eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
9.6هزار ویدیو
300 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی کپی متن با ذکر صلوات و دعای فرج ، حلال است🙏🏻 ادمین: @Montazer_zohorr تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴يكديگر را كنترل نكنيم كنترل را از بين مي برد كنترل ، فرزند را به فرزندى لجباز همسر را به آدمى خيانت كار و همكار را به آدمى از زير كار در رو تبديل مي كند به همديگر اجازه بدهيم آزادانه و با خودِ واقعيمان كنار يكديگر باشيم هيچ چيز با زور و بهتر نمي شود!! https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💧همیشه مثل بارون باشید اما هیچ وقت چشم کسی را 💧بارانی نکنید محبت طعم دیگری دارد پر از دعا خیر باشیم برای هم 🌿🌺عصر تون به خیر و شادی🌺🌿 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انسان شناسی 143.mp3
11.46M
۱۴۳ مبداء : مَـــن مقصد : خُــــدا (کمال مطلق) • بهترین مسیر حرکت از مَــن تا خُـــدا کدام مسیر است؟ • بهترین مرکب برای حرکت در این مسیر کدام است؟ • جواب این سؤالها را در کدام مکتب باید پیدا کنم؟ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ جدید و زیبای "حریفت منم" ꧁꧂🌿꧁꧂🌿꧁꧂ نسل ظهور https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 این پزشک عرب زبان سنی می گوید؛ بزودی ۸۰ درصد از اهل سنت عرب، شیعه خواهند شد!!🤔 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | 🎙صدای ماندگار شهید آوینی 🌟ما یافتیم آنچه را دیگران نیافتند ماهمه افق های معنویت را در شهدا تجربه کردیم ..... عشق را هم امید را هم کرامت را هم شجاعت را هم عزت را هم وهمه ی آنچه را که دیگران جز در مقام شهادت نشنیده اند ما به چشم خود دیدیم ،ما معنای جهاد اصغر واکبر را درک کردیم ..... و پادگان دوکوهه به اینهمه، شهادت خواهد داد.🕊🌷 ‎‎‌‌‎‎‌‌‎─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 منتظران ظهور 🌹
«روز کوروش» #قسمت_بیستم_پنجم 🎬: فرمانده راه رفته را به شتاب برگشت،چرا که دوباره خشایارشاه او را احض
«روز کوروش» 🎬: چندماه در شوش و کل ایران جشن بر پا بود و خشایار شاه مجلس بزم دامادی گرفته بود،استر هر روز در لباسی زیبا و با تاجی درخشان و متفاوت از روز قبل ظاهر میشد و چنان به زمین و زمان فخر می فروخت که همه به حال او غبطه می خوردند. او به حقیقت وعدهٔ عمویش پی برده بود و اگر روزها و ماه ها و سالها او را در پستوی خانه پنهان داشت، اینک با کمک و تدبیر عمویش به جایی رسیده بود که حتی در رؤیا هم نمی توانست آن را تصور کند...استر ملکه ایران شده بود تا برسد و برساند به آرزویی که مدتها در سر یهودیان دور دور میزد. مردخای به مقام مشاور خشایار شاه نائل آمده بود و هیچ کس نمی دانست که مشاور خشایار شاه و ملکه دربار ایران،یهودیانی متعصب و پنهانی هستند اما در ظاهر به دین شاه ایران بودند و البته کسی نمی توانست حدس بزند که استر برادر زاده و دختر خوانده مردخای است. جشن ها به پایان رسید و استر بر تخت ملکهٔ ایران زمین تکیه داد، با راهنمایی های مردخای، استر عنان حکومت را در دست گرفت و خیلی نرم و بی صدا بر کارها و اوامر خشایار شاه اثر گذاشت، قوانین را آنچنان تغییر داد که یهودیان آزادانه در شهرهای ایران آمد و شد می کردند و خیلی از