#ناشناس
عالییییید میشه گف با چنلتون عاشـــــق شعر شدم مرررسی ی درخاستی هم داشتم دوستم تولدشه و عاشق کتابه و شعره میخام براش کتاب شعر بخرم نمیدونم شعرهای کدوم شاعرو بخرم شما اگر بودید چیکار میکردید
+ممنون :]
بستگی داره دوستت به چه نوع شعری علاقه داره اگه طرفدار شعرای سبک جدید و امروزی هست کتاب های ابتهاج، فاضل نظری، قیصر امین پور به نظرم مناسبه
اما اگه طرفدار اشعار قدیمی یا غزلیات سنگینه
گزیده اشعار شهریار، مولانا، خیام و حافظ عزیز خوبه
و اگه از اشعار خارجی خوشش میاد زیاد اشنایی ندارم اما شعرهای امیلی دیکسون و ویکتور هوگو معروف اند
#ناشناس
سلام ،وقتتون بخیر کانالتون عالیههههههه خیلی حرف دلمه ... گریه میکنم با شعر ها... و اینکه یه بنده خدایی مریضه دعا کنید براش خیلی حالش بده 💔 دعامون کنید محتاجیم به دعا
+سلام ممنون خوشحالم کانال وایب خوبی داره و اینکه حتما دعا میکنیم
در این بازار نامردی
به دنبال چه میگردی
نمی یابی نشان هرگز
تو از عشق و جوانمردی
برو بگذر از این بازار
ازاین مستی و طنازی!
اگر چون کوه هم باشی
در این دنیا تو میبازی:)
#نازنین_آقایی
- @Moqlgh
من ندیدم که شبی پلک بهم بگذاری
هرشب از شدت درد کمرت بیداری
استراحت کن عزیزم ، بخدا میدانم
خسته ای ، بی رمقی ، سوخته ای ، بیماری
جان من سعی نکن با کمر تا شده ات
محض آرامش من بستر خود برداری
سرفه هایت بخدا قاتل جانم شده است
بس که خونابه در این سینه ی زخمی داری
سعی کن خوب شوی ، ای همه دارایی من
زینبت را به چه کس بعد خودت بسپاری
مونس خستگی حیدر خیبر شکنی
تو نباشی چه کسی میدهدم دلداری
#پوریا_باقری
- @Moqlgh
دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت می سوخت
هیئت، میان "وای مادر" داشت می سوخت
دیوار دم می داد؛ در بر سینه می زد
محراب می نالید؛منبر داشت می سوخت
جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاه تر: آیات کوثر داشت می سوخت
آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت می سوخت
یاد حسین افتادم آن شب آب می خواست
ناصر که آب آورد سنگر داشت می سوخت
آمد صدای سوووت؛ آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود اصغر داشت می سوخت
سربند یازهرای محسن غرق خون بود
سجاد، از سجده که سر برداشت، می سوخت
باید به یاران شهیدم می رسیدم
خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می سوخت
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق، سر تا پای اکبر داشت می سوخت
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال، گل می داد و خنجر داشت می سوخت
شب بود ... بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرن ها در داشت می سوخت
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می سوخت...💔(:
#حسن_بیاناتی
- @Moqlgh
رفتی، پس از تو لذّت باران تمام شد ،
یک قصّه رو نکرده به پایان تمام شد ؛
با یک زبان ساده بگویم تو فکر کن..
پاییز، آن اوایل آبان تمام شد !
آغوش گرم تو در روزهای وصل
زیر نگاه سرد زمستان تمام شد ،
هی زنگ پشت زنگ و پیام از پی پیام
دلشوره های تلخ خیابان تمام شد..
بعد از تو از حرکت قلبم ایستاد ،
ساعت به وقت غربت تهران تمام شد !
از من نپرس دیگر از این غم که ماجرا
بر عکس من برای تو آسان تمام شد ...
بدنام شد اگرچه زلیخا و رنج دید ..
دنیا به کام یوسف کنعان! تمام شد ؛
حالم شده شبیه زغالی که رو سیاه
در کوره خسته ماند و زمستان تمام شد !
#مریم_صفری
- @Moqlgh
گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را
تا زودتر از واقعه گویم گله ها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثرِ سخت ترین زلزله ها را
پر نقش تر از فرشِ دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را
ما تلخیِ “نه” گفتنمان را که شنیدیم
وقت است بنوشیم از این پس “بله” ها را
بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یکبار دگر پر زدن چلچله ها را
یک بار هم ای عشقِ من، از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسئله ها را
#محمدعلی_بهمنی
- @Moqlgh
هدایت شده از Mind Palace.!
Homayoun Shajarian01 Ahay Khabardar.mp3
زمان:
حجم:
10.6M
-از گلوی من دستاتو بردار:)
در نظربازی ما بیخبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست
ماه و خورشید همین آینه میگردانند
عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند
وصل خورشید به شبپره اعمی نرسد
که در آن آینه صاحب نظران حیرانند
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشقبازان چنین مستحق هجرانند
مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار
ور نه مستوری و مستی همه کس نتوانند
گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد
عقل و جان گوهر هستی به نثار افشانند
زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد
دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند
گر شوند آگه از اندیشه ما مغبچگان
بعد از این خرقه صوفی به گرو نستانند
#جناب_حافظ
- @Moqlgh