رفتی، پس از تو لذّت باران تمام شد ،
یک قصّه رو نکرده به پایان تمام شد ؛
با یک زبان ساده بگویم تو فکر کن..
پاییز، آن اوایل آبان تمام شد !
آغوش گرم تو در روزهای وصل
زیر نگاه سرد زمستان تمام شد ،
هی زنگ پشت زنگ و پیام از پی پیام
دلشوره های تلخ خیابان تمام شد..
بعد از تو از حرکت قلبم ایستاد ،
ساعت به وقت غربت تهران تمام شد !
از من نپرس دیگر از این غم که ماجرا
بر عکس من برای تو آسان تمام شد ...
بدنام شد اگرچه زلیخا و رنج دید ..
دنیا به کام یوسف کنعان! تمام شد ؛
حالم شده شبیه زغالی که رو سیاه
در کوره خسته ماند و زمستان تمام شد !
#مریم_صفری
- @Moqlgh
گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را
تا زودتر از واقعه گویم گله ها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثرِ سخت ترین زلزله ها را
پر نقش تر از فرشِ دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را
ما تلخیِ “نه” گفتنمان را که شنیدیم
وقت است بنوشیم از این پس “بله” ها را
بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یکبار دگر پر زدن چلچله ها را
یک بار هم ای عشقِ من، از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسئله ها را
#محمدعلی_بهمنی
- @Moqlgh
هدایت شده از Mind Palace.!
Homayoun Shajarian01 Ahay Khabardar.mp3
زمان:
حجم:
10.6M
-از گلوی من دستاتو بردار:)
در نظربازی ما بیخبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست
ماه و خورشید همین آینه میگردانند
عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند
وصل خورشید به شبپره اعمی نرسد
که در آن آینه صاحب نظران حیرانند
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشقبازان چنین مستحق هجرانند
مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار
ور نه مستوری و مستی همه کس نتوانند
گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد
عقل و جان گوهر هستی به نثار افشانند
زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد
دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند
گر شوند آگه از اندیشه ما مغبچگان
بعد از این خرقه صوفی به گرو نستانند
#جناب_حافظ
- @Moqlgh
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه
گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم
با پرتو ماه آیم و چون سایه ی دیوار
گامی ز سر کوی تو رفتن نتوانم
دور از تو، من سوخته در دامن شب ها
چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم
فریاد ز بی مهری ات ای گل که درین باغ
چون غنچه ی پاییز شکفتن نتوانم
ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو وگفتن نتوانم
#شفیعی_کدکنی
- @Moqlgh
@𝑴𝒐𝒒𝒍𝒈𝒉مگه میشہ.mp3
زمان:
حجم:
9.8M
این ک منه بیخیال اینجوریم حرفِ کمی نیست!(:
- @Moqlgh
تو چه دانی که پسِ هر نگهِ ساده من…
چه جنونی
چه نیازی
چه غمی ست...!؟(:
#مهدی_اخوانثالث
- @Moqlgh
آمـدی، آمـــدنت حـالِ مرا ریخت به هم ..
یک نگاهت، همه فلسفه را ریخت به هم
آمـدی و دلِ مـن سخــت در این اندیشــه؛
آن همه منطق و قانون چرا ریخت به هم؟؟
قاضیِ عادلِ قصه به نگاهت دل باخت !!
یک نگه کردی و یک دادسرا ریخت به هم
چهره شرقیِ زیبایِ تـو شد موجبِ خیـر
یک به یک انجمنِ غـرب گـرا ریخت به هم
شاعران، طالبِ سوژه، همه دنبال تـــو اند
سوژه پیـدا شد و شعرِ شُعـرا ریخت به هم
جـاذبه مـالِ زمین است، تو شاید دزدی
که فقط آمـدنت جـــاذبه را ریخت به هم
من همان آدمِ پُـــر منطقِ بی احسـاسم
پس چرا آمدنت، حالِ مرا ریخت به هم؟؟
حس و حــال همـــه ثـانیـــــه ها ریخت به هم
شوقِ یک رابطه با حاشیه ها ریخت به هم !!
گفته بودم به کسی عشق نخواهم ورزید
آمدی و همه فرضیــــه ها ریخت به هم !!
روحِ غمگینِ تـو در کالبَدم جا خوش کرد
سرفه کردی و نظامِ ریه ها ریخت به هم
پــایِ عشقِ تو دلم مُـرد و دگر هیـچ نشد
قلب از وحشتِ نرخِ دیه اش ریخت به هم
بغض کردیم و حسودانِ جهان شـاد شدند
دلمان تنگ شد و قافیه ها ریخت به هم ..
#امید_صباغنو
- @Moqlgh
#ناشناس
سلامممم خسته نباشیدِ همتووون دمتون گرم خیلی دِلیه کانا بعد اینکه ادمیناتون خانومن همه؟
+سلام ممنونم :] حقیقتا هیچ کودوم از ادمینا رو نمیشناسم
ساحل اگه خواست جواب میده