مفاتیح را دست میگیرم
صفحه اول زیارت جامعه کبیره
دو خط خوانده ام که راه میفتم
میدود
من هم پشت سرش
یک دو سی بیس ..
این نوع شمارش کودکانه ی میوه دل من است
به بیس(۲۰) که میرسد آغاز دویدن است
۲۰ دقیقه میگذرد
صفحه دومم
لای نرده ها رد میشود
از ان طرف برایم سلام می فرستد
چشمش برق میزند
از زیر صندلی رد میشود از بالا دالی میکند
۳۰ دقیقه دیگر میگذرد
صفحه سوم را ناتمام تمام میکنم
ته دلم ذوق دارم
زیارت به سبک مادری دقیقا همینقدر شیرین و دلچسب است
#مادر_نوشت
پرسش 1⃣8⃣5⃣
سلام وقت بخیر
من ۲۸ساله ام و نزدیک یک ساله عقد کردم.
من مشکل تشنج خفیف دارم و دارو میخورم قبل ازدواج از پزشکم پرسیدم این دارو برای بارداری و ازدواج ضرری داره؟گفت نه. منم وقتی بابت بی خطر بودن این داروها مطمئن شدم؛ دیگه اصلا بابتش نگران نبودم ک بخوام به خواستگارم ک پسرعمومم هستند بگم.بعد از نامزدی کم کم مصرف دارو هارو سرخود قطع کردم و فکر میکردم دیگه دچار اون حالت نمیشم
حالتی هم که به من دست میداد این بود که یه دفعه سردردشدید میگرفتم و گیج و منگ میشدم درحد چند دقیقه نمیتونستمم حرف بزنم و بعد که میخوابیدم خوب میشدم.
بعد از اینکه چند ماه داروها رو قطع کردم؛ قبل از عید بازم اون حالت اومد سراغم رفتم دکتر گفتند نباید قطعشون میکردی و منم وقتی دیدم که واقعا نمیشه مصرفشونو متوقف کرد زود به نامزدم جریانو گفتم. ایشون منو دلداری دادنو گفتن مساله ای نیست و منم دیگه اصلا نگران نبودم.
ولی چند هفته بعد فهمیدم ایشون فقط نگرانیشو به روی من نیاورده و اتفاقا بابت این موضوع و اینکه چرا همون موقع خواستگاری بهش نگفتم بشدت ناراحته. درحدی که حرف جدایی پیش اومد و میگفت اگر فامیل نبودیم زود جدا میشدم و..منم سعی کردم آرومش کنم دلیلامو گفتم ولی قبول نمیکرد.باهم رفتیم پیش متخصص ایشونم گفتند این داروها عوارضی ندارند اما بازم رفتارش سرد بود باهام جوابمو نمیداد بی محلی میکردو ..منم دیگه مثل خودش شدم و گفتم تو اگه واقعا منو میخواستی کمکم میکردی مشکلم حل بشه نه اینکه تنهاترم کنی و بذاری حرف طلاق بیاد وسط و بری تا آخر خط و من فکر میکردم مثل کوه پشتمی و... خلاصه رابطه مون کلا شکرآب شده و حالا میگه آزمایش ژنتیک هم انجام میدیم که اگه خدایی نکرده جوابشم خوب بود باز به بقیه میگیم بخاطر ژنتیک از هم جدا شدیم😔😔😔میگه خوب شد شناختمت که اینقد حاضرجواب و یه دنده ای درحالیکه من یه هفته شب و روز ازش معذرت خواهی کردم که چرا بهش نگفتم و گفتم من اشتباه کردم اما وقتی دیدم بااینکه دکترهم حرفای منو تایید کردبازم بهم بی اعتنایی میکنه و تحقیرم میکنه دیگه منم صبرم تموم شد.
الان جدی جدی داره به جدایی فکر میکنه و این برای من مثل مرگه😔😔چون من ایشونو بشدت دوست داشتم و دارم. حتی قبل از اینکه نامزدم بشه دوستش داشتم الان واقعا نمیدونم چکارکنم😔حس میکنم از چشمش افتادم کلا 😔 خواهش میکنم بگید من چکارکنم😔
پاسخ را بخوانید👇
@moshaveronlin
پاسخ 1⃣8⃣5⃣
سلام و درود و رحمت
اینکه شما قبل از ازدواج با بررسی که از جانب خودتان انجام دادید و تصمیم گرفتید به دلیل بی ضرر بودن در بارداری و ... این مسئله را مطرح نکنید ،توجیه یی هست یک طرفه .