کارهای کلیدی و تجارت های پرسود را در دست گرفتند، یهودیانی که همه چیز را از صدقه سری کوروش کبیر داشتند، اینک آنچنان پرو بال گرفته بودند که بر ایرانیان بزرگی می کردند،اما مقامات دربار ساکت نمی نشستند، یکی از آنان مشاور اعظم پادشاه جناب هامان بود، او وضع شهر را میدید که صدای مردم بلند شده، یکی از دزدی اموالش شکایت داشت و‌دیگری از پول نزول و ربایی که از او میستاندند و تا شکایت به دربار و نزد خشایار شاه میرسید، مردخای چنان قضیه را جلوه میداد که هیچ اتفاقی نیافتاده و وقایع چنان بازگو می کرد که آن دزد یهودی و آن نزول خور حرامی نه تنها تنبیه نمیشدند بلکه تقدیر هم میشدند و روزگار اینچنین بود و مردم ایران و مقامات دربار به ستوه آمدند. سال به انتهایش نزدیک می شد و مردم در انتظار نوروز، روز شماری می کردند. هامان دسته ای مزدور یهودی را با سند و دلیل دستگیر کرده بود و می خواست در خلوت به خدمت پادشاه برسد و مجرم ها را معرفی کند و برایشان حکم و مجازاتی در خور بگیرد، اما قبل از آن جلسه ای با مقامات دربار که مورد اعتمادش بودند تشکیل داد.. ادامه دارد 📝به قلم:ط_حسینی @montazeraan_zohorr 🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 منتظران ظهور 🌹
رمان واقعی«تجسم شیطان۲» #قسمت_چهاردهم 🎬: مدتی از اون اتفاق شوم، همانکه می خواست به قیمت جان عباس و
رمان واقعی«تجسم شیطان۲» 🎬: مرحلهٔ جدیدی در زندگی روح الله آغاز شده بود، مرحله ای مهم و سرنوشت ساز، روح الله تحت نظر برخی اساتید علوم غریبه، برای به استخدام گرفتن موکلین علوی و خادمین سوره های قران، تلاش می کرد، او می خواست با قدرت های ماورایی پاک به جنگ با قدرت های ماورایی ابلیسی برود. مدتی بود که مدام چله نشینی داشت و اعمال چله را آنطور که به او می گفتند، انجام میداد، برای گرفتن موکلین علوی هم می بایست اعمال خاصی انجام داد و تعهداتی هم به موکل داد. درست مثل موکل سفلی، اما با این فرق که تمام اعمال برای استخدام موکل علوی معمولا پیرامون معنویات و مستحبات و قران بود و اگر موکلی هم به استخدام در می آمد، فرد استخدام کننده میبایست در قبال کاری که موکل انجام میدهد، سوره های قرانی خاصی را با تعدادی که مورد تعهد قرار می گرفت، روزانه بخواند ولی موکلین سفلی و شیطانی، از انسان طرف قرار دادشان فقط و فقط اعمال منافی عفت و شیطانی می خواستند و حتی بعضی از اعمال خواسته شده موکلین سفلی و شیطانی، مرز بین اسلام و کفر را در می نوردید و صدالبته گرفتن موکل سفلی بسیار راحت تر از به استخدام در آوردن موکلین و روحانیت های علوی و پاک بود. روح الله چندین مرتبه تلاش کرد، اما هر بار موفقیتی در کار نبود، انگار کارش قفل شده بود، قفلی که هیچ راه حل و کلیدی نداشت. اوضاع خانه بد و بدتر می شد، حالا تمام اعضای خانواده و هر کدام به طریقی درگیر حمله های شیطانی بودند و حتی این حمله ها به خانواده فاطمه هم رسیده بود و سلامت آنها را تحت تاثیر قرار داده بود. انگار شراره به سیم آخر زده بود و حالا که می فهمید هدف روح الله طلاق دادن اوست و او به هیچ کدام از خواسته های شیطانی اش نمی رسد، پس با تمام توان به همراه دوستان و آشنایان، خانواده روح الله را به رگبار بسته بودند. روح الله که اوضاع را اینچنین می دید، توکل به خدا کرد و عهد نمود تا خدا دری باز نکند دست