☫ ﷽. ☫
🔴آسیب شناسی مهدویت
◀️ قسمت چهارم
🔶ملاقات در دوران غیبت کبری در حال بیداری و اون که امام زمان رو هم در این دیدار بشناسی و همچین ملاقاتی ممکن هست یا نه؟ مرکز تخصصی مهدویت نظرش اینه که ملاقات امام زمان امکان دارد.
🔶از ادلهاش میخوام سریع رد بشم نمیخوام وایستم.
◀️یک دلیل اینه که امام زمان جسم معمولی است، جسم معمولی قابل روئیته؛ از اینا رد میشم چون وقت نیست قرار هم نبود اینارو اینقدر تفصیلی بگم.
◀️بهترین دلیل برای امکان چیزی وقوعشه. از کجا میگین ملاقات امکان داره؟ چون ملاقاتهای حتمی تا حالا انجام گرفته.
🔶توجه: هر کسی از راه برسه بگه ما قبول نمیکنیمها، تشرفات، ملاقاتهایی که یا متواتره یا حداقل سند خوب داره یا همراه با وقوع کرامته ، کرامتی رخ داده که ما میدونیم امام زمان بوده.
🔶خلاصهاش؛ ملاقاتهای مستند و معتبری داریم که ثابت میکنه ملاقات امکان داره. کتابهایی هم تو این باب داریم که ازش میگذرم.
❓❓آیا همه قبول کردن؟ عدهای اشکال گرفتن. مهمترین اشکالی که گرفتن حداقل یکیش رو براتون بگم.👇
🔶توقیع امام زمان به نائب چهارم؛ حضرت فرمودند: بدونید عدهای میان که ادعای مشاهده میکنن، هر کسی ادعای مشاهده کرد قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی« فَهُوَ كَذَّابٌ مُفْتَر[۱]» ادعای مشاهده کرد دروغگو است.
🔴اشکال: شما نگفتید ملاقات امکان داره؟ تو این نامه امام زمان فرمودند: هر کسی ادعای ملاقات کرد دروغگو است. این رو چطور جواب میدین؟
🔶منظور ادعای مشاهده این نیست که هر کس گفت: من آقا رو دیدم دروغگو هست.
🔶میگن سیاق حدیث، سیاق یعنی: قرائن در کلام به یک معنا. یعنی حرف یک نفر میخوای بفهمی یک تکهاش رو برش نزن، قبل و بعدش رو هم ببین.
❓❓این نامه کی به دست نائب رسید؟ وقتی نائب میخواست از دنیا بره. دقت بکنین امام زمان غائب شده، شیعیانی که خبر دارن همه هم نه! چیکار کنیم؟ میگفت: ما که آقا رو نمیبینیم اون جور که امامهای قبلی رو میدیدیم. میگفتم: غصه نخورید نائب اول آقا رو میبینه و خبر میاره.
🔶آقا رو میبینه یعنی این نائبه، نائب اول میخواست از دنیا بره شیعیان دورش جمع شدن گفتن: تو از دنیا بری چیکار کنیم؟ گفت: غصه نخورید، پسرم نائب دوم او آقا رو میبینه.
میبینه یعنی چی: یعنی اون نائبه.
🔶نائب دوم میخواست از دنیا بره دورش جمع شدن گفتن: بعد از تو؟ گفت: بعد از من حسین بن روح نوبختی- نائب سوم اصالتا ایرانیه- ایشون آقا رو میبینه خبر میاره.
🔶ایشون میخواست از دنیا بره دورش جمع شدن گفت: بعد از من فلانی میبینه.میبینه یعنی چی؟ یعنی نائبه.
🔶نائب چهارم که میخواست از دنیا بره امام زمان نامه نوشتند فرمودند: دیگه بعد از تو قرار نیست کسی ببینه یعنی قرار نیست دیگه نائب خاص داشته باشم.نائب عام که علما هستند داریم. منظور از مشاهده در این حدیث چیه؟ نیابت خاصه.
♦️نکته اول: ما گفتیم دیدار امکان دارد، اما یادتون باشد این دیدارهایی که انجام گرفته اکثرش یا حال اضطراره یا مصلحت خاصه. منظورمون اینه که دیدارها عمومی نیست. هر کسی ادعای ملاقات کرد ما قبول نمیکنیم.
