در خاک رفتهایم ز سرکوبِ دوستان
جایی برای سرزنشِ دشمنان نماند...
#بیدل_دهلوی
- @Moqlgh
من جَلد تو هستم بر بام تو هستم
تو شمس منی من خورشید پرستم
مغرب همه اندوه اندوهِ غروبت
ای قبله ی مشرق ثنا گوی تو هستم
ای نای گلویت همچون نیِ داوود
حکم آن چه تو گویی من لال تو هستم
گنجشک گلویم شرح است چون منصور
بر دار تو هستم غربال تو هستم
حیران تو گردند آن کس که بِدیدت
آن دم چو برفتی صد بار شهیدت
میسوزم و نالم چون آتش نمرود
باز آی گلستان بر داغ عَبیدت
ای طاق ثریا طاقت به نماندست
مارا بستان از این ولوله بازار
ای از سر لطفش خوش در تو دمیده
هر دم که تو خواندیم انگار نه انگار
ای سُرمه کشیده روز و شب ما را
ای سرو بریده نشناخته ما را
پایان بده جانا این آمد و شد را
راحت کن و بستان این خوف و رَجا را
#محسن_چاووشی
- @Moqlgh
خُرّم آن کس که در این محنت گاه
خاطری را سبب تسکین است
#پروین_اعتصامی
- @Moqlgh
گم شدم در قلب او، در غصه هایی بس عجیب
هیچ کس چون من در انبار غمش سوزن نشد!
#سارا_یوسفی
- @Moqlgh
معشوقِ جفا پیشهٔ بی رحمِ دل آزار
زانو زدنم پیش تو بس نیست؟ بمیرم؟
#نفیسه_سادات_موسوی
- @Moqlgh
چون شکست آینه، حیرت برابر میشود
بی سبب خود را شکستم تا ببینم کیستم
#فاضل_نظری
- @Moqlgh
مظلوم ترین لحظه عشاق زمانیست
بادی بوَزد، ساز شود، یار نباشد
#پروانه_حسینی
- @Moqlgh