🔹وداع دختربچه‌ای با دو برادر شهیدش : همه شما فدای مقاومت ...برادر یک وقت نترسی ، جات توی بهشته... #مقاومت

🔹زندانی بحرینی که به تازگی از زندان آل خلیفه آزاد شده تصویر سلول خود که در آن تصاویر آیت الله خامنه‌ای ، حاج قاسم ، ابومهدی المهندس و ... نصب کرده بود را منتشر کرد. #بحرین

📱 طارمی بازیکن اینترمیلان یزدانی فخر کشتی جهان دبیر اسطوره کشتی ایران مبینا دومین دختر مدال‌آور ایران رتبه یک کنکور - علت پروژه تخریب زامبی‌ها علیه اینها چیست؟! تخریب اینها یعنی جامعه و جوان ایرانی نباید قهرمان داشته باشد. یعنی مرگِ امید برای ایرانی جماعت... / حسین صارمی

🎥 شهید آوینی: او میخواهد ما را بترساندو... اگر ما بترسیم، دیگر از ایمان‌مان کاری ساخته نیست #انتقام

وقتی پدر و مادر در حضور کودک دعوا می‌کنند، فریاد می‌زنند و همدیگر را تهدید می‌کنند، تمام دنیای کودک زیر و رو می‌شود. وحشت و اضطراب باعث ترشح هورمون‌های استرس می‌شود که به مغز کودک آسیب می‌زند یا باعث ایجاد بیماری‌های روان تنی در او خواهد شد.

آقای سید جواد هاشمی مدعی شده‌اند اگر دخترم حجاب را رعایت نمیکرد چیزی نمیگفتم آقای هاشمی ! مزد سالها رعایت حجاب توسط محارمت این حرفهای روشنفکری نبود؛ کاش در همان رسانه از سالها زیست عفیفانه‌ آنها قدردانی میکردی با این حرفهای روشنفکری نانی هم به دست بیارید برکت ندارد؛ برکت همین حیای پوشش زنان خانه‌ی شماست.

بی‌بی‌سی فارسی درباره سریال‌های شبکه نمایش خانگی چه می‌گوید؟! عبور از خط قرمز‌ها مطلوب و خوشایند چه کسانیست؟! عادی‌سازی روابط و تماس‌های نامتعارف مطلوب چه جریان و چه تفکریست؟!

هرچند هضم این ویدئو بسیار بسیار سنگینه و قلبی نورانی میخواد اما از دستش ندهید.

📔#حکایت از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟ گفت:آری مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود یکی را شب برایم ذبح کرد از طعم جگرش تعریف کردم صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد گفتند:تو چه کردی؟ گفت: پانصدذگوسفند به اوهدیه دادم گفتند پس تو بخشنده تری گفت:نه.چون او هرچه داشت به من داد،اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

💠حکمت برخی حوادث تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دور افتاده برده شد. با بی قراری به درگاه خداوند دعا می کرد تا او را نجات بخشد. ساعت ها به اقیانوس چشم می دوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی آمد. سرآخر ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک بسازد تا خود و وسایل اندکش را بهتر محافظت نماید. روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود. اندوهگین فریاد زد: «خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟» صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می شد از خواب برخاست. آن کشتی می آمد تا او را نجات دهد. مرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور متوجه شدید که من اینجا هستم؟» آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، دیدیم!» آسان می توان دلسرد شد هنگامی که بنظر می رسد کارها به خوبی پیش نمی روند، اما نباید امیدمان را از دست دهیم، زیرا خدا در کار زندگی ماست، حتی در میان درد و رنج. دفعه آینده که کلبه شما در حال سوختن است به یاد آورید که آن شاید علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند... اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•