🔶آقایون خانمها! ما میگیم ملاقات امکان داره اما نمیگیم همه میتونن آقا رو ببینن؛ فرق هست بین این دوتا. ما میگیم راه ملاقات بسته نیست، این بدین معنا نیست که همه تو این جاده میتونن برن. ملاقات همگانی نیست؛ هر کسی ادعا بکنه ما قبول نمیکنیم.
🔶اکثر دیدارها
◀️🔺یا اضطراره؛ کتابها رو بخونین به این میرسین. میگه: تو بیابون گیر کردم تو مسیر مکه تو برف و بوران، مرگم به چشمم دیدم مضطر شدم.
🔺زیر باد کولر نبودم؛ زیر باد کولر، دعای توسل، کولر گازی روشن یابن الحسن بیاین اینجا!!!نه بابا این توقع رو نداشته باشین. دیدارها یا اضطراره یا مصلحت خاص.
◀️🔺مصلحت خاص مثلا داستان شیخ مفید. تلویزیون فیلمش رو هم نشون داد. اومدن پیش شیخ مفید مرجع تقلید زمان خودش. یگانه دوران؛واقعا یگانه دوران.
گفتند: جناب شیخ خانم شیعه از دنیا رفته باردار بوده. ماه نهم اما بچه هنوز به دنیا نیامده،مامانه مرده.اون زمان امکانات امروز نبوده که!چیکار کنیم؟ مرجع تقلید با سواد،علم خیلی داره اما معصوم نیست.ادله رو بررسی کرد فتوا داد گفت: خانمه رو با بچه دفنش بکنین. بچه که به دنیا نیومده.
🔺مدتی گذشت نمیدونم چند وقت اومدن پیش شیخ مفید یه بچه هم با خودشون آوردن.
– شیخ ما رو میشناسی؟
– نه.
– این بچه رو میشناسی؟
– نه.
– گفتن ما همونهایی هستیم که اومدیم پیش شما یه خانومی...
– ها ها یادم اومد،خانمه رو دفنش کردید آره.
– این همون بچه است،ما که داشتیم میرفتیم یه نفر اومد گفت:نظر این نیست،نظر عوض شده،پهلوی چپ خانم و بشکافید بچه رو در بیارید بعد خانمه رو دفن کنید.
شیخ مفید این همون بچه که با اصلاح فتوا زنده موند.
✍استاد علمداری
#آسیب_شناسی_مهدویت
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
☫ ﷽. ☫
🍀 #نزدیکی_ظهور
🔵ظهور آن قدر امر مهم و حساس و مورد علاقه و مورد توجه مداوم یک مومن و منتظره که: "یرونه بعیدا و نراه قریبا"
🔵دیگران ممکنه اون رو دور ببینند اما ما اون رو نزدیک میبینیم.
🔵از نظر روحی همه باید فرج رو نزدیک ببینن و خودشون رو در آستانه فرج حس بکنن.
🔵حرف امروز بنده نباید موثر باشه در اینکه کسی ظهور رو نزدیک حس بکنه ؛ بر اساس اون چیزی که به ما یاد دادن ما بر اثر علاقه مون و ایمانمون باید ظهور رو نزدیک حس بکنیم.
🔵اما جدای از این مقدمه که نزدیک بودن ظهور رو همه باید از روی حس قوی خودشون به دلایل روانی در خودشون داشته باشن ،سه نوع دلیل برای نزدیک بودن ظهور وجود داره که یکی از دیگری مهمتر هست.
🔵1⃣نوع اول از دلایل نزدیک بودن ظهور آقا امام زمان (عجل الله فرجه) دلایل #شهودی ست.
❓❓دلایل شهودی یعنی چی؟
🔵اولیا خدا از چه طریقی، نمیدونم ولی اونا خیلی چیزها رو میتونن بفهمن ؛ میفهمن و خبرش رو میدن به بعضی از اطرافیانشون ، و معمولا هم زیاد ابهامش رو باز نمیکنن.
❓❓آیا از این جور اخبار استفاده میشه که ظهور نزدیکه ؟
⬅️بله به شدت!
