها در تحقیقات تجربی باشد، آنها را در قالب #نظام_مسائل به دانشمند تجربی عرضه می کند. حال این عرضه می تواند به نحو حداقلی باشد که همان احتمال سوم است و می تواند به نحو حداکثری باشد که همان احتمال چهارم است.
✔مثلاً عالم دینی به دانشمند سلولهای بنیادی این سؤال را عرضه نماید که؛ چگونه می توان از این دانش برای رفع معضل ناباروری بهره گرفت؟ این مقدار همان احتمال سوم است اما اگر بگوید:
به گونه ای که اختلاط محارم پیش نیاید، حرمات الهی رعایت شود، تغییر در خلقت الهی صورت نگیرد و همه قیود و شرایط مورد نظر شرع را بگوید و مسیر تحقیقات او را متأثر از #شرح_مسئله خود سازد، احتمال چهارم خواهد بود که در این صورت است که، می توان گفت او، به علم تجربی جهت دهی می کند. در احتمال چهارم است که، روش تجربی مُضَیَّق و مُقَیَّد می شود و نمی تواند به هر گونه ای عمل نماید. ➖ «یعنی آن تعیین جهت از طریق مسئله سازی برای علوم تجربی بر روی اجزاء و عناصر روش تجربی هم تأثیر می گذارد».➖ یعنی دانشمند تجربی نمی تواند از هر آزمایشی برای دستیابی به پاسخ بهره بگیرد و باید حدود و قیود را مراعات نماید.
✔ به نظر بنده، احتمال چهارم آن احتمالی است که مد نظر مقام معظم رهبری است و در کلام ایشان به این صورت آمده است؛
«در زمینه مسائلی که ارتباط مستقیمی با دین ندارد، مثل علوم طبیعی و مانند آن که مستقیماً ارتباطی با زیربنای فکری دینی ندارد، جهت گیری اینها را هم حوزه بایستی معین کند، یعنی جهت گیری حرکت علمی را حوزه ها باید معین کنند.»
⁉ و اما دیدگاه #فرهنگستان_علوم_اسلامی_قم درباره نسبت میان دین و علوم طبیعی چیست؟
این مطلب ادامه دارد......
@monir_ol_din
#پاسخ
▫️یکی از عزیزان مرتبط با کانال، نکته ای نقد گونه برایم فرستاده اند:
"حسین"
سلام علیکم.
بابت زحماتی که در کانال میکشید تشکر میکنم.
اما ای کاش تحلیل خودتان از دیدگاه رهبری را با بیان روشنتری میفرمودید.
تشکر.
➕باتوجه به نکته ایشان در بیان کوتاه و روشن دیگری چنین عرض میکنم؛
✔️ به نظر بنده مقصود #آیت_الله_خامنه_ای از #جهت_دهی_به_علوم این است که، دین و حوزه های علمیه نظام مسائلی را که مستند به متون دینی است در قالب #مسئله_سازی_حد_اکثری فراروی علوم تجربی قرار دهند و مسیر تحقیقات تجربی را به سمت حل آن مسائل که اولویتها و مطلوبیتهای شارع اقدس است، هدایت نمایند. نه آنکه به دانشمندان تجربی مواضع مصرف و کاربرد علم را بگویند، چرا که چنین کارکردی برای دین، نیاز به ورود حوزه های علمیه نیست بلکه دانشمند متعهد خود میتواند و میداند چه کند اما او نمیتواند مساله های شارع را به نحو حداکثری از دین استخراج نماید.
@monir_ol_din
#پرونده_علمی_2
#نسبت_دین_با_علوم_طبیعی_10
#ایده_فرهنگستان
⭕ بیان ایده فرهنگستان در نسبت میان #وحی_عقل_تجربه امری مفصل است و نیاز به پرونده علمی دیگری دارد که در آن به تفصیل به نسبت میان این سه عنصر غیرقابل انکار حیات بشری پرداخته شود. فلذا در این بخش انتهایی به مقدار ضرورت اشاره به نکته ای می شود که، دریافت آن مخاطب را به غایت القصوای آنچه که فرهنگستان و استاد سیدمنیرالدین حسینی(ره) در نظر داشته اند رهنمون می سازد. ان شاءالله تعالی.
