eitaa logo
•|..مستشهدین..|•
672 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3هزار ویدیو
39 فایل
"بسم‌ربـــ‌الشهداوالصدیقین" زنده‌نگه‌داشتن‌یاد‌وخاطره‌ی‌ شهداکمترازشهادت‌نیست... امام‌خامنه‌ای‌‌عزیز🖐🏻🌿 🔺 ارتباط‌باادمین‌کانال: @Amirhossein_retout 🔻 #کپی‌آزادبه‌شرط‌یک‌صلوات‌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
سرباز عراقی رو به نوجوان ایرانی که تازه اسیر شده بود کرد و به حالت تمسخر گفت: خمینی سن سربازی را پایین آورده؟ نوجوان با غرور پاسخ داد: خیر؛ امام‌خمینی سن عاشقی را پایین آورده است ... __________________________ @mos_tashhadin🌷
مملکتی را که شهدا پاک کرده‌اند آلوده نکنیم... _____________________ @mos_tashhadin🌷
بنویس کلام آخر را برای آنان که می‌ مانند برای آنان که در این راه مانده‌اند برای آنان که در این مسیر خواهند آمد بگو حرف دلت را همان دلی که خدایی شد دلی که دلبسته‌ی صاحبدلان شد __________________________ @mos_tashhadin🌷
این سوال در نگاه مهربانش موج میزند: ما که رفتیم.. بعد از ما شما چه کردید؟ __________________________ @mos_tashhadin🌷
چند روز بعد از عملیات؛ یک نفر رو دیدم که دستش کاغذ و خودکار گرفته بود..! هرجا می‌رفت همراه خودش می‌بُرد از یکی پرسیدم: چشه این بچه؟ گفت: آرپی جی زن بوده توی عملیات اونقدر آرپی‌جی زده که دیگه نمی‌شنوه ..! باید براش بنویسی تا بفهمه ... __________________________ @mos_tashhadin🌷
قانع بودند و راضے. از هرچه کہ بہ دنیا بود کمترین را انتخاب مےکردند❗️ اما در مرگ بهترین وبالاترین...یعنی شهادت🕊 __________________________ @mos_tashhadin🌷
🌹 شهید محمّد بروجردی ✍️ این را شهیدان بسیاری بخصوص در این چند سال اخیر به در و دیوار ایران نوشته‌اند و اگر مقاومتهای آنها نباشد همانطور كه امام فرمودند، بیم آن می‌رود كه زحمات شهدا به هدر رود و اگر چه آنها به سعادت رسیدند و این ما هستیم كه آزمایش می‌شویم و دیگر این كه با تجربه‌ای كه ما از صدر اسلام داریم، كه به خاطر عدم آگاهی مسلمین درس عبرت باشد، با دقت، كلمات این روح خدا را كه خط او خط رسول خداست دقت كنند. 📚 بخشی از وصیت نامه شهید هدیه به روح مطهر شهید 🌼 ‌ 🌐 @Mos_tashhadin 🌷
با اینکه زمستان است با دیدن لبخند تو بهـار در قلب ما شکوفه می‌زند ..! 🌼 ‌ 🌐 @Mos_tashhadin 🌷
با اینکه زمستان است با دیدن لبخند تو بهـار در قلب ما شکوفه می‌زند ..! 🌼 ‌ 🌐 @Mos_tashhadin 🌷 💔💔❤️
بوسیدنی ترین پیشانی‌ها پیشانی شما بود .... 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 🌼 ‌ 🌐 @Mos_tashhadin 🌷
با اینکه زمستان است با دیدن لبخند تو بهـار در قلب ما شکوفه می‌زند ..! 🌼 @Mos_tashhadin 🌷
•|..مستشهدین..|•
سهم شان از سفره انقلاب یک قرص نان بود! گرفتند و با اخلاص رفتند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آگاه باشیم که صدق نیت و خلوص در عمل‌، تنها چاره‌ساز ماست‌. …‌ بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست‌ (شهید مهدی باکری) @mos_tashhadin @mos_tashhadin @mos_tashhadin
پر از تراکم تردید و وهم و فاصله اند تمام مردم این کوچه های مرگ آیین هوای شهر چه تاریک و سرد و بی روح است رسیده اند ملخ های شک به برگ یقین یرای آمدنت دیر نیست مطلق خوب! برس به داد دل باغ زرد ....سبزترین @mos_tashhadin @mos_tashhadin @mos_tashhadin
روز مرد نداشتند... لیکن روزها را مردانه ساختند تنها جورابشان سوراخ نبود که پیکری سوراخ شده از گلوله و ترکش داشتند پاس میداریم یاد مردان مردِ سرزمینمان . . . @mos_tashhadin @mos_tashhadin @mos_tashhadin
