#تجربه_من
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#عقیم_سازی
#وازکتومی
تجربه ی ۲۸۸ رو که خوندم مصمم شدم که منم تجربم رو بگم براتون.
من ۱۶ ساله بودم که ازدواج کردم و بلافاصله به فضل خدا باردار شدم. پسر اولم که به دنیا اومد یه خاطر حرف دیگران که میگفتن: حالا که این اومد، ولی مواظب باش که حالا حالاها حامله نشی. خیلی مراقب بودم. تا جایی که متاسفانه تمام راههای جلوگیری رو انجام دادم از آ یو دی گرفته تا تزریق آمپول سه ماهه و ... که الحمدلله هیچ کدومش بهم نساخت ولی کلی دردسر برام درست کرد. آخریش آ یو دی بود که بعد از شش ماه زجر کشیدن، تصمیم گرفتم به حرف مادرم و دیگران اهمیت ندم و با اشتیاق حامله بشم.
الحمدلله شوهرم کلا این قضیه رو به خودم سپرده بودن. خلاصه پسر دومم با فاصله ی پنج سال از اولی، به جمعمون اضافه شد و من شاد و غرق در لذت مادری بودم. چقدر لذت بخش بود دیدن برادری داداش بزرگه برای برادر کوچولوش.
سرخوش از این نعمتها بودم که فهمیدم حامله ام و سومی هم پسره با فاصله سه سال.... خدا منو ببخشه ... ناشکری میکردم و جاهل بودم. نمیفهمیدم خدایی که داره با وجود بیماری دیابت و صرع همسرم به من گل پسرای سالم عطا میکنه، خودش کفایتمون هم میکنه...
سرتونو درد نیارم، هنوز زایمان نکرده بودم که شوهرمو راضی کردم به وازکتومی.... (روم سیاه) ایشونم مثل من دروغهای مرکز بهداشت رو باور کردن ( استفتائاتی که از مراجع داشتن و اینکه بدون جراحی و لمس و ...)
پسر سومم که چهار ساله شد، خیلی عذاب وجدان گرفتم. همسرم میگفت یعنی ما دیگه تو خونه بچه کوچیک نداشته باشیم؟؟؟ مگه میشه؟!
منم غصه میخوردم و البته ته دلم امید داشتم. یواش یواش پرس و جو رو شروع کردم از دوستان و ... تا اینکه یه روز تماس گرفتم با مرکز ناباروری و یه نوبت ویزیت بهمون دادن. حالا دیگه کارم شده بود اشک و التماس به خالق مهربون، که خدایا حالا که شوهرمو راضی کردم ناامیدمون نکن. چه حالی بودیم... سعی میکردم یه جایی بشینم که کسی ازم نپرسه که برای چی اومدم مرکز و ... چی باید میگفتم به کسی که برای بچه اول اومده مرکز ناباروری و شاید حتی چند مرحله هم پیش رفته و هنوز حامله نشده، باید میگفتم که چه بلایی سر خودم آوردم و بعد از سه تا بچه، اومدم برای چهارمی درمان کنم !؟
الحمد لله دکتر گفت که جراحی میکنیم و انشاالله جواب میده. بعد از چهار ساعت بیهوشی و سه میلیون هزینه حالا منتظر نتیجه بودیم. بالاخره بعد از دوازده مااااااه فهمیدم که حامله ام. الله اکبر ... اشکم بند نمی اومد. باورم نمیشد.. چند دقیقه میخندیدم و چند دقیقه گریه میکردم...
چهارمی هم پسر شد، ولی اینبار فقط شکر خدا میکردم. همه زنگ میزدن که بهم روحیه بدن، ولی میدیدن که من بهشون روحیه میدادم و میگفتم: اون خدای مهربونی که از مادر هم به من مهربونتره خودش میدونه برای من چی بهتره...
بین سومی و چهارمیم شش سال فاصله سنی شد ولی خدا میدونه که چه نشاطی و چه رحمتی اومد تو خونه مون.
پسر سومم میگفت منم داداش بزرگ شدم. اولی که نوجوون بود میگفت: مامان ما قبلا که این بچه رو نداشتیم، چیکار میکردیم؟؟؟ یعنی چقد جاش خالی بود!!
حالا که پسر اولم شانزده سالشه و چهارمیم دو ونیم ساله هست، من یکساله که منتظر پنجمی هستم و به لطف خدا یقین دارم...
محتاج دعاتونم مادرای جهادگر...
