eitaa logo
°[ تربیت دینی ]°
1.3هزار دنبال‌کننده
923 عکس
160 ویدیو
205 فایل
دل آدمی بزرگتر از این دنیاست! و این رازِ تنهایی اوست... 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسش 5⃣9⃣3⃣ _______ 🔰 سلام پسر یسال ونیمه ای دارم بشدت شلوغ.خیلی تو نگهداریش دست تنهام خیلی سرش داد میزنم پرخاش میکنم. نمیخوام بچم عصبی بشه ولی نمیتونم رفتارمو ترک کنم ____________ پاسخ را بشنويد👇 https://eitaa.com/moshaveronlin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حس خوبیه وقتی بلافاصله بعد از قرار دادن پاسخ در کانال; پیام میاد که...
📲 اين قسمت: 📩 عقربه هاي ساعت حوالي چهار مي چرخيدند و ماه در آسمان يكه تاز بود. گاهي هم ستاره اي با چشمك زدن دل ربايي مي كرد. صداي گريه هاي حانيه زهرا بلند شد. از وقتي او مهمان ما شده خواب مان هم سبك شده است. گريه هايش تمام شدني نبود و دلش براي آغوش گرمي تنگ شده بود. در آغوشم جاي دادمش و با هم قدم زديم. نزديك ساعت يك نيمه شب بود كه تازه خوابيده بودم و اصلا قصد نداشتم تا قبل از اذان صبح بيدار شوم اما او بيدارم كرد. انگار قدم زدن ها تازه او را سر ذوق آورده بود و با نگاه هايش به من مي فهماند كه فكر خواب كردن مرا از سرت بيرون كن. ◻️ گاهي تلو تلو مي خوردم و چند باري هم از خستگي تا مرز روي زمين افتادن پيش رفتم. كمي مي نشستم و او هم سرش را روي شانه ام تكيه مي داد و گاهي براي آرام شدنش راه مي رفتم. ساعت پنج بود كه خواب رفت. بيست دقيقه اي تا اذان صبح مانده بود. مي خواستم بخوابم اما زمزمه اي در گوشم وسوسه مي كرد كه بيدار بمان. 🔸 خيلي با خودم كلنجار رفتم. بين خواب دلچسب و بيدار ماندن و نماز خواندن ترديدي به دلم افتاده بود. كدام را انتخاب كنم؟ به هر طريقي بودم خودم را تا شير آب كشاندم و وضو گرفتم. نشاطي كه آن وضو به من هديه داد خواب را از چشمانم به ناكجا آباد برد. 🔻 https://eitaa.com/moshaveronlin
قسمت: 🌟 حالا مي توانستم تا اذان هم بيدار بمانم. سجاده را پهن كردم. مادر حانيه زهرا اما همه اين كارها را به من واگذار كرده بود و زيرچشمي مرا مي پاييد و بعد از خواب رفتن او با خيال راحت سرش را روي بالشت گذاشته بود. رفتم بالاي سرش و آرام آرام صدايش كردم. «نميخواي بيدار شي؟ شب جمعه است و حيفه اين چند دقيقه قبل از اذان را بخوابيم.» اولش مقاومت كرد اما وقتي پيله بودنم را ديد با غرولندي بيدار شد و براي وضو گرفتن به سمت آشپزخانه رفت. حالا مي توانستم با خيال راحت نماز بخوانم. به نماز ايستادم. ميان اذكار انگار ذهنم ذكر ديگري را در خودش مرور مي كرد. آن روايت را مي گويم كه مدت ها پيش شنيده و ديده بود. مي گفت يك ركعت نمازي كه در شب خوانده شود از هزار ركعت نمازي كه در روز روشن خوانده شود بهتر است و يا حداقل برابر آن است. نمي خواستم با چند ركعت نماز دست و پا شكسته ام غروري بيايد. زود ذهنم را جمع و جور كردم و فكرم را به سمت آن روايت كشاندم كه مي گفت: شب جمعه كه مي شود از آسمان به زمينيان گفته مي شود آيا گناهكاري هست كه امشب بخواهد توبه كند و خدا توبه اش را بپذيرد؟ آيا ندا دهنده اي هست كه بخواهد خدا صداييش را بشنود؟ اين روايت ادامه دارد. ❇️ ناخودآگاه ياد خطاهاي بسيارم افتادم و گفتم: بله! مي بيني كه با بدترين حالت آمده ام و جز تو كسي را ندارم. چند لحظه بعد مادر حانيه زهرا هم كنارم ايستاده بود و آهسته آهسته زمزمه اذان هم بلند شد. با خودم مي گويم اگر حانيه زهرا بيدار نمي شد و گريه نمي كرد ما بيدار مي شديم؟ اگر زود خواب مي رفت و زمان زيادي تا اذان باقي مانده بود آيا حاضر مي شدم تا اذان بيدار بمانم؟ و... 🔚 گاهي با تمام وجود نعمت بودنِ، بچه براي پدر و مادرش را حس مي كنم. 🔻 https://eitaa.com/moshaveronlin