در ازدواج پیرامون بیماریها و مشکلاتی که مربوط به خود دختر و پسر هست باید حتما مطرح بشود تا بعد ها متهم به کتمان کاری و پنهان کاری نگردند. مخصوصا اگر طرف مقابل این مسئله برایش مهم باشد .
با توجه به طرح مسئله بعد از ازدواجتان و بازخوردی که همسرتان نشان دادن ،آنچه در توضیحاتتان دیده می شود عدم پذیرش حقیقی اشتباهی هست که کردید و انتظار هضم و درک از طرف همسرتان را دارید.
اینکه همسرتان رفته رفته به جدایی فکر میکنن به دلیل نحوه برخورد شما با قصوری هست که مرتکب شدید. و در مقابل دلیل می آورید و در پی توجیه کردن خطایتان هستید.
بپذیرید در آن دوره تصمیم اشتباه گرفتید و مخفی کردن این موضوع از ایشان اشتباه بوده.
این پذیرش و اقرار باعث میشه همسرتان آرام تر بشه.
و حالا هردو طرف به دید یک مشکل و مسئله به قضیه نگاه کنید که چه راه حل هایی برای بهبودی روند دارید.
این بی اعتمادی ایجاد شده باید با صبر و مهارت شما در گفتگو و رفتار صحیح، نه متوقعانه، و نگاه واقع بینانه و بدور از احساس و هیجان همسرتان به اعتمادی مجدد مبدل گردد.
درسته عذر خواهی کردید ولی باید این عذر خواهی را قلبا قبول داشته باشید و به او فرصت کسب اعتماد مجدد مبدل گردد.
بگو ،مگو و بی ثباتی در پذیرش خطا و حرمت شکنیهای دو طرفه بیشتر از مخفی کردن یک مسئله به ارتباطتان آسیب می زند.
حتما بصورت حضوری با همسرتان به مشاوری مجرب رجوع کرده و گام به گام پیش بروید.
موفق باشید.
#سرکار_خانم_حسن_پور
@moshaveronlin
دبستان که بودیم لطیف بودیم
بغل دستی رفیقمون میشد
سر نوک شکسته مدادرنگی دعوامون میشد
برای یه بادکنک آشتی میکردیم
توی خیابون تندتند تابلوی مغازه هارو می خوندیم
توی دفترمون پررنگ مشق می نوشتیم
هرکی هرچی میگفت قبول نبود
می گفتیم اخه خانم معلمم اینطور گفته
لطیف بودیم
مامان که لقمه میزاشت تو کیفمون میگفت به بغل دستیتم بده
زنگ تفریح نون و پنیرمون رو با همین بغل دستی میخوردیم
زنگ کلاس که میخورد میگفتیم خانم معلم نیومده می رفتیم آب بخوریم اما انقدر می دویدیم که آب دهنمون خشک میشد نرسیده به کلاس
لطیف بودیم
برچسب ستاره که جایزه می گرفتیم از ذوق به همه نشون میدادیم
با یک پرستیژ خاصی سر کلاس می گفتیم حاضر
چه دنیایی داشتیم
بزرگتر که شدیم بازهم همون جوری موندیم
یک نفر شد همراز و دوستمون
همه جیک و پیک زندگی مون رو بش می گفتیم
دلخوش بودیم بهش
همین جوری هم میمونیم
اما من میگم
بیا یکم خاص تر نگاه کن
همه این بچه مومن هایی که دور و برت میبینی شیعه علی ان
اختلاف ها همیشه بوده
اصلا دنیا به همین اختلاف سلیقه ها قشنگه
چشمت مشترکات هم ببینه
مثل بچگیات لطیف باش
از لقمه ای که داری به اونم بده
بابا مسائلی که داری خیلی بزرگش میکنی همون نوک شکسته مداده
تو کوتاه بیا
هرکی هرچی میگه قبول نکن
ببین امامت چی میگه
اینا همه اگر کاری هم میکنند برای این انقلاب میکنن
همشون دوس دارن آقا زودتر بیاد
هدف مشترکه
عین عین خودت میخوان ظهور رو بندازن جلو
یکم این دامنه رفاقتت رو وسعت بده
همه تو قلبت جا بشن
عاشقشون باش که آقا عااااشق همشونه
باهم بسازید آینده ی این انقلاب رو
قبول نداری؟
چند روزی افق نگاهت رو ببر بالاتر
اینطوری زندگی کن
ببین چجوری رقیق میشی
اره رفیق
این ادمای دور و برت جون دل امام زمانن
یخورده بیشتر هوای رفقات رو داشته باش ببین چطوری خیر تو زندگیت سرازیر میشه
#دل_نوشت : جعفری
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
مصادف با ۲۱ ماه مبارک رمضان
💐🍀🍀💐🍀🍀💐🍀🍀💐🍀🍀💐🍀
#داستان_های_تربیتی
شیر آب را باز کرده و اسکاج را برداشت و آن را خیس کرد و چند قطره مایع ظرف شویی بر روی آن ریخت. تند و سریع، اسکاج را بر روی بشقابها کشید و خوب تمیزشان کرد. نگاهی به ساعت انداخت، خیلی دیر شده بود هنوز همه کارهایش مانده بود!