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۴۷۸
#آداب_قبل_بارداری
#فرزندآوری
#تغذیه_مناسب
من ۲۸ سالمه و سه ساله که ازدواج کردم. تقریبا دو سالی بود که دنبال چکاب و اقدامات اولیه فرزندآوری شدم، چون نسل ما دوست داره بهترین اتفاقات تو بهترین زمان مثلا بیفته
کلی تحقیقات کردم که کی نطفه بسته بشه 🤦♀ متوجه شدم به توصیه پیامبر بهار خوبه 😁
خلاصه شش ماه منتظر نشستم که بهار بیاد😔 خونده بودم که نطفه ی پاییز هم خوب نیست و رشد خوبی نداره و ممکنه سقط بشه، خیلی حساس بودم🙄
خلاصه بهار رسید، کرونا هم جلوتر از بهار😄
کرونا خیلی ناشناخته بود تا چند ماه و ما واقعا میترسیدیم جواب قطعی هم دکترا نمیدادن 🤦♀😢
انقدر اول و آخر ماه و قمر درعقرب و... رو رعایت میکردم همش آزاد سازی تخمک من میوفتاد زمان قمردرعقرب😭😄
خلاصه رفتم طب سنتی پیش یه خانم متبحر گفت تو که اهل مراعاتی پس این پاییزم صبر کن از زمستون شروع کنی🤷♀😄😭
زمستون و پاییز ۹۹ هم کلا قمر در عقرب بودم 😭 گاهی آمپولایی که دکتر میداد میدیدم که خب تاثیر نداره اگه بزنم منکه اقدامی نخواهم داشت😔 اینطوری تقریبا یک سال و نیم پوچ گذشت😔 خلاصه انقدر مطالعه میکردم وقتی به دفتر مراجع زنگ میزدم در رابطه با این روزا من بیشتر از کارشناسا میدونستم...
بعد از مدتی تونستم با یکی از کارشناسای دفتر آقا توی تهران صحبت کنم، گفتم من الان تحت نظر دکترم و باید آمپول بزنم، این منع روزای اول و آخر ماه و قمردرعقرب و... رو چه کنم؟ گفتن بجز احادیث خود پیامبر بقیه رو خط بزن، بعدشم الان اولویت زندگی شما فرزندآوریه، صدقه، ایة الکرسی و معوذتین بخونید و تمام...
دیگه حساسیتم خیلی کمتر شد، دوسه باری با اینکه هیچ مشکلی نداشتیم آمپول آزادسازی تخمک هم تزریق کردم با اینکه هربار چندتا آزاد میشد باردار نشدم😔
تمام رفت و آمد م پیش دکترم بدون اطلاع مامانم بود و هر وقت متوجه میشد میگفتم برای چکاب میرم 😔 یک و نیم سال بود که دلمون بچه میخواست ولی هر چیزی مانع بود 😭
خلاصه که مادرم منتظر نوه بود و نگران ما حساس شد و ترسید از دکتر رفتنام...
یه بار همراهم پیش طب سنتی رفته بودیم، مادرم حس خوبی نداشت به اونجا و تهدیدم کرد که حق نداری بدون اجاره من جایی بری یا قرصی چیزی بخوری😄
مادربزرگ مادرم طبیب سنتی شهرستانشون بود زمان قدیم، مادرم یه چیزایی از علمشون به ارث برده بود☺️ بهم زنگ زد گفت این سری اومدی برنامه ریزی کن دوسه روز خونه ما بمونی😳
رفتم منزل مادرم، تدابیری اندیشیده بود که انجام دادم. بعد از مدتی واقعا تاثیراتشو متوجه میشدم.
چله زیارت عاشورا رو هم شروع کرده بودم تا اربعین... و بعدش ادامه دادم تا چندوقت، یه روزایی انفاق میکردم و حس خیلی خوبی داشتم، ایة الله بهجت فرموده بودن هر وقت گرفتار میشید استغفار کنید...بعد هر نمازم انجام میدادم.
دو ماه بود دارو دکتر و آمپولاشو کنار گذاشتم و فقط دستور مادرم رو انجام میدادم، روغن گرم هم خریده بودم روزانه سه بار روی شکمم رو روغن مالی میکردم، رحم من خیلی سرد بود ولی با اینکارا متوجه میشدم گرم شده یا معتدله 🤗
ماه دوم نزدیک به شهادت امام رضا (ع) یهوو گریه کردم که مشهد بریم همسرم دلش سوخت و امام رضا طلبیده بود.
