eitaa logo
ندای مُنْتَظَر
1.3هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
5.2هزار ویدیو
119 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم أَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَالتَّقْوى كجاست آنكه پيشوا و صدرنشين آفريدگان و اهل نيكوكارى و تقوى است یا مهدی ادرکنی عجل علی ظهورک ↔️ کپی صلواتی ☑️ ارتباط با ادمین @Montazar59
مشاهده در ایتا
دانلود
معجزه باقيه پيغمبر اكرم صلّى الله عليه و آله و سلّم است، و اين كتاب مختصر داراى تمام است و به چهار قسمت منقسم مى‏ شود: 1️⃣ 2️⃣ 3️⃣ 4️⃣ 📗 مطلع انوار، علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی، ج ١٢ ص ٢۵٣ 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
💠 حاج‌اسماعیل دولابی: 🔹 به تربت علیه‌السلام زیاد سجده‌کردن، را عوض می‌کند. 📖 مصباح‌الهدی، صفحه ۲۷۳ 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
🔘 خلق نیکوی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) 🔳 آیت الله ناصری (ره): ▫️ خداوند، چند چیز را در قرآن عظیم شمرده است. خدایی که خود عظیم است، اگر چیزی را عظیم بشمارد، عظمت آن فوق العاده است. یکی از مواردی که خداوند عظیم، آن را عظیم شمرده خُلق عظیم نبی اکرم است. در قرآن فرمود: 📜 اِنَّکَ لَعَلَی‌ٰ خُلُقٍ عَظیم. (سوره قلم، آیه چهار: و یقیناً تو بر بلندای سجایای اخلاقی عظیمی قرار داری.) ❇️ زمانی که نبی اکرم به مدینه آمدند و اسلام رونقی گرفت، روستای دور افتاده‌ای بود که حدود هزار نفر جمعیت داشت. یک نفر از اشرار این منطقه بود که بسیار بد و خونریز بود. آن شرور دید که اهل این منطقه، خیلی ناراحتند. پرسید: 🔹 چه شده است؟ چرا این‌قدر ناراحتید؟ ▫️ گفتند: 🔸 یک نفر به مدینه آمده و ادعای پیغمبری ‌می‌کند و همه خدایان ما را زیر سؤال برده و منکر شده است. ما از این ناراحتیم که تمام خدایان ما را کنار زده است و دین تازه ای آورده و ‌می‌گوید: 🔶 خدا یکی است. ▫️ گفت: 🔹 شما چه ‌می‌خواهید؟ ▫️ گفتند: 🔸 اگر بتوانی خون این شخص را بریزی و او را بکشی، آنچه دلت بخواهد، به تو می‌دهیم. ▫️ گفت: 🔹 فردا سر او را برای شما می‌آورم. ▫️ آن شرور، حرکت کرد و بعد از ظهر مدینه رسید. نماز پیغمبر در مدینه تمام شده بود و عرب‌ها به منزل خود رفته بودند. حضرت هم داشتند، به منزل ‌می‌رفتند. عرب شرور به پیغمبر رسید؛ در حالی که آن حضرت را نمی‌شناخت؛ لذا از خود پیغمبر پرسید: 🔹 این محمد که می‌گویند، کجاست؟ ▫️ حضرت فرمودند: 🔸 او را چه کار داری؟ ▫️ عرض کرد: 🔹 من از فلان منطقه هستم و شنیده‌ام ادعای پیغمبری کرده و منکر خدایان ما شده است. آمده ام سر او را برای خویشانم سوغات ببرم. ▫️ فرمودند: 🔸 الآن بعد از ظهر است و هوا گرم. شما هم تازه رسیده‌ای و خسته هستی. غذا هم که نخورده‌ای. بیا برویم منزلِ ما استراحت بکن، غذایت را بخور، خوابت را برو. سر حال که شدی، من دست محمد را در دستت می‌گذارم. ✨ حضرت او را به منزل آوردند و عبای خود را پهن کردند و گفتند: 🔸 روی آن بنشین. ▫️ آن عرب غذایش را خورد و مشغول استراحت شد. ☀️ کم کم آفتاب او را گرفت. حضرت، مقابل آفتاب ایستادند و با بدن مبارکشان، روی صورت این عرب، سایه انداختند، تا آفتاب به او نتابد. ⏳ خواب آن عرب طول کشید و پیغمبر عرق کردند. عرق‌های پیغمبر، روی صورت این جوان چکید و بیدار شد. دید که این آقا بالا سر او نشسته و از شدت گرمای آفتاب صورت او از عرق خیس شده است. بلند شد و گفت: 🔹 آقا! چرا این طور کردی؟ چرا من را شرمنده کردی؟ خدمتی به من کردی که احدی نکرده است. ▫️ و عذر خواهی کرد. حضرت فرمودند: 🔸 دیدم خسته‌ای و خواب هستی. نخواستم بیدارت کنم و بگویم آفتاب تو را گرفته است. بالای سر تو نشستم که آفتاب تو را اذیت نکند. ▫️ آن عرب بلند شد و گفت: 🔹 وعده کردی که دست محمد را در دستم بگذاری. برویم محمد را پیدا کن و دست او را به دست من بده. 🤝 حضرت دستشان را آوردند جلو و فرمودند: 🔸 بگیر. ▫️ جوان نگاهی نکرد و گفت: 🔹 چه را بگیرم؟ ▫️ گفت: 🔸 دست من را. من محمدم. ▫️ این جوان به حضرت نگاهی کرد و با خودش گفت: 🔹 عجب! این زندگی و این اخلاق او است؟! ❇️ شهادتین را جاری کرد و به حضرت ایمان آورد و گفت: 🔹 من ‌می‌روم همه مردم شهرمان را مسلمان می‌کنم. 💡 حضرت، همه اعمال و رفتارشان به‌گونه‌ای بوده است که برای ما معلم و الگو باشند. ⬅️ اپلیکیشن آیت الله ناصری صلی الله علیه و آله 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
💠 حقیقت تبرّی، جدایی حقیقی از مسیر باطل است! 🔸یک انسان باید حدود و ثغور را حفظ کند. نباید حالا فرض کنید که اگر یک آدم، آدم ناجنسی است هر چه را که می‌خواهد به او نسبت دهد. دیده‌اید در این مجالس تبرّی که در شب‌های عیدالزهراء تشکیل می‌دهند، شاعر دیگر هر چه از دهانش در می‌آید به این عُمَر می‌گوید! حالا عُمَر یا عثمان و ابوبکر این کار را نکرده‌اند! 🔸یا مثلاً کار خلافی در سرّ انجام داده است انسان بیاید آن را فاش کند! این‌ها صحیح نیست! به‌طور‌ کلّی در مرام یک شیعۀ امیرالمؤمنین اصلاً خوشایند نیست که دهان و زبان خود را به فُحش و سَبّ و حرف‌های رکیک باز کند! 🔸حالا در هر جا می‌گویند: «رُفِعَ القَلَم است!» یا «در شب عیدالزهراء قلم تکلیف برداشته می‌شود!» نه آقاجان! قلم تکلیف هست و سر جایش هست! حالا آمدن و گفتن و خندیدن و شوخی‌کردن خوب است و این‌ها تبرّی است؛ البته برای افراد عوامّ! اما یک سالک باید فکر و ذهن خودش را فراتر از این حرف‌ها ببرد. عمر و ابوبکر کیستند که اصلاً آدم بیاید به آنها فکر کند و نظر کند؟! 🔸آن تبرّی که گفته‌اند: «انسان باید از اعداء محمد و آل‌محمد، تبرّی داشته باشد!» معنایش این نیست که انسان بگوید و بخندد و خوشحالی کند. معنایش این است که قلب خود را از اعتقاد و محبت به آنها پاک کند و راه خود را از راه آنها جدا کند و آن ظلم و ستمی که آنها به حق و حقیقت وارد کرده‌اند، او وارد نکند. 🎙حضرت‌ آیة‌الله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی قدّس‌الله‌سرّه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔈 1423ه.ق؛ جلسه 16. 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
22.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 دل شکستن هنر نمی‌باشد! 🎥 | 🎙 حضرت آیت‌الله سید محمدمحسن حسینی طهرانی قدّس‌الله‌سرّه 📌 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
💠 مبنای رفتار انسان! 📌 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
هدایت شده از کانال حمید کثیری
👈 پزشکیان هم نمودار داد و هم خواند 👈 پزشکیان هم را باخت و هم را و هم را 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