در این بهار تازه که گل‌ها شکفته‌اند لبخندِ عشق زن که شکوفا ببینمت ... عکاس: محمود بدرفر مستشهدین https://eitaa.com/zoolaleahkam
🔶نوجوان ۱۷ ساله ای که منافقین چشمهایش را درآوردند و گوش‌هایش را بریدند و بعد شهیدش کردند... 🔸دفعه آخر که به مرخصی آمد دیدم خیلی فرق کرده و حالت معنوی خاصی پیدا کرده. وقتی بغلش کردم با خودم گفتم برای آخرین بار است که می بینمش. به سید مهدی گفتم «مادر مگر جنگ تمام نشده و امام قطعنامه را امضا نکردند؟» گفت «مگر امام نفرمودند من جام زهر را نوشیدم، من باید دوباره برگردم.» گفتم «برو و مواظب خودت باش!» با اینکه خودش می دانست بر نمیگردد گفت «این دفعه که برگردم تحصیلاتم را ادامه می دهم به خاطر شما!» 📌مادر این شهید, نحوه شهادت فرزندش توسط منافقین در عملیات مرصاد را این‌چنین بیان می‌کند: سید مهدی در گردان مسلم لشکر 27 و در منطقه اسلام آباد غرب بود که به شهادت می رسد. منافقین سفّاک چشم هایش را در آورده بودند, گوشهایش را بریده بودند و آنقدر به فکش ضربه زنده بودند تا فکش خرد شده بود و پوستش را کنده بودند و بدنش را سوزانده بودند. زمانی که پیکرش را برای ما آوردند اجازه ندادند او را ببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم. هدیه به روح مطهر شهید 📣 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ________________________ @mos_tashhadin🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند کشور در دوران حامی صدام بودند؟! ⁉️ چرا می‌گوییم پیروزی ما در جنگ معجزه بود؟ __________________________ 🎙حجت‌الاسلام راجی ______________________________ @mos_tashhadin🌷
😃 خاطره ای زیبا و خنده دار از جنگ.😂 🔘کتک خوردن در حد شهادت!😱😆 بین ما یکی بود که چهره سیاهی داشت؛ اسمش عزیز بود؛...توی یه عملیات ترکش به پایش خورد و فرستادنش عقب. ....بعد از عملیات یهو یادش افتادیم و تصمیم گرفتیم بریم ملاقاتش...با هزار مصیبت آدرس بیمارستانی که توش بستری بود رو پیدا کردیم و با چند تا کمپوت رفتیم سراغش.  پرستار گفت: توی اتاق ۱۱۰ بستری شده؛  اما توی اتاق ۱۱۰ سه تا مجروح بودند که دوتاشون غریبه و سومی هم سر تا پایش پانسمان شده و فقط چشمهایش پیدا بود.  دوستم گفت: اینجا که نیست، بریم شاید اتاق بغلی باشه! ....یهو مجروح باندپیچی شده شروع کرد به وول وول خوردن و سروصدا کردن!  گفتم: بچه ها این چرا اینجوری میکنه؟ نکنه موجیه؟!!!  یکی از بچه ها با دلسوزی گفت: بنده خدا حتما زیر تانک مونده که اینقدر درب و داغون شده!...  ...پرستار از راه رسید و گفت: عزیز رو دیدین؟!!!  همگی گفتیم: نه! کجاست؟  پرستار به مجروح باندپیچی شده اشاره کرد و گفت: مگه دنبال ایشون نمی گردین؟  همه با تعجب گفتیم: چی؟!!! عزیز اینه؟!  ....رفتیم کنار تختش؛عزیز بیچاره به پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر و کله و بدنش زیر باندهای سفید گم شده بود!  با صدای گرفته و غصه دار گفت: خاک توی سرتان! حالا دیگه منو نمی شناسین؟ ....یهو همه زدیم زیر خنده. گفتم: تو چرا اینجوری شدی؟ یک ترکش به پا خوردن که اینقدر دستک و دمبک نمی خواد!...  عزیز سر تکان داد و گفت: ترکش خوردن پیشکش. بعدش چنان بلایی سرم اومد که ترکش خوردن پیش اون ناز کشیدنه!!  بچه ها خندیدند.😄😄 ....اونقدر اصرار کردیم که عزیز ماجرای بعد از مجروحیتش رو تعریف کرد:  - وقتی ترکش به پایم خورد، منو بردند عقب و توی یه سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند تا آمبولانس خبر کنند. توی همین گیر و دار یه سرباز موجی رو آوردند و انداختند توی سنگر. سرباز چند دقیقه ای با چشمان خون گرفته برّ و بر نگاهم کرد. راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماست هایم رو کیسه کردم. یهو سرباز موجی بلند شد و نعره زد: عراقی پَست فطرت می کشمت!