از عبادت و خلوت و ریاضت کشیدن بر ندارد،بنابراین تمام روزها برای روح الله انگار ماه رمضان بود، روزها روزه می گرفت و شبها تا پاسی از شب به عبادت و تطهیر روح و روانش مشغول بود، در شبانه روز شاید یک ساعت می خوابید و قبل از اذان صبح برای ادای نماز شب بلند میشد، بچه ها یا پدرشان را نمیدیدند و سرکار بود و یا اگر میدیدند روی سجاده و مشغول عبادت بود، دیگر قانون هیچ چله ای برایش معنا نداشت گویا کل زندگی و عمرش شده بود چله عبادت و راز و نیاز و مطمئن بود که خداوند بنده ای را که از اضطرار رو به درگاهش می آورد، ناامید بر نمی گرداند چرا که فرموده خداست: ادعونی استجب لکم.. بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.. و چه خدای مهربانی داریم و چه بنده های غافلی هستیم ما... چند روزی بود که حال زینب از همه بدتر بود، روزها با حالتی افسرده یک گوشه کز می کرد بدون اینکه کوچکترین حرفی بزند و شبها مدام کابوس میدید و با جیغ های بلند و ترسناک از خواب میپرید. شب جمعه بود و دل روح الله بیش از قبل شکسته بود، به زینب اشاره کرد که داخل هال بخوابد تا لااقل بقیه داخل اتاق باشند و کابوس های پایان ناپذیر زینب ،آنها را تحت تاثیر قرار ندهد و خودش در کنار زینب مشغول ذکر و عبادت بود که... ادامه دارد.. 📝به قلم: ط_حسینی براساس واقعیت @montazeraan_zohorr 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
رمان واقعی«تجسم شیطان۲» 🎬: زینب تشک خوابش را در کنار سجادهٔ پدر پهن کرد، همانطور که به توصیه پدرش متکا را رو به قبله می گذاشت تا بخوابد گفت: بابا! طوری شده که دیگه میترسم بخوابم، توی خواب مدام سایه های سیاه دنبالم میکنن، موهام را می کشن، با چنگالهاشون بهم حمله میکنن و تا بیدار میشم واقعا حضورشون را توی خونه حس می کنم و اون ترس بیشتر و بیشتر میشه، زینب روی تشک دراز کشید و زیر لب گفت: گاهی آرزو می کنم کاش به دنیا نیومده بودم. روح الله که قلبش از شنیدن این حرف آتش گرفته بود ، خودش را کمی جلو‌کشید، دست سرد زینب را توی دستش گرفت و گفت: دختربابا! چیزی برای ترسیدن وجود نداره، فراموش نکن ما انسانیم، اشرف مخلوقاتیم و اومدیم به این دنیا تا ثابت کنیم ما برگزیدگان خداییم، تا ثابت کنیم که قدرت روحی ما برگرفته از روح خداست و خیلی راحت میتونیم با توکل به خدا، شیاطین را شکست بدیم. زینب دست گرم پدر را در آغوش گرفت و همانطور که بوسه ای از اون میچید گفت: چقدر الان احساس آرامش می کنم، مثل آرامشی که فقط سر نماز به من دست میده و با زدن این حرف چشمانش را بست و بر خلاف همیشه خیلی زود به خواب رفت. روح الله قران را برداشت کنار زینب نشست و شروع به تلاوت آیات قران نمود و هراز گاهی ،نگاهی به زینب می کرد و خیلی عجیب بود، انگار زینب کابوس نمی دید و در خواب به جای جیغ کشیدن، لبخند میزد.. تالاری بزرگ و زیبا با سنگ های مرمر سفید و درخشان که سقف آن آسمان آبی زیبا بود، بوی خوشی که تا به حال نمونه اش را نشنیده بود به مشام زینب می رسید، گوشهٔ تالار که کف و دیوارش میدرخشید،انگار باغچه ای پر از گل های محمدی بود، زینب ناخوداگاه به طرف گلها حرکت کرد، انگار گلها او را به سمت خود می خواندند. نزدیک باغچه گل شد، با دقت نگاه کرد، چه گلهای عجیبی، بی نهایت زیبا با گلبرگ های پهن و صورتی رنگ و ساقه های صاف و بدون