🔘 امام حسین علیه‌السلام به منزلگاه شَراف آمدند و در آن به استراحت پرداختند. هنگام صبح به جوانانشان دستور دادند آب بسیاری برداشتند و از آنجا حرکت کردند. وقتی به منطقه ذوحُسَم رسیدند، لشکریان کوفه نیز رسیدند که هزار نفر به فرماندهی حرّ بن یزید (که بعداً توبه نمود و از شهدای کربلا شد) بودند. 🔹حرّ و سوارانش در گرمای نیم‌روز رسیدند و در مقابل امام حسین علیه‌السلام توقّف کردند. وقتی سیّدالشهداء علیه‌السلام دیدند که لشکر یزید چقدر عطش دارند و تشنه هستند، دستور فرمودند که یارانشان لشکر یزید را سیراب کنند و حتی به اسب‌های آنها آب نوشانیدند. 🔹علیّ بن طحّان مُحارِبی از یاران حرّ در لشکر یزید می‌گوید: وقتی امام حسین علیه السلام عَطَش من و مرکبم را دیدند فرمودند: «راویه را بخوابان.» راویه در ذهن من به معنای مشک بود، از اینرو منظور ایشان را نفهمیدم. بار دیگر فرمودند: «شُتر را بخوابان.» من شتر را خواباندم و سپس فرمودند: «آب بنوش.» وقتی مشغول نوشیدن شدم آب از مشک بیرون می‌ریخت. امام حسین علیه السلام فرمودند: «مشک را بپیچان.» ولی من نمی‌دانستم چگونه این کار را بکنم. ایشان برخاستند و آمدند و مشک را پیچاندند و من آب خوردم و مرکبم را سیراب کردم. ـــــــــــــــــــــ 📚. تاریخ طبری ج ۵ ص ۴۰۰ و ۴۰١ و مقتل مقرم ص ١٨۶ علیه السلام 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
🔘 شهر‌یارا! خاک راه سائلِ این خانه‌ام کن آشنا با خود کن و از خویشتن بیگانه‌ام کن 🔘 تو رئوفِ اهل‌بیتی، من سراپا احتیاجَم گرچه خارَم در گلستانِ وِلا، ریحانه‌ام کن 🔹غروب جانگداز هشتمین درخشش خورشید امامت، شهَنشاهِ اقلیم کرامت، بحرِ موّاج هدایت، حضرت شمس الشّموس، خسروِ اقلیم طوس، علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا علیه‌السلام بر جمیع آستان بوسانِ درگاه ولایتش تسلیت باد. علیه‌السلام 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
🔅بسم الله الرحمن الرحیم🔅 🌺تمام نعمتهای دنیا در برابر خُلُق عظیم رسول خدا، ذرّه ای بیش نیست🌺 ✅ مردی از اميرالمؤمنين عليه السلام درخواست كرد اخلاق پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم را برايش بیان کند. 🔹 فرمود: تو نعمتهای دنيا را بشمار تا من نيز اخلاق آن حضرت را برايت بشمارم، عرض كرد چگونه ممكن است نعمتهای دنيا را احصاء كرد با اين كه خداوند در قرآن می فرمايد: 🔹 «وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللهِ لا تَحْصُوها» اگر نعمتهای خدا را بشماريد نمی توانيد به انتها برسانید (قابل شمارش نیست). 🔹 اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: خداوند تمام نعمتهای دنيا را قليل و كم می داند در اين آيه كه می فرمايد:«قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ» بگو متاع دنيا اندك است و اخلاق پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم را در اين آيه عظيم شمرده و چنانچه می فرمايد:،«و إنَّکَ لَعَلي خُلُقٍ عَظیم» تو بر خلق و خوئي بسيار بزرگ هستی. 🔹 اينك تو چيزی كه قليل است نمی توانی بشماری، من چگونه چيزی كه عظيم و بزرگ است شمارش كنم! ولی همين قدر بدان تمام پيامبران مَظهر يكی از اخلاق پسنديده بودند چون نوبت به آن حضرت رسيد تمام اخلاق پسنديده را جمع كرد از اينرو فرمود:«اِنِّي بُعِثْتُ لِأتَمّمَ مَكارِمَ الْاَخلاقِ» من برانگيخته شدم تا قلّه ها و پایه های بلند اخلاق را تمام كنم. 📚 وقايع الايام، ج٣، ص ٢۵. 🔹من بی زبان چه بيان كنم حسنات خُلق و خصال او 🔹خلُق عظيم بيان كند خبر صفات محمّدی (فؤاد کرمانی) صلی الله علیه وآله وسلم 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59