eitaa logo
🏠 خانه مشاوره آنلاین
8.2هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
2هزار ویدیو
44 فایل
کانال خانه مشاوره آنلاین زیر نظر "بنیاد ملی مصونیت اجتماعی ردم" می باشد 《با بهترین مشاوره #تخصصی خانواده: ازدواج همسرداری تربیت کودک طلاق افسردگی و. 📩 هماهنگی وقت @Moshaver_teh 📞۰۹۳۵۱۵۰۶۳۷۴ رضایتمندی: https://eitaa.com/nnnnvvvv
مشاهده در ایتا
دانلود
📕پرسش 0⃣0⃣1⃣1⃣ ____________________________ 🔸سلام خوب هسین؟ من ۱۹ساله و شوهرم ۲۱به علت فوت پدر شوهر داریم با مادر شوهرم زندگی میکنیم یعنی از اول عروسی پیش مادرشوهرم هسیم قبلا ها که مشکلی بین من و ایشون بود با غصه خوردن برطرف میشد ولی الان که دوماهه باردارم بشدت دارن اذیتم میکنن به شوهرمم که میگم میگن اشتباه میکنی 🔹 ولی روزها که شوهرم کارهستن بشدت بمن تیکه میزنه و همش داره از پدرشوهرمرحوم و برادر های ناتنی شوهرم بد میگن و من پاسخی نمیدم توی جمع همسایه یا فامیل از نقطه ضعف هایم حرف میزنن و من تنها باسکوت و لبخند میگذرم ولی در این دوماه بارداری بشدت در حالت بده روحی روانی هسم همش میگه که زود بود بچه دارشدین و جاریه بنده ک چاارساله عروسی کردن و دوبار سقط داشتن رو بامن مقایسع میکنه 🔸 بشدت ناراحتم که فرزند با چه فرقی داره خیلی ناراحتم که مبادا روی تاثیربدی بزارم با این حاله روحی نامساعد میخوانم ولی همش درگیرم به شوهرم بگم که چرا بامن این مشکلو داره زود جبهه میگیره مادرش بشدت از ناز کردن من توسط پسرش بیزاره 🔹 به وضوح مشخصه وقتی ما ب مشکل میخوریم ایشون من را دانسته و باخندیدن پسرش را از اینکه زن گرفته میکنه انگار دوسداره ما باشیم همش و دراین صورت خیلی خوب میشه باهام وقتی ب پسرش محل نمیدم 🔸شبا همش خواب میبینم یه بلایی سرم میخواد بیاره شوهرم خیلی داره ابراز میکنه و از اینکه باردارم بشدت ولی مادر شوهرم نه 🔹 ما در یک زندگی میکنیم و فقط اتاق ما جداس ووسایلمون رو بزور در این اتاق جا دادیم شوهرم همش از حسن من حرف میزنه و ایشون با تمسخر المثل واسمون میزنه با جاریم بشدت خوبه منم خیلی باهاش بهش میگم چرا بامن این مشکلو داره میگه حس میکنه تو پسرشو بعد تنها شدنش که همدردش بوده رو ازش گرفتی هرحرفی که میزنم پیش جاریام میگه 🔸 بخدا از وقتی عروسی کردیم کردن برام سخته اخه میگه مگه چقد رابطه دارین درک نمیکنه که انسان نیاز به تمیزی داره همش مامانم که میاد خونمون لباس روشن میپوشه رو مسخره میکنه که چرا انقد امروزی هست یا از برادرام ایراد میگیره کلا باهام داره کمکم کنید 🔹 دوس ندارم اینجوری باشم تااخرعمر و بچم انرژی منو دریافت کنه راه حلی چیزی پیشنهاد کنید دکتر گفته بشدت کن چون کم سنو سالی و بچه اولتم هست هی میگه کار کنی سفت میشی 🔸ولی اون قبل سقط ک بمون سرمیزدو براش غذا جدادرس میکرد گفتم چکارمیکنی باهات خوبه گف از اول عروسی هیچکاری براش نکردم و بهش رو ندادم اصنم باهاش گرم نشدم گیر میداد منم گیرمیدادم ولی من نمیتونم اینجوری باشم گفت اوایل بامنم اینجوری بود ولی وقتی مثل خودش شدم باهام بهتر شد من نمیتونم بدی کنم _________________ 🏠 http://eitaa.com/joinchat/614793219C5eb00a97bd