1⃣ نکته اول؛ نمی توان انکار نمود که، حقیقت دین یا وحی امری غیر از حقیقت علم تجربی است(تغایر فی الجمله) و نمی توان انکار نمود که، تغایر میان این دو حقیقت به حد انفصال مطلق و تباین مطلق نمی رسد و نسبتُ مّایی میان این دو حقیقت برقرار است(ربط فی الجمله). و نمی توان انکار نمود که، این دو حقیقت هرچند در دو جهت مختلف باشند ذیل یک هماهنگی عمومی قرار دارند.(هماهنگی فی الجمله).
2⃣نکته دوم؛ هماهنگی فی الجمله به معنای وجود انسجام در نظام خلقت و حاکمیت یک اراده واحد بر تمام اراده هاست. بدین معنا نیست که هرآنچه که در این نظام اراده ها واقع می شود، صحیح است.(برخلاف نظریه آیت الله جوادی آملی) پس آن هماهنگی فی الجمله باید به تفصیل برسد. یعنی از اجمال بیرون بیاید و تفصیل یابد. و سؤال این است که، هماهنگی تفصیلی میان دو حقیقت وحی و علم تجربی در چه صورتی محقق می شود؟ و به عبارتی، سؤال از #چگونگی_ایجاد_هماهنگی میان دو حقیقت وحی و علم است.
3⃣نکته سوم؛ به نظر استاد سیدمنیرالدین حسینی(ره) آنچه که می تواند میان این دو حقیقت هماهنگی تفصیلی ایجاد نماید، #منطق_نظام_ولایت است. این منطق و روش است که، مُوجِد #هماهنگی_تفصیلی میان دو شیء یا دو موضوع می شود. و خصوصیت این هماهنگی تفصیلی نیز #هم_جهتی میان وحی و تجربه است. یعنی آن دو حقیقت در ناحیه جهت به هماهنگی می رسند و هم راستا می شوند.
↩ و سخن نهایی اینکه؛ پردازش چنین منطقی و تولید و دستیابی به آن، نیازمند یک فلسفه ای است که خاصیت و ویژگی اصلی آن، سامان دادن چگونگی ها باشد. سؤال از #چگونگی_هماهنگی_تفصیلی میان وحی و تجربه بود. منطق و روش آن چگونگی را محقق می سازد اما تولید آن منطق نیازمند یک پایگاه فلسفی است که همان #فلسفه_چگونگی_اسلامی است.
⁉آیا #فرهنگستان_علوم_اسلامی_قم به آن مبنای فلسفی و منطق چگونگی دست یافته است؟ پاسخ مثبت است.
@monir_ol_din
#اطلاعیه
🔸 عرض سلام و ادب محضر مخاطبین عزیز و فرهیخته؛
🔺منابعی که در کانال #فلسفه_چگونگی_اسلامی بارگذاری شده است، در این👇👇👇 کانال در اختیار مشتاقان فرهیخته گذاشته میشود.
#صوت_تدریس_فلسفه_چگونگی_اسلامی
#صوت_متفرقه
#متون_فلسفی
#گزین_گویه_فلسفی
#پرونده_علمی
#مقالات_علمی
#گزیده_کلمات_استاد
🔺 انتقال مطالب کانال به همراه لینک آنها به جهت عدم مزاحمت برای دوستان عزیز در کانال #فلسفه_چگونگی_اسلامی است.
کانال #منابع_فلسفه_چگونگی_اسلامی دائما در حال ویرایش و بارگذاری های جدید خواهد بود.