داخل اتوبوس نشستیم که راهی بشیم که دل دردایی یهو می اومد سراغم که میگفتم الانه که شروع میشه😢
ولی خبری نبود... 🤷♀
مشهد به شدت کمردرد داشتم، کلی پیاده روی میکردیم، به همسرم میگفتم ویلچر بگیر میگفت زشته😄
خیلی دوست داشتم اونجا برم آزمایش یا بی بی چک بزنم، هم تعطیلات زیاد بود و بسته، هم خستگی من، و هم اینکه ما امسال نتونستیم سوئیت یا هتل پیدا کنیم به شدت شلوغ بود🤦♀ ولی خود امام رضا بهمون تو رواق حضرت زهرا (س) جا داد☺️ همه جوره مهمون خود آقا بودیم و این خیلی لذت بخش بود برامون🤗 و احساس میکردم که خبراییه ولی خیلی فکرشو نمیکردم که اگه باردار نبودم، ناراحت نشم 😔
از مشهد که برگشتیم فرداش بی بی چک زدم در عین ناباوری دیدم دوتا خطه😳
رفتم راهنما رو خوندم دیدم درسته مثبته🤗😳
سریع از محل کارم رفتم آزمایشگاه گفتن مثبته😄🙈😍🤩
اصلا باورم نمیشد... خداروشکر
یعنی ما هیچ مشکلی نداشتیم الا تغذیه مناسب😒 من دوسه ماهی بود که روغن و نمک و طبیعی مصرف میکردم، سیب زمینی شاید درماه یک کیلو، ماست دیگه قطعش کردم، هم یبوستمون برطرف شد هم الحمدالله نتیجه گرفتیم ☺️
فقط میخوام بگم هر دکتری ما میریم اصولا همشون میگن چی بخوریم چی نخوریم ولی نادیده میگرفتیم... دوای درد همه ما تغذیه
مناسبه والسلام
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۴۹۴
#فرزندآوری
#جنسیت_فرزند
من سه تا دختر گل دارم و کم و زیاد، تجارب دوستانی که فقط دختر دارن، داشتم.
همسرم الحمدلله پایگاه علمی و اجتماعی ویژه ای دارن و غریب و آشنا زیر لب زمزمه هایی داشتن که ایکاش ...
اوایل بعضی حرفا ناراحتم می کرد اما یه بار خودم با خودم با محوریت خدا جلسه ای گذاشتم😊
و نتیجه اش رو هی با خودم مرور میکردم تا اینکه باورم شد و نگرشم عوض شد و رفته رفته نتیجه این تغییر نگرش رو هم در زندگی خودم هم حتی دیگران، به فضل خدا دیدم.
به نظرم باید نگرش خودمون رو در عمیق ترین لایه های وجودی مون عوض کنیم، بخصوص قبل از بارداری چهارم.
اون چیزی که خدا روزی کرد برای تغییر نگرش من این بود:
۱_خدا نسبت به من از همه مهربونتر و از فضل خودش با من رفتار میکنه پس با خیال راحت چیزی که روزی من کرد رو می پذیرم و در جهت شکر لفظی و عملی اون بنحو احسن تلاش میکنم.
۲_ الگوی خودم رو حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم قرار دادم ایشون برای تولد حضرت زهرا چله نشینی داشتن و بعد از تولد ایشونم با وجود تعصبات جاهلی اون زمان با اقتدار به مقام شکر لفظی و عملی رسیدن چون میدونستن که گهواره تمدن رو زن به دست میگیره و قطعا و حتما خدا منو لایق دونسته که بهم سه تا دسته گل داده اگه تمدن مسیحیت هست، از اقتدار و پاکدامنی حضرت مریم ریشه داره، اگه تمدن اسلام هست باز ریشه در پاکی حضرت آمنه و حتی خانم حلیمه و حضرت زهرا داره، یا تو همین زمانه خودمون اگه سردار سلیمانی هست ریشه در دستان چروک مادری در روستایی در کرمان داره. قطعا تمدن اسلامی امروز و بعد انشاالله تمدن مهدوی هم نیاز به شیر زنان پاکدامن و با اقتدار و خوش فکر داره چرا اون شیرزنان دختران ما نباشن💪🏻
۳_سوره مبارکه کوثر و حدیث شریف «يـا أَحْمَدُ! لَوْلاكَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاكَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُكَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُكُما»؛ اى احمد! اگر تو نبودى، جهان را نمى آفريدم و اگر على نبود، تو را، و اگر فاطمه نبود، من شما دو نفر را نمى آفريدم.
حجت را تمام میکنه اگه کسی اهل تفکر و تعقل باشه.
۴_کسایی که به من در این زمینه حرف یا کنایه ای میزنن سه دسته هستن: یکی اونایی که من و همسرم رو خیلی دوست دارن و به خیال خودشون برای ما بهترین ها رو میخوان و دومین دسته افرادی که خیرخواه ما نیستن و قصد تخریب زندگی ما رو دارن و سه افراد رهگذر تو مهمونیا و پارک و کوچه و ....که به خودشون اجازه میدن تو زندگی همه دخالت کنند.