🔺 حرف های شما انگیزه خوبی برای ما است! و ادامه این داستان ها... ❤️ نظر شما درباره چیست؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسش 6️⃣9️⃣3️⃣ _______ 🔰 سلام استاد عزیز پسری دارم شش سال ونیم خیلی مهربان و دلسوز و خیلی اکتیو فعال و با خواب میانه خوبی نداره ینی اگه ساعت ۶صبح هم بیدارش کنیم راحت و با خنده و خوش حال بیدار میشه و تا زمانی که مجبور نباشه نمی‌خوابه مثل بقیه بچه ها با هوش و بعضی از اطرافیان هم میگن بیشتر از سن خودش می‌فهمه اما خیلی زود عصبانی میشود و کمی پرخواش می‌کند این عصبانی شدن رو چطور باید کنترل کرد؟ کارهایی که ما کردیم صحبت کردن و در آغوش گرفتن ،کم محلی به گریه ،در موارد خیلی کم در حد چهار پنج بار زدن اما اصلا تاثیر ندیدیم و نکته بعد در بعضی موارد با کوچک ترین موردی که فکر می‌کنه با نظرش مخالفت شده از کوره در می‌ره و گاهی دیده شده بچه های کوچکتر از خودش مثل دختر خاله یا پسر خاله هم سنش را میزنه شاید شروع کننده نباشه ولی میزنه و همه نگاه های منفی به سمت پسر من میشه چه راه حلی پیشنهاد دارید ممنون میشم راهنمایی بفرمایید ____________ پاسخ را بخوانيد👇 https://eitaa.com/moshaveronlin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°[ تربیت دینی ]°
پرسش 6️⃣9️⃣3️⃣ #مشاوره #تربیت_کودک _______ 🔰 سلام استاد عزیز پسری دارم شش سال ونیم خیلی مهربان و د
پاسخ 6️⃣9️⃣3️⃣ ————— سلام با توضیحاتی که شما فرمودید، پسرتان در حال گذر از مرحله ای به مرحله دیگر هست و این رفتارها نشان دهنده خواسته او برای درک استقلال طلبی، دیده شدن و به مشورت گرفته شدن می باشد. در این سن کودکان تمایل دارند که مستقل بودنشان را نشان دهند. و با کارها و رفتارهایشان این را به دیگران منتقل کنند. و آنچه بزرگتر ها بر عهده دارند ،پذیرش این احساس کودک می باشد و در کارهای جزئی که خطری هم ندارد اجازه دهید با خیال راحت مستقلا به انجام کاری بپردازد. مطلب بعدی در این سن پسرها پرخاشگر می شوند و گاهی مواقع با رفتارهایی که مطابق با انتظار والدین هست مخالفت میکنند و این خود دلیل کسب همان استقلال طلبی است. والدین نباید رفتار کودک را با سرزنش و دعوا پاسخ بدهند بلکه با آرامش او را از عاقبت کارش مطلع کنید و به او حق انتخاب دهید . مثلا بگویید اگر دختر خاله ات را بزنی ممکن است با برخورد شدید خاله روبرو شوی و ما کاری از دستمان بر نمی آید . یا شاید دیگر دوستی برایت باقی نماند که بتوانی بازی کنی. او خودش باید با فکر کردن به جوانب کارش تصمیم بگیرد و صبر شما در این امورات اهمیت دارد و نصیحت کردن خیلی فایده ندارد و ممکن است پرخاش را بیشتر کند. فرزندان ما برای بزرگ شدن نیاز به تجربه کردن دارند. با واگذاری مسئولیتهایی که قدرت انجامش را دارد این حس را در او ایجاد کنید. مسئله دیگر اینکه به دلیل انرژی زیاد این سن باید با انجام ورزشها و فعالیتهای بدنی متناسبش ،انرژی او را هدایت شده مصرف کنید . مراقب باشید کودک شما خیلی زود و با واکنش ناصحیح ما بزرگ نشود .اگر میبینید رفتارهایی که مطابق سنش نیست و بقول خودتان بزرگتر از سنش هست انجام میدهد خیلی تشویق گر این نکته نباشید. موفق و سرافراز باشید ———- 🔰 https://eitaa.com/moshaveronlin