📕پرسش 9⃣1⃣1⃣1⃣ ____________________________ 🔸سلام خوب هسین؟ من ۱۹ساله و شوهرم ۲۱به علت فوت پدر شوهر داریم با مادر شوهرم زندگی میکنیم یعنی از اول عروسی پیش مادرشوهرم هسیم قبلا ها که مشکلی بین من و ایشون بود با غصه خوردن برطرف میشد ولی الان که دوماهه باردارم بشدت دارن اذیتم میکنن به شوهرمم که میگم میگن اشتباه میکنی 🔹 ولی روزها که شوهرم کارهستن بشدت بمن تیکه میزنه و همش داره از پدرشوهرمرحوم و برادر های ناتنی شوهرم بد میگن و من پاسخی نمیدم توی جمع همسایه یا فامیل از نقطه ضعف هایم حرف میزنن و من تنها باسکوت و لبخند میگذرم ولی در این دوماه بارداری بشدت در حالت بده روحی روانی هسم همش میگه که زود بود بچه دارشدین و جاریه بنده ک چاارساله عروسی کردن و دوبار سقط داشتن رو بامن مقایسع میکنه 🔸 بشدت ناراحتم که فرزند با چه فرقی داره خیلی ناراحتم که مبادا روی تاثیربدی بزارم با این حاله روحی نامساعد میخوانم ولی همش درگیرم به شوهرم بگم که چرا بامن این مشکلو داره زود جبهه میگیره مادرش بشدت از ناز کردن من توسط پسرش بیزاره 🔹 به وضوح مشخصه وقتی ما ب مشکل میخوریم ایشون من را دانسته و باخندیدن پسرش را از اینکه زن گرفته میکنه انگار دوسداره ما باشیم همش و دراین صورت خیلی خوب میشه باهام وقتی ب پسرش محل نمیدم 🔸شبا همش خواب میبینم یه بلایی سرم میخواد بیاره شوهرم خیلی داره ابراز میکنه و از اینکه باردارم بشدت ولی مادر شوهرم نه 🔹 ما در یک زندگی میکنیم و فقط اتاق ما جداس ووسایلمون رو بزور در این اتاق جا دادیم شوهرم همش از حسن من حرف میزنه و ایشون با تمسخر المثل واسمون میزنه با جاریم بشدت خوبه منم خیلی باهاش بهش میگم چرا بامن این مشکلو داره میگه حس میکنه تو پسرشو بعد تنها شدنش که همدردش بوده رو ازش گرفتی هرحرفی که میزنم پیش جاریام میگه 🔸 بخدا از وقتی عروسی کردیم کردن برام سخته اخه میگه مگه چقد رابطه دارین درک نمیکنه که انسان نیاز به تمیزی داره همش مامانم که میاد خونمون لباس روشن میپوشه رو مسخره میکنه که چرا انقد امروزی هست یا از برادرام ایراد میگیره کلا باهام داره کمکم کنید 🔹 دوس ندارم اینجوری باشم تااخرعمر و بچم انرژی منو دریافت کنه راه حلی چیزی پیشنهاد کنید دکتر گفته بشدت کن چون کم سنو سالی و بچه اولتم هست هی میگه کار کنی سفت میشی 🔸ولی اون قبل سقط ک بمون سرمیزدو براش غذا جدادرس میکرد گفتم چکارمیکنی باهات خوبه گف از اول عروسی هیچکاری براش نکردم و بهش رو ندادم اصنم باهاش گرم نشدم گیر میداد منم گیرمیدادم ولی من نمیتونم اینجوری باشم گفت اوایل بامنم اینجوری بود ولی وقتی مثل خودش شدم باهام بهتر شد من نمیتونم بدی کنم _________________ 🏠 http://eitaa.com/joinchat/614793219C5eb00a97bd
📕پرسش 9⃣5⃣1⃣1⃣ ____________________________ 🔸سلام خوب هسین؟ من ۱۹ساله و شوهرم ۲۱به علت فوت پدر شوهر داریم با مادر شوهرم زندگی میکنیم یعنی از اول عروسی پیش مادرشوهرم هسیم قبلا ها که مشکلی بین من و ایشون بود با غصه خوردن برطرف میشد ولی الان که دوماهه باردارم بشدت دارن اذیتم میکنن به شوهرمم که میگم میگن اشتباه میکنی 🔹 ولی روزها که شوهرم کارهستن بشدت بمن تیکه میزنه و همش داره از پدرشوهرمرحوم و برادر های ناتنی شوهرم بد میگن و من پاسخی نمیدم توی جمع همسایه یا فامیل از نقطه ضعف هایم حرف میزنن و من تنها باسکوت و لبخند میگذرم ولی در این دوماه بارداری بشدت در حالت بده روحی روانی هسم همش میگه که زود بود بچه دارشدین و جاریه بنده ک چاارساله عروسی کردن و دوبار سقط داشتن رو بامن مقایسع میکنه 🔸 بشدت ناراحتم که فرزند با چه فرقی داره خیلی ناراحتم که مبادا روی تاثیربدی بزارم با این حاله روحی نامساعد میخوانم ولی همش درگیرم به شوهرم بگم که چرا بامن این مشکلو داره زود جبهه میگیره مادرش بشدت از ناز کردن من توسط پسرش بیزاره 🔹 به وضوح مشخصه وقتی ما ب مشکل