eitaa logo
مرسلات مدیا
1.2هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
590 فایل
﷽ 📎 #موشن_گرافیک 📎 #کلیپ 📎 #عکس_نوشت 📎 #متن 💠 کانالی پر از آموزش‌های جذاب و ساده✅ 🇮🇷 اداره فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان eitaa.com/morsalatmedia 🌍 ارتباط با مدیر، نظرات و تبادل: https://eitaa.com/resaneh_tablighateslami
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅💠 ویژه شبهای قدر حیدر حیدر اول و آخر حیدر... 🔹 تولیدگر : گروه تبلیغی شمیم بهشت @taaghcheh
34.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅💠 مومن همیشه حواسش به آدمهای اطرافش هست. مومن باهوش، قبل از اینکه برادرش، اعلام نیاز کنه، زودتر از اون، برای رفع مشکل اون اقدام می‌کنه! 🔸امام كاظم عليه السلام فرمود: مهر اعتبار اعمال شما برآوردن نيازهاى برادرانتان و نيكوئى با آنهاست تا جائيكه قدرت داريد و اگر چنين نكنيد عملى از شما پذيرفته نخواهد شد. نسبت به برادران مهربانى كنيد و با آنها مدارا نمائيد تا به ما بپيونديد. بحارالانوار ج ۷۵ص۳۷۹ 🔹 تولیدگر : حمیدرضا شمسایی @taaghcheh
✅💠دلایل روزه‌خواری در انظار عمومی ✅آنچه واضح و مبرهن است این است که تنها افرادی که بیمار یا ناتوان‌اند، از گرفتن روزه معاف می‌شوند؛ ولیکن در زمانه کنونی شاهدیم که بسیاری از افراد به دلایل مختلف و واهی از گرفتن روزه سرباز می‌زنند. در این نوشتار سعی داریم به برخی از این دلایل بپردازیم. 🔹فاطمه فرهادیان، عضو گروه نویسندگی صریر https://rasanews.ir/002y3i @taaghcheh
🌱زنجیر به پا بسته و این گردن کج را 🤲آورده همین دارم و این عسر و هرج را 💫هر تار که بر دار وجودم تو تنیدی 🙏با عشق پذیرفتم و این پای فلج را ✅از راه نترسیدم و از راهزنان هم ▪️تا آنکه ببخشی به من آن باطن حج را 🔅ما روز و شب از دوری تو تاب نداریم ✨ای کاش بیایی و نخوانیم فرج را ✍ سراینده: نرگس عسگری @taaghcheh
✅💠 فزت و ربّ الکعبه... تولیدگر : سمیرا حاج محمدی @taaghcheh
3.mp3
7.48M
✅💠ماجراهای سحر و سپیده ⬅️آموزش مهارت همسر داری 🔹 قسمت سوم: غذای خوشمزه @taaghcheh
✅💠 مستوفی خانم باجی مثل هرسال برای پختنِ‌ نانِ ماهِ رمضان خانه ی عروس آمده بود. مامان آرد می ریخت. همسایه هم هی با دست آرد را فشار می داد. فاطی زیر لب غرید: «اینجوری که آردی برا خودمون نمی مونه.» مامان فاطی با همسایه آرد بده بستون داشت. حالا آمده بود قرض خودش را بگیرد. بابا بعد چقدر وقت، یک گونی گندم آسیاب کرده بود. خانم باجی همسایه را سرجایش میخکوب کرد: «عروس! شما آرد را اینطوری پیمونه میکنی؟! » فاطی به جای مامان، سرش را به خانم باجی نزدیک کرد و گفت: «ما که !؟ نه ! اما ... » خانم باجی سرش را ریز ریز تکان داد. رو کرد به همسایه: «قرض شما چند تا تشت آردِه؟» همسایه که منتطر چنین حرفی نبود بهش برخورد. با لُپ های پُر از بادگفت :«یکی» خانم باجی سفره آردی را آورد. آرد تَشت را توی سفره خالی کرد. دوباره تشت را پُر از آرد کرد؛ اما بادست فشار نداد . بقیه ی آرد که تو سفره ی آردی بود را به همسایه نشان داد. لَب های همسایه آویزان شد. مامان که تا حالا ساکت بود گفت: «من همیشه مثل شما پیمونه می کنم خانم باجی.» همسایه با چشم های قرمزنگاهش را به سمت مامان چرخاند. کارد میزدی خونش در نمی آمد. خودش را جمع وجور کرد. خانم باجی گفت: «هر جوری قرض می دین، همون جور پس بگیرین! نه بیشتِر، نه کمتِر.» همسایه با سِگرمه های درهم، چادر را به قدش بست. با یک تکان پهلوانی تشت را برداشت. لبخند رضایت مامان، دیدنی بود. 📖برگرفته از سوره ی مطففین/ آیه 2. 💫« الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ» ( آنان که چون از مردم کالایی را با پیمانه و وزن می ستانند، تمام و کامل می ستانند. ) ✍ به قلم : مهری سادات میرلوحی @taaghcheh
✅💠 و افوض امری الی الله... 🔹 تولیدگر : زهرا اسحاقیان @taaghcheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅💠 حکم آزمایش کرونا در حال روزه 🔹 تولیدگر : زهره عنایتی 🔹 تولید محتوا: حجت الاسلام محمد قربانی مقدم 6 @taaghcheh
✅💠رمضان چگونه در رقت قلب انسان مؤثر است؟ ✅خداوند هدایت انسان را بر خود لازم دانسته و ابزارهای گوناگونی برای هدایت بشر فرستاده است. یکی از طرق هدایت انسان، ماه مبارک رمضان است تا در سایه این ماه پربرکت به مقام وَیَرْضَی بِهِ عَنَّا برسیم و او این‌گونه از ما راضی گردد. 🔹زهرا ابراهیمی مدیر گروه نویسندگی صریر http://nedaesfahan.ir/144244 @taaghcheh
✅💠 ای پناه هر طرد شده... 🔹 تولیدگر: سمیرا حاج محمدی @taaghcheh
✅💠بهترین یاور! دختر آرام نشسته روی نیمکت پارک، به راه رفتن کلاغی روی چمن ها نگاه می کرد. پسر با رگبار نگاهش، نگاه دختر را دزدید: «بدنم می لرزید که مبادا از دستت بدم.» لباس مشکی و ریش های کوتاه، نگاه پسر را نافذتر کرده بود. دختر تاب نیاورد. نگاهش را سُر داد روی یقه ی لباس پسر:«یادته توی جلسه ی خواستگاری به مامان و بابام گفتی خوب تحقیق کنید. تا هر چند وقت که می خواین، رفت و آمد داشته باشیم تا همو خوبِ خوب بشناسیم. زندگی دخترتون رو بند مهریه نکنید. کمک کنید دخترتون با شناخت، وارد زندگیِ من بشه. من می خوام به اندازه ای که در توانم هست به شما وعده بدم.» «خب؟» «به حرفت گوش دادم. با شناخت وارد زندگیت شدم. حالا، این جا، بعد از چند ماه که از عقدمون می گذره می خوام مهریه رو بهت ببخشم.» نگاه پسر روی تک تک اعضای صورت دختر قدم می زد و لبخندش رد پای نگاهش را پاک می کرد. «شنیدم مهریه ی بخشیده شده حلال ترین ماله. فقط وقتی بچّه دار شدیم، توی اون نُه ماه، مالی که باهاش خورد و خوراکمون رو تهیّه می کنی به نیّت و اسمِ مهریه باشه. دلم می خواد بچّم با حلال ترین مال شکل بگیره و رشد کنه.» پسر به یاد جواب حضرت علی در روز اول عروسی اش به پیامبر افتاد. وقتی که پرسید همسرت را چگونه یافتی؟ زیر لب زمزمه کرد: «بهترین یاور بر اطاعت خدا!» دختر چادرش را جلو کشید:«چی؟» «پاشو نزدیکِ افطاره… پاشو که این اولین شب قدریه که با همیم!» ✍️ به قلم: عصمت مصطفوی @taaghcheh