🔹خواستیم با حرفهایمان ، راه #شهدا را ادامه دهیم؛
اما دیدیم راه شهدا،
"رفتنی" ست!
نه گفتنی!!😔
🔹این زندان دنیا،
این گناهان بی شمارمان،
آخر لنگ می کند پای رفتن را...😭
پـــ🕊ـــر گشودنم آرزوست!
🔸#شهدا_گاهی_نگاهی
🔹روزتان ❣ شهدایی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
@montazeran_noor1402
12662654810271.mp3
3.4M
13.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فرازهایی از وصیت نامه #شهید عباس دانشگر
#شهدا دلها را تصرف میکنند .....
#ذکر صلوات نثار ارواح مطهر شهدا
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@montazeran_noor1402
🖇 #شهدا 🌱
ما همیشہ فڪر میکنیم شھدا یه
کار خاصی کردن کہ شھید شدن.
نهرفیق!
خیلۍکارها رو نکردن کہ شھید شدن!((:
#شھید_حسینمعزغلامی
مالکـیتآسمـانرا
بہنـامِکـسانینوشتــهاند
كبـهزمیـندلنبستــهاند🙂✋🏻
#شُهدا
🍁
مامیخواهیمجمهوریاسلامیروبرسونیم
بهجاییکهبهجاینفت⛽️،علمبفروشه...!💡(:
#شهدا ♥️
موسسپژوهشگاهسلولهایبنیادیرویان
کهبطرزمشکوکوناشناس(تروربیولوژیک)شهیدشد.
±دانشمندشهید♡ #سعیدکاظمیآشتیانی 🥲🌱
@montazeran_noor1402
🖇 #شهدا 🌱
خیلےدرسمیخواند؛هلاكمیکردخودشو…
هربارکہبهشمیگفتم:
-بسہدیگہ!
چراانقدرخودتواذیتمیکنـے؟!📚
میگفت: اذیتےنیست(:
اولاًکہخیلےهمکیفمیده...
دوماًهموظیفمونہ!
بایداینقدردرسبخونیمکہ
هیچکسےنتونہبگہبچہمسلمونابیسوادن!(:
-شهیدمحمدعلےرهنمون🌷
°
•• ⎚ #شهدا
تنها جایی که پرچم ایران میاد پایین رو تابوت شهداست
شیر بچه های حیدر کرارو از چی میترسونین؟!!!
🌿🌿🌿🌿🌿
رمان:در حوالی عطر یاس
پارت هجدهم
از خونه فاطمه سادات که اومدم بیرون دنیای جلوی چشمام رنگ دیگه ای گرفته بود،
احساس می کردم دیگه معصومه سابقِ خودخواه نیستم،
احساس می کردم دنیا پیچیده تر از این حرفاست
و چیزای #باارزش زیادی تو این دنیاست که ازش #غافلم ..
احساس می کردم پر شدم از بغض های تازه..
پر از بغض یا شایدم خالی .. خالی از زرق و برق این دنیا ..
حالم جوری بود که پای رفتن به خونه نداشتم ..
سمت خیابون اصلی راه افتادم و فقط به مامان پیام دادم
" من دارم میرم گلزار ..تا یه ساعت دیگه میام خونه "
.
.
🌹حال و هوای گلزار و عطر بهشتی شهدا حال و هوامو عوض کرد، 🌹
بدجور محتاج این هوای پاک گلزار بودم، کنار #شهدا تنها جایی بود که به آرامش عمیقی می رسیدم،
کنار شهدا می تونستم برای یک لحظه هم که شده #عشق_خدا رو تجربه کنم،
کنار شهدا بوی پاکی میومد ..
قدم زنان درحالیکه برای #دلِ مرده ی خودم فاتحه می خوندم کنار بابا رسیدم و نشستم کنارش،
باچشمایی پر از اشک گفتم:
_سلام قهرمان... سلام سردارِ من ... سلام بابای عزیز تر از جانم ...
سرمو گذاشتم رو سنگ سرد مزارش
و براش از تمام دلتنگی هام گفتم ...
از تمامِ تمامشون ...
.
.
برگشتم خونه ..اما معصومه قبل نبودم، می خواستم کار مهمی بکنم، هنوزم به درستی و نادرستی اش شک داشتم ولی از بابا خواسته بودم کمکم کنه و تنهام نذاره،
میدونستم که کنارمه ..
مهسا داشت تلویزیون نگاه می کرد، محمد هم خونه نبود، رفتم تو اتاق مامان،
مامان سرش گرم لباسی بود که داشت برای من می دوخت ..
کنارش نشستم و دستاشو بوسیدم:
_سلام مامان جونم خسته نباشین که انقدر زحمت میکشین
رو سرم رو مادرانه بوسید و گفت:
_قربونت بشم عزیزم
پس دل این مادر طاقت نیاورد بیشتر از این به دخترش بی محلی کنه،
فقط تو چشمای مهربونش خیره بودم..
#مادر چه #نعمت_بزرگی بود، از نگاه کردن بهش یک لحظه هم سیر نمی شدم ..
لبخندی رو لبش نشست و گفت:
_رفته بودی پیش بابات
آروم چشمامو رو هم گذشتم به نشانه تایید، نمیدونم چرا قلبم انقدر آروم بود ... ملاقات با بابا کار خودشو کرده بود ..دلم کم کم داشت از کاری که می خواستم انجام بدم مطمئن میشد ..
با اطمینان به چهره ی پر نور و مهر مامان نگاه کردم و گفتم:
_مامان جون ..من بیشتر فکر کردم .. با بابا هم مشورت کردم ..
با اوردن کلمه ی "بابا" بغض سعی داشت خودشو به چشمام برسونه
باهمون حالت آرومم همراه بغضی که سعی در پنهان کردنش داشتم ادامه دادم:
_به ملیحه خانم بگین جوابم مثبته....
ادامه دارد....
نویسنده: بانو گل نرگــــس
🌿🌿🌿🌿🌿
-امنیتوآسایشمونو ..
مدیونکساییهستیم ؛
کهحتیاسمشونروبلدنیستیم🖤💔
#شهدا
🖇درسی از #شهدا 🌱
📚از راحت طلبی دوری نمایید و دائماً
فردی پرتلاش و خستگی ناپذیر باشید!
#شهید_مهدی_باکری
وقتی میرمگلزارشُھدا
اڪثر مزارها خاکینومشخصه
خیلی وقتہکسی بھشونسرنزده
امامزارچَندتاشھیدمَعروف
تادِلتبخوادپرازگلوشکلات
وخرمابرای فاتحههست🖐🏾.
- اینرَسمشنیست
معرفتداشتِہباشیم:)!
#شهدا