برای روبرو شدن با این سه دسته هم برای خودم راهکار و حتی جملات کوتاه از پیش تعیین شده آماده کردم.
دسته اول که قطعا از نزدیکان هستن ولی به اندازه خدا به من نزدیک نیستن پس بین دلسوزی اونا و خدا قطعا خدا به من دلسوزتره با نهایت احترام با گاردی از الفاظ پر از مهر و محبت که به بچه هام دارم و حتی وقتی که هنوز به دنیا نیمدن و جملاتی که توش پر از شکر عمیق خداست جلوشون در میام.(ضرب المثلی هست که میگه احترام امامزاده دست متولی اونه)
دسته دوم که خب تکلیفشون مشخصه قصد تخریب روحیه و زندگی منو دارن اتفاقا این دسته افراد شدیدا آدم رو رشد میدن چون باید خیلی خودتو قوی کنی تا جلوشون وایسی باید همش تو خودت و زندگی و بچه هات دنبال نکات مثبت و قوی باشی که تونسته رشک اونا رو به دنبال داشته باشه و همین نقطه قوته.💪🏻
و امان از دسته سوم که خیلی نادانن و تمومی هم ندارن و همه جا هم پیداشون میشه افراد کم خرد و جاهلی که به خودشون اجازه میدن تو زندگی دیگران سرک بکشن و اظهار فضل کنن که متاسفانه عموما هم ظاهر مذهبی دارن چون غیر مذهبیا به هوای افکار فمینیستی از اون طرف بوم افتادن. برای این افراد هم اول از خدا طلب عفو میکنم، بعد هم با یه لبخند ویژه ای بهشون میگم موضوع بچه و جنسیت و اینا خصوصی ترین بخش زندگی یه زنو شوهر، یه رابطه خیلی شخصی و خصوصی هستش و همون موقع واکنش چهره شونو می بینم.🤐
۵_ بجای توجه به حرفهای صدمن یه غاز اطرافیان تمام توجه هم رو به فضل خدا باید بذارم روی تربیت و پرورش دخترانم و حتی برای خودم جریمه گذاشتم که اگه یه موقع از دستم در رفت و نظر دیگران منو تحت تاثیر قرار داد، اون روز باید دوبرابر وقت و توجه و خدمت و بیان الفاظ ویژه به دختران گلم داشته باشم.
به لطف خداوند و به مدد حضرت زهرا سلام الله علیها دخترام خیلی عالی دارن پیش میرن به اندازه ای که هر روز بازتاب رفتار و گفتار شون منو وادار به حمد ویژه نسبت به پروردگار میکنه.
دقیقا الان حس میکنم زندگیم فقط با این سه دسته گل، سه امانت ویژه و خاص خداوندی معنا پیدا میکنه.
۶_ به هوای جنسیت و منیت و هوس های زودگذر نباید بچه آورد. برای فرزند دار شدن فقط و فقط باید قصدمون رضای خدا باشه و بس.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۴۹۴
#فرزندآوری
#جنسیت_فرزند
من سه تا دختر گل دارم و کم و زیاد، تجارب دوستانی که فقط دختر دارن، داشتم.
همسرم الحمدلله پایگاه علمی و اجتماعی ویژه ای دارن و غریب و آشنا زیر لب زمزمه هایی داشتن که ایکاش ...
اوایل بعضی حرفا ناراحتم می کرد اما یه بار خودم با خودم با محوریت خدا جلسه ای گذاشتم😊
و نتیجه اش رو هی با خودم مرور میکردم تا اینکه باورم شد و نگرشم عوض شد و رفته رفته نتیجه این تغییر نگرش رو هم در زندگی خودم هم حتی دیگران، به فضل خدا دیدم.
به نظرم باید نگرش خودمون رو در عمیق ترین لایه های وجودی مون عوض کنیم، بخصوص قبل از بارداری چهارم.
اون چیزی که خدا روزی کرد برای تغییر نگرش من این بود:
۱_خدا نسبت به من از همه مهربونتر و از فضل خودش با من رفتار میکنه پس با خیال راحت چیزی که روزی من کرد رو می پذیرم و در جهت شکر لفظی و عملی اون بنحو احسن تلاش میکنم.
۲_ الگوی خودم رو حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم قرار دادم ایشون برای تولد حضرت زهرا چله نشینی داشتن و بعد از تولد ایشونم با وجود تعصبات جاهلی اون زمان با اقتدار به مقام شکر لفظی و عملی رسیدن چون میدونستن که گهواره تمدن رو زن به دست میگیره و قطعا و حتما خدا منو لایق دونسته که بهم سه تا دسته گل داده اگه تمدن مسیحیت هست، از اقتدار و پاکدامنی حضرت مریم ریشه داره، اگه تمدن اسلام هست باز ریشه در پاکی حضرت آمنه و حتی خانم حلیمه و حضرت زهرا داره، یا تو همین زمانه خودمون اگه سردار سلیمانی هست ریشه در دستان چروک مادری در روستایی در کرمان داره. قطعا تمدن اسلامی امروز و بعد انشاالله تمدن مهدوی هم نیاز به شیر زنان پاکدامن و با اقتدار و خوش فکر داره چرا اون شیرزنان دختران ما نباشن💪🏻
۳_سوره مبارکه کوثر و حدیث شریف «يـا أَحْمَدُ! لَوْلاكَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاكَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُكَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُكُما»؛ اى احمد! اگر تو نبودى، جهان را نمى آفريدم و اگر على نبود، تو را، و اگر فاطمه نبود، من شما دو نفر را نمى آفريدم.
حجت را تمام میکنه اگه کسی اهل تفکر و تعقل باشه.
۴_کسایی که به من در این زمینه حرف یا کنایه ای میزنن سه دسته هستن: یکی اونایی که من و همسرم رو خیلی دوست دارن و به خیال خودشون برای ما بهترین ها رو میخوان و دومین دسته افرادی که خیرخواه ما نیستن و قصد تخریب زندگی ما رو دارن و سه افراد رهگذر تو مهمونیا و پارک و کوچه و ....که به خودشون اجازه میدن تو زندگی همه دخالت کنند.
برای روبرو شدن با این سه دسته هم برای خودم راهکار و حتی جملات کوتاه از پیش تعیین شده آماده کردم.
دسته اول که قطعا از نزدیکان هستن ولی به اندازه خدا به من نزدیک نیستن پس بین دلسوزی اونا و خدا قطعا خدا به من دلسوزتره با نهایت احترام با گاردی از الفاظ پر از مهر و محبت که به بچه هام دارم و حتی وقتی که هنوز به دنیا نیمدن و جملاتی که توش پر از شکر عمیق خداست جلوشون در میام.(ضرب المثلی هست که میگه احترام امامزاده دست متولی اونه)
دسته دوم که خب تکلیفشون مشخصه قصد تخریب روحیه و زندگی منو دارن اتفاقا این دسته افراد شدیدا آدم رو رشد میدن چون باید خیلی خودتو قوی کنی تا جلوشون وایسی باید همش تو خودت و زندگی و بچه هات دنبال نکات مثبت و قوی باشی که تونسته رشک اونا رو به دنبال داشته باشه و همین نقطه قوته.💪🏻
و امان از دسته سوم که خیلی نادانن و تمومی هم ندارن و همه جا هم پیداشون میشه افراد کم خرد و جاهلی که به خودشون اجازه میدن تو زندگی دیگران سرک بکشن و اظهار فضل کنن که متاسفانه عموما هم ظاهر مذهبی دارن چون غیر مذهبیا به هوای افکار فمینیستی از اون طرف بوم افتادن. برای این افراد هم اول از خدا طلب عفو میکنم، بعد هم با یه لبخند ویژه ای بهشون میگم موضوع بچه و جنسیت و اینا خصوصی ترین بخش زندگی یه زنو شوهر، یه رابطه خیلی شخصی و خصوصی هستش و همون موقع واکنش چهره شونو می بینم.🤐
۵_ بجای توجه به حرفهای صدمن یه غاز اطرافیان تمام توجه هم رو به فضل خدا باید بذارم روی تربیت و پرورش دخترانم و حتی برای خودم جریمه گذاشتم که اگه یه موقع از دستم در رفت و نظر دیگران منو تحت تاثیر قرار داد، اون روز باید دوبرابر وقت و توجه و خدمت و بیان الفاظ ویژه به دختران گلم داشته باشم.
به لطف خداوند و به مدد حضرت زهرا سلام الله علیها دخترام خیلی عالی دارن پیش میرن به اندازه ای که هر روز بازتاب رفتار و گفتار شون منو وادار به حمد ویژه نسبت به پروردگار میکنه.
دقیقا الان حس میکنم زندگیم فقط با این سه دسته گل، سه امانت ویژه و خاص خداوندی معنا پیدا میکنه.
۶_ به هوای جنسیت و منیت و هوس های زودگذر نباید بچه آورد. برای فرزند دار شدن فقط و فقط باید قصدمون رضای خدا باشه و بس.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1