🔵من فقط اشاره ای و مقدمتا یکی دو خبر رو میگم و به چند اشاره دیگر میپردازم .
🔵فرزند مرحوم شاه آبادی که استاد عرفان حضرت امام بود ،(خیابون جمهوری اسلامی فعلی ،اسمش خیابون شاه آبادی بود)
ایشون امام جماعت و روحانی بودند در این منطقه که به اسم این خیابون مشهور شد و همین اسم رو ایشون موند،و الا اسم اصلیشون شاه آبادی نیست
فرزندانشون هستند و کتاب خاطرات ایشون رو تنظیم کردند ...
🔵یکی از خاطرات ثبت شده این هست که یکی از فرزندانشون میفرماید که من خواب نخلستانهای سوخته ای رو دیده بودم.رفتم پیش حضرت امام تو نجف و به امام عرضه داشتم که امام، من تو خواب نخلستانهای سوخته دیدم؛ یعنی چی؟!!
🔵امام فرمودند من تعبیر خوابتو بگم راضی نیستم تا زنده هستم به کسی بگی و ...
🔵امام فرمودند پدر شما آقای شاه آبادی به من خبر دادند که من(امام) انقلابم پیروز میشه، شاه رو بیرون میکنم، اینجا حکومت اسلامی راه میندازیم تو ایران ، بعد عراق بهمون حمله میکنه و ...
🔵شما نخلهای سوخته ای که دیدی مال یه قسمتی از جنگه که تو جنوب واقع میشه.پدر شما به من خبر داده که یکی از فرزندانش هم پای رکاب تو آقا سید روح الله به شهادت میرسه که نشون میده آقای شاه آبادی قبول داشتن که کشته های ما شهید هستن در این جنگ...
🔵خب اون عارف بزرگوار خبر همه اتفاقات آینده رو به امام داده ؛ پس بُعدی نداره دیگه درسته؟ میتونه از این جور خبرها بیشترش هم باشه.
🔵یا مثلا نمونه هایی از اخباری که از مرحوم بهاء الدینی نقل شده در مورد آینده شنیده شده که به کرات و معتبر نقل کردن بسیاری از بزرگان که دیگه خدشه ای هم درِش نیست ؛
🔵اون وقتیکه سالها قبل از رحلت امام ،حضرت آقای بهاءالدینی اشاره کرده بودن و تسریع کرده بودن به این که مثلا کسیکه بعد از حضرت امام خواهد بود، آقا سید علی هستن که بعضیا منظور ایشون رو متوجه شده بودن و بعضیا هم متوجه نشده بودن...
اینا یه امر عادیست تو آدم حسابیها...
🔵حالا این آدم حسابیها که اینجوری از آینده خبر دارن و هیچ بعید نیست،آیا از زمان ظهور حرفهایی زدند؟
🔵به کَرّات حرفها و اشاراتی نقل شده که یکی دو نمونه اشاره ای خدمتتون عرض میکنم اگر شما دستتون رسید به موارد صریحتر و روشنتر التماس دعا؛
🔵یکی از دوستان از مسئولین تو سوریه چند سال پیش به من میگفتن که وقتی امام فوت کرده بودن ما خیلی اینجا به هم ریخته بودیم ،به آقای فهری که مترجم آثار امام و شاگرد امام بودن مراجعه کرده بودیم که دیدیم ایشون خیلی آرومن ...
🔵ایشون آروم بودن و ما خیلی به هم ریخته بودیم.پرسیدم که شما چرا انقدر آرومید؟!ما میگیم که خاک عالم به سرمون شد ،زمین و زمان به هم ریخت ، ما میگفتیم که خدایا تا انقلاب مهدی خمینی رو نگهدار و ...ما از اول میدونستیم که امام نمیمونن که پرچم رو به صاحب الامر برسونن...اطرافیان امام میدونستن این دعا در حق امام مستجاب نمیشه...
🔵از ایشون پرسیده بودن که خُب بعد از امام پرچم به کی میرسه؟ ایشون زمان تقریبیشو گفته بودن.
◀️◀️بچه ها خودتون رو برای ظهور آماده بکنید؛
گر در خانه کس است
یک حرف بس است ...
🔵با خداست ، هیچکس نمیتونه وقت تعیین بکنه ولی ما میتونیم یه چیزایی بشنویم...
