آیه 152🌹ازسوره آل عمران 🌹
وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ عَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراكُمْ ما تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيا وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَ لَقَدْ عَفا عَنْكُمْ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ
و قطعاً خداوند وعدهى خود را (مبنى بر پيروزى شما در جنگ احد) محقّق گرداند، زيرا كه دشمن را با خواست او مىكشتيد، تا آنكه سست شديد و در كار (جنگ و تقسيم غنائم) به نزاع پرداختيد و از (دستور پيامبر) نافرمانى كرديد، با آنكه خداوند (پيروزى و) آنچه را (از غنائم) كه محبوب شما بود به شما نشان داده بود. برخى از شما خواهان دنيايند (و غنائم جنگى،) و برخى خواهان آخرت (و شهادت در راه خدا). پس آنگاه خداوند شما را از (تعقيب) آنان منصرف ساخت (و پيروزى شما به شكست انجاميد،) تا شما را بيازمايد، ولى از (خطاى) شما درگذشت و همانا خداوند نسبت به مؤمنان، صاحب فضل و بخشش است
آیه152🌹ازسوره آل عمران 🌹
وَ لَقَدْ =وبه درستی که
صَدَقَكُمُ =راست گردانید درحق شما
اللَّهُ=الله
وَعْدَهُ=وعده اش را
إِذْ=هنگامی که
تَحُسُّونَهُمْ=می کشتید آنان را
بِإِذْنِهِ=به اذن او (درجنگ احد)
حَتَّى=تا
إِذا=آنکه
فَشِلْتُمْ =سستی کردید
وَ تَنازَعْتُمْ =وبایکدیگرکشمکش ورزیدید
فِي=در
الْأَمْرِ=کار
وَ عَصَيْتُمْ =ونافرمانی کردید
مِنْ بَعْدِ ما= پس از آنكه
أَراكُمْ=بنمود به شما
ما=آنچه را
تُحِبُّونَ=دوست می داشتید
مِنْكُمْ =ازشما
مَنْ =کسانی بودند که
يُرِيدُ =می خواستند
الدُّنْيا =دنیارا
وَ مِنْكُمْ=وازشما
مَنْ=کسانی بودند که
يُرِيدُ الْآخِرَةَ= می خواستند آخرت را
ثُمَّ =آنگاه
صَرَفَكُمْ=بازگردانید شمارا
عَنْهُمْ=از آنان
لِيَبْتَلِيَكُمْ=تا بیازماید شمارا
وَ لَقَدْ=وبه درستی
عَفا =درگذشت
عَنْكُمْ =ازشما
وَ اللَّهُ =والله
ذُو=دارای
فَضْلٍ=بخشش بزرگ است
عَلَى =بر
الْمُؤْمِنِينَ=مومنان
@tafsirghorangharaati
❤️امشب هوای کـربــلا دارد دل من..
حال و هوایـی آشـنــا دارد دل من..
شش گوشه ات را تا نبینم بی قرارم
اصلا مـگر بـی تو صـفا دارد دل من؟
#السلام_علےساڪن_ڪربلا✋
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌺
#شب_جمعه_هوایت_نکنم_میمیرم_حسین_جان_
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺اگر مواظب دلتان باشید و غیر خدا را در آن راه ندهید، آنچه را دیگران نمیبینند شما میبینید، و آنچه را دیگران نمیشنوند شما میشنوید.
شیخ رجبعلی خیاط
🇵🇸 Rubika: rubika.ir/roshangari_ir
🇵🇸 @Roshangari_ir
هدایت شده از شهدا شهرک ولیعصر (عج)
بسیجی شهید علی مصطفوی تاریخ ومحل شهادت 61/8/25 عین خوش ،ساکن خ شهید به خیال،مزار شهید شهرستان زنجان
#سلام_امام_زمانم_
🌸 امید به آمدنتان ، هر صبح مثل سپیده، در ما طلوع می کند و با هر ضربان در رگ هایمان جاری می شود و با هر نفس در وجودمان زنده می گردد ...🌸🍃
🌼 امید به آمدنتان مثل اکسیری حیات بخش و نشاط آفرین ، ما را هر صبح به پرواز وا می دارد ...🌼🍃
امید به آمدنتان، امید به همه ی خوبی هاست
امید به همه ی دل خوشی هاست 🌹
💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐
🍂✨
🌹#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج_
@mahman11
#خاطرات_شهید
●محمدجواد تک پسر بود و اگر میخواست میتوانست نرود، اما او بیتاب رفتن بود. من که از رفتن او کاملاً راضی بودم، اما نمیخواست بهجز من، به کس دیگری بگوید که میخواهد سوریه برود، ولی به اصرار من به دنبال کسب اجازه از پدر و مادرش رفت.
●وقتی میخواست راهی شود حس عجیبی داشت و مطمئن بود که سالم برنمیگردد؛ من هم همان حس را داشته و حالم شبیه حال دفعات قبل نبود. یکشب گفت «بیا بشین باهم حرف بزنیم.» دلم لرزید و گفتم «میخواهی مأموریت بروی؟ و حتماً میخواهی سوریه بروی؟» خندید و گفت «آفرین عزیزم.» گفتم «من هم که نمیتوانم و نمیخواهم مانع رفتنت شوم.» که در جواب گفت «به تو افتخار میکنم.»
●مهمترین ویژگی محمدجواد توجه و حساسیت زیاد به مصرف بیتالمال بود. به یاد دارم که یک روز ماژیکی از پایگاه بسیج به خانه آورد و به زینب تأکید کرد که از آن استفاده نکن و یا یکبار دیگر بنر و میخ آورده بود که به من تأکید کرد که نباید از آن استفاده کنم. تمام دغدغهاش پایگاه بسیج محله بود و میگفت: «پایگاه دست من امانت است.» چند سالی آنجا راکد بود و رونقی نداشت. تابلوی آنجا را رنگ کرد و برای جمعکردن بچهها همه کاری کرد. خودش همیشه در پایگاه، حضور داشت و میگفت این حضور باعث دلگرمی بچهها میشود.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_محمدجواد_قربانی🌷
@mahman11