#رقص_سماع در #تصوف با هدف تخدیر مغز و سرخوشی انجام می شود مانند مجالس کنسرت موسیقی هوی متال که با ضربات تند موسیقی و حرکات عجیب فیزیکی به بیهوش شدن و خلسه شرکت کنندگان می انجامد و اگر شخص اعتقاد صوفیانه داشته باشد خیال می کند به فنا در خدا رسیده است !! #سماع #نقشبندیه 🌐 @adyan8

#علل_و_عوامل_فرقه_سازی_و_فرقه_گرایی علی محمد باب و #حسینعلی بهاء نماز و روزه را قطع یا محدود می کنند، #کلیسا ستیزان نیز تنها آدابی را می پذیرند که انها را بند دین نکند و کنیسه سوزان اهریمن را به جای خدا معرفی می کنند تا همه ی آنچه به عنوان مذهب است را به بازی بگیرند و مذهبی را #مذهب معرفی می کنند که عین لا مذهبی باشد. بنابراین خلأ معنوی و دینی سبب می شود تا #جهل به دین ایجاد شود و جهل به دین و آئین بی رغبتی به آن را در پی دارد و برای آن که تا همیشه از آن رها شوند اقدام به تاسیس آئین جدید می کند. اما عامل سوم را باید در دستان سیاه استعمار دید، در همه ی ادوار تاریخ فرمانروایان و زورگویان بر یک اصل شیطانی تکیه دارند و آن این که باید مردم را به #انحراف_عقیدتی سرگرم ساخت تا متوجه ضعف دولت نشوند از این رو می بینیم که در تاریخ اسلام نیز معاویه و پس از او خلفای عباسی اساس سیاستشان بر تکثر مذاهب استوار بود تا با بحث و جدل بی فائده نخبگان را به هم مشغول سازند تا آنها راحت تر به عیش و نوش خود برسند در تاریخ معاصر نیز استعمارگر پیر یعنی انگلیس با پرورش وهابیها و تقویت بهائیان همان سیره ی سیاه را دنبال می کنند، آنانی که عقده ی شکست از اسلام همچنان آنها را تحت فشار حیثیتی قرار می دهد با بارور ساختن منحرفان در مقام تهی ساختن جامعه از فرهنگ و اعتقاد به دین هستند، از این رو آبشخور همه ی فرقه های انحرافی از گنداب استعمار است. 👈بابیت، #بهائیت، #وهابیت، #تصوف و غیره و غیره همه و همه با سرمایه گذاری کلان آمریکا و انگلیس حمایت می شوند. لذا می بینیم پس از اندکی فشار از سوی مردم یا دولت، خود را به آغوش استعمار می اندازند. عامل چهارم را باید جهالت و سادگی مردمی دانست که با گرایش به آنان، آنها را در حکومت بر اعتقادات خود تحریک و تهییج می کنند. عامل پنجم عقده ی جنسی است، وقتی به سرگذشت فرقه سازان مراجعه می کنیم می بینم که اغلب آنان از نوعی جنون جنسی رنج می برند و بیشتر آنها ازدواجهای متعدد و ارتباطات نامشروع فراوان داشته اند. در اغلب فرقه های انحرافی تجاوز و سکس به عنوان یک اصل مطرح است و رهبران فرقه ها خود از کثیف ترین #متجاوزان به عنف هستند. گویا فرقه سازان فرقه را محل ارضای جنسی خود می دانند از این رو سکس به عنوان یکی از اصول دین در فرقه ها حاکمیت دارد و البته عامل پنجم در حقیقت معلول عامل نخست یعنی مشکلات روانی است و عامل ششم فضای حاکم بر اجتماع است . 📌 یعنی نارضایتی اجتماعی از وضعیت موجود سبب می شود تا افرادی که مستعد برای خروش هستند با دست و پا کردن چهره ای مذهبی غیر از مذهب حاکم، از خود فردی #کاریزماتیک ساخته افراد را دور خود جمع می کنند و بر اساس افکار خود فرقه را شکل می دهند چنانکه در تشکیل جنبشها و فرقه ها در دوران خلافت عباسی شاهد آن هستیم و نیز فتنه ی بابیت که یکی از عوامل اصلی اوج گیری آن فضای حاکم بر جامعه بود. عامل هفتم نوع تفکر شخصی و شباهت آن با افراد هم عقیده هست. توضیح آن که شخصی دارای تفکر خاص در حوزه ی دین، اجتماع، اقتصاد و یا سیاست می باشد افرادی نیز در جامعه زندگی می کنند که با او همسو هستند. از این رو وی را به عنوان رهبر و خود را زیر مجموعه ی او قرار می دهند و یک فرقه شکل می دهند. 📌 عامل هشتم تاثیرپذیری شخص از اطرافیان است توضیح آن که بیشتر رهبران فرقه یا جریان خاص ممکن است ابتدا تنها یک یا چند عقیده ی متمایز را ابراز کنند اما افراد اطراف او به هر دلیلی از جمله رسیدن به مطامع خود او را تحریک به ابراز عقاید انحرافی بیشتر می کنند و چه بسا از نظر مادی و تبلیغاتی نیز او را حمایت می کنند. واو که در مقابل تملقات نقطه ضعف دارد به این امر واکنش مثبت نشان می دهد و آرام آرام هسته ای به نام فرقه ی خاص شکل می گیرد چنانکه محمد بن عبد الوهاب توسط همفر و علی محمد باب توسط دالکورگی به همین طریق ساخته و فرقه هایشان شکل گرفت. انتشار مطالب فقط با ذکر منبع 👇 بلامانع میباشد. 🌐eitaa.com/joinchat/1524760576C064e1bdcc3 💠شبکه ادیان پنجره ای رو به آگاهی 🌅

