2.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺﷽🌺
#کلیپ
#عاشقانه_شهدا 🍂💕
عجب آن نیست که آمدی دلم صید شد
عحب آن است که من عاشق صیاد شدم
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی 🌱
@sirehshahidan
منټظران حضږٺヅ🇵🇸
🌺﷽🌺 #کلیپ #عاشقانه_شهدا 🍂💕 عجب آن نیست که آمدی دلم صید شد عحب آن است که من عاشق صیاد شدم #شهید_
🌺﷽🌺
#کلیپ
#عاشقانه_شهدا 🍂💕
عجب آن نیست که آمدی دلم صید شد
عحب آن است که من عاشق صیاد شدم
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی 🌱
@sirehshahidan
#عاشقانه_شهدا 💞
_ڪجا میرے؟!!
+بگمـ جیغ و داد راهـ نمیندازے؟
_بگو آقا مصطفے قلبم اومد تو دهنم...
+عراق!
_میری عراق؟! به اجازه ڪی؟! ڪه بعد برے سوریہ؟؟!
+رشته اے بر گردنم افڪنده دوست!
_{زدم زیر گریه...}
+ڪاش الان اونجا بودم عزیز...
_که چے بشه!
+آخه وقتے گریہ میڪنے خیلے خوشگل میشے! :))
_لذت میبرے زجر بڪشم؟!
+بس ڪن سمیه!
چرا فڪر میڪنے من دل ندارم؟!خیال میڪنے خوشم میاد از تو و فاطمه دل بڪنم؟
خداحافظ سمیہمواظب خودت و فاطمہ باش! 🙃♥️
_گوشے را قطع ڪردے...
چندبار شماره ات را گرفتم
اما گوشے ات خاموش بود
سرم را به شیشہ پنجره تڪیه دادم
درحالے ڪه اشڪ هایم مے آمدند
ڪجا میرفتے آقا مصطفے؟! میرفتےتا ماهــ🌙ـشوے
#قربونتبرمسیدابراهیم
به روایت همسر شہید
@sirehshahidan
💐🌼🌺🌴🌺🌼💐
#همسرانه
#عاشقانه_شهدا
#شهید_والامقام
#عباس_دانشگر
اولین بار برای صحبت کردن زمان خواستگاری و آخرین بار هم برای صحبت کردن قبل از اعزام به سوریه به گلزار شهدای قصر فیروزه تهران محل رفتیم.
محل دلداگے ما همین امامزاده بود
با #عباس نسبت فامیلے داشتیم
پسر عموم بودن که ۲۹ دی ماه سال ۱۳۹۴ پیشنهاد ازدواج دادند و ماهم روی پیشنهادشون فکر کردیم.
اصلا انتظار نداشتم تو این سن ازدواج کنم ولے وقتی به خواستگاریم اومدن، متعجب شدم
اما خصوصیاتے که تو ذهن من بود،
#عباس همه اون رو داشت و مهمترین شرطم این بود که همسر آینده ام تهران باشه که اینطور بود.
تو روز خواستگاری #عباس به زندگے ساده و کالای ایرانے خیلی تاکید داشت
ما ۲۸ بهمن ماه سال ۱۳۹۴ صیغه محرمیت رو خوندیم و قرار بود تابستون عقد کنیم
من خیلے مخالف رفتن #عباس به #سوریه بودم و اصلا اجازه ندادم که بره!
ولے با حرف هاش منو راضی کرد...
روزی که مےخواست به #سوریه بره
من مدرسه بودم و از روزهای قبل هم امتحان داشتم ، نتونستیم زیاد باهم صحبت کنیم و فقط برام یه نامه برایم نوشته بود
وقتی اونو خوندم خیلے مضطرب شدم ، چون نوشته هاش طوری بود که مشخص می شد آخرین نوشته هاشه خیلی عارفانه نوشته بود
نوشته بود رفتم تا وابسته نشوم ،
چون مےترسید به عشق دنیویش زیاد وابسته بشه و نتونه دل بکنه و فراموش کنه که در اون طرف مرزها چه اتفاقاتی دارد میافته!
در تلگرام هم با هم در ارتباط بودیم وقتے یک هفته گذشته بود ، تو تلگرام بهم گفت:
"یک هفته به اندازه یک ماه برایم گذشت"
راوی :
#همسر_شهید
#زوج_انقلابی
『🌸💫
🥀شادی روح شهدا صلوات🥀
🌷
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💞 #عاشقانه_شهدا💞
پیکر مطهری که با صدای همسر اشک ریخت..💔
وقتی پیکر شهید در واکنش به همسرش، از هر دو چشمش اشک میریزد..😭🥺
#شهید_مرتضی_عطایی🌹
⬅️ نثار روح مطهرشان صلوات 💐