#خاطره
|دعایِکمیل...|
آرمان تقریبا هر شب جمعه برای مراسم دعای کمیل به مسجد امینالدوله میرفت.
یک بار به او گفتم :
آرمان، این هفته هم برای دعای کمیل رفتی؟
چطوری وقت میکنی اون وقت شب
از منزلتون برسی اونجا؟
اون وقت شب توی اون محله نمیترسی؟
گفت: نه، ترس نداره، من با ماشین میرم؛
اونجا هم نگهبان داره. تو هم این هفته بیا.
گفتم: تو گواهینامه داری،
ولی من باید یه مقداری از مسیر رو پیاده بیام.
اون وقت شب یکم میترسم.
گفت: عیبی نداره. آدرس منزلتون رو بده؛
خودم میام دنبالت.
خدا میداند ؛ شاید شهادتت را در همان
شبهای دعای کمیل از ارباب گرفتی...
_بهروایتازرفیقِشهید
#آرمانِعزیز🕊
#شهیدآرمانعلیوردے🌹
یکی از اساتید حرف قشنگی میزدمیگفت ، تقویم رو که باز کنی اول غدیره بعد عاشورا ؛ همین داره بهمون میگه :
‐ درک نکردن غدیر
کمرنگ شدن غدیر
نبودن مردم پای غدیر ؛
باعث شد عاشورا رخ بده (:
#تلنگرانه
میگفتمامانمنتوبهکنمگناهامپاکمیشه؛
مامانگفت:
بله،پسرماماوقتیبهسنتکلیفمیرسی
وگناهمیکنیبعدازتوبه،گناهتبخشیدهمیشه❗️
منتهاپسرموقتییکپارچهسفیدروکثیفکنی
وبعدخوببشوریتمیزمیشهامامثلروزاولنمیشه
گفت:
خبپسدلممیخوادقبلسنتکلیفبمیرم
کهکمترگناهکنممیخوامپاکپاکباشم
گفتممادرجان:
یهراهیهستکهمثلروزاولپاکمیشی
گفت:
چهراهیمادر.
گفتم:
اینکهازخدابخوایبخرتتوشهیدبشی
گذشتتهمشپاکمیشهمثلروزاول.
چندماهینگذشت،کهشهیدشد🖤
نمیدونمچیگفتبهحضرتزهرا(س)
ولیهرچیگفتعجیبخریدهشد:)💔
.
[شهادت یعنے↓
متفاوت بہ آخر برسیم. و گرنہ،
مرگ پایان همہ قصہ هاست...]🙃♥️
#شہیدبابڪنورے•🌙•