🔵یا اون عالم بزرگواری که خیلی صریح تر از این چیزی که من دارم بهتون میگم از آیت الله بهجت نقل کردن به خود بنده که دو تا از علمای بزرگوار که هر دو رو میشناسید از قول آقای بهجت اتفاقات عراق رو مرتبط با قصه سفیانی میدونن...
ادامه دارد...
✍استاد پناهیان
#امام_زمان
230808_1619.mp3
30.95M
🎙 #جلسۀ_اول «بازخوانی حکمشناسی و موضوعشناسی، بهعنوان لازمۀ تکامل اجتهاد»
(گوشهای از دیدگاههای استاد میرباقری درباره تکامل فقه و اصول)
▫️مشهد مقدس، مدرسه فقه و اصول طرح دارالعلم، مرداد ۱۴۰۲
(کیفیت صوت: متوسط)
http://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌸🍃🌸🍃
#زندگينامه_شيطان
#قسمت_اول
شیطان که بود و چگونه به محفل فرشتگان و آسمان راه یافت؟
نام اصلی وی حارث (حرث) بوده که به خاطر عبادتهای طولانی مدتش، او را عزازیل یعنی عزیز خدا، میگفتند.
درمورد پیشینه او چنین گفتهاند که :
خداوند متعال قبل از آفرینش آدم، موجودات دیگری خلق نموده بود به نام جن که حارث یکی از آنها بوده و در زمین زندگی میکرد .
تا اینکه این مخلوقات به سرکشی، فساد، قتل و خونریزی دربین خود و قوم نسانس (قوم قبل از وجود انسانها) پرداختند.
وقتى که فتنه و فساد، کشت و کشتار در میان آنان برپا شد
در این هنگام خداوند اراده کرد که آنان را نابود فرماید، بهمین خاطر عده اى از ملائکه را فرستاد تا با شمشیرهاى خود با آنها جنگیدند و همه آنها را کشتند.
در این میان ، شیطان جان سالم به در برد و از مرگ نجات پیدا کرد و به دست ملائکه اسیر شد.
به فرشتگان گفت : من ، از جمله مؤمنان هستم (و در فتنه و فساد شرکت نداشتم .) شما تمام خویشان و هم نوعان مرا کشتید و من تنها ماندم.
مرا با خودتان به آسمان ببرید، تا در آن جا با شما باشم و خداى خود را عبادت کنم .
فرشتگان از خداوند جویاى تکلیف شدند. خداوند به آنها اجازه داد که او را به آسمان ببرند.
زمانى که به آسمان رسید به گردش در آسمان ها و بررسى پرداخت،در آن میان لوحى را دید که چیزهایى بر آن نوشته شده ؛
نوشته بود:
« من پاداش هیچ عمل کننده اى را ضایع نمى کنم ؛ بلى ،
کسى که کارى کند و اراده دنیا نماید، خدا دنیا را به او مى بخشد و کسى که آخرت را بخواهد، خداوند او را به آرزویش مى رساند.
و کسى که پاداش آخرت را بخواهد به او برکت مى دهیم و بر نتیجه اش مى افزاییم و آنها که فقط مال دنیا را مى طلبند، کمى از آن به آنها مى دهیم ، اما در آخرت هیچ نصیبى ندارند»
پیش خود فکر کرد که آخرت نسیه و دنیا نقد است.
تصمیم گرفت دنیا را به وسیله عبادت هاى طولانى به دست آورد. لذا در میان ملائکه آن قدر عبادت کرد تا سرور و رئیس همه فرشتگان شد و طاووس ملائکه نام گرفت !
او اولین کسى بود که نماز خواند و یک رکعت آن چهار هزار سال طول کشید.
در آسمان اول، مدتی بین ملائکه، خدا را عبادت کرد.
بعد به آسمان دوم و سوم تا بالاخره به آسمان هفتم راه یافت.
او در کنار عرش الهی منبری داشت، بالای آن رفته و ملائکه را اندرز میداد؛ و ملائکه در مقابل او با احترام مى ایستادند..
#ادامه_دارد...
#حيات_القلوب_ج١_كتاب_ابليس_ص٤
#نهج_البلاغه_ج٢ص٤٨
http://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منتظر پخش این سرود از صدا و سیما و همه رسانهها باشید!