📛 در #بیعت با #قطب بمان و هرچه خواهی کن! 🔶 امروزه فرقه #صوفیه به فریب خوردگان این چنین القاء می کنند که بیعت برای آنها مصونیت می آورد و همین که به اقطاب فرقه دست بیعت دادی برای دنیا وآخرتت کافی است. 🔶 به همین راحتی افراد می توانند با جذب شدن به فرقه تصوف سعادت و راحتی دنیا واخرت خود را تضمین می کنند و در دنیا به واسطه دلایل خیالی وخرافی این فرقه به اعمال نامشروع و ناشایسته خود مشغول می شوند. 🔶 در واقع یکی از شاخصه های مهم فرقه تصوف ولایت است وآنها معقتدند هرکس با روسای فرقه بیعت کند مقام ولایت را به خوبی درک کرده و این بیعت برای امام زمان است و روزی که شخص طالب صوفی گری بیعت می کند مصداق آیه " الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی " می شود. 💢 این بیعت به قدری با قداست وارزشمند است که می گویند بیعت و پیوند با تصوف هیچ وقت نمی خشکد و هرگز شکسته نمی شود وتا زمان مرگ هیچ گناه و لغزشی نمی تواند به او ضربه بزند. ⭕️ اگر پیوند ولایت را تا دم مرگ با خود حفظ کند هر گناه جن وانس را مرتکب شود از بین می رود و هیچ اثر سوئی بر شخص ندارد زیرا این پیوند همان حب علی علیه السلام است که ضرر به انسان نمی رساند. ✅ اما بدون بیعت اگرتمام عمر خویش به نماز و روزه وحتی ریاضت سپری کند هیچ فایده ای برای او ندارد. ❌ متأسفانه اتاق فکراین فرقه مکار به ظاهر مسلمان ، از مقام و شخصیت ائمه اطهار کمال سوء استفاده را به جا آورده اند و سعی می‌کنند با استفاده از تعالیم و آموزهای ناب اسلامی ، افراد ساده و بی اطلاع را با روش های خاص به سوی فرقه جذب میکنند و زمینه گمراهی ابدی مریدان خود را فراهم می‌کنند. منبع:رهپویان📚 #نقد_فرقه #تصوف #تحلیل 🌐 @adyan8

#سیمرغ در ادبیات #تصوف نماد همه خدایی و وحدت وجود و رسیدن از کثرت به وحدت است و ما امروزه می بینیم که تمام جایزه ها و و لوح های تقدیر و نمادهای عالی کشور همین سیمرغ است ! داستان سیمرغ : عطار نیشابوری در کتاب منطق الطیر ، جهان را به یک باغ تشبیه می کند که در این باغ تعدادی پرنده یا به تعبیر عطار، مرغ زندگی می کنند. مرغ، نماد انسان است. مرغ ها می دانند که یک سلطان دارند اما نمی دانند که سلطانشان چه کسیست و مکان سلطانشان کجاست. پرنده ای به نام هدهد پیدا می شود که نماد انسان کامل یا قطب و مرشد در تصوف است. او می گوید من می دانم سلطان شما چه کسی است. سلطان شما سیمرغ است، مکانش هم بالای کوه قاف است و مسیر رسیدن به او را نیز می دانم با من بیایید تا شما را نزد او ببرم. مرغ ها(سالکین راه طریقت) خوشحال می شوند و همراه هدهد (انسان کامل) به سمت کوه قاف حرکت می کنند و در این مسیر، هفت مرحله را طی می کنند ولی در هر مرحله ای، تعدادی از مرغ ها از ادامه طریق باز می مانند و نمی توانند خودشان را به مرتبه بالاتر ببرند. تا زمانی که هدهد، پرنده ها را به مرحله هفتم و به بالا ی کوه قاف می رساند. در نهایت از هزاران مرغ فقط سی عدد مرغ موفق می شوند بالای کوه قاف برسند. به تعبیر عطار، آنها حقیقت واحد متشخصی به نام سلطان یا همان سیمرغ را نمی بینند، بلکه زمانی که در آینه وجود نظر می کنند، خودشان را می بینند و می فهمند که سیمرغ (خدا) همان سی مرغی می باشند که به بالای کوه رسیده اند. بنابراین سی مرغ، همان تکه های بزرگ خدا می باشد که اگر جمع شوند سیمرغ را تشکیل می دهند. #نقد_تصوف 🌐 @adyan8