خار که عطری قوی و بهشتی در هوا می پراکندند، زینب خم شد تا شاخه گلی را ببوید که ناگاه گلها شروع به تکان خوردن کردند، انگار رایحه ای قوی تر از بوی خودشان حس کرده بودند و همه گلها رو به آسمان سرشان را بالا گرفتند، زینب هم سرش را بالا گرفت، چشم هایش تابلویی را به تصویر کشیدند که تکرار ناشدنی بود، آسمان آبی زیبا که ناگهان از هم شکافته شد، نوری به سمت زینب آمد، فرشته ای که جسمی از نور داشت ، آن جسم نورانی دستانش را به سمت زینب دراز کرد، کلیدی درخشان که مانند اشعه های خورشید میدرخشید را در دست زینب نهاد و با صدایی ملکوتی گفت: این کلید را به پدرت بده...باید گره از کار خود و بندگان خدا باز کند...این را گفت و دوباره به آسمان برگشت و شکاف آسمان بهم آمد. زینب سرشار از حسی زیبا و شیرین بود، حسی که در عمرش نمونه اش را ندیده بود، انگار عسلی بهشتی در کامش و عطر گلهای محمدی در جانش پاشیده باشند. زینب کلید نورانی را به سینه چسپانید و از خواب پرید.. ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی براساس واقعیت @montazeraan_zohorr 🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
06_1 Az Heyvaniyat Ta Hayat (1402-06-25) Mashhade Moghaddas.mp3
30.14M
🔉 🔰فصل هشتم؛ از فرعون تا مأمون | جلسه ششم / بخش اول * تعریف صحیح از انسانیت چیست؟ * عیار انسانیت؛ برای آسمان و رو به آسمان زندگی کردن * در لحظه گناه، انسان روح الایمان را از دست می‌دهد * میزان؛ مقابل طغیان و فرعون * فساد؛ خروج از استاندارد‌ها و میزان الهی * پیامبر صل‌الله‌علیه‌وآله؛ ریشه شجره طیبه * امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام؛ تنه شجره طیبه * امام حسن و امام حسین علیهماالسلام؛ شاخه‌های شجره طیبه * شیعیان؛ برگ‌های شجره طیبه * برابری ظلم به هر کدام از شیعیان با ظلم به پیامبر اکرم صل‌الله‌علیه‌وآله * ماجرای یارِ غار * فداکاری عظیم امیرالمومنین علی علیه‌السلام در لیله‌المبیت * معجزات الهی در ماجرای هجرت پیامبر اکرم صل‌الله‌علیه‌وآله ⏰ مدت زمان : ۵۶:۲۹ 📆 ١۴٠٢/٠۶/۲۵ @montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 تقویم شیعه🌹 شمسی: سه شنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۲ هجری شمسی میلادی: Tuesday 14 november 2023 قمری: الثلاثاء ۲۹ ربیع الثانی ۱۴۴۵ هجری قمری 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام 🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 📿 اذکار روز: 👈صد مرتبه یا ارحم الراحمین 👈۹۰۳مرتبه یا قابض بگوید تا به حاجت خود برسد. 🙏بارالها در فرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف تعجیل فرما و گره از مشکلات همه مردم باز کن ✅ وقایع روز: مناسبت خاصی ثبت نشده است 🗓روز شمار تاریخ: 💐⏳۰۵ روز مانده تا سالروز ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها و روز پرستار ◼️⏳۱۳ روز تا سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها(۱۱ه ق )به روایتی 💐⏳۱۵ روز تا سالروز ولادت حضرت امام سجاد علیه السلام به روایتی (۳۸ه ق) https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
مےنویسم ز تو ڪہ دار و ندارم شده ای بیقرارٺ شدم و صبر و قرارم شده ای من ڪہ بیتاب توأم اۍ همہ تاب وتبم تو همہ دلخوشے لیل و نهارم شده ای