نگاهی به اطراف انداخت و با نگرانی زیر لب گفت: خدایا... چقد همه جا بهم ریختهست، وای همه کارام مونده، چیکار کنم؟
بدتر از همه گریههای فرزندش بود، که از او میخواست کارهایش را کنار بگذارد و کنارش باشد، بازی دو نفره را به شدت دوست داشت.
کنارش ایستاده بود و لباسش را میکشید و با شیرین زبانی میگفت: مامانی بریم بازی؟ بیا دیگه، بعدش ظرف بشور، الان بریم بازی؟
دلش برای فرزندش میسوخت، حق داشت آخر چقدر باید با این اسباب بازی های تکراری بازی میکرد و او به کارهای عقب ماندهاش میرسید!
بارها و بارها برای اینکه او دست از سرش بردارد و بتواند به کارهایش برسد سرش داد زده بود و او هم از ترس به اتاقش رفته بود و از این طريق توانسته بود، تمام کارهایش را انجام دهد!
در دل خود را سرزنش میکرد و از بی نظمیهایش به شدت احساس خستگی می کرد.
اما این بار شیر آب را بست و دستانش را با حوله خشک کرد، خم شد و دخترش را بغل کرد و گفت: جان مامانی...عزیزم...چرا ناراحتی؟دوست داری باهات بازی کنم؟
سرش را بر روی شانه مادر گذاشت و گفت: بله مامانی، آخه من تنهام، با کی بازی کنم؟
اما من هنوز ظرفهام رو نشستم، چه طوری بیام بازی؟ ناهار نپختم، اگر غذا درست نکنم برای ناهارچی بخوریم؟
باشه مامان، حالا بعدا درست میکنی دیگه، بریم بازی...؟
ناگهان فکری به ذهن مادر رسید! با هیجان گفت: باشه دخترم بریم بازی، اما یه بازیه جدید! باشه؟
چه بازی مامان؟
تو هم دوست داری روی این چهارپایه، کنار مامانی وایسی، بعدش باهم دیگه کف بازی کنیم و ظرفها رو ببریم حموم؟
با خوشحالی گفت: بله،بریم کف بازی!
زیراندازی را جلو ظرفشویی پهن کرد و چهارپایه را روی آن گذاشت و دختر کوچولو بر روی آن ایستاد، پیش بند سفید گلدار را برایش بست و اسکاج آبی رنگ را به دستش داد، بعد هم مقداری مایع ظرف شویی را در کاسهای ریخت و کنار دستش گذاشت.
حسابی سرگرم شده بود و از بازی جدید لذت میبرد. مادر ظرفها را شست و چند ظرف فلزی برای او گذاشت و سراغ کارهای بعدی رفت، ظاهر خانه را مرتب کرد و مشغول پخت ناهار شد.
هنوز هم سرگرم بود، نگاهش کرد و لبخندی زد، با آن پیشبند سفید رنگ و آستینهای خیس و صورت پر از کف، حسابی بامزه شده بود.
☘☘💐☘☘💐☘☘💐☘☘💐☘☘
🔻
https://eitaa.com/moshaveronlin
(منبع، کانال خاطرات مادرانه)
🔻
@madarane89
هدایت شده از محیا
❇️ توصیهای از آیت الله بهجت
⁉️ بچهها توی خانه بازیگوشی میکردند. گاهی درمانده میشدیم. از آيه الله بهجت (ره) پرسیدم: با بچهای که از دیوار راست میرود بالا و حرف گوش نمیکند، باید چه کار کرد؟
💠 گفت: همانطوری که توقع دارید خدا با شما رفتار کند، با این بچهها هم همانطور رفتار کنید. اینطور اگر نگاه کنید، دیگر زدن بچهها یا بداخلاقی با آنها بهخاطر اشتباه، بیمعنی میشود. بچه هم احساس نمیکند که بابایش درکش نمیکند.
#درمحضربزرگان
#آیت_الله_بهجت_ره
#نوع_مواجهه
#کودکان
╭┅─────────┅╮
🌺 @mahyatarbeyat
╰┅─────────┅╯
هدایت شده از ماهنشان / تربیت اسلامی
#فوری
این چند روز زنان متعددی را گوشه کوچه و خیابان دیدم که مشغول تفکیک زباله بودند و یا دستفروشی می کردند.
اگر شما هم از این اوضاع اسفناک اقتصادی به ستوه آمده اید؛
آب دستتون هست، زمین بگذارید و فیلم #مستند_آدرس_غلط رو پیدا کنید و ببینید و به دیگران هم ارسال کنید...
🔻
https://eitaa.com/ali_fatemipour
مامان و بابای اهل مطالعه😍😍
یه لیست نوشتیم از کتب ارزشمند تربیتی از کارشناسان دینی😍
میدونیم که خیلی خوشتون میاد😉☺️
۱. تربیت دینی کودک ایت الله حائری شیرازی
انتشارات دفتر نشر معارف
جذاب و زیبا و روان
🌺🌺🌺
۲.نام این کتاب باشما(راه های پرورش خلاقیت در کودکان و نوجوانان) ، محمد مهدی عباسی آغوی
انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
جذاب ، روان ،زیبا
🌸🌸🌸
۳.مجموعه هشت جلدی من دیگر ما ، محسن عباسی ولدی
جذاب ، روان، زیبا
🌺🌺🌺
۴.بازی بازوی تربیت محسن عباسی ولدی
معرفی انواع بازی ها
🌸🌸🌸
۵.نقش والدین در تربیت فرزند،امیر غنوی
انتشارات سازوکار
جذاب ،روان، زیبا
🌺🌺🌺
۶.تبیین فلسفه بازی ،دکتر سوسن کشاورز و فاطمه قلیها
انتشارات موسسه فرهنگی مدرسه برهان
علمی ، محتوایی
🌸🌸🌸
۷.سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت ،دکتر محمد داوودی دکتر سید علی حسینی زاده
جذاب ،زیبا، روایی
🌺🌺🌺
۸.والدین و مربیان مسئول ،رضا فرهادیان
انتشارات بوستان کتاب
روان،زیبا
🌸🌸🌸
۹.تربیت به روش سلطان بانو ،مسعود زارعی
راهکارهای اسلام برای تربیت فرزند در عصر شبکه های اجتماعی
انتشارات نیک معارف
شیرین روان
🌺🌺🌺
۱۰ حکمت نامه کودک ،محمد ری شهری
روایی و زیبا
🌸🌸🌸
۱۱.حکمت نامه جوان محمد ری شهری
انتشارات دارالحدیث
روایی و زیبا
🌺🌺🌺
۱۲.تربیت جنسی ،علی نقی فقیهی
انتشارات سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
مبانی اصول روش ها
حوزه مبانی علمی فلسفی
حوزه روش روان و زیبا
🌸🌸🌸
۱۳.تبلت برای کودکان ،علی فاطمی پور
انتشارات بهار دلها
جذاب ،روان ،زیبا
🌺🌺🌺
۱۴.فرزندان من ،علی فاطمی پور
انتشارات سیمای خورشید
پای درس امام خمینی و امام خامنه ای در مورد تربیت
زیبا ،روان، مهم
🌸🌸🌸
۱۵.تربیت، ایت الله ابراهیم امینی
جذاب،روان ،زیبا
🌺🌺🌺
۱۶.فرهنگ تربیت ،عباس اسماعیلی یزدی
انتشارات دلیل ما
مبادی تربیت، عوامل تربیت،راهکارهای تربیت ،ابزارهای تربیت، حوزه های درونی تربیت،زمینه های بیرونی تربیت، کودک و تربیت، بدآموزی ها،نوجوان و تربیت،جوان و تربیت
علمی و زیبا
🌸🌸🌸
۱۷.تربیت کودک، ایت الله صفایی حائری
انتشارات لیله القدر
علمی ،محتوایی
🌺🌺🌺
۱۸.مامان بابا از من نترسید ،احمد یاسر وافی یزدی
انتشارات دانش و ادب
روان و ساده
🌸🌸🌸
۱۹.تربیت جنسی فرزندان،جواد مصلحی
انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
عوامل روش ها راهکار ها
جذاب ،روان ،زیبا، مهم
🌺🌺🌺
۲۰.خانواده و تربیت مهدوی ،مرتضی آقا تهرانی ،محمد باقر حیدری کاشانی
زیبا و جذاب
🌸🌸🌸
