eitaa logo
منتظران گناه نمیکنند
2.4هزار دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
5.5هزار ویدیو
358 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم خادم کانال منتظران گناه نمیکنند👇 @appear وروزو کردن تبلیغات درکانال تاسیس کانال : ۱۳۹۷٫۱٫۱۱ پایان کانال : ظهور آقا امام زمان عج ان شاء الله نشر از مطالب کانال آزاد ✔️
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹تلنگری از آیات قرآن ✨إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ✨عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ ﴿۷۴﴾ ✨بى‏ گمان مجرمان در ✨عذاب جهنم ماندگارند (۷۴) ✨لَا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ ﴿۷۵﴾ ✨عذاب از آنان تخفيف نمى‏ يابد ✨و آنها در آنجا نوميدند (۷۵) ✨وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ ✨كَانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ ﴿۷۶﴾ ✨و ما بر ايشان ستم نكرديم ✨بلكه خود ستمكار بودند (۷۶) ✨وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ ✨قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ ﴿۷۷﴾ ✨و فرياد كشند اى مالك بگو ✨پروردگارت جان ما را بستاند ✨پاسخ دهد شما ماندگاريد (۷۷) 📚سوره مبارکه الزخرف ✍آیات ۷۴ تا ۷۷
منتظران گناه نمیکنند
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۷ _برا من فرقی نداره! بالاخره یه جایی باید ریشه این #دیکتاتوری خشک
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۸ میدیدم از شهر میبرد... در انتهای کوچه ای خاکی و خلوت مقابل خانه ای رسیدیدم و به خانه پدرش آمده ایم... که از ماشین پیاده شدیم، کرایه را حساب کرد.. و با خونسردی توضیح داد _امروز رو اینجا میمونیم تا ببینم چی میشه! در و دیوار سیمانی این خانه قدیمی در شلوغی شهری که انگار زیر و رو شده بود، دلم را میلرزاند.. و میخواستم همچنان باشم که آهسته پرسیدم _خب چرا نمیریم خونه خودتون؟ بیتوجه به حرفم در زد و من نمیخواستم وارد این خانه شوم.. که دستش را کشیدم و اعتراض کردم _اینجا کجاس منو اوردی؟ به سرعت سرش را به سمتم چرخاند، با نگاه سنگینش به صورتم سیلی زد تا ساکت شوم.. و من نمیتوانستم اینهمه خودسری اش را کنم که از کوره در رفتم.. _اگه نمیخوای بری خونه بابات، برو یه بگیر! من اینجا نمیام! نمیخواست دستش را به رویم بلند کند که با کوبیدن چمدان روی زمین، خشمش را خالی کرد و فریاد کشید _تو نمیفهمی کجا اومدی؟ هر روز تو این شهر دارن یه جا رو میزنن و آدم ! کدوم هتل بریم که خیالم راحت باشه تو صدمه نمیبینی؟ بین اینهمه پرخاشگری، جمله آخر بوی محبت میداد که رام احساسش ساکت شدم.. و فهمیده بود در این شهر غریبی میکنم که با هر دو دستش شانه هایم را گرفت و به نرمی نجوا کرد _نازنین! بذار کاری که صالح میدونم انجام بدم! من دوستت دارم، نمیخوام صدمه ببینی! و هنوز عاشقانه اش به آخر نرسیده، در خانه باز شد... مردی جوان با صورتی آفتاب سوخته و پیراهنی بلند... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۹ پیراهنی بلند که بلندیِ بیش از حد قدش را بی قواره تر میکرد. شال و پیراهنی عربی پوشیده بودم تا در چشم مردم منطقه طبیعی باشم و باز طوری خیره نگاهم کرد که سعد فهمید و نگاهش را سمت خودش کشید _با ولید هماهنگ شده! پس از یک سال زندگی با سعد، زبان عربی را تقریباً میفهمیدم... و نمی فهمیدم چرا هنوز محرمش نیستم که باید مقصد سفر و خانه مورد نظر و حتی نام رابط را در گفتگوی او با بقیه بشنوم... سعد دستش را به سمتش دراز کرد و او هنوز حضور این زن غیرسوری آزارش میداد که دوباره با خط نگاه تیزش صورتم را هدف گرفت و به عربی پرسید _ایرانی هستی؟ از خوابیده در صدایش، زبانم بند آمد و سعد با خنده ای ظاهرسازی کرد _من که همه چی رو برا ولید گفتم! و برای این مرد بود که دوباره بازخواستم کرد _حتماً رافضی هستی، نه؟ و اینبار چکاچک کلماتش مثل تیزی شمشیر پرده گوشم را پاره کرد.. و اصلاً نفهمیدم چه میگوید.. که دوباره سعد با همان ظاهر آرام پادرمیانی کرد _اگه رافضی بود که من عقدش نمیکردم! و انگار گناه 🌺ایرانی و رافضی بودن🌺 با هیچ آبی از دامنم پاک نمیشد.. که خودش را عقب کشید و خواست در را ببندد که سعد با دستش در را گرفت و گله کرد _من قبلاً با ولید حرف زدم! و او با لحنی چندش آور پرخاش کرد _هر وقت این رو طلاق دادی، برگرد! در را طوری به هم کوبید که حس کردم اگر میشد سر این ایرانی را با همین ضرب به زمین میکوبید. نگاهم به در بسته ماند و در همین قدم، از مبارزه شده بودم.. که لبم لرزید و اشکم تا روی زمین... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
منتظران گناه نمیکنند
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۹ پیراهنی بلند که بلندیِ بیش از حد قدش را بی قواره تر میکرد. شال و
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۱۰ لبم لرزید و اشکم تا روی زمین چکید. سعد زیر لب به ولید ناسزا میگفت و من نمیدانستم چرا در ایام نوروز آواره اینجا شده ایم.. که سرم را بالا گرفتم و با گریه اعتراض کردم _این ولید کیه که تو اومدی اینجا؟ چرا منو نمیبری خونه خودتون؟ این چرا از من بدش اومد؟ صورت سفید سعد در آفتاب بعد از ظهر گل انداخته و بیشتر از عصبانیت سرخ شده بود و انگار او هم مرا میدانست که به جای دلداری با صدایی خفه توبیخم کرد _چون ولید بهش گفته بود زن من ، فهمید هستی! اینام 🔥وهابی🔥هستن و شیعه رو کافر میدونن! از روز نخست میدانستم.. سعد سُنی است، او هم از تشیّع من باخبر بود و برای هیچکدام این تفاوت مطرح نبود که اصلاً پابند مذهبمان نبودیم.. و تنها برای و مبارزه میکردیم. حالا باور نمیکردم وقتی برای سوریه به این کشور آمده ام به جرم که خودم هم قبولش ، تحریم شوم که حیرتزده پرسیدم _تو چرا با همچین آدمهای احمقی کار میکنی؟ و جواب سوالم در آستینش بود که باپوزخندی سادگی ام را به تمسخر گرفت _ما با اینا نمی کنیم! ما فقط از این احمقها میکنیم! همهمه جمعیت از خیابان اصلی به گوشم میرسید.. و همین هیاهو شاهد ادعای سعد بود که باز مستانه خندید و گفت _همین احمقها چند روز پیش کاخ دادگستری و کلی ماشین دولتی رو آتیش زدن تا استاندار عوض بشه! سپس به چشمانم دقیق شد و با همان رنگ نیرنگی که در نگاهش پیدا بود، خبر داد... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
در هر قدم هوادار ایران 🇮🇷 ایران V.S ژاپن 🇯🇵 ⏰ ساعت ۱۵:۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بمناسبت ۲۱ ماهِ رجب ، یادروز حضرت رباب (سلام الله علیها) حضرت رباب (سلام الله علیها) مادر حضرت سکینه و حضرت علی اصغر (علیهما السلام) 📌حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: وقتى امام حسين (عليه السلام) بشهادت رسید، آن همسرش که از قبیلۀ کلب بود [یعنی حضرت رباب (سلام الله علیها)] برايش ماتم گرفت. وَ بَكَت وَ بَكَينَ النِّساءُ وَالخَدَمُ حَتّى‏ جَفَّت دُموعُهُنَّ وَ ذَهَبَت ... رباب و زنان و خادمان آنقدر گريستند که اشک‏ چشمشان خشک شد! رباب در ميان آنان، كنيزى را ديد كه اشكش هنوز جارى بود. پرسید: تو چه كرده‌‏اى كه از ميان ما، فقط اشک تو خشک نشده؟ 📌كنيز پاسخ داد: من وقتى به رنج و زحمت مى‌‏افتم [و اشكم مى‌‏خشكد] هَليم مى‌‏خورم. رباب (سلام الله علیها) دستور داد تا هليم درست كردند ؛ هم خودش خورد ، هم به دیگران خوراند. و گفت: مى‌‏خواهيم با اینکار براى گريه بر حسين (عليه السلام)، نيرو بگيريم. 📚كافی : ج‏ ۱ ، ص ۴۶۶ ، حدیث ۹. پی‌نوشت: به چشمهایمان بیاموزیم که در غربت امام زمان (علیه السلام) هر چقدر هم اشک بریزند ، باز هم کم است.!
آفرین به بچه های ایران 🎊👏👏👏👏👏
Salar AghiliSalar Aghili - 11 Setareh (UpMusic).mp3
زمان: حجم: 9.49M
زنده باد ایران و ایرانی ✋پیروزی شیرین یوزهای ایرانی بر سامورایی‌های ژاپنی
14.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عاقبت زن زندگی آزادی احسنت به کسی که این کلیپو درست کرده خدا خیرش بده لطفا نشر بدید تو کانال و گروه هاتون حتما حتما پیشنهاد میکنم این کلیپ رو تماشا کنید 🔴🔴🔴