🌹 منتظران ظهور 🌹
رمان واقعی«تجسم شیطان» #قسمت_نود🎬: عصر بود و نزدیک غروب، شراره خسته از روزی که دقایقش به کندی میگذشت
رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_نود_یکم🎬:
شراره با ظاهری آشفته وارد خانه شد او اصلا نفهمید این راه را چگونه آمده، اینقدر آشفته بود که حتی وسائل همراهش را کنار دیوار خرابه جا گذاشته بود و فقط گوشی اش که انهم داخل جیبش بود همراه داشت.
در هال را باز کرد، مادرش که آیفون را برایش زده بود، داخل آشپزخانه مشغول ریختن چای بود و با باز شدن در هال همانطور که سرش پایین بود گفت: سفرت زود تموم شد انتظار داشتم سه چهار روزه... ناگهان نگاهش به چهره شراره که هنوز آثار خون های کلاغ بر آن مشهود بود افتاد، لیوان چای از دستش به زمین پرت شد و چندین تکه شد، زیور با دو دست برسرش کوبید و جیغ زنان گفت: خدا مرگم بده، چی شدی؟ تصادف کردی؟!
با صدای جیغ زیور، شیلا و شکیلا که هر دو داخل اتاق بودند، هراسان بیرون آمدند و با دیدن شراره با آن وضع به طرفش رفتند.
هر سه نفر، شراره را دوره کردند مادرش به دست ها و صورت شراره دست می کشید و همانطور که گریه می کرد گفت: سالمی؟! چیزیت نشده؟!
اما شراره مانند انسانی مسخ شده پلک نمیزد و جوابی هم به سوال های مادرش نمی داد.
شیلا جلو آمد و همانطور که بینی اش را گرفته بود، عُقی زد و گفت: اه چه بوی تعفن و گندی هم میده، انگار از تو چاه فاضلاب درش آوردند..
شراره بدون اینکه کوچکترین حرفی بزند، همه را کنار زد و یک راست به طرف اتاقش رفت.
شیلا که انگار تازه یادش افتاده بود، دست روی سرش کوبید و گفت: شراره معلومه سالمه فقط انگار دیوونه شده ،واای ماشینم..
زیور با عصبانیت به شیلا نگاهی کرد و گفت: سر و وضعش را ندیدی که غرق خون هست؟ اونموقع تو به فکر ماشین وامونده ات هستی...
شیلا شانه ای بالا انداخت و گفت: خوب ماشین تنها چیزیه که دارم حالا ...
زیور اجازه نداد شیلا حرفش را تمام کند و همانطور که به طرف اتاق می رفت گفت: میشه الان حرف نزنی و بری آماده شی، بابات که خدا را شکر معلوم نیست دوباره کجا غیبش زده، باید شراره را ببریم دکتر.
زیور وارد اتاق شد و شراره را در حالیکه روی تخت گز کرده بود و به نقطه ای خیره شده بود دید.
زیور جلو رفت، کنار شراره نشست، میخواست حرفی بزند که احساس کرد هُرم سوزنده ای همراه با بوی تعفن از سمت شراره می آید، اما به روی خودش نیاورد، دستانش را جلو برد و دست شراره را در دست گرفت، انگار که کوره اتش بود.
زیور هراسان از جا بلند شد و گفت: پاشو دختر، پاشو یه اب به دست و صورتت بزن بریم دکتر...
اما شراره هیچ عکس العملی نشان نداد،خیره به نقطه ای نامعلوم روی دیوار و پلک نمیزد.
زیور با دقت دست و صورت شراره را نگاه کرد،اثری از زخم و جراحتی نبود، او حس کرد شراره کسی را کشته، باید از وشوشه سوال می کرد، پس از جا بلند شد و می خواست بیرون برود در همین حین شیلا جلوی در اتاق امد و با لحنی شاد گفت: ماشین انگار سالمه اما ادم فکر میکنه از توی گردباد دراومده خیلی کثیف و پر از خاکه ..
زیور ،شیلا را کناری زد و می خواست بیرون برود که شراره با صدای آهسته گفت: من هیچ کس را نکشتم، منو تنها بذارین، اما هرکس پاشو توی این اتاق بذاره میکشمش...