۲۱.مهارتهای دعوت فرزندان به نماز ،محمدعلی جابری
انتشارات دفتر نشر معارف
زیبا،روان
🌺🌺🌺
۲۲.مربی و تربیت
ایت الله حائری شیرازی
علمی ولی قابل فهم
🌸🌸🌸
۲۳.مجموعه سه جلدی طعم شیرین خدا ،محسن عباسی ولدی
انتشارات آیین فطرت
🌺🌺🌺
۲۴.چه کسی گهواره ها را تکان خواهد داد
انتشارات دفتر نشر معارف
مهم و عالی
🌸🌸🌸
۲۵.آموزش و هدایت کودک ، یوسف غلامی
انتشارات دفتر نشر معارف
🌺🌺🌺
https://eitaa.com/moshaveronlin
چه حال خوبی داری این روزها
میشینم و عشق میکنم با آب بازیات
اول میری پیش مرغ و خروسا و با صدای مبهمی قوقولی قوقو میگی
بعد میری سراغ حوض کوچولو و آب بازی
بعد میری سراغ برگ های خشک شده درخت نارنج
زیر آسمون تو این هوای پاک میدوی و می خندی
میای تو خونه سلام میکنی
داری میری رو حیاط خداحافظی
چقدر هم راحت خواب میری
بس که خسته شدی
چقدر ما هم راحت تریم بیشتر به کارا می رسیم
خدایا شکرت
کاش همه خونه ها معماری اصیل ایرانی اسلامی داشت
حالا خیلی بیشتر میفهمم غرب با خونه کوچک و حذف حیاط چه خسارتی به ایرانی ها زد ...
#مادر_نوشت
@moshaveronlin
پرسش 2⃣8⃣5⃣
#تربیت_فرزند
#نوجوان
سلام پسرم 14 سالش پرخاشگری خیلی داره برا من وپدرش حرمت نگه نمیداره هرچی نظر خودش باشه حرف گوش نمیده لطف میکنید راهنمایی کنید
پاسخ را بخوانید👇
@moshaveronlin
پاسخ 2⃣8⃣5⃣
با سلام و درود
با توجه به سن ایشان و شدت پرخاش چند نکته اهمیت دارد؛
۱. دقت کنید که از جهت کیفیت و کمیت پرخاشگری در روز چند مرتبه تکرار شده ، تحت چه موضوعاتی و تا چه میزان از صفر تا ۱۰ مثلا شدت دارد.؟
۲. سن نوجوانی ،سن آشفتگی و ناپایداری هیجانات و عواطف می باشد اما مجوزی برای پرخاشگری و عدم رعایت حرمتها نیست.
باید بررسی کرد که سبک برخورد شما در سیر تربیتی فرزندتان چگونه بوده است. اگر مستبدانه و یا آسانگیر بودید انتظار پرخاشگری بالا در این سن می رود .
۳. بهتر است قبل از رسیدن به نقطه جوش ، فضا را مدیریت کنید ،خواسته هایش را بررسی کنید چنانکه لزومی به مخالفت واقعی نیست ،زمینه رسیدن به خواسته اش را فراهم کنید ولی اگر خواسته اش در تضاد با ارزشهای خانواده است قاطعانه و با هماهنگی بین پدر و مادر و توضیح با زبانی همدلانه که متوجه درک شدن بکند،پاسخ منفی را بدهید.بدون صوت بلند و لجبازی و پرخاش و فقط قاطعانه با صبر و صمیمیت که متوجه خیر خواهی شما بشود. اگر او پرخاش کرد از موضع خود کوتاه نیایید.
۴. پدر خانواده سعی کند با پسر ارتباطی دوستانه برقرار کند و بعد از گپ و گفتهای مثبت پدر و پسری (توجه به نکات مثبت پسرتان )،از احساس و نگرانی خود در رابطه با رفتار نادرست در حین عصبانیت او صحبت کند و توضیح دهد رفتار درست چگونه باشد تا ارتباط بهتری بین اعضای خانواده برقرار شود.
۵. پر خاشگری گاهی نشان دهنده نیازها و خواسته های سرکوب شده هست که توان بیان آن با زبان ساده و مطالبه آن نیست.سعی کنید دوستانه متوجه درک حقیقت امر بشوید.
ولی اگر شدت پرخاش بالا بود و تغییری در رفتارش حاصل نشد بصورت حضوری با مشاوری مجرب مطرح کنید .
موفق باشید .
#سرکار_خانم_حسن_پور
🔻🔺
@moshaveronlin