😳. چشمتان روز بد نبینه.! حمله کرد بهم و تا جان داشت کتکم زد!. به خدا جوری کتکم زد که تا عمر دارم فراموش نمی کنم!. حالا من هر چه نعره می زدم و کمک می خواستم، کسی نمی یومد.! اونقدر منو زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشه سنگر و از حال رفت. من هم فقط گریه می کردم!.... بس که خندیده بودیم داشتیم از حال می رفتیم😂  دو تا مجروح دیگه هم روی تخت هایشان از خنده روده بُر شده بودند!.😂  عزیز ناله کنان گفت: کوفت و زهر مار هرهر کنان!!! خنده داره؟ تازه بعدش رو بگم: - یک ساعت بعد به جای آمبولانس یه وانت آوردند و من و سرباز موجی رو انداختند عقبش. تا رسیدن به اهواز یک گله گوسفند نذر کردم که دوباره قاطی نکنه!😉... رسیدیم بیمارستان اهواز، گوش تا گوش بیمارستان آدم وایستاده بود و شعار می دادند و صلوات می فرستادند. دوباره حال سرباز خراب شد. یهو نعره زد: آی مردم! این یه مزدور عراقیه!، دوستای منو کشته. ...و باز افتاد به جونم. این دفعه چند تا قلچماق دیگه هم اومدند کمکش و دیگه جای سالم توی بدنم نموند. یه لحظه گریه کنان فریاد زدم: بابا من ایرانی ام! رحم کنین؟. یهو یه پیرمرد با لهجه ی عربی گفت: ای بی پدر! ایرانی هم بلدی؟ جوونا این منافق رو بیشتر بزنین.!... دیگه لَشَم رو نجات دادند و آوردند اینجا. حالا هم که حال و روزم رو می بینید! صدای خنده مون بیمارستان رو برده بود روی هوا.😂😄  پرستار اومد و با اخم و تَخم گفت: چه خبره؟ اومدین عیادت یا هِرهِر کردن؟ وقت ملاقات تمومه، برید بیرون! ....خواستیم از عزیز خدافظی کنیم که یهو یه نفر با لباس سفید پرید توی اتاق و نعره زد: عراقی مزدور! می کشمت!!!  عزیز ضجه زد: یا امام حسین! بچه ها خودشه، جان مادرتون منو نجات بدین ...😂 😂 ________________________________ @mos_tashhadin🌷
🔻شبهه دفاع مقدس: چرا امام خمینی (ره) بعد از آزاد سازی خرمشهر با صلح کشور عراق موافقت نکرد؟ 🔹پاسخ: اولین نکته ای که باید به آن اشاره نمود این است که امام به تنهایی تصمیم نگرفت بلکه جمعی از سیاسیون و فرماندهان نظامی به صورت مشورتی چنین تصمیمی را گرفتند. 🔸عدم موافقت پذیرش صلح از سوی کشور ایران چند دلیل داشت: ۱. بیان صلح از سوی دولت عراق در مجامع بین المللی مطرح نشده بود و از لحاظ قانونی هیچ گونه اعتباری نداشت. ۲. مرزهای ایران تامین نداشت و نقاطی در شلمچه، طلائیه، فکه و قصر شیرین در اشغال عراق بود و نیز شهرهای سومار، نفت شهر و مهران عملا در اشغال دشمن بود و امکان آزادسازی این نقاط از راه مذکور، غیرمعقول به نظر می رسید و راهی جز ادامه جنگ وجود نداشت. ۳. اطمینان به دولت عراق وجود نداشت. بر اساس اطلاعاتی که وجود داشت دولت عراق به دنبال تجدید قوای خود بود و امکان حمله به کشور ایران بسیار بالا بود. این موضوع را در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و عملیات مرصاد هم کاملا مشهود است. ________________________________ @mos_tashhadin🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از گارد شاهنشاهی تا قائم‌مقامی در سپاه، شهید یوسف کلاهدوز ❤️🇮🇷❤️🇮🇷❤️🇮🇷❤️🇮🇷❤️🇮🇷❤️ ________________________________ @mos_tashhadin🌷
در سفره‌شان رونق اگر نیست صفا هست .... _______________________________ @mos_tashhadin🌷
ڪاش در این جمـــع قسمتِ ما هم مےشد ... ____________________________ @mos_tashhadin🌷
از همه زودتر می آمد جلسه تا بقیه بیایند دو رکعت نماز میخواند. یکبار بعد از جلسه، کشیدمش کنار و پرسیدم نماز قضا میخوندی؟ گفت نماز خواندم که جلسه به یک جایی برسد. همینطور حرف روی حرف تل انبار نشه، بد هم نشد انگار! _________________ @mos_tashhadin🌷