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
بر اساس واقعیت
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼
رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_نود_دوم🎬:
سه روز از آمدن شراره می گذشت، سه روزی که هیچ کس جرات نزدیک شدن به اتاق او را نداشت، فقط وقت غذا تا وقت غذا زیور غذای شراره داخل اتاق میبرد و بدون کوچکترین حرفی ظرفها را بر می گرداند، شراره انگار هم خیلی ترسیده بود و هم هنوز بهت زده بود، روز سوم ، جمشید سرو کله اش پیدا شد و به محض ورود ، بینی اش را بالا کشید و گفت: اه چه بوی گندی، زیور مگه آشغالها را بیرون نذاشتی و نگاه زیور و بقیه به اتاق شراره گره خورد اما کسی حرفی نزد.
روز چهارم تازه زیور از خواب بیدار شده بود، شیلا و شکیلا که هر کدام سر کار بودند و در جایی خود را مشغول کرده بودند، امادهٔ رفتن شدند که صدای تلفن زیور بلند شد.
شکیلا از کنار در هال صدا زد، مامان کجایی؟ گوشیت خودش را کشت، ببین کی سر صبی یاد شما افتاده...
زیور از داخل آشپزخانه به سرعت خودش را به میز عسلی داخل هال رساند و همانطور که با تعجب به صفحه گوشی خیره شده بود گفت: عجیبه، فتانه است...
شیلا که می خواست بیرون برود، به عقب برگشت و گفت: فتانه؟! زن عمو محمودت؟!
زیور سری تکان داد و تماس را وصل کرد: فتانه با لحنی که می خواست خودش را صمیمی نشان دهد، سلام و علیک گرمی کرد و بعد از تعارفات معمول گفت: راستش اگر اجازه بدین می خواستیم برای امر خیر مزاحمتون بشیم..
زیور لبخند گل گشادی زد و گفت: امر خیر؟! برای شکیلا؟!
فتانه که انگار هل شده بود گفت: نه نه برای شراره...
زیور که از خوشحالی چشمانش برق میزد، چرا که مدتها بود تعریف کردن از سعید حرف اول جمشید و شراره شده بود، اما برای اینکه ناز کند و فتانه نگه چقدر اینا دلشان می خواست، گفت: حالا بزارید من اول نظر دختر را بپرسم بعد خبرتون می کنم، آخه نه اینکه شراره خواستگار زیاد داره و دختری سخت پسند هست، اجازه بدید بپرسم بعد...
فتانه که انگار انتظار این حرف را نداشت گفت: پس تا شب خبرش را بدین
زیور چشمی گفت و خدا حافظی کرد..
شیلا و شکیلا همانطور که میخندیدند، اشاره به اتاق کردند و گفتند: فتانه این دخترهٔ دیوونه را برا سعید خواستگاری کرد؟
شیلا خنده اش بلندتر شد و گفت: خبر ندارند که عقلش را از دست داده تازه بو گندش را بگوو
زیور زهر چشمی گرفت و گفت: برین پی کارتون ورپریده ها، شاید همین موضوع باعث شد که شراره حالش عوض بشه، والله من موندم این دختر چکار کرده که به این روز افتاده و نمی دانست که شراره موکلی قوی تر گرفته و برای همین حتی وشوشه هم قادر نیست خبرها و ذهنیات او را به مادرش زیور برساند.
با رفتن شیلا و شکیلا،زیور از جا بلند شد و به طرف اتاق شراره رفت، در را باز کرد و در کمال تعجب دید که شراره انگار تازه از حمام بیرون امده، تمیز و مرتب روی تخت خوابیده، با ورود زیور به اتاق،شراره چشمهایش را باز کرد و همانطور که لبخند میزد گفت: میگفتی فردا شب بیان...
زیور با تعجب نگاهی به شراره کرد و گفت: حالت خوب شده دخترم؟! گوش وایستاده بودی؟
شراره از جا بلند شد و همانطور که ملحفه را کناری میداد گفت: من حالم خوب بود،اصلل طوریم نبود، بعدم گوش واینستاده بودم، چون احتیاجی نداشتم، خودم میدونستم...
