eitaa logo
منتظرانه
10 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. در نامه ها اگرچه عزیزم روال نیست گویم ز دوریت به دلم جز ملال نیست خواهی اگر ز حال من آگاهتر شوی تنها بدان که بی تو مرا حس و حال نیست قلبم اگر چه بر تو رساند سلام گرم اما ز هجر عاقبتش جز زوال نیست پرسی اگر ز حال رفیقان،؟به جمعشان جز جمله ی تو کی دگر آیی مقال نیست بازا شها به حرمت گلها که بهر ما دیگر برای رؤیت رویت مجال نیست ای عسکری فقط تو دعای فرج بخوان ارباب را ز سوی رعایا سوال نیست دردا که خود مسبب هجریم با قصور پس غیر ما به ما احدی در جدال نیست هفتم اسفند نود و پنج آخرین بازنگری۱۱ اسفند۹۸ https://www.instagram.com/p/CfherSFM-CF/?igshid=MDJmNzVkMjY=
به ظهورش همه جا بحث و هیاهو بر پاست همه گوییم فراقش که بلایی عظمی است جمع ما منتظر رؤيت روي چو مهش در عمل شیوه ی ما سخت شبیه اعداست دست در دست عدو و به فرج ملتمسيم جمع ضدین محال است ولی قصه ى ماست دست چون بهر فرج او به دعا بر دارد الفرج هاى من و تو به گمان سد دعاست عسکری مدعی عشق شدن آسان است رنگ معشوق نگیری تو اگر بی معناست اردیبهشت نود و چهار آخرین تصحیح ۸فروردین۱۴۰۲
حال من دور از شما هر روز بدتر می شود شب کجا زیبا بدون ماه و اختر می شود چون غلامی پیر و فرتوتم که بی ارباب خویش بی غذا می ماند و رنجور و مضطر می شود مثل آن کوری که در یک موضع صعب العبور از قضا بی دستگیر ویار و یاور می شود مثل یک ماهی که بیرون افتد از دامان آب قصه ی من عاقبت بر مرگ منجر می شود چون درخت بی بر و برگی که پایان شتا از بهار مقدمت سبز و پر از بر می شود چون کویر تشنه ای با صد دهان منتظر گر بباری بهر من فصل عطش سر می شود جان من را گر عیاری نیست چون مس بی گمان از طفیل کیمیایت برتر از زر می شود عسکری دور از مسیحا نیست غیر از مرده ای با کمی اعجاز از دیر فنا در می شود پانزدهم اسفند نود و پنج آخرین بازنگری ۱۱ فروردین ۱۴۰۲
وای از رویای رویت می دهد جان را به باد تو اگر در کار باشی کار می گردد ز یاد وای اگر من باشم و تو، تو اگر باشی و من من ز تو خشنود باشم تو ز من مسرور و شاد من همه دلواپسیم تو، تو ای مولای من همتت آنکه جهان را پر کنی از عدل و داد وای اگر وارونه گردد این همه رویای ناب تو بگویی ای محب ! با من چه کردی جز عناد؟ وای اگر اخمم کنی بهرم نماند آبرو فکر آن هم می کشد من را، زنم فریاد و داد وای اگرگویی که من از دست تو خون شد دلم وای اگر گویی به رویم بر وفایت ننگ باد عسکری را کشت این خوف و رجا مهدی بیا هر چه از خود خوف دارم بر تو امید زیاد یک تیر نود و چهار آخرین بازنگری ۱۲ فروردین ۱۴۰۲
ای مه زیبا چرا از برِ ما رفته ای تیرگی شب مرا کشت کجا رفته ای قصه ی مهتاب شد، خاطره ای بهر ما غصه ی هر حلقه شد، اینکه چرا رفته ای اینکه نبودیم ما لایقِ بر صحبتت، بدتر از این نیست که چون غربا رفته ای؟ اینکه نبودیم ما صادقِ در ادعا یا که ز یک جمع بی حجب و حیا رفته ای؟ اینکه به هر ندبه ای دم ز رفاقت زنیم درعمل اما نه آن راه وفا رفته ای؟ اینکه به جای خدا طالب دنیا شدیم؟ گر چه تو از نا خدا سوی خدا رفته ای ما همه از بدترین خلق خدا بوده ایم ای همه خوبی چرا خود به جفا رفته ای؟ ای همه خوبی مگر نیست به بدها دلی از غم تو عسکری چون به فنا رفته ای  پانزدهم مرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۱۳اسفند۹۸