میخوریم ایشون من را دانسته و باخندیدن پسرش را از اینکه زن گرفته میکنه انگار دوسداره ما باشیم همش و دراین صورت خیلی خوب میشه باهام وقتی ب پسرش محل نمیدم 🔸شبا همش خواب میبینم یه بلایی سرم میخواد بیاره شوهرم خیلی داره ابراز میکنه و از اینکه باردارم بشدت ولی مادر شوهرم نه 🔹 ما در یک زندگی میکنیم و فقط اتاق ما جداس ووسایلمون رو بزور در این اتاق جا دادیم شوهرم همش از حسن من حرف میزنه و ایشون با تمسخر المثل واسمون میزنه با جاریم بشدت خوبه منم خیلی باهاش بهش میگم چرا بامن این مشکلو داره میگه حس میکنه تو پسرشو بعد تنها شدنش که همدردش بوده رو ازش گرفتی هرحرفی که میزنم پیش جاریام میگه 🔸 بخدا از وقتی عروسی کردیم کردن برام سخته اخه میگه مگه چقد رابطه دارین درک نمیکنه که انسان نیاز به تمیزی داره همش مامانم که میاد خونمون لباس روشن میپوشه رو مسخره میکنه که چرا انقد امروزی هست یا از برادرام ایراد میگیره کلا باهام داره کمکم کنید 🔹 دوس ندارم اینجوری باشم تااخرعمر و بچم انرژی منو دریافت کنه راه حلی چیزی پیشنهاد کنید دکتر گفته بشدت کن چون کم سنو سالی و بچه اولتم هست هی میگه کار کنی سفت میشی 🔸ولی اون قبل سقط ک بمون سرمیزدو براش غذا جدادرس میکرد گفتم چکارمیکنی باهات خوبه گف از اول عروسی هیچکاری براش نکردم و بهش رو ندادم اصنم باهاش گرم نشدم گیر میداد منم گیرمیدادم ولی من نمیتونم اینجوری باشم گفت اوایل بامنم اینجوری بود ولی وقتی مثل خودش شدم باهام بهتر شد من نمیتونم بدی کنم _________________ 🏠 http://eitaa.com/joinchat/614793219C5eb00a97bd
📕 پرسش 1⃣5⃣2⃣1⃣ ____________ سلام خسته نباشید ♦️لطفا راهنماییم کنید...دوماه پیش خونواده ما با برادرشوهرم اینا وپدرشوهر ,مادرشوهرم رفتیم ی دوروز ک گذشت هی شروع کرد ب کردنم هی دوباره خودش باهام حرف میزد خیلی تعجب کرده بودم بعدش هم ک برگشتیم خونه از اون موقع تا حالا اصلا باهام حرف نمیزنه ♦️ روهم نمیدونم حتی از من هم سه سال کوچکتر هس من۲۵سالم هس اون ۲۲سال.مادر شوهرمم خیلی میگیره بیشتر از من. جاریم یه سه روز از عروسیشون که گذشت رفت ی ده روز بعد برگشت تو قهرشون خیلی پشت سر من حرف زد هم خودش هم باباش همش هم دروغ میگفت.وقتی که برگشت چند ماه بعد اومد ازم طلبید ♦️ یک سال بعدش گفت من اون حرفارو نزده بودم(دروغ هایی ک گفته بود)اون یکی جاریمون زده بوده منم نمیدونستم کنم یا نه .الان هفت سال از عروسیشون گذشته.تا قبل از بریم مسافرت یعنی شاید از دوسال پیش یک روز در میون ب بونه دخترش ک میخواد بادخترم بازی کنه میومد خونمون همش غیبت جاریامون رومیکرد ک فلانی پشت سرت این رو گفته اون یکی ی چیز دیگ گفته خلاصه کلی حرف میزد میگفت اونا گفتن من خیلی شده بودم...(در ضمن اولین مسافرتمون نبوده)حالا هم همش میاد وضعیت واتساپش همش درمورد ...,ازقبیل این حرفا میزاره ک من خیلی ناراحت میشم ♦️ شوهرم میگ همین ک جوابش رو نمیدی خودش میسوزه شوهرم میگ همش این چیز هارو میزاره ک تورو عصبی کنه بری باهاش ک توچشم همه بد بشی.خیلی میومد درمورد شوهرم حرف میزد میخواست بینمون رو ب هم بریزه . من و جاریم باهم دعوا نکردیم همیشه مثل دوتا خواهر بودیم.. شوهرم میگ همون موقع هم باتو مثل خواهر نبوده تونفهمیدی... ♦️الان نمیدونم اون ایکارارو میکنه من چ باهاش داشته باشم ک تو چشم کسی بد نشم ...و اینکه نتونه زندگیم رو کنه ببخشید سرتون رو درد اوردم لطفا راهنماییم کنید ممنون میشم. ═══✼🍃🌹🍃✼══ 🏠 http://eitaa.com/joinchat/614793219C5eb00a97bd