زیور که خوب شراره را میشناخت سری تکان داد و گفت: بگم فرداشب بیان، نمیترسی فتانه بگه چقدر اینا هول هستن؟!
شراره خنده بلندی کرد و گفت: فتانه داره له له میزنه من زودتر بله را بگم، چون میخواد تیمش را قوی کنه و اون دخترهٔ بیچاره اسمش چی بود؟ هااا فاطمه را با کمک من و هنرنمایی هام له و لورده کنه ...
زیور شانه ای بالا انداخت و گفت: باشه پس به بابات بگم و قرار خواستگاری را میگذارم و با زدن این حرف از اتاق بیرون رفت..
شراره در حالیکه بشکنی میزد گفت: دیگه هیچکس به گرد پای شراره خانمت نمیرسه ، موکلی که من دارم همه کاری از دستش برمیاد..
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
✨♥️ امیرالمومنین علی (علیه السلام):
✅ اگر سه چیز را در زندگیتان اصلاح کنید، خداوند سه چیز دیگر را برای شما اصلاح میکند:
🌷باطنت را اصلاح کن خداوند ظاهرت را اصلاح میکند و خوبیات را سر زبانها میاندازد.
🌷رابطهات را با خدا اصلاح کن، خداوند رابطهات را با مردم اصلاح میکند و باعث احترام خلق به تو میشود.
🌷 آخرتت را اصلاح کن، خداوند امر دنیای تو را اصلاح میکند.
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
❇️ بیان نحوه ایجاد و نابودی اسرائیل در حدیثی جالب توجه از امیر المومنین (ع):
✅ «امیر مؤمنان علیه السّلام فرمود (۲):
🔸 یهود برای تشکیل دولت خود در فلسطین از غرب- به منطقه عربی خاورمیانه- خواهند آمد.
▫️ عرضه داشتند:
🔹 یا ابا الحسن پس عربها در آن موقع کجا خواهند بود؟!
▫️ فرمود:
🔸 در آن زمان عربها نیروهایشان از هم پاشیده و ارتباط آنها از هم گسیخته، و متّحد و هماهنگ نیستند.
▫️ از آن حضرت سئوال شد:
🔹 آیا این بلا و گرفتاری طولانی خواهد بود؟
▫️ فرمود:
🔸 نه، تا زمانی که عربها زمام امور خودشان را از نفوذ دیگران رها ساخته و تصمیمهای جدّی آنان دوباره تجدید شود آنگاه سرزمین فلسطین به دست آنها فتح خواهد شد، و عربها پیروز و متّحد خواهند گردید و نیروهای کمکی از- طریق- سرزمین عراق به آنان خواهد رسید که بر روی پرچمهایشان نوشته شده:
«القوّه» (۳)
و عربها و سایر مسلمانان همگی مشترکا برای نجات فلسطین قیام خواهند کرد - و با یهودیان خواهند جنگید - و چه جنگ بسیار سختی که در وقت مقابله با یکدیگر در بخش عظیمی از دریا روی خواهد داد که در اثر آن مردمان در خون شناور شده و افراد مجروح بر روی اجساد کشتهها عبور کنند.
▫️ آنگاه فرمود:
🔸 و عربها سهبار با یهود میجنگند، و در مرحله چهارم که خداوند ثباتقدم و ایمان و صداقت آنها را دانست همای پیروزی بر سرشان سایه میافکند.
▫️ بعد از آن فرمود:
🔸 به خدای بزرگ سوگند که یهودیان مانند گوسفند کشته میشوند تا جایی که حتّی یک نفر یهودی هم در فلسطین باقی نخواهد ماند».
▪️ نگارنده گوید:
با توجّه به این جمله که امیر مؤمنان علیه السّلام فرموده است:
📜 «و تشترک العرب و الاسلام کافّه لتخلّص فلسطین»
📃 «اسلام و عرب مشترکا برای نجات فلسطین قیام خواهند کرد»،
مراد از «اسلام» مسلمانان غیر عرب و ایرانیان میباشند که در هنگامه ظهور به قیادت سیّد خراسانی و فرماندهی شعیب بن صالح از طریق عراق و سوریه برای نجات فلسطین بسوی قدس عزیز عزیمت خواهند نمود.
