eitaa logo
ندای مُنْتَظَر
1.3هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
120 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم أَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَالتَّقْوى كجاست آنكه پيشوا و صدرنشين آفريدگان و اهل نيكوكارى و تقوى است یا مهدی ادرکنی عجل علی ظهورک ↔️ کپی صلواتی ☑️ ارتباط با ادمین @Montazar59
مشاهده در ایتا
دانلود
👌 دعوت به نماز 💟 خیلی ‌ها با فرمانده لشکر کار داشتند؛ ولی نمی ‌توانستند در ساعت مشخصی او را پیدا کنند. مسئولیت او طوری بود که وقت بیکاری نداشت. بیکاری که نه، اصلاً فرصت نبود اگر کسی با او کاری دارد، به ‌راحتی بنشیند و با فرمانده خود صحبت کند. 🌼 فرماندهیِ لشکر کاری سخت و پیچیده بود. از طرفی فرمانده لشکر، فرمانده لشکر اسلام بود و باید به رسم مسلمانی، ارتباطش با زیردستان را تقویت می کرد و در هر فرصتی گامی برای خدمت به آنان برمی داشت. 💟 برای حل این مسئله، ابتکار جالبی از خود نشان داد. نیم ساعت قبل از به می رفت و می ‌نشست؛ این‌گونه هرکس با او کاری داشت می دانست اگر هیچ‌جا دستش به فرمانده لشکر نرسد، نیم ساعت قبل از نماز می ‌تواند او را در مسجد پیدا کند و به ‌آسودگی حرفش را با وی در میان بگذارد. 🌼 این ابتکار سردار ، علاوه‌ بر آنکه قدمی در راه رفع مشکلات و رسیدگی به امور زیردستان محسوب می شد، روشی غیرمستقیم برای جذب دیگران به مسجد بود و باعث می شد توفیق نیز عاید دیگران شود. 📚 قصه عاشقان؛ دعوت به نماز در سیره شهیدان 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
🍃🌷ـ﷽ـ🌷🍃 در عملیات بازی دراز هلیکوپتر های عراقی به صورت مستقیم به سنگر های بچه ها شلیک می کردند و اوضاع وخیمی را ایجاد کرده بودند. در همان وضع یکی از نیروها به سمت محسن وزوایی رفت و با ناراحتی گفت: پس آنهایی که قرار بود ما را پشتیبانی کنند کجایند؟! چرا نمی آیند؟! چرا بچه ها را به کشتن می دهی؟! وزوایی سرش را برگرداند نگاهی به آسمان انداخت و همه را صدا زد... صدایش در فضا پیچید که می گفت : الم تر کیف فعل ربك باصحاب الفیل.... بچه‌ها با او شروع به خواندن کردند، در همین لحظه یکی از هلیکوپتر ها به اشتباه تانک عراقی را به آتش کشید و دو هلیکوپتر دیگر با هم برخورد کردند. 📚منبع: سالنامه ياران ناب ۱۳۹۱ 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
📌 حضرت سیدالشهداء علیه السلام به محمدباقر وعده شهادت دادند 🔹️ قبل از اذان صبح بود. با حالت عجیبی از خواب پرید، با یک لیوان آب بالای سرش رفتم ◇ در حالی که اشک می‌ریخت، گفت: حاجی خواب دیدم! قاصد (علیه السلام) بود. ◇ بهم گفت : آقا سلام رساندند و فرمودند:به زودی به دیدارت خواهم آمد. ◇ یه نامه از طرف آقا به من داد که توش نوشته بود: این روزها زیارت عاشورا را بیشتر بخوانید. ◇ همینجور که داشت حرف میزد گریه می کرد. صورتش شده بود خیس اشک. دیگه تو حال خودش نبود. ◇ زیارت عاشورا ورد زبانش شده بود و چند شب بعد هم شهید شد. ◇ امام حسین(علیه السلام) به عهد خود وفا کردند و محمد باقر را میهمان سفره خود کردند. محمدباقر مؤمنی راد تولد: ۱۳۴۴ همدان شهادت: فروردین ۱۳۶۵ عملیات والفجر ۸ فاو مزار مطهر: گلزار شهدای همدان راوی: حاج علی سیفی کتاب: یک جرعه آفتاب 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
💔 🦋 اولین شهید ایرانی در شهید «رسول حیدری» با نام «مجید منتظری» یکی از چهار شهید ایرانی در بوسنی است که در میانه جنگ بوسنی به عنوان دیپلمات جمهوری اسلامی ایران به شهری در بوسنی مرکزی رفت. او در طول دوران دفاع مقدس مجموعاً ۶۵ بار حضور در جبهه را تجربه کرد که عمدتاً به‌عنوان نیروی اطلاعات بار‌ها به شمال عراق و تا عمق خاک این کشور نفوذ کرد و گاهی برای شناسایی تا مرز سوریه نیز پیش رفت. پس از جنگ تحمیلی وارد دانشگاه امام حسین (علیه‌السلام) شد و در رشته علوم سیاسی تحصیل کرد. با شروع جنگ بوسنی به این کشور رفت و خیلی زود توانست در بین نیرو‌های بوسنی جا بیافتد. حیدری سرانجام در سال ۱۳۷۲ همزمان با روز عید در شهر ویسوکو در کمین نیرو‌های کروات گرفتار شد و به همراه دوست و همرزم بوسنیایی‌اش به شهادت رسید. 🦋 رسول حیدری سالروز شهادت، شهید دیپلمات 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وزیر شهید حسین امیرعبداللهیان: اسم من رو قدرت الله انتخاب کرده بودند اما چون شب میلاد امام حسین(عليه‌السلام) به دنیا آمدم حسین انتخاب کردن حسین _امیرعبداللهیان 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59