👇👇👇👇
@manabee
⚫️ السَّلامُ عَلَیکَ یا اَمیرَالمُؤمِنینَ⚫️
▪️ تَهَدَّمَت وَاللهِ اَرکانُ الهُدی، قَد قُتِلَ المُرتَضی▪️
اَللّهمَّ العَن قَتَلَةَ اَميرِالمُؤمِنينَ(سلام الله علیه)
@monir_ol_din
هدایت شده از الهادی
#رمضان #شب_قدر
💠 شکوفایی استعداد با درک لیلةالقدر
🔻در ماهِ ضيافتِ الهي، تکليفي که از توانِ ما خارج باشد، برعهده ما ننهادهاند؛ فقط بايد آمادگيِ اجراي آنها را در خود ايجاد کنيم. کلماتِ الهي و دستوراتِ اهلبيت همه اِعجاز است.
🔸 تکليفِ ما اين است که کينه را از دل بيرون کنيم و تاريکيِ گناه را از خويش بشوييم. از ما چيزي نميخواهند جز رشد، کمال، انسانيت، رأفت، و مهرباني با همنوعان و با همه مخلوقاتِ پروردگار. چيزي از ما نميخواهند، جز اينکه خود را دريابيم.
🔹 منظورِ آنها اين است: اي انسان، تو بزرگي! پس خود را ارزان مفروش. اکنون به ضيافتِ الهي وارد ميشوي و در اين ضيافت، جواهراتِ عظيمِ خلقت را قسمت ميکنند. در اين ماه، شبي است بهنامِ ليلةالقدر درکِ اين شبْ آمادگي و اصلاحِ نفس ميخواهد. درکِ فضيلتِ اين شب موهبتِ کمي نيست، بلکه با تمام آنچه براي آن آفريده شدهاي برابر است. استعدادِ تو با درکِ اين شب شکوفا ميشود.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔺شناسه رسمی نشر آثار حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در شبکههای اجتماعی:
🔘 @nasery_ir
منابعی که در کانال #فلسفه_چگونگی_اسلامی بارگذاری شده است، در این کانال👇👇 در اختیار مشتاقان فرهیخته گذاشته میشود.
#صوت_تدریس_فلسفه_چگونگی_اسلامی
#صوت_متفرقه
#متون_فلسفی
#گزین_گویه_فلسفی
#پرونده_علمی
#مقالات_علمی
#گزیده_کلمات_استاد
👇👇
@manabee
n00000301-s.jpg
6.6K
✔ یادداشتی از جناب حجة الاسلام دکتر مصطفی جمالی (هیأت علمی گروه فلسفه فرهنگستان علوم اسلامی) با عنوان «از فلسفه چرائی و چیستی تا فلسفه چگونگی»
👇👇👇
از فلسفه چرائی و چیستی تا فلسفه چگونگی.docx
16.6K
✔یادداشت؛ از فلسفه چرائی و چیستی تا فلسفه چگونگی
نگارنده؛ حجة الاسلام دکتر مصطفی جمالی
سایت فرهنگستان علوم اسلامی قم؛
http://www.isaq.ir/vdcgr39u4ak9z.pra.htm
@monir_ol_din
هدایت شده از تذکره الاولیاء
🔻شب قدر؛ شب احیای دل
آیت الله بهاءالدینی:
منظور از احیا در شب قدر، در حقیقت احیای دل است؛ نه صرف بیدار ماندن ظاهری.
اصل این است که انسان در این شب برای لحظاتی نیز شده از خواب غفلت بیدار شود و دلش را احیا کند، حیات ببخشد.
همان که امیر المومنین(علیه السلام) به فرزندش امام حسن فرمود: 《احی قلبک》 یعنی قلبت را زنده بدار.
این است که انسان اگر بتواند شب قدر، با خود خلوتی داشته باشد و با عبادات و نماز و دعا عروجی حاصل کند و طهارتی کسب نماید، توانسته است در حد خود شب قدر را احیا کند.
عطر ملکوت؛ دفتر چهارم؛ ص ۹۹
تذكرة الاولياء(كلمات و احوالات بزرگان اهل معرفت)🔻
@tezkar
-e1546466979419.jpeg
30.1K
#مقالات_فلسفی_2
🔺 موضوع؛ فلسفه نظام ولایت
🔺 از؛ حضرت استاد آیت الله میرباقری(دام عزه)
✔ از بیانات حضرت استاد میرباقری، نگاشته ای با عنوان «فلسفه نظام ولایت» تنظیم شده است که در قالب #مقالات_فلسفی در این کانال استفاده می شود. این نگاشته در سایت #فرهنگستان_علوم_اسلامی_قم کار شده است.
✔ با توجه به اینکه برخی از دوستان، متن کامل مقاله را مطالعه نمی کنند، به صورت تدریجی در این کانال بارگذاری خواهد شد تا دوستان عزیز هر روز با بیان ایشان به مطالعه و تأمل در فلسفه فرهنکستان علوم اسلامی بپردازند.
وفقکم الله لمرضاته.
https://eitaa.com/monir_ol_din/844
May 11
فلسفه نظام ولایت.docx
28.4K
#مقالات_فلسفی_2
🔺موضوع؛ فلسفه نظام ولایت
🔺از؛ حضرت استاد آیت الله میرباقری(دام عزه)
✔ تذکر؛ آنچه در این مقاله آمده است، نیاز به بسط تفصیلی دارد و فقط ارائه ای چکیده وار از این دستگاه فلسفی است. فلذا توقع مباحث تفصیلی استدلالی از این متن بجا نیست.
https://eitaa.com/monir_ol_din/844
#فلسفه_نظام_ولایت_1
#استاد_میرباقری
🔸مقدمه
🔺 مهندسي و سازماندهي جامعه ممكن است به دو گونة اسلامي و غير اسلامي واقع شود، چرا كه در مناسك رفتار اجتماعي و سازماني، عدل و ظلم وجود دارد. گاهي اين مناسك، عادلانه و در مسير تكامل اجتماعي است و فرد و جامعه را به سمت تقرب به خداي متعال ـ كه مفسر تكامل است ـ هدايت مي كند و گاهي اين مناسك در مسير تكامل اجتماعي نبوده بلكه در مسير انحطاط اجتماعي است. به ديگر سخن روابط يك سازمان، به گونه اي است كه به پيدايش صفات حميده ياپيدايش صفات رذيله منتهي مي شود. سازماندهي و ايجاد روابط سازماني، گاه موجب محروميت طبقات و ايجاد حرص و حسد به دنيا مي گردد و گاه منتهي به ايثار و محبت مي شود. بر اين اساس صفات حميده يا رذيله، صفت سازمان و در مقياس بزرگتر صفت اجتماعي روابط مي شود؛ يعني روابط، مولد اوصاف حميده يا رذيله هستند.
🔺 با توجه به امر (كه مهندسي توسعة اجتماعي مي تواند به دو گونة اسلامي و غير اسلامي واقع شود) هماهنگ سازي اركان مهندسي توسعه اجتماعي در جهت اسلامي، به وسيله فلسفه اي مقدور مي گردد كه معقوليت نظري مهندسي اجتماعي را بر مبناي دين، تمام نمايد. فرهنگستان علوم اسلامي در دستيابي به چنين فلسفه اي، روندي را پشت سر گذاشته است؛ آغاز اين روند، بررسي «اصول انكار ناپذير» در مهندسي توسعة اجتماعي بوده است. سپس با توجه به اين اصول، «مسائل اغماض ناپذير» مورد طرح قرار مي گيرد و در اين مسير به مراحلي گام گذاشته مي شود كه عبور از آنها براي رسيدن به فلسفه شدن، اجتناب ناپذير است. آنچه در پي مي آيد اشاره اي بسيار كوتاه به #روند_فلسفه_شدن است.
@monir_ol_din
#فلسفه_نظام_ولایت_2
#استاد_میرباقری
🔸#اصول_غیرقابل_انکار
۱ ـ اصول غیرقابل انکار
اصول انكار ناپذير در فلسفه شدن، پايگاه فلسفي شكل گيري يك كل متغير را مورد بررسي قرار مي دهد، بگونه اي كه اقرار و انكار نسبت به اين اصول نتيجه اي مساوي را در بر دارد؛ يعني كسي كه اين اصول را انكار مي كند، در انكار خود الزاماً آن اصول را بكار مي برد. اين اصول در فلسفه شدن، به منزلة «بداهتها» در فلسفة چيستي و چرايي است. «تغاير في الجمله»، «تغيير في الجمله» و «هماهنگي في الجمله»، اصول غير قابل انكار مي باشند.
۱ / ۱ ـ تغاير في الجمله
محور اول در اصول انكارناپذير «تغاير» است كه در روند تحليل زير ساخت تعريف كثرت در يك كل متغير مورد دقت قرار گرفته است. يعني يك كل در حال «تكامل و تغيير»، بدون شك داراي كثرتي است كه اين كثرت، بر اساس تمام مباني فلسفي، انكار ناپذير است. تغاير يا غيريت داشتن، بيانگر وجود حداقل اختلاف و كثرت در يك كل متغير است كه لازمة نفي آن يكساني و بساطت محض و در نهايت نفي كل متغير است. انكار تغاير فرع پذيرش غيريت ادعاي منكر تغاير باشخص مخالف آن است لذا شخص هم زمان با انكار، آن را اثبات نموده است.
۲ / ۱ ـ تغيير في الجمله
محور دوم از اصول انكارناپذير در روند تحليل زيرساخت يك كل متغير «اصل تغيير» در حداقل مرتبه تعريف، به معناي رفتن از وضعيتي به وضعيت ديگر است. در اين دگرگوني نحوه اي از تبديل صورت مي گيرد و نافي هر نوع ايستايي و عدم تحرك است. در بيان اصل تغيير اعم از اينكه تغيير را در ذات ماهيت ـ ياهيولا و جوهر ـ و يا در اعراض مطرح كنيم و يا اينكه شيء را با تغييرات خودش برابر دانسته و تغيير را بُعد آن فرض كنيم، در تمامي فروض فوق ملزم به بيان يك نسبت تبديل مي باشيم كه در اين نسبت، شيء از وضعيت قبل به وضعيت جديد هدايت شده است. انكار تغيير في الجمله به انكار تغاير في الجمله بازگشت مي كند، چرا كه تغيير مستلزم تغاير در توالي است.
۳ / ۱ ـ هماهنگي في الجمله
محور سوم از اصول انكار ناپذير در روند تحليل زير ساخت يك كل متغير «اصل هماهنگي» است. هماهنگي به معناي هم راستا و هم جهت شدن حداقل دو موضوع با موضوع سوم است، اختلافات در هماهنگي به وحدت رسيده و هماهنگ مي شوند و از اين رو انكار هماهنگي بين عوامل يك كل متغير به انكار وحدت كل منتهي شده و مبدأ انفصال و انكار تغيير في الجمله است.
@monir_ol_din
#فلسفه_نظام_ولایت_3
#استاد_میرباقری
🔸#مسائل_اغماض_ناپذیر
۲ ـ مسائل اغماض ناپذير
پس از پژوهشهاي فراوان پيرامون ضرورت و ماهيت اين اصول انكارناپذير در فلسفه شدن، سه موضوع «وحدت و كثرت و نسبت بين آنها»، «زمان و مكان و نسبت بين آنها» و «اختيار و آگاهي و نسبت بين آنها» به عنوان مسائل ضروري در فلسفه شدن، تشخيص داده شد. اهميت بررسي «نسبت» در موضوعات فوق بدين دليل است كه بر اساس فلسفه نظام ولايت هيچ يك از اين موضوعات اعتباري نبوده و نيز متباين و منفصل از يكديگر نمي باشند.
۱ / ۲ ـ وحدت و كثرت و نسبت بين آن دو
آنچه در يك نظام در حال تغيير و تكامل به وقوع مي پيوندد، هماهنگي بين كثرات حول محور واحد است، لذا در يك نظام، وجود وحدت و كثرت ضروري است. چنانچه كثرت، مطلق فرض شود به تباين محض منتهي شده و نظام، تحقق پيدا نمي كند؛ در فرض اطلاق وحدت نيز بساطت محض پديد آمده و تكامل و تغيير نظام تفسير پذير نيست. بر اين اساس در هر نظام، وحدت و كثرت و مهمتر از آن دو نسبت بين آنها حقيقي است. به عبارت ديگر جهت دستيابي به چگونگي تحليل يا ساخت يك كل متغير، تنها تكيه به كثرت يا وحدت كافي نيست؛ بلكه در يك كل متغير توجه اساسي به نظام شكل گيري آن كل، معطوف است كه آن هم تنها در سايه توجه و تحليل صحيح از «نسبت بين وحدت و كثرت» تحقق مي يابد.
توجه به مفهوم «نسبت»، از جمله اختلافهاي اساسي فلسفه شدن اسلامي با ديگر فلسفه ها در تفسير تعيّن يك كل متغير است؛ زيرا اين فلسفه، «نسبت بين وحدت و كثرت» را عامل اصلي تعين مي داند، بر خلاف فلسفه اصالت ماهيت كه قائل به تعيّنات ماهوي است و منجر به پذيرش اعتباري شدن نسبت و وحدت امور مي گردد، در نتيجه نسبت بين امور را نيز اعتباري و غير حقيقي تلقي مي كند. همچنين فلسفه اصالت وجود، وجود را مساوق وحدت، كثرت را از شئون وحدت مي داند. اين امر منجر به پذيرش اعتباري شدن كثرت ودر نهايت اعتباري شدن نسبت بين امور مي گردد.
۲ / ۲ ـ زمان و مكان و نسبت بين آن دو
از ديگر مسائل فلسفي در مهندسي توسعه جامعه، بررسي «نسبت بين زمان و مكان» است. در توسعه اجتماعي آنچه كه اساس در «پيش بيني، هدايت و كنترل» تغييرات جامعه است و متغير اصلي آن محسوب مي شود، توجه به «نسبت بين زمان و مكان» در تغييرات است.
در يك نظام در حال تحول، «مكان» مفسّر نسبتهاي ساختاري و «زمان» مفسّر نسبتهاي تبديلي بين اجزاء و عوامل مي باشد. بر اين اساس به منظور مهندسي توسعة اجتماعي بايد نسبتهاي ساختاري و نسبتهاي تبديلي و تناسب بين اين دو به خوبي تحليل گردد. تكيه به تعاريف انتزاعي و منفصل از زمان و مكان نمي تواند پاسخگوي اين مسئله در مهندسي يك كل متغير باشد.
۳ / ۲ ـ اختيار و آگاهي و نسبت بين آن دو
از آنجا كه موضوع اصلي مهندسي اجتماعي، سازماندهي اختيارات انساني است، بدون تحليل روشن از اختيار و نسبت آن با آگاهي، سرپرستي اختيارات و پرورش انسان كارآمد ممكن نيست. از سوي ديگر حفظ روند تكاملي جامعه در گروه رعايت تناسب ميان «قدرت تصميم گيري اجتماعي» با «اطلاعات و آگاهي اجتماعي» است. به عبارت ديگر همانگونه كه در پرورش فرد نمي توان بيش از ظرفيت جسمي، فكري و روحي آن فرد، او را نسبت به مسائل آگاه نمود در مهندسي نظام اجتماعي نيز ملاحظه ارتباط و نسبت بين توان و ظرفيت تصميم گيري جامعه و ميزان اطلاعات، امري لازم است. از همين روز تحليل فلسفي آگاهي و اختيار و نسبت بين آن دو از مسائل ضروري در دستيابي به فلسفه شدن مي باشد.
@monir_ol_din
#فلسفه_نظام_ولایت_4
#استاد_میرباقری
🔸#مراحل_اجتناب_ناپذیر
۳ ـ مراحل اجتناب ناپذير
در قدم بعد تحليل مسائل و موضوعات فوق بر اساس مباني و حدود اوليه، مورد بررسي قرار گرفته است. در ابتدا توجه به اين نكته معطوف گرديد كه براي تحليل صحيح موضوعات، مي بايست از حدّ اوليه اي كمك گرفت كه مفهوم پايه در هماهنگ سازي كلّ تعاريف و احكام يك دستگاه فلسفي مي باشد؛ نظير مفهوم ماهيت و يا وجود كه پايگاه فلسفه اصالت وجود و اصالت ماهيت هستند و همة تعاريف ماهوي و وجودي، بر محور آنها هماهنگ شده و كليّت دستگاه فلسفة اصالت ماهيت و اصالت وجود بر پاية اين مفاهيم اوليه بنا نهاده مي شود. حدود اوليه اي كه موضوع بحث قرار گرفته و با نقد و تكامل آنها، امكان دستيابي به فلسفة نظام ولايت فراهم گرديده عبارتند از: «ربط»، «تعلق» «فاعليت»
✔ اشاره ای به #اصالت_ذات
قبل از پرداختن به سه مرحله فوق، لازم است تا در خصوص «اصالت ذات» كه از انديشه هاي رايج به شمار مي رود اندكي سخن بگوييم.
🔺 در مبناي اصالت ذات، اصل با ذاتي است كه متعين بوده و كيفيت و تعين خاصي را واجد است و تنها به مقومات دروني خود تعريف مي شود، در اين صورت تفسير ارتباط و وحدت ممتنع مي گردد، يعني نمي توان ارتباط بين چنين ذاتي و مبدأ متعال و نيز ارتباط بين مقومات دروني اين ذات و ارتباط اين ذات با ذوات ديگر را تفسير نمود. لذا دستگاه اصالت ماهيت با چنين تنگناهاي جدّي مواجه شده است. براي رفع تنگناها، تلاشهاي جدي انجام گرفته است؛ مثلاً در حل ارتباط بين ماهيت و مبدأ متعالي، در بحث «جعل» به وجود تكيه كرده و وجود را مجعول دانسته اند؛ يا در بحث «ايجاد ارتباط بين ماهيات» از ماهيتهاي ربطي كه از بنيان با تعريف ماهيت سازگاري ندارد، استفاده كرده اند؛ همچنين در ارتباط بين عرض و جوهر، با تكيه بر مفهوم وجود، وجود عرض را نعتي و للغير توصيف كرده اند؛ در ارتباط بين اجزاء درون ماهيت، به مفهوم ابهام و تحصّل، روي آورده اند و در تحليل ارتباط زماني بين ماهيات، مفهوم هيولا را مطرح كرده اند، يعني مفهومي مبهم كه قابليت هيچ گونه تحليلي ندارد.
🔺 توجه به اين تنگناها و ابهام و عدم كفايت پاسخهاي فوق از يك سو و ناسازگاري آنها با مبناي اصالت ماهيت از سوي ديگر مبدأ پيدايش انديشه اصالت وجود در فلسفه اسلامي شده است. بر مبناي اصالت وجود در تفسير ارتباط عرض و جوهر، وجود عرض از مراحل جوهر شناخته شده و در تحليل ارتباط بين نظام مخلوقات، وحدت و كثرت تشكيكي مطرح گرديده و تمامي موجودات از مراحل يك واقعيت محسوب گرديده اند. همچنين ارتباط نظام مخلوقات با مبدأ متعال ـ در بحث عليّت ـ به تشأن تفسير شده است.
🔺 امّا دستگاه اصالت وجود نيز باري تحليل نظام حقيقي و تفسير وحدت و كثرت حقيقي وجود، دچار تنگناهاي جدي است. اشكال اساسي اصالت وجود در اين است كه وجود ـ به تعبير حكماي اصالت وجود ـ خاستگاه وحدت است و هر موجودي از آن حيث كه موجود است، واحد مي باشد و به طور قهري حدّ اوليه اي كه خاستگاه وحدت است، قدرت تفسير از كثرت و نظام، تغييرات و تكامل آن را دارا نيست و بالمأل اختيار و آگاهي انسان را نيز نمي تواند تبيين نمايد. دقيقاً به دليل همين تنگنا است كه دستگاه اصالت وجود در تحليل بسياري از مسائل فلسفي از مباحث ماهوي استفاده مي كند چرا كه حدّ اوليه وجود، قدرت ارائه نظام مفاهيمي را كه بتواند ناظر به وحدت و كثرت حقيقي اشياء باشد، دارا نيست.
@monir_ol_din
#فلسفه_نظام_ولایت_5
#استاد_میرباقری
🔸#مراحل_اجتناب_ناپذیر
۱ / ۳ ـ اصالت ربط
پس از نقد و تنقض دو مبنا اصالت ماهيت و اصالت وجود، حد اوليه ربط مورد بررسي قرار مي گيرد. در اين مبنا ربط بين موضوعات امري حقيقي محسوب شده و هويت اشياء به روابط دروني و بيروني آنها تفسير مي شود و اين امر در صورتي ممكن خواهد بود كه موضوعات متابين به تمام ذات تعريف نگردند. اگر موضوعات متقوم به يكديگر و متقوم به شرايط تعريف گردد، مي توان ربط و همچنين وحدت و كثرت را تحليل كرد. بر اين اساس روابط، مقوم موضوعات هستند و كسب خصوصيت يك شي تنها از ناحيه ذات و درون آن شيء و يا نه از ناحيه شرايط حاكم بر آن نيست بلكه از ناحيه نحوه تأثير و تأثر و ارتباط و داد و ستدي است كه اين شيئي باساير اشياء و شرايط حاكم پيدا مي كند و همين جاست كه في الجمله پايگاه «نسبيت» شكل مي گيرد.
🔺 در طراحي مهندسي نظام اجتماعي به عنوان يك كل متغير، تحليل ارتباطات اجتماعي با يكديگر و شناسائي متغيرهاي درونزا و برونزا ضروري است و توجه به ارتباط در مجموعه، پيش شرط لازم در بررسي اين مهم مي باشد.
🔺 اما با اين همه، جهت دستيابي به «شدن اسلامي» تنها توجه به مسئله ربط و اصالت دادن به آن، در ايجاد و كنترل يك كل متغير كافي نيست؛ يعني اصالت ربط به تنهائي نمي تواند از حركت و تكامل توصيفي منطقي ارائه نمايد، زيرا تفسير روشني از «چيستي ربط» ارايه نمي كند. اين ابهام فلسفي در تفسير كلية ارتباطات زماني و مكاني تأثير مي گذارد به گونه اي كه در نهايت، چرايي پيدايش حركت را بيان نمي دارد.
@monir_ol_din
#فلسفه_نظام_ولایت_6
#استاد_میرباقری
🔸#مراحل_اجتناب_ناپذیر
۲ / ۳ ـ اصالت تعلق
با توجه به ناتواني اصالت ربط در «توصيف شدن» بايد حقيقت ربط را مورد دقت قرار داد، در اين مرحله «تعلق» در تعريف ربط، اصل قرار گرفته است. «تعلق» به معناي جاذبه، كشش و ميل است و بيانگر حقيقتي است كه عامل پيوستگي و ارتباط بين موضوعات در يك نظام كل و متغير مي باشد. با ورود به اين مرحله، علاوه بر اصل شدن تعلق در تعريف ربط، «هدف داري نظام» نيز مطرح مي شود؛ زيرا تعلق؛ جاذبة غائي است كه كثرت نظام را به وحدت مي رساند و مبدأ تحليل «نسبت» در مجموعه است. بر اين اساس نظام موضوعات، نظام تعلقات غائي است كه روابط ساختاري آنها تعيّنات تعلق و جاذبه غائي است. بدين ترتيب روابط مكاني به تبع زمان تفسير مي شود.
🔺 اگر چه اصالت تعلق بعضي از اشكالات مبناي اصالت ربط را مرتفع كرده است؛ ولي اين حد اوليه نيز از تفسير صحيح حركت ناتوان است. چنانچه تعلق به تنهايي مبناي تفسير اشياء قرارگيرد، اشياء به مرتبة خاص يا متعين از جاذبه تعريف مي شوند و هر گونه تعين ذاتي ـ حتي تعين جاذبه اي ـ برابر با فعليت خاص و آبي از پذيرش تغيير است.
@monir_ol_din