بنابراین بر اساس روایات یاد شده به حسب ظاهر- و اللّه أعلم- شکست کامل دولت غیر قانونی اسرائیل و سقوط رژیم اشغالگر قدس، با نهضت جناب سیّد خراسانی مربوط، و فتح بیت المقدّس با فراهم آمدن زمینه ظهور مبارک حضرت مهدی علیه السّلام و حرکت آن حضرت بسوی قدس عزیز صورت خواهد گرفت انشاء اللّه.
⬅️ زمینه سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (علیه السلام)، صفحه: ۴۷۸
(۱). سوره انفال آیه ۶۰.
(۲). عقائد الامامیّه زنجانی، ج ۱ ص ۲۷۰ (به نقل از کتاب جفر، چاپ ۱۳۴۰).
(۳). ظاهرا این کلمه اشاره به همان آیه شریفه: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ/ آیه ۶۰ انفال» میباشد.
🏷 #اسرائیل #فلسطین #ظهور
20371373505362.mp3
32.15M
🔈#از_حیوانیت_تا_حیات
🔰 فصل هفتم؛ از مرصاد تا مسکین | جلسه: اول
* مروری بر مباحث گفته شده در جلسات قبل حول محور سوره مبارکه فجر.
* آمدن نور خدا، همان جلوه کردن حق است.
* فرق غنی و فقیر در آخرت چطور نمایان میشود؟
* در قیامت تازه انسان بیدار میشود!
* عذاب الهی برای چیست؟
* فیض خدا در زمان شکستن دل جاری میشود.
* عقوبت الهی برای برخی، جهت بیدار کردن شخص است.
* علت ابتلائات انبیاء چیست؟
* اعمالی که برای ابرار حسنه است، برای مقربین سیئه است.
* گرفتاری حضرت امام (ره) بابت کدام کلمه بود که انقلاب اسلامی ۱۵ سال به عقب افتاد؟!
* توجه انسان هرچقدر به امامش باشد، امام نیز همان مقدار به وی توجه میکند.
* چوب خدا برای حضرت مریم سلاماللهعلیها چه بود؟
* ماجرای عجیب ظاهر و باطن در بلا چیست؟
* مصائب کربلا برای بروز کمالات اهل بیت علیهمالسلام از باطن به ظاهر بود.
* روضه امامحسین علیهالسلام و ماجرای شهید شدن فرستادهی پادشاه روم در مجلس یزید لعنت الله علیه.
#سخنرانی_استاد_امینی_خواه
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🔴 قدس پایتخت دوم امام مهدی علیه السلام
🔵 در بسیاری از روایات اهل سنت آمده است که بعد از فتح قدس حضرت مهدی ارواحنا فداه این شهر را مرکزیت نظامی دولت اسلامی قرار می دهد و نیروهای جان بر کف خود را از این شهر برای فتح سایر بلاد اعزام می نماید در حدیثی آمده است که:
🔺 بیعت هدایت در بیتالمقدس خواهد بود.(۱)
🌕 در پاره ای از احادیث شهر قدس توسط امام مهدی به عنوان پایتخت نظامی معرفی شده است و ایشان بسیاری از جنگ ها برای استقرار حکومت جهانی را از این شهر مدیریت میکند.در روایتی از پیامبر آمده است :
🔹 مردی از امت من بر خواهد خواست که به سنت من عمل می کند ،خداوند برای او از آسمان برکت فرو می فرستد و زمین نیز برکاتش را بر او ارزانی خواهد داشت هفت سال بر این امت فرمان می راند و در بیتالمقدس مستقر می شود.(۲)
📚 (۱) کنز العمال ج ۱۴ ص ۲۵۲ ح ۳۸۶۱۵
📚 (۲) بحارالانوار ج ۵۱ ص ۸۲
#طوفان_الاقصی
#امام_زمان
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
Hossein Taheri _ Ey Lashgare Saheb Zaman (320).mp3
8.98M
ای لشگر صاحب زمان
اماده باش اماده باش
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «بیشرفترین انسانها»
👤 استاد #رائفی_پور
⭐️ صهیونیستها خودشان را قوم برگزیده میدانند و بقیه حیوانی هستند که به شکل آدم آفریده شدهاند...
🇵🇸 فلسطین کلید رمزآلود ظهوره...
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr